جنگ با آرزوها
🔻 سال ۱۹۹۱ در عربستان سعودی متولد شد. از خانوادهای که سال ۱۹۴۸ از روستای جیرجیر که توسط صهیونیستها اشغال شده بود مهاجرت کردند. دانشجوی کارشناسی ارشد تغذیه الکترونیک از دانشگاه الازهر بود و به تدریس علوم در مدرسه استعدادیابی رسل مشغول بود. اکثرا به عنوان شاعر او را میشناختند. کارش در واقع تدریس و نوشتن مقاله بود اما از دوران تحصیلش در دانشگاه الازهر به شعر هم علاقه داشت. سال ۲۰۱۷ برای کتاب «اکسیژن برای مردگان نیست» جایزه نفر دوم شرجه را در بخش خلاقیت اعراب برنده شد. او در جوانی خود، خیلی زود، در جایی که به آن تعلق داشت، در وطنش، در خانه، در ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۳، در روز ۱۴ام حماسه ۷ اکتبر، در محله المناره به شهادت رسید.
🔻 در صفحات مجازی خود هم مانند اشعارش که دال مرکزی آنها آزادی وطن بود از آرزوی خود برای دیدن روستای پدریاش میگفت. در یکی از توییتهای خود نوشته بود:« به خدا قسم ما در غزه یا شهیدیم یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر می کنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار می کشیم.»
او در یکی از اشعار خود به تنهایی مردم فلسطین و مظلومیت این سرزمین میپردازد:
آه ما چقدر تنها هستیم
دیگران جنگ هایشان را پیروز شدند
و تو در گل و لای جا مانده ای
بدون هیچ ثمره ای
ما چقدر تنها هستیم
درویش، آیا تو نمیدانی؟
هیچ شاعرانگی به تنها و غریب برنمیگردد
چیزی که از دست رفته،
به یغما رفته است
ما چقدر تنها هستیم
این عصر دیگری از فراموشیست،نفرین شده کسانی هستند
که ما را در این جنگ از هم جدا کردند و در
پشت جنازه ما یکپارچه قدم زدند
ما چقدر تنها هستیم
این دنیا یک بازار آزاد است
کشور های بزرگ شما را به حراج گذاشته اند
ما چقدر تنها هستیم
این یک عصر وقاحت است و کسی کنار ما نخواهد ایستاد
هرگز
آه، ما چقدر تنها هستیم
همهی شعر های جدید و قدیمی ات را پاک کن
و همه ی اشک هایت را هم
و تو ای فلسطین خودت را جمع و جور کن
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#شاعر
@jangbaarezouha
رایان سلیمان
🔸روایت کوتاهی از ۴۵ روز زندگی در دنیا
بخوانید:
https://eitaa.com/jangbaarezouha/113
جنگ با آرزوها
رایان سلیمان 🔸روایت کوتاهی از ۴۵ روز زندگی در دنیا بخوانید: https://eitaa.com/jangbaarezouha/113
زندگینامه مختصر
🔻 نوشتن از ۴۵ روز زندگی هر انسانی میتواند بسیار پربار و طولانی باشد. سفرنامههای متعددی در عالم نوشته شدهاند که روایت یک سفر بودهاند، حتی سفرهایی کمتر از ۴۵ روز. میشود از ۴۵ روز زندگی در جنگل، کوه، بیابان و ... محتواهای متعددی ساخت و نوشت.
🔻 روایت این متن اما خیلی پربار نخواهد بود. همه اطلاعات پیشرو رو شما میدانید. اصلأ نوشتن یک زندگینامه ۴۵ روزه برای یک نوزاد چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ کودکی ۴۵ روزه شهید شده است. مردم! کودکی ۴۵ روزه زیر بمبهای هواپیما شهید شدهاست، زیر آوار مانده است و نمیدانم چه بلایی سر بدن او آمده است. ۴۵ روز را برایتان بگویم:
به دنیا آمد، در یک بیمارستان، پسر بود، گریه میکرد، شیر میخورد، دست و پا میزد خشک و ترش میکردند، آرام داشت رشد میکرد، میخوابید، بیدار میشد. هر روز صدای هوایپما، گریه، پدر و مادرش، برادرش که بالای سر او با او بازی میکرد و صدای مرگ را میشنید. آخر هم شهید شد. این داستان خیلی طولانی نخواهد بود
🔻 شهید ۴۵ روزه ما برادری هم داشت. نادر اسم برادر او بود. خودش رایان نام داشت، البته آن هم برای ۴۵ روز، تنها ۴۵ روز. نادر ناصر سلیمان پدری داشت که روزی عالم بر سرش خراب شد. جگرش سوخت و کودکان کوچکش شهید شدند. ۷ سال خاطره زیر خاک رفت در کنار یک خاطره کوچک ۴۵ روزه. ۱ ژانویه، ۴ ماه بعد از اکتبر، بعد از اینکه کودکی را در میان دود و آتش به دنیا آورد همه آرزوهایی که برای کودک خویش داشت سوخت و تمام شد.
🔻 پدرشان در مصاحبهای این چنین مصیبت خود را بیان میکند:«با دلهایی که به اراده و تقدیر الهی ایمان دارند، فرزندانم و ارواح جگرم، شهدا و مرغان بهشتی، دو قمر، الیمن نادر سلیمان (7 ساله)، رایان نادر را به برترین جاها می سپارم. عمه هایشان ربا و راما ولید شمع چشم ها اشک می ریزد و دل ها غمگین و غمگین از فراقت خدا رحمتشان کند و قبولشان کند و به ما صبر عنایت فرماید. ثواب بجویید و در مصیبت ما پاداش دهید و بهتر از آن به ما عطا کنید ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم و خدا ما را بس است و او بهترین پشتیبان است».
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#کودک
@jangbaarezouha
سلما ابو شاور
🔸 روایت زندگی عاشقانهای که عمر زیادی نداشت.
بخوانید:
https://eitaa.com/jangbaarezouha/117
جنگ با آرزوها
سلما ابو شاور 🔸 روایت زندگی عاشقانهای که عمر زیادی نداشت. بخوانید: https://eitaa.com/jangbaarezo
سلما ابو شاور، خبرنگار و دانش آموخته رشته رسانه و خبرنگاری از دانشگاه اسلامی غزه بود. او در ژانویه ۲۰۲۲ با دکتر علاء ابو شوار ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزند پسری به نام علی بود که در اوت ۲۰۲۳ به دنیا آمد.
محل زندگی آن ها عَمان پایتخت اردن بود و گاهی اوقات که دلتنگ شهر و خانواده خود میشدند به غزه میآمدند.
سلما در ۲۰ اکتبر در آخرین پست خود در فضای مجازی شعری را به زبان عربی منتشر کرد و درباره آن نوشت، "اگر ما رفتیم و خبری از ما نشد، از شما میخواهم که در دعای خود ما را فراموش نکنید."
سر انجام خانواده ابو شاور در ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳ به همراه فرزند دوماهه خود، بر اثر حمله نیروی هوایی اسرائیل، به شهادت رسیدند.
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#مادر
@jangbaarezouha
26.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 دختر اسکیت صورتی
🔻 هر دقیقه که میگذرد، داستان وحشتناک تری اتفاق میافتد، رویاهایی که به پایان رسیدهاند و کودکانی که در فجیع ترین شرایط به شهادت رسیدهاند.
سه روز قبل دختربچهای به نام طلا ابوعجوا در حالیکه اسکیت بازی میکرد توسط این ارتش کودککش به شهادت رسید و به همراه او تمامی آرزوهایش نیز کشته شدند. نکند مرگ او مورد توجه ما قرار نگرفت به دلیل اینکه تعداد زیادی از این جنایات روزانه در غزه در حال رخ دادن است؟
#جنگ_با_آرزوها
#کودک
#دختر_اسکیت_صورتی
@jangbaarezouha
🔸رویاهایی که زیر آوار مدفون شدند
شهید مصباح کفارنه
🔻 برادر از رفیق هم بهتر است اگر خودش رفیق باشد. مصباح خودش رفیق بود، رفیق برادر و پدرش. رفاقتی که فضایی گرم ایجاد کرده بود در خانهای که در بیت حانون قرار داشت. رفاقت او با همه چیز زیاد بود، با خدا و همه مخلوقات خدا! اصلا عاشق بود بر همه عالم و عالم نیز به او مشتاق. مصباح کفارنه عکاسی را هم دوست داشت. وقتی همه چیز را دوست داشته باشی طبیعتا میخواهی همه چیز را به تصویر بکشی و ماندگار کنی.
🔻 مصباح تحصیل را هم دوست داشت و سال آخر دبیرستان پیش روی او بود و میخواست برود خارجه درس بخواند تا آدم حسابی بشود. 9 اکتبر از بیت حانون مخروبه به غزه آمد، باخانواده، وقتی همه چیز شروع شده بود. انگار عشق به میهن او را به جایی برد که بتواند به کمال علاقه برسد. 10 اکتبر عشق زیاد او به زمین کار دستش داد و در محله شیخ رضوان با صدای بمباران در آغوش زمین جای گرفت. حتی جسد او هم دیر پیدا شد. شیخ رضوان محلهای بود که مصباح وقتی داشت با اقوام خود تلفنی صحبت میکرد همراه پدر و برادر و همسر برادرش و پسرعموهایش و کودکی در شکم همسر برادرش به شهادت رسید.
#داستان_یک_شهید
@jangbaarezouha
أدهم کرم أبو شرخ
🔸 روایت خواندنی از سفر به دنیای خاطرات
بخوانید:
https://eitaa.com/jangbaarezouha/126