#حضرت_زهرا_نوحه
#فاطمیه_بعد_شهادت
بعد از تو میمانم تنهای تنها
زهرا خبر داری افتادم از پا
یا زهرا یازهرا مظلومه زهرا
زخم دل حیدر دارو ندارد
این بیت الاحزان که جارو ندارد
یا زهرا یا زهرا مظلومه زهرا
رفتار تو گوید از رفتن تو
ای من به قربان نان پختن تو
یا زهرا یا زهرا مظلومه زهرا
از غسل و تعویض پیراهن تو
فهمیده ام کاری است زخم تن تو
#میثم_مومنی_نژاد
#فاطمیه_بعد_شهادت
#حضرت_زهرا_زمینه
از غمت خونجگرم؛شاهدمه چشم ترم
سر خاکت میریزم خاک عزاتو به سرم
بهتره عُمره علی بعد تو طولانی نشه
روبرو شوهرتو با قنفذ و ثانی نشه
عالمو سوگوار کنم قلبمو بیقرار کنم
نیامسرِ مزارِ تو خودتبگوچیکارکنم؟
فاطمه یا فاطمه
حال بچّهیتیمات آتیش به قلبم میزنه
بدتر از گریههاشون سُکوت تلخِ حسنه
دو شـبه حُسین تو لب به غـذا نمیزنه
زینبت با روضهخوندن دل مارو میشکنه
فاطمهیجوانمن جوانقدکمانِمن
غمِتو پُشتمو شکست شکسته استخوانمن
فاطمه یا فاطمه
قسمتاین بود دلمو به داغ تو دُچار کنم
اینقَـدَر غریبونه ختـم تو برگُـزار کنم
نمیشه زندگیمو اینجوری از هم بِـپاشن
تازهقصدِ نبش قبرِ تورو هم داشته باشن
بهرفتنتمُجابشدم ببینخونهخرابشدم
تشنهییکجوابتوست سلامِبیجوابشُدم
فاطمه یا فاطمه
#محمد_قاسمی
#حضرت_زهرا_زمینه
#فاطمیه_بعد_شهادت
بعد از این بابا ، بی کس و تنها
خونه مونده با همه غمها
داره میمیره ، به دره خیره
یاد اونروزه نفس گیره
داره میمیره
درده
دیدنه قاتل تو درده
اون روزا که بر نمیگرده
باز دلم بهونتو کرده
برگرد
اگه میشه مادرم برگرد
فضه بستر تو رو جم کرد
مدینه شده پر از نامرد
جوان مادر مادر مادر ، مادر مادر مادر
....
رفتی و بابا ، نیمه شب با آه
درداشو داره میگه با چاه
چادر خاکی ، خونه رو دیوار
کشته ما رو دیدنه مسمار
خونه رو دیوار
خسته
شده بابا از همه خسته
پیر شده تن رو شسته
بازوی شکسته رو بسته
جون داد
زخماتو وقتی می شست جون داد
میزد از ته دلش فریاد
مرد خیبر از نفس افتاد
از درو دیوار ، داره می باره
شدم از غم تو بیچاره
هی میگن که خاک ، سرده ای مادر
ولی هی میشه غمت بیشتر
حالا
مجلس ختم تو رو تنها
بابا تو خونه گرفت اما
نیومد همسایه مون حتی
خونه
خونه نه بگو عزا خونه
حسنت هنوزم حیرونه
بیشتر از همه پریشونه
#حسین_رحمانی
#حضرت_زهرا_زمینه
#فاطمیه_بعد_شهادت
بعد از این بابا ، بی کس و تنها
خونه مونده با همه غمها
داره میمیره ، به دره خیره
یاد اونروزه نفس گیره
داره میمیره
درده
دیدنه قاتل تو درده
اون روزا که بر نمیگرده
باز دلم بهونتو کرده
برگرد
اگه میشه مادرم برگرد
فضه بستر تو رو جم کرد
مدینه شده پر از نامرد
جوان مادر مادر مادر ، مادر مادر مادر
....
رفتی و بابا ، نیمه شب با آه
درداشو داره میگه با چاه
چادر خاکی ، خونه رو دیوار
کشته ما رو دیدنه مسمار
خونه رو دیوار
خسته
شده بابا از همه خسته
پیر شده تن رو شسته
بازوی شکسته رو بسته
جون داد
زخماتو وقتی می شست جون داد
میزد از ته دلش فریاد
مرد خیبر از نفس افتاد
از درو دیوار ، داره می باره
شدم از غم تو بیچاره
هی میگن که خاک ، سرده ای مادر
ولی هی میشه غمت بیشتر
حالا
مجلس ختم تو رو تنها
بابا تو خونه گرفت اما
نیومد همسایه مون حتی
خونه
خونه نه بگو عزا خونه
حسنت هنوزم حیرونه
بیشتر از همه پریشونه
#حسین_رحمانی