eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
938 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد رسیده سائل و از او نگین طَلب کرده رسیده میثم تمار و دار می خواهد علی معلم تدریس «قاب قوسین» است فقیرِ کاهلی از او "انار" می خواهد!؟... شکوهِ پرچمِ ایوان طلای او از باد نوای هوهوی بی اختیار می خواهد چه ظلم ها که بر او روزگار آورده چه صبرها که از او روزگار می خواهد علی کسی ست که "مرحب" مقابلش از ترس به تنگ آمده، راه فرار می خواهد نخواست دشمن او والی ولایت را نخواست آن چه که پروردگار می خواهد علیست نام خدا در شناسنامه ی عشق مرا ببخش! دلم گَه گُدار می خواهد - - که جای کعبه به صحن نجف کنم سجده جنون بندگی ام، سنگسار می خواهد قسم به لوح و قلم هر بلند بالایی ز خاک پای علی اعتبار می خواهد شبیهِ کاه رسیده اُحد مقابل او برای کوه شدن، اقتدار می خواهد چهار فصل دلم را خدا به لطف علی بهار خواسته است و بهار می خواهد خیال خال علی خواب مَخمَلی را بُرد که این معادله، شب زنده دار می خواهد به کوه کندن فرهاد غبطه خواهم خورد که شهد عشق علی پشتکار می خواهد فقیر و خسته و درمانده و پریشانم چه عاشقانه مرا زلف یار می خواهد تمام هستی خود را که باختم، گفتم: چه چیز دیگری از من قمار می خواهد؟! ... اگر که پاسخ من را به تیغ هم بدهد ببوسم آن چه لب "ذوالفقار" می خواهد چه عیب اگر که به انگور دست ما نرسید امیر، عاشق خود را خمار می خواهد ادامه دادن این شعر کار شاعر نیست حِسان و حِمیَری و شهریار می خواهد شبیه حضرت آدم همیشه عاشق او کنار صحن و سرایش مزار می خواهد دعای آخر عشاق او فقط فرج است ظهور صاحب مان، انتظار می خواهد ...
هر چه گشتم در جهان مانند تو پیدا نشد حضرت کهف الامان مانند تو پیدا نشد یا ابوالایتام..... مانند یتیمان آمدیم... تکیه گاهی مهربان مانند تو پیدا نشد نام زیبایت شده شهد عسل در کام من با حلاوت بر زبان مانند تو پیدا نشد تا که با نهج البلاغه انس و الفت یافتم در دلم.. شیرین بیان مانند تو پیدا نشد باز هم فرمانروایی می کنی در سینه ها پادشاه انس و جان مانند تو پیدا نشد بعد ختم الانبیا گشتم به دنبال وصی.. یا امیر مؤمنان.. مانند تو پیدا نشد.. هرچه گشتم تا شبیهی را بیایم یا علی در زمین و آسمان مانند تو پیدا نشد
. یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس ✅حسین قربانچه ۱۴۰۳
. علیه السلام ای شه دنیا و دین شیر خدا یا علی آیت اهل یقین شیر خدا یا علی روی تو خورشید من جلوه ی توحید من موی تو حبل المتین شیر خدا یا علی دارم ازین رهگذر عشق تو را من به سر نام تو را در طنین شیر خدا یا علی دُرّ و گوهر چشم تو نورِ قمر چشم تو خاتمِ حق را نگین شیر خدا یا علی ماه سماواتی و ، مهر مناجاتی و روشنی آن و این شیر خدا یا علی ای گل عرش آشیان کوی تو در آسمان شهپر تو بر زمین شیر خدا یا علی لطف تو آبِ بقا دستِ تو مشکل گشا یاور هر بی معین شیر خدا یا علی ماهِ رخت غرقِ خون دل ز غمت در جنون ای شده گلگون جبین شیر خدا یا علی جان ز غمت غرقِ غم ناله کند دَم به دَم دل ز غمت شد حزین شیر خدا یا علی منبر و محراب تو ناله ی بی تاب تو با دل ما شد قرین شیر خدا یا علی در غم جانسوز خود محنت امروز خود خجلت «یاسر» ببین شیر خدا یا علی ** محمود تاری «یاسر» ┄═┅ ویا به
. . حق روز ازل كل نعم را به علی داد بین حكما حكم حكم را به علی داد معنای یدالله همین است و جز این نیست كاتب كه خدا بود قلم را به علی داد می‌خواست به تصویر كشد قدرت خود را  در معركه شمشیر دو دم را به علی داد عمال شیاطین همه ماندند تهی‌دست تا احمد محمود علم را به علی داد یاران ولایت به خدا اهل بهشتند الله كریم است ، كرم را به علی داد هر مملكتی تابع فرمان امیری است ایران دل افتاده به غم را به علی داد از نسل علی یک علی آمد به خراسان یعنی كه خدا كل عجم را به علی داد كوچك‌تر از آن است عجم فخر فروشد گو حیدری‌ام ، یار دلم را به علی داد سبقت بگرفت ام علی ز ام مسیحا روزی كه خدا حق قدم را به علی داد مملوک ببین مالک دین در شب میلاد تنظیم سند كرد و حرم را به علی داد بودی همه اشراف عرب طالب زهرا طه گهر عهد قدم را به علی داد بگذاشت كف فاطمه را بر كف حیدر با فاطمه شش دنگ ارم را به علی داد از یُمن همین وصلت فرخنده كلامی! حق زینب آزاده‌شیم را به علی داد .
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹مبدأ دوران🔹 شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد خط به خط باور تقویم، مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی‌زره آمده در معرکه یک‌بار دگر تا خودِ صبح، خطر دور و برش می‌‌چرخید تیغِ عریان شده بالای سرش می‌چرخید مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن «جگر شیر نداری سفر عشق مکن»... باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید: «من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم» طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست شِقشقیّه‌ست و سخن گفتن از آن آسان نیست...
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی بی علی آتش جهنم با علی آتش یهشت با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی اینکه می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل اینکه گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی کُلُهُم نورند از این رو‌ مجتبی یعنی علی با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی
باید که تو را عالیِ اعلا بنویسم در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم از عطرِ نگاهِ تو خدا معجزه ای ساخت اینکه به ولای تو تولّا بنویسم باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_ بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم در محضرِ والای شما نذرِ من این است تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم!
. ((مدح حضرت علی علیه السلام)) به جز کوی تو ما را جان پناهی نیست یاحیدر به جز نام تو ما را تکیه گاهی نیست یا حیدر شدم سرگشته ی کویت، بیا راهی نشانم ده قسم بر تو، که جز راه تو راهی نیست یا حیدر منم عبد سیه رو و گرفتار و اسیر نفس ببخشایم که جز من دل سیاهی نیست یاحیدر منم آن سائل کویت ، غلام حلقه بر گوشت برای این گدا غیر از تو شاهی نیست یا حیدر تو ای مظلوم دوران،از غم تنهایی ات عمری نصیب دل به جز اندوه و آهی نیست یاحیدر فدای دیده ی اختر فشانت ای مه تابان چرا سهم گدا از تو نگاهی نیست یا حیدر؟ اگر چه عاصی ام آقا، اگر چه من گنهکارم ولی میخواهمت، اینکه گناهی نیست یا حیدر بدون حب تو هرگز مقام قرب حاصل نیست بدون تو جلال و شأن و جاهی نیست یا حیدر .
هر چه گشتم در جهان مانند تو پیدا نشد حضرت کهف الامان مانند تو پیدا نشد یا ابوالایتام..... مانند یتیمان آمدیم... تکیه گاهی مهربان مانند تو پیدا نشد نام زیبایت شده شهد عسل در کام من با حلاوت بر زبان مانند تو پیدا نشد تا که با نهج البلاغه انس و الفت یافتم در دلم.. شیرین بیان مانند تو پیدا نشد باز هم فرمانروایی می کنی در سینه ها پادشاه انس و جان مانند تو پیدا نشد بعد ختم الانبیا گشتم به دنبال وصی.. یا امیر مؤمنان.. مانند تو پیدا نشد.. هرچه گشتم تا شبیهی را بیایم یا علی در زمین و آسمان مانند تو پیدا نشد
علیه‌السلام 🔹شوق سفر🔹 امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی با خدا نجوای او «فُزْتُ و رَبِّ الکعبه» است در شب قدری که فرصت تا سحر دارد علی... نخل‌های کوفه را یک عمر در ماتم نشاند داغ‌هایی کز مدینه بر جگر دارد علی بازتاب خاطرات آشیانی سوخته‌ست گوشۀ چشمی که بر دیوار و در دارد علی... لاله‌زار سینۀ او چون نسوزد از فراق وقتی از داغ دل زهرا خبر دارد علی... بی‌نوایان عرب، صد کاسه شیر آورده‌اند تا به دست مرحمت یک جرعه بردارد علی با نگاهی می‌نوازد عاشقان خسته را با کدامین اهل دل امشب نظر دارد علی
. . حق روز ازل كل نعم را به علی داد بین حكما حكم حكم را به علی داد معنای یدالله همین است و جز این نیست كاتب كه خدا بود قلم را به علی داد می‌خواست به تصویر كشد قدرت خود را  در معركه شمشیر دو دم را به علی داد عمال شیاطین همه ماندند تهی‌دست تا احمد محمود علم را به علی داد یاران ولایت به خدا اهل بهشتند الله كریم است ، كرم را به علی داد هر مملكتی تابع فرمان امیری است ایران دل افتاده به غم را به علی داد از نسل علی یک علی آمد به خراسان یعنی كه خدا كل عجم را به علی داد كوچك‌تر از آن است عجم فخر فروشد گو حیدری‌ام ، یار دلم را به علی داد سبقت بگرفت ام علی ز ام مسیحا روزی كه خدا حق قدم را به علی داد مملوک ببین مالک دین در شب میلاد تنظیم سند كرد و حرم را به علی داد بودی همه اشراف عرب طالب زهرا طه گهر عهد قدم را به علی داد بگذاشت كف فاطمه را بر كف حیدر با فاطمه شش دنگ ارم را به علی داد از یُمن همین وصلت فرخنده كلامی! حق زینب آزاده‌شیم را به علی داد .