#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه
یارم آشفته شد و حور و ملک نالیدند
چشمها ابر شد و از غم او باریدند
همه دیدند که حیدر به چه روزي افتاد
همه زانو زدن فاتح خیبر دیدند
شد گُل یاس علی ، زیر لگد نیلوفر
گُلِ نیلوفر من را به خدا بَد چیدند
دست او تا که شکستند همه دست زدند
تا سرش خورد به دیوار ، همه خندیدند
مادري با پسرش زیر در سوخته مانْد
کودکانم همه می دیدن و می لرزیدند
پیش او بودم و صد حیف نمی دید مرا
آن دو تا چشم ، ز سیلی ، روي هم خوابیدند
آن چهل تن که در سوخته را سوزاندند
حال بیمار علی را ز علی پرسیدند
حال ، من ماندم و یک قبله ي رو به قبله
او چه کرده است که بر کُشتن او کوشیدند ؟
من پریشانم و بر گرد مغیره جمعند
پیش من بود ، همه صورت او بوسیدند
#سیدمحسن_حسینی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #احراق_بیت #هجوم
آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟
همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟
آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟
فاطمه پشت در افتاده خدایا چه شده؟
دودی از آتش آن در به سماوات رسید
گل یاس نبوی را چه جراحات رسید
به فلک ناله ای از مادر سادات رسید
که خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟
آسمان دید که برعرش طنین افتاده
شعله بربال وپر روح الامین افتاده
غنچه پرپر شده وگل به زمین افتاده
وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟
فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس
من نگویم چه شده از درودیوار بپرس
فاطمه روی زمین است زمسمار بپرس
آه مسمار درخانه دراین جا چه شده؟
درهیاهو که همه فتنه گران همدستند
ناگهان آتش و بیداد بهم پیوستند
عده ای دست علی را به طنابی بستند
بی حیا مردم بی شرم شمارا چه شده؟
گرچه مأمور به صبراست تواناست علی
دربر کوه مصیبات شکیباست علی
خیزای فاطمه ازجای که تنهاست علی
خیزازجا وببین حرمت مولا چه شده؟
نظر گل به سوی خرمنی ازخارافتاد
مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد
بازوی فاطمه با ضربتی ازکار افتاد
یارتنهای علی در براعدا چه شده؟
به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود
درشب غربت وغم نورجلی زهرا بود
تا که جان به تن یار علی زهرا بود
ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده؟
#سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #احراق_بیت
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در
می نشیند منتظر بانوی محشر پشت در
خانه وقتی خانه زهراست، پس هر سائلی
بعد دق الباب خندان می شود در پشت در
آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود
سجده کرد و اشهدش را گفت کافر پشت در
در زدند و با خودش می گفت حتما سایل است
باز هم با کیسه نان رفت مادر پشت در
در کمال حیرت اما دید بانوی کرم
جای سائل آمده اینبار لشکر پشت در
در زدند و در زدند و در زدند و در شکست
آه شد آغاز، جنگی نا برابر پشت در
با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله برد
پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در
غنچه یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ
شد گل نشکفته سادات پرپر پشت در
نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را
از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در
کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود
ناگهان از پا می افتد مرد خیبر پشت در
گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم
می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در
#علی_ذوالقدر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطميه #رباعی
بی مهر تو راهی به سعادت نرسید
بی مهر تو امضای عبادت نرسید
گفتند به داد میرسی در صد جا
در کوچه ولی کسی به دادت نرسید
#علی_ناظمی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
ای تا همیشه مطلع الانوار لبخندت
در چارده آیینه شد تکرار لبخندت
جان پدر را تا بهشتی غرق گل میبُرد
در لحظههای روشن دیدارِ لبخندت
لبریز بود از مادری، لبریز چشمانت
سرشار بود از عاطفه، سرشار لبخندت
نُه سال در دنیای حیدر صبح و ظهر و شب
تکرار شد، تکرار شد، تکرار لبخندت
با گردش دستاس خیر و نور میپاشید
بر هرچه صحرا، هرچه گندمزار لبخندت
وقت دعا بود و سر سجاده گُل میکرد-
با گفتن «الجار ثم الدار»، لبخندت
از روزهی بینان و بیخرما چه شیرینتر
وقتی که باشد لحظهی افطار لبخندت
* *
اما چرا این روزها دیگر نمیخندی
اما چرا این روزهای تار لبخندت...
مثل گلی توفانزده پژمرد، پرپر شد
بعد از پدر بعد از در و دیوار، لبخندت
این روزهای آخری یکبار خندیدی
اما چه تلخ است، آه! تلخ! اینبار لبخندت
با چشمهای خسته تا تابوت را دیدی
بر چشمهای فضه شد آوار لبخندت
* *
مادر! جهان ما یتیمِ عشق و احساس است
قدری بخند؛ ای مهربان! بگذار لبخندت…
چادر نماز دخترم از یاس لبریز است
تابیده بر این چادر گلدار لبخندت...
#سیدمحمدجواد_شرافت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س خطاب به #حضرت_زینب_س
🏴 امان از دل زینب
کوکب روشن من! ای مه منظومهی من!
آه ای دخترک خسته و مظلومهی من!
مدتی میگذرد خواب نداری بنشین
به روی پای خودت تاب نداری بنشین
ازچه بَر دیدهی من دیدهی خود دوختهای؟!
تو چهدیدی به رخ من که چنین سوختهای؟!
گرچه روز محن من شب یلدای شماست
این کبودی سند غربت بابای شماست
سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود
دخترم چونتو کسی اُم مصائب نشود
آنقدر داغ ببینی که دلت داغ شود
لالههای جگرت زینت هر باغ شود
چهرهی غرق به خونی زپدر میبینی
آه ازآن لحظه که در تشت جگر میبینی
دل شرر دارد و چشمان ترم میسوزد
تا تو را می نگرم من، جگرم میسوزد
شد سرشته غم و اندوه، به آب و گِل تو
همه فریاد برآرند امان از دل تو
گل یاس چمنم، ای گل دردانهی من!
گوش کن بر سخنم، روشنی خانهی من!
دل تو چون دل من همدم اندوه و بلاست
پیش روی تو عزیزم سفر کربوبلاست
باخبر باش که من پیرهنی دوختهام
پیرهن که چه بگویم، کفنی دوختهام
گرچه دربین مصیبات و بلا تنهایی
تو درآن وادی طف، نایبة الزهرایی
روشنی بخش دلم! دل زغمت تاریک است
دخترم گریه مکن! روز دهم نزدیک است
صحبت از قتلگه و سینهی افروخته است
لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است
#سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوارِ بیت وحی را از شاکله انداخت
آتش زبانه میکشید از خانهی مولا
این شعلهها در آسمانها ولوله انداخت
دنیا به عاشقها همیشه سخت میگیرد
مابین زهرا و علی هم فاصله انداخت
جای غلافِ تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت
آن دست که با ریسمان، دستِ علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت
ثانیِ ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
#محمدحسین_مهدی_پناه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیهای از سورهی کوثر جدا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچهها افتاده بود
کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق
هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟!
مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه
فاطمه نه، بلکه ختمالانبیا افتاده بود
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
روضهخوان (استغفرالله) از عذابَالنّار گفت
از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت
واژهها از روضهها گفتند جای روضهخوان
تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت
باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد
(هیزم از شرمِ نمکنشناسیاش هر بار گفت)
من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد
(در، به خون آغشته، زیرِ چکمهی کفار گفت)
گِل شدم با اشکهایش، تا مبادا صورتش ...
باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد...، (دیوار گفت)
کاشکی سرنیزهای بودم کنارِ ذوالفقار
تا سلاحِ قاتلانِ همسرش...، (مسمار گفت)
مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین
(یک جهود از روزگارِ حیدر کرار گفت)
کاش میکوبیدم آن را روی تابوت خودم
یا که بیمسمار، در میساختم...، (نجّار گفت)
آنطرف همسایهها گفتند کمتر گریه کن
مادر اما این طرف «اَلجار ثُمَّ الدّار» گفت...
#رضا_قاسمی
اصل اسماء خدا از قبل خلقت فاطمه است
فصل پیوند نبوت با امامت فاطمه است
هر کمالی از امامان از تجلیهای اوست
لطفها زهرا، کرم زهرا، محبت فاطمه است
فیض میبُرد از حضورش ، جبریل و مینوشت
عِلم زهرا، معرفت زهرا و حکمت فاطمه است
شیعه اینک امتداد همت دیروز اوست
فتح زهرا ، رزم زهرا ، استقامت فاطمه است
فاطمه در صبر در غیرت در اندیشه علیست
مرتضی در عشق در حق بینهایت فاطمه
تا که پرسیدند پشتت کیست مَردِ بی زره
پاسخش میداد مولا _غرق حیرت_ فاطمه است
گرچه مسکین و یتیمیم و اسیر اما چه غم
ای خیال ما همیشه باش راحت، فاطمه است
ظاهراً بر چادر خود آنکه میزد وصله و...
باطناً میدوخت ما را بر ولایت فاطمه است
هر قدر هم زخم باشد عاقبت ما میبریم
اعتبار جبههی ما تا قیامت فاطمه است
آنکه دارد آب میگردد نفَس پشت نفس
اینکه میگوید علی ساعت به ساعت فاطمه است
آنکه پیشش میکشد از او خجالت مجتبیست
اینکه اما از علی دارد خجالت فاطمه است
زیر لب میگفت نامرد اینکه داری میزنی
بین این کوچه به شدت بی مروت فاطمه است
کار این خانه ولی یک روز هم تعطیل نیست
با همین زخم کبود روی صورت فاطمه است
#حسن_لطفی
تو کوچهها خدا خدا کردم
من التماسِ بیحیا کردم
مادر من زیر کتکهاش بود
مادرمو ازش جدا کردم
نشد نذارم بزنه بد زد
وقتی شنید علی ، مجدد زد
خودم رو روی مادر انداختم
با گریه بابا رو صدا کردم
چشاش سیاهی رفت و اُفتادش
چشام سیاهی رفت و اُفتادم
میون گرد و خاکای کوچه
تا نفسش بیاد دعا کردم
فایده نداشت که قد کشیدم آه
چه حرفایی نگم شنیدم آخ
چادرشو از زیر پاهای
مغیره وقتی که رها کردم
چشام دیگه دو کاسهی خونه
دلم خوشه بابا نمیدونه
داغی نشسته روی این شونه
شونمو تا براش عصا کردم
روضهی کوچه درد ِسر داره
کی از دل حسن خبرداره
مادر دلش خوشه پسر داره
روضهمو تو سینه به پا کردم
#حسن_لطفی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
تا قنوتَت رو بهسوی یار بالا میرود
بر دو دستت آسمان انگار بالا میرود
پرچمت را از زمانی که درِ خانه زدم
برکت و نور از درودیوار بالا میرود
اوج، معنایش به دستوپای تو افتادن است
نوکرت از این جهت بسیار بالا میرود
بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست
ذیل ذکر اسم تو، اذکار بالا میرود
تربت تو در حقیقت آبِ روی آتش است
هر زمانی که تب بیمار بالا میرود
حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست
دستهای سینهزن هربار بالا میرود
::
کشتهی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد
نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود
سروده گروه #یا_مظلوم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#بصیرت؛ #شعر_پایداری
هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمهست
آیهی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمهست
هر طرف ماندهست مظلومی میان شعلهها
ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمهست
با علی، برخیز و «لِلْمَظْلومِ عَوْنا» را بخوان
هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمهست
وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق
کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمهست
گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی
این طنینِ انقلابِ بچههای فاطمهست
راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت
کربلا آیینهی عزم و وفای فاطمهست
«مادرم مظلومه بود و یاور مظلومها»
اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمهست
دست مولا بسته شد با ریسمان فتنهها
ناجی اُمَّت یدِ مشکلگشای فاطمهست
شد طواف فاطمه در کوچهها دور علی
بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمهست
شد علمدارِ علی، زهرای هجده سالهاش
محسن ششماهه پشتِ در فدای فاطمهست
* *
فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب
آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمهست
کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس
بعد از این بیت علی، ماتمسرای فاطمهست
#یوسف_رحیمی
سلام مادر باران... سلام عطر نسیم
سلام روضه ی رضوان... سلام خُلقِ عظیم
کرامتی و نشسته به دامنِ تو کریم
فرشتگان مقرٓب به خانه ی تو ندیم
تو ریسمان زمین را به آسمان بستی
بنای عرش خدا را تو پلکان هستی
تو ماورای بهشتی و کوثری بانو
در آسمان هدایت منوری بانو
تو ذوالفقارِ امیر دلاوری بانو
به کار زارِ ولا، از همه سری بانو
به صدقِ خطبه ی طوفانی فدک... زهرا
قسم که دستِ خدایی بدون شک... زهرا
تو عشق اهلِ سمایی چه شد که اینجایی؟!
چرا چو اهلِ زمین سر به خاک میسایی؟
فروغ چشمِ پدر .. ای کمال زیبایی
چقدر پیشِ علی با وقار می آیی
جوان شده به نگاهت دوباره عالم پیر
به ذره ذره یِ هستی رسیده خیر کثیر
دلیل خلقت عالم .... اصول ایمانی
محبت تو شده ... ضامن مسلمانی
بروج و طارقی و انشراح و فرقانی
تو شرحِ منزلتِ آیه های قرآنی
نشان به آیه ی کوثر به هل اتی و دخان
که آیه آیه ی مدحت شکفته در قران
منم همان که تورا نور ماسوی داند
همان که نام تو را دافع البلا داند
مریض عشق فقط عشق را شفا داند
تو کیستی و که بودی فقط خدا داند
"بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد"
مگر دعای تو تاثیر تازه بگذارد
کسی زِ نسل شما انقلاب خواهد کرد
تمام عالمیان را مجاب خواهد کرد
دعای ما همه را مستجاب خواهد کرد
ستون کاخِ ستم را خراب خواهد کرد
" ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد "
تمامِ دار و ندارت نصیبِ نرجس شد
#شعر_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#فاطمیه
#منصوره_محمدی_مزینان
#حضرتزهرا_عزاداری
#زمزمه #سنگین
▪️نوحه ایام فاطمیه
سبک: دوباره مرغ روحم
ای نور چشم حیدر،ای دختر پیمبر
محبوب حی داور،بر زینبین تو مادر
یا فاطمه یا زهرا...
زهرا منم گدایت،در سینه ام ولایت
مادر بود ز طفلی،شامل من عطایت
یا فاطمه یا زهرا...
هستی تو تکیه گاهم،امشب به تو پناهم
امشب نما ز رحمت،یا فاطمه نگاهم
یا فاطمه یا زهرا...
مردم ز حق گسستند،دست علی را بستند
در پشت در یا زهرا،پهلوی تو شکستند
یا فاطمه یا زهرا...
با غصب حق حیدر،حق نبی ادا شد
در پشت درب خانه،محسن تو فدا شد
یا فاطمه یا زهرا...
بعد از نبی ز خانه،آتش زبانه می زد
دشمن تو را ز کینه،با تازیانه می زد
یا فاطمه یا زهرا...
زهرا تو از امامت،نموده ای حمایت
دشمن به در لگد زد،از کینه و جنایت
یا فاطمه یا زهرا...
دشمن دین و قرآن،زخم تو را نمک زد
تو را درون خانه،پیش علی کتک زد
یا فاطمه یا زهرا...
بر تو شده یا زهرا،ظلم و ستم فراوان
در ماتمت یا زهرا،سوزد دل محبان
یا فاطمه یا زهرا...
#حاج رضا یعقوبیان
#حضرتزهرا_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه قدیمی و معروف برای ایام فاطمیه
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید
تا تربتت را، پیدا نماید
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده
مادر چرا خون از گریبانت چکیده
گاه دعا و، راز و نیاز است
سجاده بگشا، وقت نماز است
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گریم برای، نور دو عینت
هر شب دهم آب، دست حسینت
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لحد کاشانه کردی
دیشب گرفتی اشکم ز دیده
امشب ز داغت، رنگم پریده
دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب نشستی، مادر کنارم
امشب به دیوار، سر میگذارم
#حاج غلامرضا سازگار
#حضرتزهرا_عزاداری
#دم #تک_ضرب
▪️نوحه ایام فاطمیه
سبک: به تماشا بیا ای پسر فاطمه
نورِ دو دیده ی حیدر و طاها تویی
عصمت حقّی و اُمّ ابیها تویی
بر لبم زمزمه،فاطمه فاطمه
همسنگر مولا،یا زهرا یا زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
آرزویم بُوَد کنم به تو اقتدا
تو شهیده شدی به یاریِ مقتدا
یاسِ نیلوفری،سوره ی کوثری
ای بضعه ی طاها،یا زهرا یا زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
تا ابد جلوه ی نور امامت ز تو
که گرفته حسین درسِ شهامت ز تو
ای شرف بنده ات،صبر شرمنده ات
مادرِ عاشورا،یا زهرا یا زهرا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
#امیر عباسی
#حضرتزهرا_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه ایام فاطمیه
سبک: همه جا کربلا
ای اُمید همه،بر لبم زمزمه
به سما قائمه،فاطمه فاطمه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
نیتت هر زمان،یاریِ حیدر است
خطبه و گریه ات،نهیِ از مُنکر است
وادی ِ تو بُوَد،مکتب بندگی
جانفدایت شدن،برکتِ زندگی
رزق جان و دلت،درد و ماتم شده
داده ای جان تو با،قامت ِ خم شده
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
میرسد بر فلک،نور افلاکی ات
بیرق روضه ها،چادر خاکی ات
غصه دارِ تو و،آن رُخ نیلی ام
بی قرار از غمِ،کوچه و سیلی ام
بسته دست علی،وَ شد ای با وفا
دستت از دامنش،با غلافی جدا
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه...
#امیر عباسی
#حضرتزهرا_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ایام فاطمیه
سبک حاج اکبر ناظم
فاطمه گوهر زمین و زمان
وُسعتِ مدح او بُوَد بی کران
چراغ هدایت،فدای ولایت
اُلگو بُوَد کُلّ جهان را
مرد و زن و پیر و جوان را
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
گرچه بهار عُمر او خزان شد
حجاب او عزّت بانوان شد
شور ِ آزادگی،درسِ مردانگی
او داده بر تمام ِ عالَم
با روی نیلی و قدِ خم
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
ما که به بند مِهرِ او اسیریم
باید که درس از فاطمه بگیریم
مکتب سعادت،بندگی عبادت
زندگیِ ساده ی زهرا
باید شود سرلوحه ی ما
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
شد فاطمه با قامتِ خمیده
از ظلمِ جمعی بی حیا،شهیده
یاسِ پیغمبری،شده نیلوفری
از داغ او قرآن بگرید
زمین و آسمان بگرید
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
آه از دمی که جانِ او فدا شد
این غم شروع داغ کربلا شد
مدینه،شعله ها؛کربلا خیمه ها
مدینه ظلمِ بی بهانه
کرببلا و تازیانه
واویلا واویلا واویلا...
#امیر عباسی
#حضرتزهرا_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ایام فاطمیه
نوای عاشقان همه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
عرش خدا را قائمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
ای شده جان تو فدا در رَهِ عشقِ وَلی
ذکر تو در پشت درِ خانه بُوَد یا علی
نامِ تو ما را زمزمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
نوای عاشقان همه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
عرش خدا را قائمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
بهرِ غریبیِ علی رفته زِ کف قرارت
صورت نیلی تو شد مدال افتخارت
علیمه ای و عالمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
نوای عاشقان همه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
عرش خدا را قائمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
ای دل غصه دارِ تو به درد و غم مبتلا
مصیبتت شروعِ روضه های کرببلا
مادرِ شاهِ علقمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
نوای عاشقان همه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
عرش خدا را قائمه(۲)
فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه
#امیر عباسی
نوحۀ توسّل به حضرت زهرا (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای که گفتــه نبــی جـــــــان بابا بفدایت
ای که تا پای جان کردی از علی حمایت
ای تولای تو روح عبادات
السّلامٌ علیک مادر سادات
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
حاصل عمـــــر کوتاه تو خیر کثیر است
سائل تو یتیم و فقیر حتّی اسیر است
ای که گشته ثناگوی تو یزدان
آیه نازل برایت شد به قــــــرآن
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
پــدرت بهتــرین نســــــل ذرّیــــــــۀ آدم
شوهرت مرتضی اولین مظلوم عالم
دختـــــر رحمـه للعالمینی
مادر مرد عاشورا حسینی
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
بشکند دست آنکس که زد سیلی به رویت
در جــوانـــــی شکستـــــــه نـــهــــــــال آرزویت
آتش آنکس که بر بیت الولا زد
شعله بر خیمـه هـــای کربـلا زد
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
در مدینه همانها که حرمتت شکستند
به تمـــــــاشــای مظلومی علی نشستند
حاصل آن ستم رنج و بلا شد
آتـش فتنـــــۀ کــــــــرببـــــلا شد
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
در مدینه که بر سینه ات میخ در آمد
تیر سه شعبـه شد بر گلوی اصغر آمد
محسن و اصغرند فردای محشر
بـر تـو و بــر حسین حجّت اکبـــــر
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
جان ما فــــــــاطمــه نذر خاک قدم تو
چشم یاران بُوَد سوی لطف و کرم تو
به اُمیدی که فردای قیامت
از محبّان خود کنی شفاعت
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تو که با لطف خود دست عالم را بگیری
درجـــــوانـی فلک بر تو داد عصـای پیری
جان تو شد فدا به راه مولا
اشک غم ریزد از نگاه مولا
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
این محبّان عزادار فرزندت حسینند
به اُمیــد عنــــایات تــــــو در عالمینند
عاشقان حسینت را دعا کن
با دعـــا از همـــه دفع بلا کن
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
صلوات خدا بر تو مادر شهیدان
ایکه باشد حسین تو رهبر شهیدان
آید از خونشان پیام رحمت
تا ابد زنده باد قرآن و عترت
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ملت و رهبر ما به تو اُمّیدوارند
چشم یاری به الطاف اولاد تو دارند
کن دعا تا که مهدیت بیاید
گره از کار شیعیان گشاید
یا فاطمه مظلومه زهرا
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: نعیمی (قم)
التماس دعا ـ وطنی
نوحۀ توسّل به حضرت زهرا (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای بهشت سینه ات بوسه گاه مصطفی
خانـــه ات بیت الولا بر تمام انبیا
دست تو کار خُــدایی می کند
چون علی مشکل گشایی می کند
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای صفای خانه ات بهتر از سعی و صفا
ای کتـاب رحمتت آیــۀ فیض خدا
تو به قرآن پیمبر کوثری
بر شهیدان ولایت مادری
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تو خدا را دیده ای در نیاز و در نماز
گوشۀ چشمت بود عالمی را چاره ساز
ای ثنـاگوی تو ربّ العالمین
رشتۀ سجّاده ات حبل المتین
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای به هجده سالگی شد گل عمرت خزان
ای دعایت مستجاب کن دعا بر شیعیان
فاطمه جان رسول عالمین
کن عنایت بر محبّــان حسین
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای درود انبیا بر تو و بر مکتبت
کربلا شد کربلا از حسین و زینبت
امشب این دل را تو دلداری بده
بر همــه اجر عـزاداری بده
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ذکرعاشورائیان می شودیا فاطمه
ای عزاداران بُوَد اجرتان با فاطمه
در قیامت کار ما در دست اوست
اختیار روز محشر دست اوست
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای که نقش بازویت، مُهر مِهر حیدر است
تازیـانه خوردنت در دفـاع رهبـر است
ای شهیـــد اوّل راه علی
هر کجا بودی تو همراه علی
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
رو گرفتـی از علـی تا نبیند روی تو
وقت غُسلت با خبر، گشته از بازوی تو
بعـد تو مظلوم و تنها شد علی
همـدم آه سحــرها شدعلی
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
با بیان محکمت، حکم حق عنوان شده
مسجد پیغمبر از خطبه ات لرزان شده
گر نمی بودی علـی تسکین تو
آسمان می سوخت از نفرین تو
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای صفا و مروه ات بیت الاحزان و اُحُد
از خدا کردی طلب در جوانی مرگ خود
ای فدائیّ امیرالمومنین
بعد مرگت شد علی خانه نشین
فاطمه یا فاطمه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه)
التماس دعا ــ وطنی
نوحه ی حضرت زهرا (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
در غم و غربت و مخفیانه
رود از خانه زهرا شبــــــانه
چه غریبــــــانه تابوت مادر
کودکان را بُوَد روی شانه
وای ،، شد علی بی یاور
آه،، لالــــــۀ پیغمــــبـــــــر
شـد،، در جــوانــــی پرپر
وای، تسلیت یا حیدر 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اشک زینب بریــــزد ز دامان
شد جدا مادر از بین طفلان
بر لب کودکـــــان واغریبــــــا
در گلوی علی بغض پنهان
وای ،، شد علی بی یاور
آه،، لالــــــۀ پیغمــــبـــــــر
شـد،، در جــوانــــی پرپر
وای، تسلیت یا حیدر 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
خونِ دل، چشم حیدر ببارد
چاره جز غسل مخفی ندارد
از کبـــودیّ بــــازوی زهـــــــــرا
سر به دیـــــوار غربت گذارد
وای ،، شد علی بی یاور
آه،، لالــــــۀ پیغمــــبـــــــر
شـد،، در جــوانــــی پرپر
وای، تسلیت یا حیدر 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
خانه بی فاطمه گشته خاموش
پیکر مادری شــــد کفـــــن پوش
دست زهــــــرا برون از کفن شد
دو گلش را گرفتـــــــه در آغوش
وای ،، شد علی بی یاور
آه،، لالــــــۀ پیغمــــبـــــــر
شـد،، در جــوانــــی پرپر
وای، تسلیت یا حیدر 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
در گلو بشکند بغض حیدر
این پبام آید از عرش داور
قدسیان تاب دیدن ندارند
کودکان را جدا کن ز مادر
وای ،، شد علی بی یاور
آه،، لالــــــۀ پیغمــــبـــــــر
شـد،، در جــوانــــی پرپر
وای، تسلیت یا حیدر 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه)
التماس دعا ـ علی وطنی
نوحه زبانحال حضرت زینب به مادرش
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
گل پرپرم مادرم مادرم
مرو از برم مادرم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تو که روز و شب یاد همسایه ای
برای شفایت بخوان آیه ای
برای من و کودکان سایه ای
بمان بر سرم مادرم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
حسین را در آغوش مهرت بگیر
از او بوسه های محبّت بگیر
زچشم علی اشک غربت بگیر
که گوید تویی یاورم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
به آه حسین و به اشک حسن
به پیش علی دم ز رفتن مزن
مگو حرفی از دفن و غسل و کفن
من و اشک چشم ترم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تو چشم و چراغ من و خانه ای
علی شمع خانه تو پروانه ای
تو همدرد آه غریبانه ای
من و قلب غمپرورم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
زند آه بابا به قلبم شرر
امان از غریبی و سوز جگر
مرو یا مرا همره خود ببر
که بشکسته بال و پرم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
چرا در جوانی شدی بستری
به بابای مظلوم من یاوری
مبادا من و داغ بی مادری
بسوزد زپا تا سرم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تو را در دل شب کجا می برند
"گمانم برای شفا می برند"
به مهمانی کبریا می برند
تویی سوره ی کوثرم مادرم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه)
التماس دعا ـ علی وطنی