eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
716 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام اسمی گره گشا تر از اسم جواد نیست پایان هرچه خواستم ازاو "نداد"نیست بین تمام صحن و سراها طلوع صبح جایی به باصفائی باب المراد نیست
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد باطناً اما علی اکبر به نظر میرسد خُلقاً و خَلقاً به رسول مدنی رفته است آینه ی حُسن برادر به نظر میرسد می چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شش ماهه پیمبر به نظر میرسد وقت جلوسش به سر دست امام زمان حجت حق بر روی منبر به نظر میرسد چشم زمین محو شکوه اسداللهی اش در دل قنداقه چو حیدر به نظر میرسد کرببلا آمد و شد یک تنه جیش الحسین یک نفر اما دو سه لشگر به نظر میرسد در قد و بالا نه ولی در دل و جرات چرا با عمو عباس برابر به نظر میرسد بعد علمدار علمدار حرم میشود بسکه ابوالفضل دلاور به نظر میرسد با قدمش با جنمش با نفسش با دمش محسن صدیقه ی اطهر به نظر میرسد مشک ،عمو ، آب ،عطش ،خیمه و اشک رباب روضه از اینها که فراتر به نظر میرسد حرمله گر تیر سه پر را نزند هم ؛ علی با لب خشکش گل پرپر به نظر می رسد
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید وقتی عموعباس را می دید،می خندید گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد ماه قبیله راهی آغوش دریا شد لب های خشک او بلای جان سقا شد از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم
باز هم نغمه ی لب آیه ی اعطینا شد صلواتی بفرستید رضا بابا شد
تقدیم به باب الحوائج امام جواد علیه السلام ******************* ای افتخارِ اهلِ کرم ، افتخارِ جود / ای جودِ کیمیایِ وجودت عیارِ جود/ جان و دلِ امام رضا ، حضرتِ جواد/ نامِ تو خوش نشسته همیشه کنارِ جود/ از بس به دست تو گلِ احسان شکفته است/ هر چار فصلِ عمرِ کمت شد بهارِ جود/ تو کیستی ؟ جوادِ جوادانِ عالمی / خوانده شدی جواد، در ایل و تبارِ جود/ هر کس که گشت دور تو، شد از جواد ها/ مولا ، گدای توست خودش در مدارِ جود/ تقلید از تو لازمه ی هر سخاوت است/ آقای من بدون تو لنگ است کارِ جود / چون در تو دید عادتِ احسان خدایِ تو/ در بینِ خلق ، کرده تو را تاجدارِ جود / دلتنگِ کاظمین تو هستیم یا جواد / آنجا که با وجود تو باشد مزارِ جود / دیدم به وقتِ بارشِ باران در این حرم/ گلدسته های صحنِ تو را آبشارِ جود / روزی که خلق در صفِ محشر بایستند/ دارند از تو شاه و گدا انتظارِ جود / ****************************
زِ فهمم فراتر جوادالائمه هزاران برابر جوادالائمه زِ هر خوب ، بهتر جوادالائمه زِ هر بهتری ، سر ، جوادالائمه شَهِ ذره پرور جوادالائمه همه دُرّ و گوهر جوادالائمه هم اول هم آخر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه خبر دار سازید هر چه گدا را که باید ببینند آقای ما را ببینند در چهره اش مصطفی را جمالِ علی ابن موسی الرضا را ببینند اعجاز دست خدا را ببینند سیمای مشکل گشا را به دامانِ مادر ، جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه ارادت چه خوب است ابراز گردد ببر نام او تا که اعجاز گردد خوشا نوکری هایمان ساز گردد هُویّت به این شکل احراز گردد به نامش اگر صبح آغاز گردد زِ کارم هزاران گره باز گردد دعایی کند گر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده ... زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده من و سینۀ بی قراری که مانده تو و بخششِ بی شماری که مانده به جز نوکری چیست کاری که مانده؟ به قربان این یادگاری که مانده... زِ زهرا و حیدر ، جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه جز این خانواده به کس دل ندادم که این خانه بوده است باب المرادم مرا مادرم نوکری داد یادم برای غلامیِّ این خانه زادم به فکر زیارت اگر اوفتادم مقیّد به رفتن زِ باب الجوادم شفیع است محشر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه زِ ماهِ رخش نور تابیده می شد طراوت به آفاق پاشیده می شد اگر شاخصِ جود سنجیده می شد شهِ کشور جود نامیده می شد گر از بخشش و جود پرسیده می شد همه در امامانِ ما دیده می شد ولی بیشتر در جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه ازل تا ابد از خدایش سلامش یَمِ علم ، می بارد از هر کلامش زِ دست رضا ریخته مِی به جامش صفاتش هویداست از رویِ نامش کند ماه سجده به هر صبح و شامش نگنجد فقط ذره ای از مقامش به هفتاد منبر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه دگر روز آمد شبِ تار رفته دگر خواب از چشم بیدار رفته دلم هر کجا در پِیِ یار رفته نه یک بار و ده بار ، صد بار رفته جمالش گمانم به کرار رفته و در زُهد و تقواش انگار رفته به موسی ابن جعفر جوادالائمه سلام خدا بر جوادالائمه
جان جانان جوادالائمه رکن ایمان جوادالائمه امشب هستم دخیل نگاهت یابن السلطان جوادالائمه ای جان ای جان/ ای قمر سلطان ای جان ای جان / ای پسر سلطان لبم!اسمت رو داره می خونه      سرم!زیر قدمت می افته             کریم!میگی و بهت می بخشه جواد!می بخشه ولی ناگفته جواد یابن السلطان ادرکنی عشقت غوغا جوادالائمه لطفت دریا جوادالائمه تا که دردام دوا بشه میگم ادرکنی یا جوادالائمه ای جان ای جان/ رحمت بی پایان ای جان ای جان/ عادتک الاحسان سر ِ عشق تو سرم رو میدم    در این خونه تو راهم دادی      ذلیل!بودم تو عزیزم کردی        غریب! بودم تو پناهم دادی جواد یابن السلطان ادرکنی نور سرمد جوادالائمه شوق بی حد جوادالائمه میشه حس کرد شمیم تو رو از خاک مشهد جوادالائمه صحن و صحن و/ سرات خود معراج نحنُ نحنُ / بجودک محتاج مدد! تا کبوتر تو باشم    اومد! دل به سمت تو ای یارم      چطور! جبران بکنم خوبیت و چقد! کاظمینت و دوس دارم جواد یابن السلطان ادرکنی
دُرّ نایاب علیٌ الاصغر قرص مهتاب علیٌ الاصغر ای دلبند رباب و رقیه یابن الارباب علیٌ الاصغر بازم بازم/ دلم شده آباد عالم عالم/ اسیر این نوزاد ندید :چشم آسمونا هرگز مثه: صورت مه پاره ش جایی نگی :شش ماهشه پیر عشقه نری :جز دم گهواره ش جایی علی اصغر مددی شه زاده عشق ممتاز علیٌ الاصغر رمز پرواز علیٌ الاصغر دستای کوچیکت رو بنازم کارِت اعجاز علیٌ الاصغر نوره نوره/ جلیِ ثارالله سوم سوم/ علیِ ثارالله برا، آسون شدن هر مشکل دلم، میدونه رسیده موقعش(موقَش) منم،همراه ملائک امشب دخیل، بستم به پر قونداقش علی اصغر مددی شهزاده
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی بی علی آتش جهنم با علی آتش یهشت با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی اینکه می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل اینکه گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی کُلُهُم نورند از این رو‌ مجتبی یعنی علی با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی
باید که تو را عالیِ اعلا بنویسم در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم از عطرِ نگاهِ تو خدا معجزه ای ساخت اینکه به ولای تو تولّا بنویسم باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_ بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم در محضرِ والای شما نذرِ من این است تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم!