eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
731 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در سینه ی من جز غم تو چیست حسین؟ در هر رگ من عشق تو جاری است حسین بی علت و بسیار، تو را میخواهم عاشق شدنم دست خودم نیست حسین
اینکه هنوز پشت درم، اینکه سائلم یعنی بزرگواری تو هست شاملم چشم‌ات گرفت چشم مرا در مقام اشک ناقابلم اگرچه، نشستی مقابلم آنقدر در اتاق خودم روضه خوانده‌ام گاهی حسین می‌شنوم از وسائلم من با دلم چقدر برای تو سوختم دلخوش به این امید، بیایی به محفلم گفتم به عشقِ اُم بنین بعد مُردنم هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم محکم اگر برای تو بر سینه می‌زنم مشغول گردگیری آئینه‌ی دلم قبله‌نمای قلب من اصلاً به سمت توست یومیه پنج مرتبه سوی تو مایلم هرچه برای توست، برایم مقدس است من عاشق علامت و طبل و شمایلم ** ای کاش ماجرای گلویت دروغ بود دنبال یک نشانه میان مقاتلم از بس برای تشنگی‌ات گریه کرده‌ام از روضه‌ی گرسنگی‌ات حیف غافلم ✍سروده گروه ادبی
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدیم نام حسین آمد و از نو، جوان شدیم گفتند کربلا وطن ماست بر زمین شکر خدا که هموطن آسمان شدیم چون فرش پادری دم مجلس نشسته‌ایم پاخورده‌ایم و آخر عمری گران شدیم هر غم که دیده‌ایم فدای غم حسین عمری به داغ کرببلا امتحان شدیم باید گریست خط به خط عمر رفته را جز او اگر برای کسی روضه‌خوان شدیم ✍
درمدح امام حسین علیه السلام غَم عشق تومَراکَرده «زَمینگیر» حسین این من وآه و غَم و نالهٔ «شبگیر»حسین مادرم گفته که من نَذر ولای تو شُدَم باولای تومراداده یَقین «شیر» حُسین دوست دارم که زُهَیر غَم عشق توشَوَم یاکه چون جَون شَوَم پای غَمَت «پیر» حسین شده اَم خانه خَراب غَم عشق تووبَعد گشته این خانه زاحسان تو «تَعمیر» حسین توچه کردی که درآن مَعرکه حُرّبن یَزید بانگاه توکنَد یکشَبه «تَغییر» حسین آتَش اَزاَشک عزادار توخاموش شَوَد آتَشی که بُوَد هَرلَحظه «نَفَس گیر» حسین توهَمانی که اَگَر آب طَلَب میکَردی رَحمَت حَق بسویَت بود «سَرازیر» حسین کوفیان حَقّ توراخوب اَداء می کَردَند آب مَهریّهٔ زهراست اَماّ نَشُدی «سیر» حسین توبه گودال بلا بودی وزینب به فغان آمده بود وَلیکَن شده بود «دیر» حسین دَردل لُجَّهٔ خون ای پسَر خون خدا مُصحَف دَروغم توشده «تَفسیر» حسین آمده شمر وَلی خَنجَرکُندی دَر دَست غَرق درخون شده بودآیهٔ «تَطهیر» حسین مَرکبان گریه کُنان سُم بزَمین کوبیدَند گریه کَرده زغَمَت نیزه و «شَمشیر»حسین خسروی فَر
فردا که می‌فهمم بهایِ اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین...
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین در دلم‌ انداخته شوق زیارت را حسین هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد زیر دین‌ِ خویش بُرده استجابت را حسین ان‌ لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم لحظه‌ای هم کم‌‌نکرده این حرارت را حسین آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_ بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین ** عده‌ای شمشیر و نیزه، عده‌ای سنگ و عصا بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
اصلاً نه نوکر، فکر کن سائل رسیده است لب تشنه‌ای دیگر لبِ ساحل رسیده است در خانه‌ات دیوانه‌ها را راه دادی اصلاً به کوی تو مگر عاقل رسیده است؟ گندم شد این بذر دعا هربار، اما از من مدام آتش به این حاصل رسیده است قابل نبود اشکی که از چشم من افتاد این گریه‌کن هربار ناقابل رسیده است سمت تو باید دل بُرید از جان، که هرکس جز این بیاید، عاطل و باطل رسیده است تا کربلایت آمدن که پا نمی‌خواست هرکس سراغت آمده با دل رسیده است دیر آمدم، در بسته بود، اما به دادم در زندگی لطف ابوفاضل رسیده است ** در کربلا هم دیر شد دیدارِ آخر زینب رسید اما پس از قاتل رسیده است
. همه دارو ندار من حسین است گلم باغ بهار من حسین است به چشمم ظلمت محض است عالم ضیاء چشم تار من حسین است مریضم بینوایم بی کس و کار طبیب و هم نگار من حسین است به وقت مرگ چشمم اشک بار است که چشم من عزادار حسین است دمِ غسل و کفن کردن به جسمم یقین دارم کنار من حسین است به هنگام سرازیری قبرم امید قلب زار من حسین است در این دنیا نوایم یا حسین و به محشر هم شعار من حسین است به روی سنگ قبرمن نویسید دل آرام و قرار من حسین است ✍ .
یوسف ترین معلم راه خدا حسین بی خاطره ست زندگی بی تو یا حسین ما را به هیچ می خری و فخر میکنیم غیر از تو کیست می خرد این آه را حسین از کودکی که سایه ی سر بوده ای مرا جز تو نداشتم به خدا مقتدا حسین با من غریبه اند همه مردمان شهر اما چه غم که هست مرا آشنا حسین خالی نبوده است خیالم شبی ز تو پشتم به کوه بوده همه عمر با حسین خیر کسی به طبع دلم سازگار نیست خیر کثیر توست که سازد مرا حسین دست مرا بگیر که عادت نداشته کوبد دری به غیر حسینیه را حسین ما را گدایی از تو چنین سربلند کرد بیچاره آنکه نیست شما را گدا حسین
بر سینۀ خود می‌فشارم زانوی غم را وقتی که بی تو باز می‌بینم محرم را صاحب عزا با دست‌های خویش کوبیدی بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را ای آسمانِ چشمۀ جوشانِ اشک خون پربارتر کن بارش این اشک نم نم را هرشب میان کوچه‌ها بر سینه خواهی زد وقتی که می‌خوانند شور و نوحه و دم را بر رشتۀ پرچم دخیل گریه می‌بندم آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را با اذن زهرا، اذن مولا، اذن پیغمبر با اذن تو پوشیده‌ام این رخت ماتم را دلشوره دارم اربعینم را همین اول امضا کن آقاجان برات کربلایم را
در کام جهان عشق خوشایند حسین است آن‌کس که دل از سینه‌ی ما کند حسین است گفتیم که کوتاه‌ترین راه به الله ذرات جهان زمزمه کردند حسین است آنکس که به خاک و گل ما روح دوانید با گوشه‌نگاهی و به لبخند حسین است در مذهب ما جز قسم راست نباشد معصوم‌ترین آیه‌ی سوگند حسین است چون دانه‌ی تسبیح جداییم و کسی که مارا به خدایش زده پیوند حسین است عباس و علی اکبر و سجاد و عقیله این دایره، مجموعه‌ای از چند حسین است در باغچه‌ها شاخه‌ی خشکیده زیاد است در باغ خدا سرو تنومند حسین است ما با احدی غیر خودش کار نداریم چون خاص‌ترین لطف خداوند حسین است و