#میلاد_امام_محمد_باقر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
خشکی ام رفت و
وصل دریا شد
سردی ام رفت و
فصل گرما شد
فارغم از خودم ،
خدا را شکر
آسمانی شدم ،
خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مُرده ای حیات گرفت
ای حیاتِ مجدّدِ دنیا
دومین یا محمدِ دنیا
یا من اَرجوهِ آستانِ لبم
پنجمین رکعتِ نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثلِ بیتُ الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کُمیتِ ما لنگ است
ای نسیمِ پر از بهارِ حسین
حسنی زاده ی تبار حسین
قبله ی مردمِ مدینه تویی
حسنِ دومِ مدینه تویی
#اوج
ای ، ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلت دعا و کرم
مادرت دخترِ کریمِ خدا
پدرت حضرتِ کلیمِ خدا
وسط هفته ها برای منی
التماس سه شنبه های منی
سرِ شب ، فکرِ نور تو بودم
فکر شب های طورِ تو بودم
خواب سجاده ی تو را دیدم
صبح دیدم کنارِ خورشیدم
تو تولایِ دفترم هستی
قسمِ نون والقلم هستی
#تکیه بر بالِ جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
بهترین میوه ی تو ایمان بود
گندمِ کالِ تو پر از نان بود
بی تو این حوزه ها
کمال نداشت
میوه ای غیر سیب کال نداشت
وقت آن است اجتهاد کنی
بی سواد مرا سواد کنی
#آقا_جان
اگر علمِ تو را حساب کنند
زندگیِ تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
پرِ جبریل ، زیر پای تو بود
گردن آویزِ بچه های تو بود
میوه ی بهتر از رطب
سیب است
باعث التیام تب ،
سیب است
#فاطمه سیب جنت الاعلاست
پس شفای تب تو ،
« یا زهراست »
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغِ حرم نداری تو
قبرِ تو بارگاهِ توحید است
شمعِ بالاسرِ تو خورشید است
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحنِ آسمانت نیست
#عرش که آسمان نمی خواهد
#نور که سایبان نمی خواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترینِ آسمانِ دنیایی
شعر مثنوی :
#علی_اکبر_لطیفیان
#میلاد_امام_محمد_باقر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
خشکی ام رفت و
وصل دریا شد
سردی ام رفت و
فصل گرما شد
فارغم از خودم ،
خدا را شکر
آسمانی شدم ،
خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مُرده ای حیات گرفت
ای حیاتِ مجدّدِ دنیا
دومین یا محمدِ دنیا
یا من اَرجوهِ آستانِ لبم
پنجمین رکعتِ نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثلِ بیتُ الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کُمیتِ ما لنگ است
ای نسیمِ پر از بهارِ حسین
حسنی زاده ی تبار حسین
قبله ی مردمِ مدینه تویی
حسنِ دومِ مدینه تویی
#اوج
ای ، ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلت دعا و کرم
مادرت دخترِ کریمِ خدا
پدرت حضرتِ کلیمِ خدا
وسط هفته ها برای منی
التماس سه شنبه های منی
سرِ شب ، فکرِ نور تو بودم
فکر شب های طورِ تو بودم
خواب سجاده ی تو را دیدم
صبح دیدم کنارِ خورشیدم
تو تولایِ دفترم هستی
قسمِ نون والقلم هستی
#تکیه بر بالِ جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
بهترین میوه ی تو ایمان بود
گندمِ کالِ تو پر از نان بود
بی تو این حوزه ها
کمال نداشت
میوه ای غیر سیب کال نداشت
وقت آن است اجتهاد کنی
بی سواد مرا سواد کنی
#آقا_جان
اگر علمِ تو را حساب کنند
زندگیِ تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
پرِ جبریل ، زیر پای تو بود
گردن آویزِ بچه های تو بود
میوه ی بهتر از رطب
سیب است
باعث التیام تب ،
سیب است
#فاطمه سیب جنت الاعلاست
پس شفای تب تو ،
« یا زهراست »
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغِ حرم نداری تو
قبرِ تو بارگاهِ توحید است
شمعِ بالاسرِ تو خورشید است
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحنِ آسمانت نیست
#عرش که آسمان نمی خواهد
#نور که سایبان نمی خواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترینِ آسمانِ دنیایی
شعر مثنوی :
#علی_اکبر_لطیفیان
#نوحه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمه
نوحه ایستاده
#توخاتون_عالمینی / به حیدر نور دو عینی
قیامت مشکل گشای / عزاداران حسینی
یازهرا / نگاهی سوی ما کن
بیا و / برای ما دعا کن
تو امضا / برات کربلا کن
سلام ای بانوی غم کشیده
جوانی اما قامت خمیده
زنی بر سینه از ماتم آن / سربریده
بنی / حسینم وا حسینا 4
شدی در آتش گرفتار / زدی تکیه کنج دیوار
صدا کردی فضه آمد / امان از داغی مسمار
یا زهرا / به پیش اهل خانه
مغیره / کشیده تازیانه
شکسته/ تو را بازو و شانه
شده آغاز شش ماهه کشتن
به زیر پا سینه را شکستن
حسینت کربلا مانده زیر / پای دشمن
بنی / حسینم وا حسینا 4
به جائی خورده سر تو / گرفت آتش معجر تو
به کوفه آمد همین ها / سر زینب دختر تو
امان از غمی که گشته که تکرار
امان از مصیبت های بازار
امان از نگاهِ تلخِ اشرار
کجا بودی که زینب به هر جا
میان کوچه ها شد تماشا
به اشک زینب خندیده دستی بی مهابا
بنی / حسینم وا حسینا 4
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه
#میلاد_امام_محمد_باقر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
خشکی ام رفت و
وصل دریا شد
سردی ام رفت و
فصل گرما شد
فارغم از خودم ،
خدا را شکر
آسمانی شدم ،
خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مُرده ای حیات گرفت
ای حیاتِ مجدّدِ دنیا
دومین یا محمدِ دنیا
یا من اَرجوهِ آستانِ لبم
پنجمین رکعتِ نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثلِ بیتُ الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کُمیتِ ما لنگ است
ای نسیمِ پر از بهارِ حسین
حسنی زاده ی تبار حسین
قبله ی مردمِ مدینه تویی
حسنِ دومِ مدینه تویی
#اوج
ای ، ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلت دعا و کرم
مادرت دخترِ کریمِ خدا
پدرت حضرتِ کلیمِ خدا
وسط هفته ها برای منی
التماس سه شنبه های منی
سرِ شب ، فکرِ نور تو بودم
فکر شب های طورِ تو بودم
خواب سجاده ی تو را دیدم
صبح دیدم کنارِ خورشیدم
تو تولایِ دفترم هستی
قسمِ نون والقلم هستی
#تکیه بر بالِ جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
بهترین میوه ی تو ایمان بود
گندمِ کالِ تو پر از نان بود
بی تو این حوزه ها
کمال نداشت
میوه ای غیر سیب کال نداشت
وقت آن است اجتهاد کنی
بی سواد مرا سواد کنی
#آقا_جان
اگر علمِ تو را حساب کنند
زندگیِ تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
پرِ جبریل ، زیر پای تو بود
گردن آویزِ بچه های تو بود
میوه ی بهتر از رطب
سیب است
باعث التیام تب ،
سیب است
#فاطمه سیب جنت الاعلاست
پس شفای تب تو ،
« یا زهراست »
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغِ حرم نداری تو
قبرِ تو بارگاهِ توحید است
شمعِ بالاسرِ تو خورشید است
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحنِ آسمانت نیست
#عرش که آسمان نمی خواهد
#نور که سایبان نمی خواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترینِ آسمانِ دنیایی
شعر مثنوی :
#علی_اکبر_لطیفیان