احمد رفعت شعت مهندس 27 سالهای بود که بسیار خوش خنده بود. عاشق خانواده بود و هر کسی که او را میشناخت میدانست که تا چه اندازه عاشق همسر و فرزندانش است.
احمد در صفحه فیسبوک خود به عنوان #وصیت نوشته بود: «اگر من کشته شدم، لطفاً در مورد من صحبت کنید، وجود من را به دنیا یادآوری کنید و برای من دعا کنید. من نمیخواهم فقط یک عدد باشم. از شما می خواهم که به دنیا بگویید من چه کسی هستم و چه #آرزوهایی داشتم.»
11 ژانویه 2024 ماشین احمد مورد هدف قرار گرفت و او را به همراه شش نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدند.
#جنگ_با_آرزوها
#هنرمند
#غزه
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
آچار فرانسه
🔻 برخی افراد در زندگی ما همیشه به این اسم شناخته میشوند. شما حتما پدری را میشناسید که همه چیز را تعمیر میکند، همه کارهای فنی را بلد است. از ماشین سر درمیآورد و همیشه سعی میکند همه کارها را خودش یاد بگیرد. حالا در فلسطین یک دختر 27 ساله شهید شده است. دختری که بلد بود مجری باشد، گوینده باشد، پرستار باشد و به وقتش خبرنگار هم میشد. پادکست تولید میکرد و نگران آینده کشورش بود. دختری که همیشه در تکاپو بود. گزارشهایی از او در صفحات مجازی باقی مانده است که او را در حال توصیف وضعیت غزه نشان میداد.
قبل از اینکه همراه مادربزرگ و 3 برادرش به شهادت برسد داشت از وضعیت بمبهای فسفری و ترس مردم از این وضعیت اطلاع میداد. خودش هم میدانست این آخرین کلماتی است که میتواند از جسم و زبانش بر روی این زمین فانی جاری کند. در بیت لحم صدای بمبهایی میآمد که داشت همه چیز را نابود میکرد، همه در حال فرار بودند به سمت جایی که نمیدانستند. او در خانه مانده بود چون نمیدانست کجا برود و در آخر ویدیو از خدا خواسته بود تا به داد آنها برسد. در ویدیوی دیگری هم اشهد خود را گفته بود و این در حالی بود که گریه میکرد و از ترس کلمات را به سختی ادا میکرد.
🔻 آیات خضوره رویایی جز دیده شدن مانند یک انسان نداشت. او میخواست مردم غزه مثل مردم هر جای دیگر دنیا آدم حساب شوند. در نهایت او میخواست پیکر شهدا قابل شناسایی باشد همانطور که پیکر خودش قابل شناسایی ماند.
#غزه
#فلسطین
#جنگ_با_آرزوها
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
همیشه حس میکنم زود خواهم مرد
🔻 مثل همهی دخترها به پدرش علاقه و وابستگی شدیدی داشت. اساسا دختر حرفگوشکنی بود و درسش را خوب میخواند. از ابتدای کودکی هم مسیر موفقیت را با وجود مشکلات زندگی در این کشور خاص طی کرده بود. کم کم بزرگ شد و به دانشگاه رفت تا حقوق بخواند. دوستانش با او بسیار صمیمی بودند و هـر روز با هم به قهوه فروشی آزاکی میرفتند و حالا دیـگر همهی آن قهوهفروشیها تبدیل به مشتی آوار شدهاند . همین چندماه پیش بود که با لباس سفید عروسی از خانه رفت و با لباس سفیدی که این بار کفن بود به خانه بازگشت. تازه ازدواج کرده بود و یک نوزاد چهارماهه را باردار بود. مدتها طول کشیده بود تا بتواند به دندانپزشکی که عاشقش بود، توفیق الفراه برسد و زندگی را با او شروع کند. زندگی کوتاهی که عاقبت ختم به شهـ.ـادت شد.
🔻 در فضای مجازی او توییتها شادی داشت. برای مسجد الاقصی دعا میکرد و در توییتی مشهور که دوستانش هم محتوای آن را بارها شنیده بودند نوشته بود: «این احساس که جوان خواهم مرد همیشه با من است». سما یکی از دوستان او هم در توییتی گفته بود: «همیشه میگفتی زود میمیرم و من همیشه باهات مشکل داشتم، چون این حرف رو میزدی. اما مدام به من میگفتی سما! من اینطوری حرف نمیزنم که عصبانیت کنم، من حرف میزنم چون میدونم».
🔻 او مثل همه مردم عادی فعالیت میکرد و حتی در فضای مجازی خود از خیانت شکیرا به پیکه هم ناراحت شده بود. وقتی سال گذشته حملاتی از جانب اسـ.ـرائیل به غزه اتفاق افتاد او که در دانشگاه الازهر درس میخواند از اینکه نتواند درسش را ادامه بدهد و درگیر جنگ شود اعلام ناراحتی کرد. او میخواست یک زندگی عادی را در کنار همسر و کودک در راهشان ادامه بدهد اما نتوانست، نگذاشتند و نشد. به نقل خواهرش، بعد از این شهـ.ـادت پدرش بسیار شکسته شده و همه خانواده دلتنگ او هستند و از خاطراتشان با او و حتی دستپخت او در درست کردن ماکارونی یاد میکنند.
🔻 دانا السقا دختری 23 ساله بود که وکیل دادگستری شده بود و با همسرش توفیق الفرّا که یک دندانپزشک بود به همراه کودک در شکمش زیر بمبهای رژیم صهیونیـ.ـستی در 24 اکتبر 2023 به شهـ.ـادت رسیدند.
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#غزه
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
🔻 سال ۱۹۹۱ در عربستان سعودی متولد شد. از خانوادهای که سال ۱۹۴۸ از روستای جیرجیر که توسط صهیونیستها اشغال شده بود مهاجرت کردند. دانشجوی کارشناسی ارشد تغذیه الکترونیک از دانشگاه الازهر بود و به تدریس علوم در مدرسه استعدادیابی رسل مشغول بود. اکثرا به عنوان شاعر او را میشناختند. کارش در واقع تدریس و نوشتن مقاله بود اما از دوران تحصیلش در دانشگاه الازهر به شعر هم علاقه داشت. سال ۲۰۱۷ برای کتاب «اکسیژن برای مردگان نیست» جایزه نفر دوم شرجه را در بخش خلاقیت اعراب برنده شد. او در جوانی خود، خیلی زود، در جایی که به آن تعلق داشت، در وطنش، در خانه، در ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۳، در روز ۱۴ام حماسه ۷ اکتبر، در محله المناره به شهادت رسید.
🔻 در صفحات مجازی خود هم مانند اشعارش که دال مرکزی آنها آزادی وطن بود از آرزوی خود برای دیدن روستای پدریاش میگفت. در یکی از توییتهای خود نوشته بود:« به خدا قسم ما در غزه یا شهیدیم یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر می کنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار می کشیم.»
او در یکی از اشعار خود به تنهایی مردم فلسطین و مظلومیت این سرزمین میپردازد:
آه ما چقدر تنها هستیم
دیگران جنگ هایشان را پیروز شدند
و تو در گل و لای جا مانده ای
بدون هیچ ثمره ای
ما چقدر تنها هستیم
درویش، آیا تو نمیدانی؟
هیچ شاعرانگی به تنها و غریب برنمیگردد
چیزی که از دست رفته،
به یغما رفته است
ما چقدر تنها هستیم
این عصر دیگری از فراموشیست،نفرین شده کسانی هستند
که ما را در این جنگ از هم جدا کردند و در
پشت جنازه ما یکپارچه قدم زدند
ما چقدر تنها هستیم
این دنیا یک بازار آزاد است
کشور های بزرگ شما را به حراج گذاشته اند
ما چقدر تنها هستیم
این یک عصر وقاحت است و کسی کنار ما نخواهد ایستاد
هرگز
آه، ما چقدر تنها هستیم
همهی شعر های جدید و قدیمی ات را پاک کن
و همه ی اشک هایت را هم
و تو ای فلسطین خودت را جمع و جور کن
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#شاعر
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
رایان سلیمان 🔸روایت کوتاهی از ۴۵ روز زندگی در دنیا بخوانید: https://eitaa.com/jangbaarezouha/113
زندگینامه مختصر
🔻 نوشتن از ۴۵ روز زندگی هر انسانی میتواند بسیار پربار و طولانی باشد. سفرنامههای متعددی در عالم نوشته شدهاند که روایت یک سفر بودهاند، حتی سفرهایی کمتر از ۴۵ روز. میشود از ۴۵ روز زندگی در جنگل، کوه، بیابان و ... محتواهای متعددی ساخت و نوشت.
🔻 روایت این متن اما خیلی پربار نخواهد بود. همه اطلاعات پیشرو رو شما میدانید. اصلأ نوشتن یک زندگینامه ۴۵ روزه برای یک نوزاد چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ کودکی ۴۵ روزه شهید شده است. مردم! کودکی ۴۵ روزه زیر بمبهای هواپیما شهید شدهاست، زیر آوار مانده است و نمیدانم چه بلایی سر بدن او آمده است. ۴۵ روز را برایتان بگویم:
به دنیا آمد، در یک بیمارستان، پسر بود، گریه میکرد، شیر میخورد، دست و پا میزد خشک و ترش میکردند، آرام داشت رشد میکرد، میخوابید، بیدار میشد. هر روز صدای هوایپما، گریه، پدر و مادرش، برادرش که بالای سر او با او بازی میکرد و صدای مرگ را میشنید. آخر هم شهید شد. این داستان خیلی طولانی نخواهد بود
🔻 شهید ۴۵ روزه ما برادری هم داشت. نادر اسم برادر او بود. خودش رایان نام داشت، البته آن هم برای ۴۵ روز، تنها ۴۵ روز. نادر ناصر سلیمان پدری داشت که روزی عالم بر سرش خراب شد. جگرش سوخت و کودکان کوچکش شهید شدند. ۷ سال خاطره زیر خاک رفت در کنار یک خاطره کوچک ۴۵ روزه. ۱ ژانویه، ۴ ماه بعد از اکتبر، بعد از اینکه کودکی را در میان دود و آتش به دنیا آورد همه آرزوهایی که برای کودک خویش داشت سوخت و تمام شد.
🔻 پدرشان در مصاحبهای این چنین مصیبت خود را بیان میکند:«با دلهایی که به اراده و تقدیر الهی ایمان دارند، فرزندانم و ارواح جگرم، شهدا و مرغان بهشتی، دو قمر، الیمن نادر سلیمان (7 ساله)، رایان نادر را به برترین جاها می سپارم. عمه هایشان ربا و راما ولید شمع چشم ها اشک می ریزد و دل ها غمگین و غمگین از فراقت خدا رحمتشان کند و قبولشان کند و به ما صبر عنایت فرماید. ثواب بجویید و در مصیبت ما پاداش دهید و بهتر از آن به ما عطا کنید ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم و خدا ما را بس است و او بهترین پشتیبان است».
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#کودک
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
سلما ابو شاور 🔸 روایت زندگی عاشقانهای که عمر زیادی نداشت. بخوانید: https://eitaa.com/jangbaarezo
سلما ابو شاور، خبرنگار و دانش آموخته رشته رسانه و خبرنگاری از دانشگاه اسلامی غزه بود. او در ژانویه ۲۰۲۲ با دکتر علاء ابو شوار ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزند پسری به نام علی بود که در اوت ۲۰۲۳ به دنیا آمد.
محل زندگی آن ها عَمان پایتخت اردن بود و گاهی اوقات که دلتنگ شهر و خانواده خود میشدند به غزه میآمدند.
سلما در ۲۰ اکتبر در آخرین پست خود در فضای مجازی شعری را به زبان عربی منتشر کرد و درباره آن نوشت، "اگر ما رفتیم و خبری از ما نشد، از شما میخواهم که در دعای خود ما را فراموش نکنید."
سر انجام خانواده ابو شاور در ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳ به همراه فرزند دوماهه خود، بر اثر حمله نیروی هوایی اسرائیل، به شهادت رسیدند.
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
#مادر
@jangbaarezouha
26.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 دختر اسکیت صورتی
🔻 هر دقیقه که میگذرد، داستان وحشتناک تری اتفاق میافتد، رویاهایی که به پایان رسیدهاند و کودکانی که در فجیع ترین شرایط به شهادت رسیدهاند.
سه روز قبل دختربچهای به نام طلا ابوعجوا در حالیکه اسکیت بازی میکرد توسط این ارتش کودککش به شهادت رسید و به همراه او تمامی آرزوهایش نیز کشته شدند. نکند مرگ او مورد توجه ما قرار نگرفت به دلیل اینکه تعداد زیادی از این جنایات روزانه در غزه در حال رخ دادن است؟
#جنگ_با_آرزوها
#کودک
#دختر_اسکیت_صورتی
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
أدهم کرم أبو شرخ 🔸 روایت خواندنی از سفر به دنیای خاطرات بخوانید: https://eitaa.com/jangbaarezouha
🔸 در آغوش یادها
🔻 یاد دیگران از خاطر رفته همواره میتواند سقلمهای باشد، یا یک تلگنر باشد که محکم به زندگی ما بخورد و یادمان بیاورد. یادمان بیاورد که این روزهای خوب و بد هیچکدام تمامنشدنی نیستند. یاد کردن از دوستان آندنیایی خودمان همیشه میتواند یاد مرگ و رفتن را برای ما زنده کند ولی یاد شهیـ.ـد را زنده نگه داشتن حکایت متفاوتی دارد.
🔻 آدمی که از دوستان خود افراد متعددی را از دست داده باشد همیشه حسرت زیادی روی دل دارد. ادهم هم با اینکه هنوز دانشجو بود ولی دوستان زیادی را از دست داده بود. دوستان ادهم که شهید شده بودند همیشه محتوای فضای مجازی ادهم را تصرف میکرد و لاجرم حرف دلش را بصورت عمومی منتشر میکرد. ادهم هنوز بزرگ نشده بود و به بسیاری از آرزوهایش نرسیده بود و دوست داشت در زمین بیشتر برای آزادی کشورش و آزادی قدس بجنگد. حرف او حرف جنگ بود و مبارزه و آزادی و آخر کار هم شهادتی را که بزرگترین آرزویش بود بجای دیگر آرزوهایش در آغوش کشید. ادهم کرم ابو شرخ در روز دوازدهم ماه مه سال ۲۰۲۴، به عکسی دیگر تبدیل شد، عکسی از شهـ.ـدایی که قرار است محتواهای بعدی صفحات مجازی را پر کنند و شاید شهـ.ـدای بعدی را نیز با خود همراه کنند.
#جنگ_با_آرزوها
#قصهها_و_غصهها
#فلسطین
@jangbaarezouha
🔸 نبوغی در سایهی ظلم
🔻 شهریور ماه که شروع میشود نتایج کنکور ارشد در ایران نیز از طرف سازمان سنجش منتشر میشود. داستان عبدالرحمن عاشور هم شبیه متقاضیان کنکور بود. در مقطع کارشناسی رشته IT را به پایان رسانده بود و حالا پیگیر ارشد خواندن بود. میگفتند نخبه است و اگر ایران بود احتمالا مستقیم به مقطع ارشد میرفت و همه اساتید آرزو داشتند که دانشجوی آنها باشد. رشته فناوری اطلاعات مقصد او برای ارشد بود و به اعتراف همه اگر شهید نمیشد به راحتی در مقطع ارشد هم پذیرفته میشد. قرار بود بعد از ارشد خواندن هم در همین زمینه کار کند و فلسطین یک متخصص فناوری اطلاعات کارکشته داشته باشد اما یک روز، یک نفر، یک خانه و آرزوهایی که همگی از این به بعد با افعال ماضی مطرح خواهند شد.
#داستان_یک_آرزو
#جنگ_با_آرزوها
#برنامه_نویس
@jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
محمد سلامه یونس 🔸 روایت مردی که زندگیاش را وقف مبارزه برای آزادی کرد بخوانید: https://eitaa.com/
🔸 ارزش افزوده چیست؟
🔻 جنس خام که ارزش قیمت ندارد. چیزی را که خام میخرند برای فرآوری است. جنس خام بعد فرآوری ارزشمندتر میشود، گران میشود و پشت ویترین میرود. کسی آهن خام را پشت شیشه مغازه خود نمیگذارد اما هزاران محصول از این فلز در هزار مغازه در هر نقطهای از جهان قابل مشاهده است. بله، آدمی هم همینگونه است و باید از خامی دربیاید و کمی پخته شود، البته نباید بسوزد ولی آدمی ارزشمند است که تلاشهایی که در راه فرآوری خود کرده باشد و خود را گران کرده باشد، چه با درد و چه با داغ.
🔻 محمد سلامه یونس در حدود 40 سالگی شهید شد اما اصلا 40 سال زندگی نکرده بود. بخواهم متناسب با میانگین زندگیهای عموم مردم جهان حساب کنم حدودا اندازه دونفر زندگی کرد و بعد از آن شهید شد. در مدرسهای در اردوگاه نصیرات شهید شد و همانجا دفن شد. اینها را باید کنار بگذاریم و به اینکه او چطور به جایی رسید که شهادت نصیب او شود بپردازیم.
🔻 پدرش را در کودکی از دست داده بود، چطور؟ در یکی از اعتراضات مدنی مردم #فلسطین. محمد کلاس هفتم بود که این اتفاق برای او افتاد. البته فقط همین نبود و در همین سال گلولهای پلاستیکی حافظهاش را برای مدتی از او گرفت و این ضربه به سر و حافظهاش هم نتوانست کاری کند که گوشهنشینی در پیش بگیرد. چون بعدتر در سال دوم دانشگاه هم این اتفاق برای او افتاد. مدتی درس را رها کرد و به کار کردن پرداخت و بعد از 3 سال به دانشگاه برگشت. درسش تمام شد و مدرک گرفت و برای مدرک ارشد اپلای کرد. در ابتدا دانشگاه اسلامی غزه درس میخواند و در همان بازه ازدواج کرد. بعد از فارغ شدن در مقطع کارشناسی به مالزی رفت تا درآمد بهتری کسب کند و در رشته فقه و اصول ادامه تحصیل بدهد.
🔻درس تمام شد، از مالزی خداحافظی کرد و پارت هزارم مبارزه این روزهای او شروع شد. مبارزه از داخل غزه، آن هم با سخنرانی. در آسایشگاهی به مردم خدمت میکرد. در این سالها صاحب کودکی شد به اسم سلام، سلام در 38 سالگی او بدنیا آمد، در حالی که 16 سال از ازدواج او میگذشت. سلام مرهم بود، مرهمی برا همه دردهای کودکی او، از دست دادنهایش و داغهای فراوانی که از جانب خانواده و کشور خود دیده بود. متناسب با رشته تحصیلی او ما در فضای مجازی از نوعی فعالیت مثبت و سازنده مواجه بودیم که با آیه و تفسیر قرآن اتفاقات را تحلیل میکرد. همچنین به واسطه قلم خوبی که داشت متون ادبی و کوتاهی را با موضوعات اعتقادی و با هشتگ #ثوره_القلم به اشتراک میگذاشت. در 14 جولای 2024 و با حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به مدرسه ابو عریبان در اردوگاه النصیرات که یکی از پناهگاه های آوارگان غزه بود، محمد سلامه یونس در کنار کودکان بیگناه بیشماری شهید شد و سلام آخرین یادگاری او در زمین باقی ماند که شاید روزی بتواند دردهای کودکیاش را برخلاف پدرش به درستی مداوا کند.
#فلسطین
#جنگ_با_آرزوها
#داستان_یک_آرزو
@jangbaarezouha
بیش از یازده هزار دانشآموز از دست رفتند
براساس گزارش وزارت آموزش و پرورش فلسطین از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴ بیش از یازده هزار دانشآموز در نوار غزه و کرانه باختری به دست رژیم کودککش به شهادت رسیدند.
#روز_دانش_آموز
#جنگ_با_آرزوها
#فلسطین
@jangbaarezouha
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رویای آزادی
🎥رویایی که بچههای فلسـطـینی با آن به دنیا میایند، بزرگ میشوند و با آن به خواب میروند اما ممکن است هیچ وقت از خواب بیدار نشوند...
🔸دانشجوی دانشگاه غزه؛ محمدظاهر حمو
#جنگ_با_آرزوها
#دانشجو
#دانشگاه
@jangbaarezouha