#حضرت_زینب_سرود
#سرود
کوثری از بهر کوثر آمده
ثانی زهرای اطهر آمده
نور چشمان حسین بن علی
دختری از بهر حیدر آمده
زینت دامان بابا آمده
دختر ام ابیها آمده
حضرت زینب مدد
.......
زیب دامان امیرالمومنین
از تبار هل اتی و یاو سین
عمه جان حضرت صاحب زمان
هر نخی از چادرش حبل المتین
زینت دامان بابا آمده
دختر ام ابیها آمده
حضرت زینب مدد
........
خواهرشبیروشبرزینب است
برتر از حوا و هاجر زینب است
ماه برج حضرت خیرالبشر
بحر دین را در و گوهر زینب است
زینت دامان بابا آمده
دختر ام ابیها آمده
حضرت زینب مدد
.......
السلام ای اسوه ی صبر و رضا
السلام ای دختر شیر خدا
السلام ای خواهر خوب حسن
السلام ای زینت اهل کسا
زینت دامان بابا آمده
دختر ام ابیها آمده
حضرت زینب مدد
........
کربلا در هر پیام زینب است
روضه ها در هر کلام زینب است
مهر و ماه و زهره و چرخ فلک
در تحیر از مقام زینب است
زینت دامان بابا آمده
دختر ام ابیها آمده
حضرت زینب مدد
#محمد_خرمفر
#حضرت_زینب_سرود
#شور
#سرود
بند اول:
خنده روی لبِ زهرا
پر از تاب و تبه زهرا
خونهی فاطمه غوغاست
اومده زینبِ زهرا
اومده گوهر حیدر
کوثر کوثر حیدر
شبه میلاد پر نوره
اولین دختر حیدر
هم بنت الهدا روح دعا هم قبله حاجاته
هم دخت ولی جان علی هم عمه ساداته
با پای دل تا مدینه
بیاید بریم همه امشب
به شیعه ها میدن عیدی
علی و فاطمه امشب
مولاتی یا زینب
بند دوم:
علی محو تماشاشه
خون حیدر تو رگهاشه
میشه مرد آفرین وقتی
دختر مرتضی باشه
قراره قلب بی تابه
صورتش مثل مهتابه
خیلی آرومه وقتیکه
توی آغوش اربابه
این نور دوعین اخت الحسین مهرش تو دلها رفته
این بنت الولی دخت علی خیلی به زهرا رفته
فقط همین دو تاحاجت
میخوام من از علی امشب
یکی زیارت ارباب
یکی زیارت زینب
.
#عبدالزهرا
#حضرت_زینب_سرود
#سرود
غصه و غم سر آمده
کوثر کوثر آمده
فاطمه فاطمه و
حیدر حیدر آمده
قشنگترین (زیباترین)شب حسین امشب است
میلاد با سعادت زینب است
این عمه جان حضرت صاحب است
بنت علی بن ابی طالب است
یازینب یازینب یازینب یازینب
.......
در اوج گریه خنده بر
روی برادرش کند
فخر تمام شهدا
فخر به خواهرش کند
گفت چنین پیمبر راستین
شبیه جده اش خدیجه است این
بر همه احترام او واجب است
بنت علی بن ابیطالب است
یازینب یازینب یازینب یازینب
.......
شیر خدا شاه نجف
شیفته خنده اوست
الحق که نام نامی
زینب برازنده اوست
نه زین اب که زین ام و اب است
عقیله هاشمیان زینب است
ملک بر آستانه اش حاجب است
بنت علی بن ابیطالب است
یازینب یازینب یازینب یازینب
.......
وقت سخن صدای او
صدای والی الولی است
گفتند کوفیان همه
این خود مرتضی علی است
شکست او اساس بتخانه را
شکست داد ابن مرجانه را
شیرزنی که بر همه غالب است
بنت علی بن ابیطالب است
یازینب یازینب یازینب یازینب
#عبدالحسین
#حضرت_زینب_سرود
#سرود
رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد
فاطمه خندد چو بیند خنده ی ابالحسن را
هر که دختر داره داند لذت بابا شدن را
بگو شکر خدا بگو بی واهمه
مبارک یا علی بشارت فاطمه
مدد زینب مدد
زاده ی قدر است و قدرش مانده پنهان همچو زهرا
عمه ی صاحب زمان زینب سلام الله علیها
شده او زینت امیرالمومنین
نخی از چادرش بود حبل المتین
مدد زینب مدد
در زمین و آسمان ها گشته ام بین خلایق
مکتب عشق حسینی ها ندارد چون تو عاشق
قسم بر گریه و گلاب هر دو عین
بود لبخند تو ز دیدار حسین
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_زینب_سرود
بهترین خواهر دنیا، امشب اومده به دنیا
زینت آل محمد، زینب اومده به دنیا
این دختر، دختر علیه
شاگرد منبر علیه
در ظاهر کوه صبر و وقار
در باطن لشکر علیه
خوش اومدی آیه ی بارون
خوش اومدی سوره ی دریا
خوش اومدی کوثر حیدر
خوش اومدی دختر زهرا
عقیله ی هاشمی زینب
جلیله ی فاطمی زینب
بهترین سنگ صبورِ، قلب بابا میشه دختر
اولین دختر خونه، میشه دردونه ی مادر
وقتی که زهرا زینبیه
پس قطعا مولا زینبیه
این حرفا جای خود، به خدا
ارباب ماها زینبیه
سرم فدات دختر خورشید
سرم فدات بانوی مهتاب
سرم فدات لیلیِ مجنون
سرم فدات خواهر ارباب
عقیله ی هاشمی زینب
جلیله ی فاطمی زینب
وارث حیدر کرار، مثل شمشیره کلامش
توو یه چش به هم زدن شد، کوفه تسخیرِ کلامش
این شوکت شوکت علیه
این عزت عزت علیه
این قدرت قدرت حسنه
این هیبت هیبت علیه
به دست توست پرچم عباس
به دست توست نهضت امّید
به دست توست فتح شامات و
به دست توست بیرق توحید
عقیله ی هاشمی زینب
جلیله ی فاطمی زینب
#وحید_محمدی
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
شروع با خطاب به #امام_زمان
ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهیم
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت:
(زینب عفیفه ای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمی دهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است
چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
می خواست از حکایت محسن کند سوال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟
هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمی زند)
(مادر کسی مقابل دختر نمی زند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطره ای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بود که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جان ها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیده ها تر است
زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه
کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است
آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
#سید_روح_الله_موید
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
بهترین خواهر دنیا زینب
زهره حضرت زهرا زینب
همه پست اند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب
قبله قبله نماها زینب!
زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف
نور بخشیده نجف را زینب
شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟دختر!
رحمت خانه مولا زینب..
عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سکانش...
نیست دست کسی الا زینب!
مردتر از همه در وقت جدال
کعبه حلم و حیا،نفس کمال
پی توصیف مقامش همه لال
زینبی کیست؟!خدای متعال!
جبل الصبر خدا یا زینب!
مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیه ی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید...
مانده ام بود علی یا زینب!
دامنی قرص قمر پرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!
پس رقیه شده حالا زینب
گرچه او صابره عالم بود...
تکیه محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
محرم شاه چه بی محرم بود
بی برادر شد و تنها زینب..
روز و شب یاد بیابان میکرد
گریه بر آن تن عریان میکرد
گله از خار مغیلان میکرد
یاد ویرانه فراوان میکرد
ای فلک! قهر شدی با زینب...
ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچه بازار مکرر دیدم
من ازینها غم بدتر دیدم
شد تماشا به گذرها زینب..
#سید_پوریا_هاشمی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
تمام باور زینب حسین بود حسین
همیشه یاور زینب حسین بود حسین
چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز
کلام آخر زینب حسین بود حسین
عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت
که نیم دیگر زینب حسین بود حسین
در آن خزان که زمین غرق حسن یوسف بود
گل معطر زینب حسین بود حسین
کشید شعله آهی ز دامن محمل
که در برابر زینب حسین بود حسین
دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا
شکسته شد سر زینب حسین بود حسین
به گوش کوفه ی نامرد در کشاکش درد
خطاب منبر زینب حسین بود حسین
#حسن_شیرزاد
#حضرت_زینب_مدح
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
#قاسم_صرافان
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
این دخت علی که زینبش آمده نام
بر طاق سپهر علم قدریست تمام
تا مادر دهر دختر آورد و پسر
دختر نشنید کس بدین قدر و مقام
#فؤاد_کرمانی
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
بر زِینِ اَب و برادرانش صلوات
بر قلب صبور و مهربانش صلوات
او زائر هفت حجت معصوم است
تقدیم به هفت آسمانش صلوات
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_زینب_سرود
#حضرت_زینب_شور
عاشقى يعنى با حسين ، روزم را شب مى كنم
هرچه من گفتم ياحسين ، نذر زينب مى كنم ٢
بانوى بهشت - مظهر حيا - معنى بهار
آسمانِ حِلم - بى كرانِ صبر - روح اقتدار
زن مگو مردْآفرينِ روزگار
زن مگو بنت الجلال أخت الوقار
اى زينتِ بر ، بابا تو
در صحنهء عشق ، غوغا تو
در كرببلا ، زهرا تو - يا بنت على
يا بنت على يازينب٣-يا بنت على
-
شد خلاصه روز و شبِ ، دنياىِ او در حسين
عاشقى يعنى يك كلام ، عشقِ زينب بر حسين ٢
در سرش شعف - در دمش شفا - در دلش يقين
خواهرى كه بود - بر برادرش - باوفاترين
زن مگو خاك درش نقش جبين
زن مگو دست خدا در آستين
اى خطبهء تو ، طوفانى
تو فاتحِ اين ، ميدانى
در خاطره ها ، مى مانى - يا بنت على
يا بنت على يازينب٣-يا بنت على
#علی_اصغر_انصاریان
#حضرت_زینب_مدح
با چه توان میتوان وصف تو گفتن
آی که ناممکن است گفتن از این زن
عاجز و گُنگاند و لال و اَبکَم و الکن
موقع وصفت همیشه دوست و دشمن
مدح کجا و دَم از جلالت زینب
شاه نجف محو تو دیارِ علی هم
پیش تو خم گشته ذوالفقار علی هم
زینت زهرایی و اقتدارِ علی هم
فخر خدایی و افتخارِ علی هم
صحبت کروبیان کرامت زینب
کیستی ای چادر تو کعبهی سیّار
کیستی ای معنیِ علی دلِ پیکار
کیستی ای معدنِ تحمل اسرار
هیچ نگفتیم و در مقابل بسیار
ما همه هیچیم پیش شوکت زینب
ای متوسل به تو تمام ملائک
ای متوجه به تو سلام ملائک
ای مترنّم به تو امام ملائک
ای متبرک به تو کلام ملائک
درکِ فرشته کجا و قدمت زینب
قلهی صعبالعبورِ آل علی تو
داد شهادت فلَک مثالِ علی تو
وارث قدوسی جلال علی تو
بعدِ حسین از خدا سوالِ علی تو
آلِ علی زنده از صلابت زینب
نورِ جلالی و جلوههای جلیله
مُتَّصَفی بر همه اسماء جمیله
مصطفوی فاطمی علیمه عقیله
قبلهی آلِ حسین و قلبِ قبیله
ای قسم قدسیان قداست زینب
چشم خدا گرم این شکوه و یقین است
فاطمه آن است و یاکه فاطمه این است
زن اگر این است و خواهری به همین است
مردی اگر هست طفلِ خاکنشین است
عقل نبرده است پِی به ساحت زینب
ای همهی تو حسین و ای همهاش تو
اول این راه او و خاتمهاش تو
فاضلهی فاهمهاش فاطمهاش تو
زمزمهی تو حسن و زمزمهاش تو
هست حسن پردهدار عزت زینب
محوِ تو عمری همه حواس حسین است
هر نظر مرتضی شناس حسین است
فیض دعای تو التماس حسین است
پشت سپاه غمت سپاس حسین است
هست نگاهش به استجابت زینب
نامِ تو کرببلا روی نگین زد
اذن ، حماسه گرفت و نقش جبین زد
نی که فقط خطبهات به کوفه کمین زد
زلزلهاش کاخ شام را به زمین زد
هیمنهها شد غبارِ همت زینب
با تو ستون حرم به جای خودش ماند
با تو حرم باز روی پای خودش ماند
بیرق شیعه در اعتلای خودش ماند
شامِ جهالت در انزوای خودش ماند
کرببلا مانده از امامت زینب
امر به صبرت نمود حکم برادر
تا که نبیند جهان تلاطم حیدر
امر به صبرت نمود ورنه مُسَخر
پیش شکوه تو بود آنهمه لشکر
چشم علمدار بر شهامت زینب
ماندی و خورشید از غبار برآمد
از نفست تیغ آبدار برآمد
قلب فشردی و لالهزار برآمد
بر سر نخل حسین بار برآمد
تازه شروع میشود قیامتِ زینب
کوفهی بیچاره تا نهیب تو را دید
شام در آتش شد و لهیب تو را دید
بیرق طوفانیات شکیب تو را دید
کرببلا فتحِ عنقریب تو را دید
حضرت نهجالبلاغه حضرت زینب
آه که سرنیزهای غریبِ تورا برد
داد که سنگی لبِ حبیبِ تورا برد
پیرهنی پاره شد نصیبِ تورا برد
ضربهای آوای یامُجیبِ تو را برد
کرببلا گریه کن به غربت زینب
#حسن_لطفی
ولادت حضرت زینب (س) مبارک
------------
مادری آورده دختر مثل ماه
آفتابی روی دامان پگاه
وقتی از خورشید می گویی سخن
می شکوفد آفتابت در دهن
فاطمه دارد به بر مهتاب را
بنگرید این جلوه های ناب را
مادری در بر گرفته ماه را
عاشقی پُر کرده این درگاه را
عشق در گلخانه اش گل کرده است
خانه را لبریز سنبل کرده است
عرشیان از عرش مهتاب آورند
عطر ناب و لاله و آب آورند
عشق روی صفحه ی هستی نوشت
خانه ی زهرا بهار است و بهشت
گلشن هستی پُر از شمشاد ماست
خاک این گلشن بهشت آباد ماست
گلشن هستی که گفتم بیت اوست
عطر یابی از گل گلشن نکوست
شوق دارد خنده های فاطمه
مژده بادا این ولادت بر همه
لاله دارد در بغل از چشم او
می چکد عطر و عسل از چشم او
این که دارد بر رُخش نور جلی
زینب است و زینت آل علی
زینب است و ظاهرش نور تمام
باطنش لبریز از مهر امام
زینب است و متصل بر آفتاب
زینب است و دختر باران و آب
زینب است و میوه ی قلب رسول
زینب است نخل پُر بار بتول
زینب است و یک جهان خورشید و ماه
زینب است و نور در عمق نگاه
زینب است این دختر مهر و عفاف
آن که دارد آسمان گردش طواف
باشد این آئينه ی باغ جنان
آفتاب عشق در بین زنان
بین زن ها ، این زن از نور است نور
از حریم تیره گی دور است دور
« زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال ، اُخت الوقار »
« زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین »
زن مگو لبریز غیرت چون علی
زن مگو تندیس عزت چون علی
زن مگو شیر دلاور در نبرد
زن مگو راه بلا را رهنورد
زن مگو چون فاطمه عزت مدار
زن مگو تفسیر عشق و اقتدار
زن مگو این بانوی آزاده را
مرد میدان به حق دلداده را
این ز جان بگذشته در کوی خطر
چادر حُجب و حیا دارد به سر
باید از ایثار او گویم سخن
گر بگویم زن ، بود الگوی زن
الله الله آیت کبراست او
جلوه های روشن تقواست او
او که خود یک فاطمه ، یک حیدر است
بانوی اسلام بعد مادر است
**
محمود تاری «یاسر»
السلام علیک یا زینب الکبری
تو آمدی و جهان با گُلت بهاری شد
ز چشم کوثر دین، اشک شوق جاری شد
زمین به یُمن وجودت، شمیم جنّت داشت
فلک به پای مقامت، به خاکساری شد
فرشتگان به هوایت، زدند بال شعف
سرود جملهشان، شعر بی قراری شد
نگاه مهر برادر چو دید روی تو را
فُرات دیدهی عالم، به اشک و زاری شد
قسم به آن که تو را آفریده، اِی زینب
ز نام نیک تو، تفسیر پایداری شد
زلال چشمهی حق از لسان غیب تو ریخت
در آن زمان که سپهر ولا غباری شد
خدای داده به آل تو سرو رفعت را
نصیب دشمنتان بوتههای خواری شد
به کوی صبر شما صابران دخیل شدند
تویی که صبر تو رهیاب کردگاری شد
ز گفتههای تو دین خدا دوام گرفت
زبان خطبه تو کُفر سوز و کاری شد
گرفت از تو بقا خیمه گاه مکتب عشق
بنای پایهی توحید از تو یاری شد
همیشه مکتب نورانی شما باقیست
به لوح، قصّهی صبر تو زر نگاری شد
ندید زینب زهرا به غیر زیبایی
هم آن که محو جمال خدای باری شد
سرود محسن صافی چه خوش حدیث وفا
به وصف طوطی شکّر لبش قناری شد
محسن صافی گلپایگانی
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
بر منزلت ام ابیها صلوات
برام و اب و همسر زهرا صلوات
بر محسن و کلثوم و حسین و حسنش
بر آینه اش زینب کبری صلوات
#محمد_خرمفر
یا بِنتَ عَلی
ما لُطفِ تو بی حدّ و عَدَد می خواهیم
هم خَطّ اَمان زِ دیو و دَد می خواهیم
عِید است و شَبِ تولّدِ زینبِ تو
عِیدی زِ تو یا عَلی ، مَدَد می خواهیم
مرحوم #سیدمصطفی_آرنگ
خوب است که از زینب کبری بنویسم
از حضرت صدیقه صغری بنویسم
تا نقش ببندد به دلم نام عقیله
از آمدن دختر زهرا بنویسم
از حال و هوای قدم تازه رسیده
از پشت در و جمع گداها بنویسم
با کسب اجازه بنویسم خود زهرا
یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم
وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او
شاید بشود ام ابیها بنویسم
تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن
از روشنی چشم دو دنیا بنویسم
من منتظرم حضرت جبریل بیاید
یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم
جبریل کنار پر قنداقه رسیده
باید ملکی محو تماشا بنویسم
حالا که رسیده به علی مژده مولود
بگذار که من زینت بابا بنویسم
بانو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش مُعلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیری ست تمنای من این است
از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
سیدحجت بحرالعلومی
#یا_اباالفضل
#یا_زینب
گیرم که آتش باشد و سنگر بسوزد
تا با حقی حاشا اگر باور بسوزد
تا تشنگان هستند ساقی می ننوشد
حتی اگر از تشنگی حنجر بسوزد
ساقی به دریا رفت و ساحل چشم در راه
آتش در آب افتاده آب آور بسوزد
عباس یعنی غیرت اللهی که تا هست
حاشا که در آتش حرم دیگر بسوزد
عباس یعنی زینب و زینب ابالفضل
با این برادر کِی دل خواهر بسوزد
زینب تمام حجت یک اعتقاد است
حاشا که زینب باشد و معجر بسوزد
#محسن_ناصحی
یاحضرت زینب(س)
دوبیتی صلواتی
آن جلیله که هست خیر بنات
فاطمی خصلت و علی مرآت
می فرستم به نام ابجد او
شصت و نه بار زینبی صلوات
ابوذر رییس میرزایی
#حضرت_زینب س
آسمان غباری از لطف عام زینب است
خاک زیر سایه مستدام زینب است
دین حق قوام یافت از قیام غالبش
پس کمال راه ما از کلام زینب است
ما کجا و درک او ما کجا و وصف او
کوهپایه ایم ما کوه نام زینب است
نخل پر ثمر شدن خواهر قمر شدن
زینت پدر شدن این مقام زینب است
گر ز غم جدا شدیم مست کربلا شدیم
از دعای روشن صبح و شام زینب است
خوش به طالع پدر خوش به حال مادرم
این کنیز فاطمه آن غلام زینب است
#محمود_یوسفی
#حضرت_زینب_مدح
ای دختر جلالت و ای خواهر وقار
بانویمُلکِعصمتو ناموسِ کردگار
ایماندهدرتو هیبت حیدر بهیادگار
ایانعکاسِ فاطمه در چشمِ روزگار
پیشت چراغها همه بی استفادهاند
از سایهی تو نور به خورشید دادهاند
تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی
تا جلوهگاه آیهی قالوا بَلی شوی
در قامت زنان شرف"لافتی" شوی
زینبشدیکه زینتِ شیرخدا شوی
هر چند گفتهاند که امّ المصائبی
با جُوشنِ حجاب، اسدُاللهِ غالبی
جایی که امر نامگذاریت با خداست
اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست
آری حسابِفهم تو از دیگران جداست
علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست
باآنزبان کهگفتهای"یک" "دو"نگفتهای
ای سِرّ اَعظمی که کماکان نَهفتهای
کوهاز صلابتِ تو در عالم اشارتیست
هفتآسمان؛زِ وُسعتِقلبت کنایتیست
نقل روایت تو چه نیکو عبادتیست
اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست
منّت خُدای را که همین است مذهبم
من شیعهی حسینیِ اسلامِ زینبم
از هردو سمت؛نسبتِتو میرسد به نور
خورشیددرحضورتو چونمیکند ظهور
از ظِلّ سایه ات به ادب میکند عبور
فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب الصّبور
اُختُالحسین،درعظمتکیستمثلتو؟
اقرار میکنم احدی نیست مثلتو
ازتو بهوقتحادثهطوفانشکستخورد
اولاد عاهه در دل میدان شکستخورد
از زخم پات خار مُغیلان شکستخورد
کوفهدُرستلحظهیطُغیانشکستخورد
این شهر مثل صید اسیر کمند شد
فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد
دیدی هلال را به سرِ نِی بهوقتظُهر
دیدی خمیده شد کمرِ نِی بهوقتظُهر
آتش نشست بر جگرِ نِی بهوقتظُهر
جا ماند بر تنت اثرِ نِی بهوقتظُهر
آنهاکهمَست؛دور و برت نعرهمیزدند
باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند
با اینکه مثل فاطمه بیبال و پر شدی
تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی
هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی
هرجا که شعله بود تو پروانهتر شدی
آه دلِ شکستهات از عرش هم گذشت
وقتیکه ریخت دُرّ حسینی میان طشت
#محمد_قاسمی
رباعی زینبی
این دخت علی که زینب اش آمده نام
بر طاق سپهر علم بدری ست تمام
تا مادر دهر دختر آورد و پسر
دختر نشنید کسی بدین قدر ومقام