eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
932 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه تا نمک‌خورده‌ی این سفره‌ی افطار شویم چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم زین کنیم اسب، رفیقان! سفری در پیش است جای اُتراق نَه این‌جاست، خبردار شویم سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید هان! رفیقان! همه آیینه‌ی اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
مناجات گریز روضه حضرت زهرا سلام الله همگی غرق زندگی و؛ چه زود میشود باغ طعمهء طوفان نصب العین امور خویش کنیم آیهء "کل من علیها فان" می فروشیم آخرت ؛جایش آبرو می خریم از مردم مثل یک ظرف آب روی زمین آبرو می بریم از مردم چندنوبت نماز آخر وقت همهء بندگی ما شده است مد؛تجمل؛ و مال شبه ناک آفت زندگی ما شده است سفره ء هفت رنگمان پهن و غافلیم ازامور همسایه راهمان را عوض کنیم اغلب از مسیر عبور همسایه خمس و حق امام که تعطیل خودمان گشته ایم مرجع خویش غافل ازاینکه ماهمه داریم روز سخت حساب را درپیش چه بلایی سرخودآوردیم مابه هر قیمتی که میخندیم چه لقبهای زشت و بیجایی به رفیقان خویش میبندیم سردرون موبایلها هرشب غافلیم از دعا و فیض سحر کوله باری نماز صبح قضا مانده بر شانه هایمان دیگر غرق در شهوت و گناه هستیم ذکر یابن الحسن به لب داریم غیر جمعی ز اولیاء خدا اغلب ما وبال دلداریم باهمه روسیاهی و غفلت دلمان گرم بر عطای خداست لحظه ء گریه بر امام حسین اشک ما یار حضرت زهراست دست خود رو به آسمان گیرد که ای خدا این گدا گدای من است هرکجا یاحسین می گویند دیده گریان جسم بی کفن است بارها با دعای این مادر مازمین خورده و بلند شدیم هرزمانیکه پایمان لرزید نام او برده و بلندشدیم راستی گفتم از زمین خوردن اوخودش بی هوا زمین خورده بین دیوار و در که جای خودش وسط کوچه ها زمین خورده بانویی که ظهور عصمت بود چادرش زیر دست و پا افتاد دست بسته ؛کشان کشان بردند رهبرش را به کوچه تا افتادند دست کم آن سه تا قلاف به دست یک نفس میزدند مادر را عاقبت هم چه بد جدا کردند دست زهرا و شال حیدر را
دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش دخیل چادر دخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق به چشم خدا مکرم باش عبودیت به صفات ربوبیت برسد بیا و عبد خداوند باش ، رب هم باش تو جمع عالم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دمادم به یاد آن دم باش به سفره خانه ی حاتم مبر نیاز ، اما اگر به خانه ی تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی ، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن ولی به غصه همسایه هات مرهم باش بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید میمیری درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش کلید قفل شهادت بدست گریه توست امیدوار به این اشکهای نم نم باش آهای امت اسلام ! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش
آنچنان کز رفتن گـــــل خــار می‌مــاند به جـــــا از جوانی حسـرت بسیـــــــار می‌ماند به جــــا آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است آنچه از عمـــــر سبک‌رفتــــــار می‌ماند به جــــا کامجـــویی غیــــــر ناکامی ندارد حاصــــــــــلی در کف گلچین ز گلشن، خـــار می‌ماند به جـــا جســــــم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیــست پیش این سیـــلاب، کی دیوار می‌ماند به جــا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقــــــت آن کس خوش کزو آثار می‌مـاند به جـــا زنگ افسوســــی به دســت خواجه هنگام رحیل از شـــــمار درهم و دینــــار می‌مـــاند به جــــــــا نیســــــت از کــــــردار ما بی‌حـــاصلان را بهره‌ای چون قلـــم از مــــا همین گفتــــار می‌ماند به جا عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور برگ صائب بیشــــتر از بار می‌مانـــــــد به جــــــا https://eitaa.com/basjmddahanqom
ترا ز عالم عبرت اگر نظر بخشند ازان به است که صد گنج پرگهر بخشند مکن سئوال اگر چون صدف ترا زین بحر به هر گشودن لب دامن گهر بخشند به ماه نولب نان بی شفق نداد فلک تو کیستی که ترا نان بی جگر بخشند به تنگنای فلک با شکستگی خوش باش شکنجه ای است که دربیضه بال وپر بخشند جماعتی به کمر همچو نی سزاوارند که در شکستگی خویشتن شکر بخشند سرمن وقدم آن سبکروان که چو گل به دشمن سرخودبی دریغ زر بخشند گره زنند به دامن چو مردمک قدمش به هر که بال سیر چون نطر بخشند به وادیی که کند خضر توشه از دل خویش گمان مبرکه ترا توشه سفر بخشند درین ریاض اگر مصرعی کنی موزون چوسرواز گره دل ترا ثمر بخشند ز موج بحر شکایت مکن که همچو حباب به هر شکست ترا عالم دگر بخشند شده است موج به بحر از شکستگی غالب شکسته باش چوخواهی ترا ظفر بخشند ز خشک مغزی این منعمان عجب دارم که خون مرده خودرا به نیشتر بخشند ز ابرزحمت دریا چه کم شود صائب که قطره ای به من آتشین جگر بخشند https://eitaa.com/basjmddahanqom
حاصل عمر زخود بیخبران آه بود هرکه از خویشتن آگاه شد آگاه بود نتوان در حرم قدس به پرواز رسید پر سیمرغ درین راه پر کاه بود پیش چشمی که به یکتایی آن سرو رسید طوق هر فاخته ای های هوالله بود از وصول آن که زند دم، خبر از راهش نیست آن بود واصل این راه که در راه بود هرکه باریک ز اندیشه شود همچو هلال می توان یافت که جوینده آن ماه بود ای که کام دو جهان را ز خدا می طلبی هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود از وصال رخ او بی ادبان محرومند گل این باغ ز دستی است که کوتاه بود می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا یوسف آن نیست که پیوسته درین چاه بود صائب از کشمکش رد و قبول آسوده است هرکه را روی دل از خلق به الله بود https://eitaa.com/basjmddahanqom
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه تا نمک‌خورده‌ی این سفره‌ی افطار شویم چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم زین کنیم اسب، رفیقان! سفری در پیش است جای اُتراق نَه این‌جاست، خبردار شویم سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید هان! رفیقان! همه آیینه‌ی اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم