رهبر عزیزم؛
روزی که لباس سبز برتن کردی
تکلیف جهاد را تو روشن کردی
تا آخر راه با توراهی هستیم
در لشگر اسلام سپاهی هستیم
تا صبح ظهور باولی می مانیم
پای عَلَم سید علی می مانیم
پایان مذاکراتِ ننگین این است
برجام فوائدش همین توهین است
دزدِ همه تاریخ امان می خواهد
باز این سگِ هار استخوان می خواهد
در کرببلا حسین برما آموخت
ما عزتِ خویش را نخواهیم فروخت
#قاسم_نعمتی
#من_یک_سپاهی_ام
مهر و ماه
بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
ز کوچه های مدینه گذر کنیم امشب
خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید
بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب
بیا سلام و درود و تهیت خود را
نثار این پدر و این پسر کینم امشب
در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند
بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب
دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست
اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب
برای این که بگیریم عیدی از زهرا
سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب
به پاس مقدم دریا شکاف علم و کمال
ز اشک شوق نثارش گهر کنیم امشب
شب ولادت او در مدینه جشنی نیست
بیا ز غربت او دیده تر کنیم امشب
تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست
چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب
اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا
نهال مهر ورا بارور کنیم امشب
کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین
که فکر توشه ی راه سفر کنیم امشب
بگو به خلق (وفایی) ز جای برخیزد
لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب
#سید_هاشم_وفایی
رجبیون
مگذار که دل خسته و دل خون باشیم
بگذار که برلطف تو مدیون باشیم
در ماه رجب آرزوی ما این است
ای کاش که ما از رجبیون باشیم
#سید-هاشم-وفایی
در ولادت خورشید پنجم امامت ، امام مُحمّدِ بْنِ علیٌ الْباقر (ع)
،،،،،،،،،،،،،،
امشب دلِ آینه نشان دارم
بر بالِ ستاره آشیان دارم
همسایه ی اهل آسمان گشتم
یعنی که مکان در آسمان دارم
آن سوی حریم روشن مهتاب
یک خانه میان کهکشان دارم
عطر از نفسم اگر که می ریزد
پیغام بهار در خزان دارم
رو سمت مدینه کردم و دیدم
یک خیمه به بال عرشیان دارم
خورشید به خانه ی دلم آمد
ای عشق بیا که میهمان دارم
از پرتو نور حضرت باقر
در سینه فروغ جاودان دارم
با آن که ز قطره کمترم امّا
رو جانب بحرِ بیکران دارم
آن بحر امام باقر است ای دل
کاینگونه زبان دُرّ فشان دارم
از یُمن ولادتش در آغوشم
سوسنبر و یاس و ارغوان دارم
با کسب ولای حضرتش مأویٰ
در ساحت روشن جنان دارم
دیگر چه نیاز با وجود او
بر سایه ی سروِ بوستان دارم
با مختصری بضاعت ای "یاسر"
بر مدحت او کجا توان دارم
**
محمود تاری «یاسر»
#رباعیات ولادت امام باقر (ع)
#بهمن ۱۴۰۱
دل غرق شعف شد و به تاب و تب شد
روشن شده آسمان پُر از کُوکب شد
یعنی که امام باقرِ ما آمد
از سوی خدا صاحب این مذهب شد
🌸🌸🌸🌸🌸
آئینه ی حق ، طیب و طاهر آمد
از نسل حسن ، فَخرِ مَفاخِر آمد
در مَطلع و روز اول ماهِ رجب
فرزند علی حضرت باقر آمد
🌸🌸🌸🌸🌸
در ماه رجب دُرِ یَمَن آمده است
زیبا گلِ دنیا به چمن آمده است
چون مادرِ او فاطمه بنت الحَسَن است
باقر گلِ گلزار حسن آمده است
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#امام_باقر علیه_السلام
رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه
نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه
گرفته است بهانه دلم برای مدینه
فدای چار امام گره گشای مدینه
کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر
سلام مقصد پنجم ! سلام حضرت باقر
نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی
نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی
نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی
نداشت جسم تشیع سری اگر تو نبودی
بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت
غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت
تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت
تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت
شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت
شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت
همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را
نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا
امام پنجم عالم ، امید پنج تنی تو
بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو
فدای عزم بلندت ، امام بت شکنی تو
خودت بگو بنویسم حسین یا حسنی تو
تویی که وارث جمع فضائل حسنینی
امام امتی و میوه دل حسنینی
همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت
زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت
بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حرمت
و در مرام شما نیست دین به غیر محبت
تو و کرم ، تو و بخشش ، تو و عطای فراوان
همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان
تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است
به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است
به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است
بقیع بی حرمت هم بهشت اهل یقین است
به رغم خواسته ی منکران اصل ولایت
حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت
تو یادگار شهید غروب حادثه هایی
تو در تمامی حالات ، یاد کرببلایی
ز کودکیت تو دلتنگ سیدالشهدایی
تو داغدار امام ِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی
چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد
رقیه بین خرابه جلوی چشم تو جان داد
#محمد حسین رحیمیان
دوبیتی
در جهان انوار سرمد می رسد
گلبنی از باغ احمد می رسد
پنجمین نورخدای لم یزل
باقر علم محمد می رسد
▪️
ماهی ز سپهر دین به ظاهر آمد
زیبا پسری طیب و طاهر آمد
از گلشن مصطفی ز بیت سجاد
پنجم گل دین حضرت باقر آمد
▪️
هفتمین نور مه دین آمد
پنجمین شمس خدابین آمد
شاد باشید همه اهل ولا
باقر علم نبیین آمد
▪️
پنجمین نور خدا آمده است
روح تسبیح و دعا آمده است
باقر علم نبی، نجل حسن
نوه ی خون خدا آمده است
▪️
امشب به جهان نوید دیگر آمد
پنجم گل بستان پیمبر آمد
از لطف خدا ز فاطمه بنت حسن
باقر لقبی پاک و مطهر آمد
▪️
از خدا لطف و عنایت آمده
ماه تابان ولایت آمده
عاشقان ای عاشقان شادی کنید
پنجمین نور هدایت آمده
▪️
امشب که بود شادی بی حد صلوات
بر لطف خدای حی سرمد صلوات
ایام ولادت امام باقر
بر احمد و بر آل محمد صلوات
▪️
امشب به جهان مهی به ظاهر آمد
فرزند علی طیب و طاهر آمد
پنجم گل بستان محمد امشب
از لطف خدا امام باقر آمد
▪️
نوری از انوار سرمد آمده
کودکی از نسل احمد آمده
شادمان اهل زمین و آسمان
باقر علم محمد آمده
▪️
امشب به مدینه از کرامات الاه
از بیت امام ساجدین سر زد ماه
تا دید رخ باقر خود را فرمود:
لا حول ولا قوة الا بالله
▪️
امشب به جهان نور مبین آمده است
بر شیعه ی مرتضی معین آمده است
باقر گل گلزار نبی اکرم
از نسل امیر مؤمنین آمده است
▪️
آیینه ی ذات سرمدی آمده است
پنجم گل باغ احمدی آمده است
در شهر مدینه و ز بیت سجاد
یک دسته گل محمدی آمده است
▪️
گلبن عصمت دوباره وا شده
در جنان شادان دل زهرا شده
باقر علم نبییین آمده
کز رخش روشن همه دنیا شده
▪️
از سوی خدا نور الاه آمده است
بر گمشدگان هادی راه آمده است
با علم نبی و حلم زهرا و علی
باقر به جهان به عز و جاه آمده است
▪️
از سما نور جلی آمده است
گل بستان علی آمده است
شیعه خوش باش به عالم امشب
باقر علم نبی آمده است
▪️
نور دل زین العابدین پیدا شد
آن معنی آیات مبین پیدا شد
باقر گل پنجم امامت آمد
بر عالمیان رهبر دین پیدا شد
▪️
آمد امشب به جهان باب نجات
مظهر ذات خدا روح صلات
باقر آمد گل باغ سجاد
بر گل روی چو ماهش صلوات
▪️
نوری ز خدای حی سرمد آمد
بشکفته گلی ز باغ احمد آمد
از دامن پاک فاطمه بنت حسن
پنجم ولی آل محمد آمد
▪️
آمد به جهان نور خدایی جلوات
آن کس که بود بر همگان باب نجات
باقر مه تابنده ی عصمت آمد
بر آل وی و مام و اب او صلوات
▪️
نوری به جهان به چهره ظاهر آمد
پنجم ولی طیب و طاهر آمد
شادند همه آل محمد زیرا
هدیه ز خدا حضرت باقر آمد
#رضا_یعقوبیان
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
بار دیگر از کرامات خدا
شهر یثرب گشته امشب با صفا
عالم هستی شده غرق سرور
آمده پنجم گل آل عبا
نجل حیدر طیب است و طاهر است
منجی و روشنگر دین باقر است
در مدینه شور و غوغایی به پاست
جشن شادی در زمین و در سماست
از قدوم این گل بستان دین
عالم امکان پر از شور و نواست
مظهر خلاق سرمد آمده
باقر علم محمد آمده
از کرامات خدای لایزال
آمده مه پیکری یوسف جمال
این گل گلزار عالم مصطفی
حیدری خصلت بود احمد کمال
این پسر از نسل آل هاشمی است
این پسر از پای تا سر فاطمی است
تالی و ثانی ختم المرسلین
بعد احمد پنجمین حامی دین
هر کجا گردیده گلریزان حور
آمده هستی زین العابدین
در جهان پیچیده عطر و بوی او
فاطمه بوسه زند بر روی او
غصه و غم زین جهان رفته به باد
قلب مادر زین پسر گردیده شاد
آمده نور دل زین العباد
نام او را نام جد خود نهاد
نام او هم نام جدش مصطفاست
جده ی او فاطمه خیرالنساست
آمده شمع وجود عالمین
آمده بر ساجدین نور دو عین
از تلاقی دو نور سرمدی
آمده جان حسن جان حسین
فاطمه مامش ز نسل مجتباست
باب او پور حسین خون خداست
باقر و طاهر بود زیبنده اش
بین حق تا روز محشر زندهاش
هرچه دارد شیعه از این مقتداست
عالمان علم دین شرمنده اش
شیعه تا روز جزا مدیون اوست
دین حق پاینده و مرهون اوست
امشب از لطف تو مهمان توام
ریزه خوار خوان احسان توام
شکرلله از عنایات خدا
ای گل حیدر مسلمان توام
دست خالی ام بود سوی شما
آرزویم دیدن کوی شما
ای که بر حالم تویی مولا بصیر
دردمندم مستمندم مستجیر
در شب میلاد، ای نور جلی
حق زهرا مادرت دستم بگیر
آمدم از لطف حق بر تو پناه
سائلت را از کرامت کن نگاه
وصف تو در آیه های هل اتاست
خاک کوی تو حریم کبریاست
ای امید شیعیان مرتضی
هرکه آید سوی تو حاجت رواست
ای که هستی تو سرور سینه ام
مهر و حب تو بود گنجینه ام
هرچه گویم در مدیح تو کم است
قامت هستی به پیش تو خم است
ای کریم ابن کریم ابن کریم
نام تو مشکل گشای عالم است
بنگر از لطفت روی زرد مرا
ده شفاء از مرحمت درد مرا
از همه غیر از شما بگسسته ام
در جهان تنها به تو دل بسته ام
تو کرم کردی شب میلاد تو
آمده در محفلت بنشسته ام
من (رضا) هستم غلام کوی تو
کن دعا تا که بگیرم بوی تو
#رضا_یعقوبیان
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
امشب دوباره در زمین شور و نشاط دیگر است
در آسمان دین حق ماهی دگر جلوه گر است
در شادی و شور و شعف اندر جنان پیغمبر است
این جلوه ی ایزد نما از نسل پاک حیدر است
این گلبن عترت که پاک و طیب است و طاهر است
فرزند زین العابدین مولا امام باقر است
امشب در عالم جلوهگر ماهی دلارا آمده
شادی و شور دیگری در شهر طاها آمده
باقر گل زین العباد امشب به دنیا آمده
با خلق و خوی مصطفی با عطر زهرا آمده
شادان دل اهل ولا در این شب میلاد شد
بر کل هستی جهان زینت گل سجاد شد
داد هدیه ای بر خاکیان امشب خدای ذوالمنن
پنجم گل عصمت رسید از فاطمه بنت حسن
حور و ملائک از شعف دورش تمامی حلقه زن
این گلبن زهرا نشان از دل برد رنج و محن
مهر و ولای این پسر از عالم بالاستی
بعد از امام ساجدین بر خلق او مولاستی
از نسل احمد باشد و خوی و خصالش حیدری است
این ماه روی هاشمی ماه جمالش حیدری است
گنجینه ی علم نبی این مه کمالش حیدری است
باقر چو جد خود حسین جاه و جلالش حیدری است
باقر لقب نجل علی عبد موید آمده
بر یاری دین خدا دوم محمد آمده
دل در شب میلادتان گردید مهمان شما
تنها نه من اهل ولا بنشسته بر خوان شما
شرمنده ام مولای من از لطف و احسان شما
ای منشأ جود و سخا دستم به دامان شما
با یک نگه از سوی تو پاک و مطهر میشوم
محبوب ذات کبریا با مهر حیدر می شوم
من از نخستین روز خود مولا گدای این درم
شکر خدای مهربان من با ولای حیدرم
امشب امام عاشقان پر کن ز رحمت ساغرم
مولای من بر سائلت بنما نگاهی از کرم
مهر و ولایت را خدا بنهاده اندر سینه ام
عیدی من را کن عطا امضا نما مدینه ام
از روز اول بر دلم تابیده نور رحمتت
دارالولای انبیا باشد بقیع و تربتت
ای نور چشم ساجدین جانم فدای غربتت
قبر تو بی شمع و چراغ، دشمن شکسته حرمتت
قبرت ز ظلم دشمنان مانده میان آفتاب
ای آفتاب فاطمه بر قلب زار ما بتاب
دل پر زده سوی بقیع اندر شب میلاد تو
گشته قلوب شیعیان از لطف یزدان شاد تو
ای غنچه ی باغ ولا دل کرده امشب یاد تو
قلب (رضا) روشن شده مولای من زامداد تو
امشب امام مهربان من در پناهت آمدم
سوی تو در آرزوی فیض نگاهت آمدم
#رضا_یعقوبیان
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
#حلول_ماه_رجب
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
نور؛ وقتی اولِ ماهِ رجب سر میزند
عاشق انگاری، به سویِ دلبرش پَر میزند
ملتمس؛ امید دارد، حسرتش بیهوده نیست
خانهی خورشید را تا صبح، گر در میزند
عشق، یعنی: عاشقی فارغ زِ غوغای جهان
رویِ لوحِ سینهاش، نقشی زِ دلبر میزند
تا ببیند رویِ صاحبخانه را، امیدوار_
میزند در را ...، نشد وا، بارِ دیگر میزند
"يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ" گفتم، بعد از آن_
دیدم از شرقِ دلم، خیری عیان سر میزند
دل سپردم بر نگاهش، نیک میآید جواب
هرچه دارد این گدا، فالِ مکرر میزند
ایها الباقر ! اَلا ای پنجمین نور ِخدا !
قلبِ من، با عشقِ تو، تا روزِ آخر میزند
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت
عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت
خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع)
خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت
باقرالعلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع)
میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت
آسمان آمادهی ثبت احادیث تو شد
جرعهجرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت
دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند
تا شدند علامهها شاگردِ پایِ منبرت
در کنار مهربانی بسکه داری معرفت
میرسد هر بار سائل، میشود عاشقترَت
رفت یک دستت به بالا با مناجات و درست
در همان ثانیه میبخشید دستِ دیگرت
حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد
هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت
گفتهای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا:
تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
ای دانش و کمال و فضیلت سه بندهات
دشمن گشادهرو، ز گلستان خندهات
آرندۀ کمال و شکافندۀ علوم
پاینده عمر هر دو ز گفتار زندهات
ای متّکی هماره کلام خدا به تو
یا باقرالعلوم! سلام خدا به تو
مولای کلّ خلقتی و خلق را ولی
انوار انبیا ز جبین تو منجلی
دریای هفت دُرّ و دُرِ چار بحر نور
نجل دو فاطمه، خلفِ پاکِ دو علی
تفسیر حسن لم یزلی نقش صورتت
گلبوسههای یوسف زهرا به طلعتت
تو کیستی محمّد آل محمّدی
خورشید آسمان کمال محمّدی
قرآن نور در بغل زین العابدین
آیات سورههای جمال محمّدی
دانش نیازمند دم روحپرورت
جابر سلام گفته ز قول پیمبرت...
آیینۀ جمال خداوند اکبری
نامت محمّد است و سراپا پیمبری
دُردانۀ حسینی و ریحانۀ حسن
نسل امام، هم ز پدر هم ز مادری
شیرین هماره کام دل از ذکر خیر توست
وز قصّۀ لطیف عزیز و عُزیر توست
آب حیات جرعهای از آب جوی تو
روح مسیح میدمد از گفتگوی تو
پایان گرفت شهر جمادی در انتظار
تابید در هلال رجب ماه روی تو
این ماه را به فیض تو رحمت فزوده شد
دست عطا و باب اجابت گشوده شد
علم تو گر نبود شهادت اثر نداشت
نخل امید سیّد سجّاد بَر نداشت
مولای ساجدین و امام المجاهدین
مثل تو ای محمّد ثانی، پسر نداشت
زهد پدر، کرامت مادر مبارکت
در کودکی شهامت حیدر مبارکت
در مجلس یزید که بودت چهار سال
گفتی سخن چنانکه خداوند ذوالجلال
خواندی حرامزاده سپاه یزید را
با منطقی که پور معاویّه گشت لال
یک طفل چار ساله و این نطق آتشین
تو لب گشودی و پدرت گفت آفرین
حُبّ تو نخل پر بر شیرین باغ دل
مِهر تو همچو مُهر جبین است داغ دل
از وادی بقیع تو در سینه، بقعهها
وز قبر بیچراغ تو روشن چراغ دل
ای ماورای وهم، مقام رفیع تو
تا حشر در مدینۀ دلها بقیع تو
ای مکتب تو روح تمام پیامها
در هر پیام روحفزایت قیامها
تا گردش مداوم لیل و نهار هست
از خلق و از خدات دمادم سلامها
پیوسته ریخت گوهر توحید از لبت
کار قیام کربوبلا کرد مکتبت...
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار