eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
664 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ... و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ... چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ... تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد... بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد الله قناعتیان
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم الله پیدایی
سلطان همیشه دور و برش از گدا پر است ظرف  گدا  ز لطف  و  کرم از غذا پر است اینجا کسی غریبه و بی کس نمی شود در پیش زائران به خدا آشنا پر است اینجا کسی نمیشود اصلا که ناامید دست امام هشتم دنیا عطا پر است وقت قنوت و وقت مناجات و بندگی دستان سوی آن حرم از ربنا پر است وقتی که رو به شاه خراسانیت زدی در کمترین هوای دعا هم خدا پر است پشت  نقاب  پنجره  فولاد  این  حرم حاجت گرفته های امام رضا پر است پایین پای حضرت سلطان ابا الحسن برگ  برات  رفتن  تا  کربلا  پر  است الله دانش
کاش میشد پر بگیرم تا حرم پیش سلطان،پیش آقای کرم کاش دعوت میشدم با زاءران در حرم  پر میزدم با عاشقان کاش من را هم صدایم میزدی یک زیارت را به نامم میزدی کاش گردد این گدا پا بوس تو بندهء عاشق تر و مخصوص تو من تو را میبینم آقا هر جهت زد دلم راهی به سوی مزجعت طفل بودم مادر دستم گرفت پیش تو آورد و عشقم را سرشت زنده شد در صحن نوارنی دلم خاطرات  کودکی  هم  با  دلم صد گره در کار دارم یا رضا من دلی  بیمار  دارم یا رضا درد مند هستم دوایم با شما دستگیری کن شفایم با شما من به شوقت اشک دارم مهربان من  ز هجران بی قرارم مهربان یک دل پر درد شد همپای من در زمستان یاد تو گرمای من عکس زیبایت به دلها قاب شد با نگاهت برف این دل آب شد حال  دستم را  به دستت میدهم روی خود بر سنگ فرشت مینهم پا برهنه صحن  تو طی می کنم من جدایت از خودم کی می کنم در شب قبرم کنی من را خطاب میکنی  آقا  قدم ها  را  حساب با تو عاشق تر شدن عشق من است عشق  زیبای  شما  رزق  من  است من گدایی بیکس و درمانده ام اربعین  از  کربلا  جا  مانده ام سال دیگر یا رضا رخصت بده اربعین ، کرببلا  فرصت  بده میکنم احساس چون بد بوده ام از زیارت کرده ها جا مونده ام خاک پایت میشوم کاری بکن نوکر  بیچاره  را  یاری  بکن روزی نوکر فقط در دست توست کربلای  عاشقت در دست توست الله دانش
ببین دربار سلطان را ببین آیینه بندان را میان اشک زائرها ببین لبهای خندان را یکی با حالت محزون یکی دیوانه و مجنون یکی بعد از شفای خود صدا میزد رضا ممنون در این شور و هیاهو ها در این انبوه آهو ها در این ایوان در آن ایوان صدا و ذکر یا هو ها من آن زاغ پریشانم که بسته با تو پیمانم کنار دست زائر ها زیارت نامه میخوانم به عشقت مایلم کردی مرا خونین دلم کردی در این مجموعه ی مستی چو مجنون عاقلم کردی دلی آلوده آوردم ز غم فرسوده آوردم برای بی ریا سازی به این محدوده آوردم خوشا ساعات باران را تمنای فقیران را و صد در صد نظر داری رضا هر جای ایران را به عشقت پیر می آید گرسنه ، سیر می آید به راه پر ز نور تو پر از تاثیر می آید ببین آهوی رامت را که بر لب برده نامت را خلاصه باز قسمت کن اذان صبح و شامت را الله دانش
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ... و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ... چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ... تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد... بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد الله قناعتیان
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم الله پیدایی
سلطان همیشه دور و برش از گدا پر است ظرف  گدا  ز لطف  و  کرم از غذا پر است اینجا کسی غریبه و بی کس نمی شود در پیش زائران به خدا آشنا پر است اینجا کسی نمیشود اصلا که ناامید دست امام هشتم دنیا عطا پر است وقت قنوت و وقت مناجات و بندگی دستان سوی آن حرم از ربنا پر است وقتی که رو به شاه خراسانیت زدی در کمترین هوای دعا هم خدا پر است پشت  نقاب  پنجره  فولاد  این  حرم حاجت گرفته های امام رضا پر است پایین پای حضرت سلطان ابا الحسن برگ  برات  رفتن  تا  کربلا  پر  است الله دانش
کاش میشد پر بگیرم تا حرم پیش سلطان،پیش آقای کرم کاش دعوت میشدم با زاءران در حرم  پر میزدم با عاشقان کاش من را هم صدایم میزدی یک زیارت را به نامم میزدی کاش گردد این گدا پا بوس تو بندهء عاشق تر و مخصوص تو من تو را میبینم آقا هر جهت زد دلم راهی به سوی مزجعت طفل بودم مادر دستم گرفت پیش تو آورد و عشقم را سرشت زنده شد در صحن نوارنی دلم خاطرات  کودکی  هم  با  دلم صد گره در کار دارم یا رضا من دلی  بیمار  دارم یا رضا درد مند هستم دوایم با شما دستگیری کن شفایم با شما من به شوقت اشک دارم مهربان من  ز هجران بی قرارم مهربان یک دل پر درد شد همپای من در زمستان یاد تو گرمای من عکس زیبایت به دلها قاب شد با نگاهت برف این دل آب شد حال  دستم را  به دستت میدهم روی خود بر سنگ فرشت مینهم پا برهنه صحن  تو طی می کنم من جدایت از خودم کی می کنم در شب قبرم کنی من را خطاب میکنی  آقا  قدم ها  را  حساب با تو عاشق تر شدن عشق من است عشق  زیبای  شما  رزق  من  است من گدایی بیکس و درمانده ام اربعین  از  کربلا  جا  مانده ام سال دیگر یا رضا رخصت بده اربعین ، کرببلا  فرصت  بده میکنم احساس چون بد بوده ام از زیارت کرده ها جا مونده ام خاک پایت میشوم کاری بکن نوکر  بیچاره  را  یاری  بکن روزی نوکر فقط در دست توست کربلای  عاشقت در دست توست الله دانش
ببین دربار سلطان را ببین آیینه بندان را میان اشک زائرها ببین لبهای خندان را یکی با حالت محزون یکی دیوانه و مجنون یکی بعد از شفای خود صدا میزد رضا ممنون در این شور و هیاهو ها در این انبوه آهو ها در این ایوان در آن ایوان صدا و ذکر یا هو ها من آن زاغ پریشانم که بسته با تو پیمانم کنار دست زائر ها زیارت نامه میخوانم به عشقت مایلم کردی مرا خونین دلم کردی در این مجموعه ی مستی چو مجنون عاقلم کردی دلی آلوده آوردم ز غم فرسوده آوردم برای بی ریا سازی به این محدوده آوردم خوشا ساعات باران را تمنای فقیران را و صد در صد نظر داری رضا هر جای ایران را به عشقت پیر می آید گرسنه ، سیر می آید به راه پر ز نور تو پر از تاثیر می آید ببین آهوی رامت را که بر لب برده نامت را خلاصه باز قسمت کن اذان صبح و شامت را الله دانش