eitaa logo
جنگ با آرزوها
193 دنبال‌کننده
126 عکس
35 ویدیو
0 فایل
روایتی از جنگ با آرزو‌های یک ملّت!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 نبوغی در سایه‌ی ظلم 🔻 شهریور ماه که شروع می‌شود نتایج کنکور ارشد در ایران نیز از طرف سازمان سنجش منتشر می‌شود. داستان عبدالرحمن عاشور هم شبیه متقاضیان کنکور بود. در مقطع کارشناسی رشته IT را به پایان رسانده بود و حالا پیگیر ارشد خواندن بود. می‌گفتند نخبه است و اگر ایران بود احتمالا مستقیم به مقطع ارشد می‌رفت و همه اساتید آرزو داشتند که دانشجوی آن‌ها باشد. رشته فناوری اطلاعات مقصد او برای ارشد بود و به اعتراف همه اگر شهید نمی‌شد به راحتی در مقطع ارشد هم پذیرفته می‌شد. قرار بود بعد از ارشد خواندن هم در همین زمینه کار کند و فلسطین یک متخصص فناوری اطلاعات کارکشته داشته باشد اما یک روز، یک نفر، یک خانه و آرزوهایی که همگی از این به بعد با افعال ماضی مطرح خواهند شد. @jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
محمد سلامه یونس 🔸 روایت مردی که زندگی‌اش را وقف مبارزه برای آزادی کرد بخوانید: https://eitaa.com/
🔸 ارزش افزوده چیست؟ 🔻 جنس خام که ارزش قیمت ندارد. چیزی را که خام می‌خرند برای فرآوری است. جنس خام بعد فرآوری ارزش‌مندتر می‌شود، گران می‌شود و پشت ویترین می‌رود. کسی آهن خام را پشت شیشه مغازه خود نمی‌گذارد اما هزاران محصول از این فلز در هزار مغازه در هر نقطه‌ای از جهان قابل مشاهده است. بله، آدمی هم همینگونه است و باید از خامی دربیاید و کمی پخته شود، البته نباید بسوزد ولی آدمی ارزش‌مند است که تلاش‌هایی که در راه فرآوری خود کرده باشد و خود را گران کرده باشد، چه با درد و چه با داغ. 🔻 محمد سلامه یونس در حدود 40 سالگی شهید شد اما اصلا 40 سال زندگی نکرده بود. بخواهم متناسب با میانگین زندگی‌های عموم مردم جهان حساب کنم حدودا اندازه دونفر زندگی کرد و بعد از آن شهید شد. در مدرسه‌ای در اردوگاه نصیرات شهید شد و همانجا دفن شد. این‌ها را باید کنار بگذاریم و به اینکه او چطور به جایی رسید که شهادت نصیب او شود بپردازیم. 🔻 پدرش را در کودکی از دست داده بود، چطور؟ در یکی از اعتراضات مدنی مردم . محمد کلاس هفتم بود که این اتفاق برای او افتاد. البته فقط همین نبود و در همین سال گلوله‌ای پلاستیکی حافظه‌اش را برای مدتی از او گرفت و این ضربه به سر و حافظه‌اش هم نتوانست کاری کند که گوشه‌نشینی در پیش بگیرد. چون بعدتر در سال دوم دانشگاه هم این اتفاق برای او افتاد. مدتی درس را رها کرد و به کار کردن پرداخت و بعد از 3 سال به دانشگاه برگشت. درسش تمام شد و مدرک گرفت و برای مدرک ارشد اپلای کرد. در ابتدا دانشگاه اسلامی غزه درس می‌خواند و در همان بازه ازدواج کرد. بعد از فارغ شدن در مقطع کارشناسی به مالزی رفت تا درآمد بهتری کسب کند و در رشته فقه و اصول ادامه تحصیل بدهد. 🔻درس تمام شد، از مالزی خداحافظی کرد و پارت هزارم مبارزه این روزهای او شروع شد. مبارزه از داخل غزه، آن هم با سخنرانی. در آسایشگاهی به مردم خدمت می‌کرد. در این سال‌ها صاحب کودکی شد به اسم سلام، سلام در 38 سالگی او بدنیا آمد، در حالی که 16 سال از ازدواج او می‌گذشت. سلام مرهم بود، مرهمی برا همه دردهای کودکی او، از دست دادن‌هایش و داغ‌های فراوانی که از جانب خانواده و کشور خود دیده بود. متناسب با رشته تحصیلی او ما در فضای مجازی از نوعی فعالیت مثبت و سازنده مواجه بودیم که با آیه و تفسیر قرآن اتفاقات را تحلیل می‌کرد. همچنین به واسطه قلم خوبی که داشت متون ادبی و کوتاهی را با موضوعات اعتقادی و با هشتگ به اشتراک می‌گذاشت. در 14 جولای 2024 و با حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به مدرسه ابو عریبان در اردوگاه النصیرات که یکی از پناهگاه های آوارگان غزه بود، محمد سلامه یونس در کنار کودکان بی‌گناه بی‌شماری شهید شد و سلام آخرین یادگاری او در زمین باقی ماند که شاید روزی بتواند دردهای کودکی‌اش را برخلاف پدرش به درستی مداوا کند. @jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
ابوعلی جواد 🔸 روایتی شنیدنی از مردی که به آقای سپر مشهور بود بخوانید: https://eitaa.com/jangbaare
🔶 آقای سپر 🔻 محافظ کیست؟ آیا می‌شود این عنوان را به هرکس و با هر انگیزه‌ای نسبت داد؟ اهمیت این که چه کسی تحت حفاظت است چقدر است؟ ما معتقدیم کلمات ارزش دارند، معنا دارند. این که محافظ و حفاظت شونده، هر دو کیستند و چه اعتقاد و ارزشی را محترم می‌دانند مهم.ترین چیز است. 🔻 شهید "ابو علی جواد" فرمانده محافظان ویژه و همچنین داماد شهید "سید حسن نصرالله"، دبیرکل حزب‌الله لبنان بود. کار بلدی و جدیت او و اعتماد و علاقه‌ای که سید حسن به او داشت موجب این شد تا مردم به او لقب "آقای سپر" را بدهند. 🔻 عملکرد او در مواجهه با تهدیدات سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل به قدری خوب بود که نام او بارها به عنوان یکی از گزینه‌های ترور دشمن مطرح شد. روزنامه صهیونیستی «معاریو» در گزارشی درباره یگان ویژه حفاظت از سید حسن نصرالله نوشت: واحد نیروهای نخبه، در یگان ویژه امنیتی از جان سید حسن محافظت می‌کنند. 🔻 از قرار معلوم تعداد نفرات این نیروها که از جان سید حسن حفاظت می‌کردند ۲۰ تن بوده که تحت فرماندهی ابوعلی اداره می‌شدند. او محافظ بود اما جانش را در قبال مزد و اجرت و برای هرکسی فدا نمی‌کرد. او معتقد بود و مومن به کاری که انجام می‌داد. 🔻 سرانجام ابوعلی جواد در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ در کنار سیدحسن نصرالله و تعدادی از فرماندهان حزب‌الله به شهادت رسید. @jangbaarezouha
‌ 🔸 تصاویر بهترین راویان هستند 🔻 درست از زمانی که بشر این امکان را پیدا کرد تا تصویر وقایع اطرافش را ثبت کند، دیگر روایت محدود به قلم نویسندگان نشد. یک فریم عکس می‌تواند راوی یک داستان بلند از ظلم ظالمان و درد مظلومان باشد. 🔻 چند روز پیش بود که ویدئویی از آتش‌سوزی خیمه‌ی آوارگان فلسـ.ـطینی در بیمارستان شهـ.ـدای الاقصی، داستانی دردناک و جانسوز از مظلومیت این روزهای مردم غـ.ـزه را به تصویر کشید. احمد شعبان در آتش سوخت و همه‌ی بییندگان ویدئو خودشان را در کنار مردم وحشت‌زده در صحنه‌ی جنایت حس کردند. وحشت کردند، اشک ریختند و بهت زده شدند. 🔻 احمد 19 ساله پیش از جنگ در دانشگاه مهندسی نرم افزار میخواند. چند وقتی بود که به همراه خانواده‌اش مجبور به ترک خانه شده بود و در چادری در محوطه بیمارستان شهـ.ـدای الاقصی زندگی می‌کرد. چند روز قبل از این حادثه ویدئویی از خودش منتشر کرد که در آن وضعیت خودش و مردم غزه را بازگو کرده بود. ویدئوی احمد زیاد دیده نشد و صدای مظلومیتش شنیده نشد اما چند روز بعد در میانه‌ی آتش فریاد مظلومیت مردم غـ.ـزه شد. ۱۴ اکتبر ۲۰۲۴ در تقویم جنگ زورگوها با آرزوی مردم به ثبت رسید. https://eitaa.com/jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
محاسن الخطیب 🔸 روایتی شنیدنی از بلاگری که شهید شد! بخوانید: https://t.me/jangbaarezouha/163
داریم آتش می‌گیریم 🔻صورتی! همه چیز صورتی بود. یک نوع از زندگی دخترانه را زندگی هنری تشکیل می‌دهد. صبح بیدار می‌شوند، با یک سلام گرم و دیدن خانواده و بعد از آن شروع می‌کنند به کار. شب قبل هم که تا دیروقت بیدار بوده‌اند. مهم نیست به چه علتی، نشانه‌ای از صورتی بودن است این شب بیداری‌ها و مشغول کار یا گشتن در فضای مجازی بودن. 🔻صورتی‌ها رنگی می‌پوشند! خیلی شاد و جیغ. کارهای‌شان را هم پشت دستگاه‌های مختلف برندهای مطرح جهانی انجام می‌دهند؛ لبتاب مک، آی‌پد و کامپیوتر اچ‌پی! تلفن همراه هم آیفون بزرگ و آخرین مدل، «پرو»ترین شکل ممکن. استیکر چسباندن پشت گوشی و همه وسایل ذکر شده برای این گروه نامنسجم ساده‌ و ابتدایی است. معمولا یک نماد هم دارند، دایناسور، خرس، عروسک‌های مختلف شامل یک کارتون، انیمیشن و در کنار این‌ها یک فونت خاص و جمله کوتاه استفاده می‌شود. شما فرض کنید یک دختر با همه این امکانات؛ صبح از قهوه خود در یک کافه گران‌قیمت استوری می‌گذارد. بعد از مقدار کاری که در نیمه اول روز انجام داده است برای شما عکس می‌گذارد. فرد صورتی در فضای مجازی خود معمولا مخاطبان را با یک پروژه‌ی نیمه کاره روبرو می‌کند. عکس‌های فیلتردار، عکس از بچه‌های مناطق مختلف جهان و عکس از یک دختر پشت لپ‌تاب که انگار حواسش نیست دارند از او عکس می‌گیرند، محتواهای تیتروار این افراد است. 🔻 پست‌های یک فرد صورتی در کانال شخصی‌اش در تلگرام، در توییتر و در اینستاگرام از آثار هنری است. درآمد زیاد پدر صاحب پیج از نظر مخاطبان پیج به شدت پررنگ است. دوره برگزار کردن و طراحی برنامه و ابراز علاقه به کارتون و تصاویر قشنگ و صاحب کانال و گروه در تلگرام بودن و علاقه به شبکه‌سازی و آشنایی با آدم‌های جدید و شاد بودن فضا هم همیشه در این مدل افراد مشاهده می‌شود. 🔻محاسن الخطیب از نظر گروه متعددی از ایرانیان و مصرف‌کنندگان شبکه‌های مجازی صورتی بوده و در ایتا تا الان برایش حکم ارتداد صادر شده است. خود محاسن اما در زندگی به دو شکل مختلف زندگی کرده است. زندگی صورتی اولیه با رنگ و نور و زندگی، در مقابل زندگی خاکستری که او سعی داشت آن را رنگ بزند. رنگ زندگی محاسن از روزی که جنگ غزه شروع شد دیگر خیلی صورتی نبود. اساسا رنگ همه‌چیز در جنگ عوض می‌شود. رنگ خورشید، رنگ چهره‌ها، رنگ درخت و گیاه و نان و آب در جنگ تغییر می‌کند. محاسن تغییر کرد ولی باز برای رنگی نگه داشتن زندگی جنگید. در همه وجوهات زندگی او این جنگ ثانویه در جریان بود، جنگی برای شاد ماندن و به کار ادامه دادن. 🔻در بند سوم بعد از توصیف دوبندی مرحله اول و دوم رشد ابر قهرمانها به مرحله نهایی این سیر میرسیم محاسن الخطيب شهید شد. بعد از تبدیل شدن به یک شخصیت کاملا وطن پرست و مسلمان در همه ساحات زندگی در کنار همه المانهای صورتی ذکر شده که قبل از جنگ در قالب تصاویر شاد از زندگی روزمره میکشید در دوران جنگ شبیه همان قلم بزرگ سلاح مانند که در دوره های آموزشی اش به شاگردانش میداد وارد مبارزه شد برای زندگی یکسال از عمرش را وقف کشیدن جنگ بر روی اسکرین تبلت کرد کاری که در دوران جنگ در واتساپ به دیگران بصورت رایگان یاد می‌داد تا کشته ها عدد نباشند و تصویر هم داشته باشند. در نهایت محاسن زیبا لبخند میزد شبیه عکس پروفایل تلگرامش عکسهایش در توییتر و همه زنان و مردانی که شکل آنها را کشید در بین جنگ هم با وجود دردی که تحمل میکرد باز می جنگید که بخندد و بکشد تا هر چیزی که قرار است زیر دود و آوار از بین برود در قاب باقی بماند. هویت ملی را کامل درک کرده بود و همواره به مسئله قدس اهمیت میداد و هربار اتفاق افتاده بود نقشی از آن ثبت کرده بود. @jangbaarezouha
‌🔸محمد جبریل 🔻اگر چه زندگی اش کوتاه بود اما پر از عشق، امید، فداکاری و مقاومت جوانی بود که فقط صلح را داشت. 🔻محمد جبریل ۲۰ ساله و دانشجوی رشته سیستم های کامپیوتری در دانشگاه غزه بود. وقتی بچه بود مادش را می‌دید که با عشق و علاقه ای زیاد از او محافظت می‌کند. او همیشه محمد را کنار خود نگه می‌داشت و جلوی محمد را برای بازی در کوچه و خیابان میگرفت. اما محمد با این حال هر چند وقت دور از چشم مادرش شیطنت میکرد و با دوستانش بیرون میرفت. 🔻با بزرگ شدن محمد کماکان علاقه و نگرانی های پادر پا برجا بود. او دغدغه درس و دانشگاه محمد را داشت و همواره به او انگیزه میداد. محمد هر روز صبح وقتی قصد حرکت خانه به سمت دانشگاه را داشت ، شوق و غرور را در چشمان مادرش می‌دید. 🔻او در ۲۳ اوت ۲۰۲۴ با شهادتش به جمع قربانیانی اضافه شد که با زورگویی و جنایات رژیم صهیونیستی، قلب پر امید و تبدیل به اندوه در سینه‌ی مادران می‌شود. @jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
اشرف رفیق الغفری 🔸روایتی خواندنی از معلمی که در دل تاریکی‌ها نور بخشید بخوانید: https://eitaa.com
🔸 در سایه آوارگی؛ یادگارهایی از یک معلم که در آتش جنگ سوخت 🔻شهید اشرف رفیق الغفری معروف به ابو رفیق ۴۸ ساله و استاد فقه در دانشگاه اسلامی غـ.ـزه بود. عشق به یادگیری انگیزه‌اش را بیدار می‌کرد و از هر طریقی به دنبال افزایش علم خود بود، طوری که پس از تحصیل در دانشگاه اسلامی غـ.ـزه دست به مهاجرتی موقت زد و به دانشگاه "امام اوزاعی" بیروت رفت تا از آنجا مدرک دکتری خود را اخذ کند. 🔻نبوغ او در رشته‌اش زمانی بیشتر مشخص می‌شد که ابو رفیق تصمیم به سخنرانی می‌گرفت. ضمیمه شدن خوش بیانی او با سوادش قدرت انتخاب را از حواس مخاطب می‌گرفت. وی همچنن به عنوان یک شخصیت رسانه‌ای برای یک شرکت حج و عمره فعالیت می‌کرد. 🔻ابو رفیق به دانشجویان خود از تاثیر ایمان در مسیر پیشرفت می‌گفت؛ توصیه‌اش به خواندن نماز در کنار سخت کار کردن و درستکاری در کنار همدلی و همچنین یادگیری روش‌مند قرآن و جاری کردن آن در زندگی چیزی بود که که تصویر او را در ذهن شاگردانش تثبیت می‌کرد. او در قامت یک استاد، تمایزی با دیگران داشت؛ تلاش می‌کرد تا همه آموزه‌هایش را در زندگی پیاده کند تا شاگردانش با دیدن او امکان رسیدن به یک زندگی که در عاقبت موفقیت و رضایت خدا را در کنار هم داشته باشد، فراهم ببینند. 🔻سرانجام روز دهم آگوست ۲۰۲۴ ابو رفیق به وقت نماز صبح و در حال که آوارگان ساکن مدرسه التابعین به او اقتدا کرده بودند، با حمله هوایی جنگنده‌های رژیم اسرائیل به همراه تعدادی از اعضای خانواده و چندین تن دیگر زیر آوار خاطراتش مدفون شد و به شـ.ـهادت رسید. @jangbaarezouha
🔸جنگ آروزها را دست‌چین نمی‌کند 🔻برایش فرقی نمی‌کند کودک باشی یا بزرگسال، استاد دانشگاه باشی یا ورزشکار؛ تا جایی که دستش برسد با آرزوها می‌جنگد و زیر آوار دفنش می‌کند. ابراهیم قصیعه ورزشکار بود و والیبالیست؛ پر تلاش بود و پله های ترقی را تا رسیدن به لباس تیم ملی والیبال ساحلی فلسطیـ.ـن طی کرده بود. 🔻دو سال پیش با هم تیمی‌هایش موفق شد روی سکوی مسابقات غرب آسیا برود و برای کشورش مدال بگیرد؛ در واقع هر کس به نحوی دنبال حقیقت بخشیدن به آرزوهای خود و کشورش است، که امثال ابراهیم هم به این شیوه جست و جویش می‌کنند. قصیعه یک ماه قبل از شـ.ـهادتش با پستی در فضای مجازی، خلاصه آنچه در معنای زندگی می‌دید را در جمله‌ای بیان کرد "یا با عزت زندگی میکنیم، یا به مرگ شـ.ـهیدان میمیریم..." 🔻روز ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳، ابراهیم قصیعه نیز مانند چند ده نفر دیگر، با بمباران جبالیا توسط ارتش اسـ.ـرائیل به شـ.ـهادت رسید و به قول خوش زندگی عزتمندانه این دنیا را، با مرگی به سبک شهدا به پایان رساند‌. @jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
احمد نصرالله 🔸روایتی خواندنی از پوتین‌های محکم و دل‌های استوار بخوانید: https://t.me/jangbaarezou
🔸شهادت در آغوش خاک؛ زندگی و ایثار یک افسر جوان 🔻بند پوتینش را محکم می‌کرد. کوله سربازی‌اش مهیای یک سفر طولانی شده بود. سال ها بود که راه را آنچنانکه وظیفه‌اش حکم می‌کرد، می‌پیمود. 🔻انگار تلاش میکرد تا خود را در مقابل چیزی یا کسی ثابت کند؛ کتابی که از مدت.ها پیش مونس و رفیق خلوت و جَلوتش شده بود، یادش داده بود که برای رسیدن به خدا گاهی لازم است هجرت و جهاد را با هم انتخاب کرد. 🔻هجرت معمولا تلخ است. دور شدن از وابستگی‌ها و دل کندن از چیزهایی که هویتت به آن بند شده است؛ اما همین تلخی با شیرینی تلاش و جهاد برای هدفی که میدانی درست است، فرصت عرض اندام پیدا نمی‌کند. 🔻احمد نصرالله افسر جوان و حافظ قرآن بود. مهارتش در امور نظامی موجب شده بود تا در دانشگاه افسری قطر پذیرفته شود. پس از گذراندن دوره‌های آموزشی توانست رتبه‌ی اول و بالاترین امتیاز تاریخ دانشکده‌های نظامی در کشور قطر را کسب کند. با وجود اینکه قطر با پیشنهاد دستمزد بالا دنبال به خدمت گرفتن احمد بود، اما هنوز انگیزه‌ای که پای احمد را تا قطر کشیده بود مانع از ماندنش می‌شد. سرانجام احمد به غزه برگشت و دوباره لباس سربازی وطن را پوشید. 🔻تسلیم شدن برای او معنایی نداشت؛ در تاریخ 5 نوامبر احمد نصرالله در یک محاصره که خروج از آن برای مردی مانند او فقط با شهادت ممکن بود، در منطقه جبالیا در شمال غزه به شهادت رسید و خاک سرزمینش را در آغوش کشید. @jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
رشدی السراج 🔸روایت مردی که با دوربینش عهد بسته بود تا پیچیدن صدای الله اکبر در کوچه پس کوچه های قدس
"هیچ جا نخواهیم رفت، خروج ما از غـ.ـزه به سوی آسمان است، فقط به سوی آسمان" 🔻با دوربینش عهد بسته بود تا پیچیدن صدای الله اکبر در کوچه پس کوچه های قـ.ـدس، لنزش را خرج تصویر حماسه‌ها و مظلومیت مردم کشورش کند. خودش را فرض می‌کرد که قابش را روی صفوف جماعت مسجد الاقصـ.ـی تنظیم کرده و ثبت اولین تصویر بعد از پیروزی به دست او رقم می‌خورد. او به عهدش وفادار بود، طبق آخرین دست نوشته‌اش هیچ جا نرفت و تنها مقصدش بعد از غـ.ـزه، آسمان بود. 🔻در قامت یک خبرنگار، کارش را از سال ۲۰۱۲ آغاز کرد. چند سالی را به کسب تجربه در خبرگزاری‌های مختلف گذراند و در مقطعی با یک خبرگزاری وابسته به سازمان ملل برای پوشش اتفاقات فلسـ.ـطین همکاری کرد. حاصل این تجربیات شد ایده‌ای برای تأسیس یک شرکت رسانه‌ای که می‌خواست متفاوت از فضای مرسوم رسانه‌ها عمل کند. 🔻آرزوها برای او تعریف مقطعی نداشتند، چند وقت بعد به همراهی دوست خبرنگارش، شـ.ـهید یاسر مرتجی شرکتی را با محوریت فلسـ.ـطین و با نام "عین میدیا" تاسیس کرد. او در طول این مدت موفق شد با ساخت دو فیلم مستند، دوبار در جشنواره های بین المللی برای مستندهایش جایزه دریافت کند. 🔻رشدی السراج ۳۱ ساله بود، تازه ازدواج کرده بود و دختری چند ماهه داشت؛ هر از گاهی نگاهش را به سمت آسمان می‌انداخت تا راهی که در انتظارش بود لابه‌لای حواس پرتی‌های دنیا گم نشود. راهی که پای ایستادن و خستگی را از او می‌گرفت. سر انجام رشدی السراج بعد از مدت ها تلاش در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳ بر اثر بمباران رژیم صهیـ.ـونیستی به شـ.ـهادت رسید. @jangbaarezouha
جنگ با آرزوها
رشاد ابو سلیخه 🔸روایت جوانی از نسل Z که علاقه اش به بازیگری او را به نماد امنیت و مقاومت تبدیل کرد.
متولد سال ۲۰۰۱ بود. از نسلی که اساتید علوم اجتماعی آن را به نسل "Z" می‌شناسند. نسلی جست‌وجوگر، کنجکاو و به عقیده آن‌ها در مقابل بسیاری از هنجارها، یک یاغی. او هم جست‌وجوگر بود و کنجکاو، اما می‌خواست مثال نقضی باشد برای تصویری که او را متهم به یاغی‌گری می‌کند. در دانشگاه الاقصی روزنامه نگاری و رسانه خوانده بود. اهل هنر بود و بازیگری حرفه اصلی‌اش بود. گاهی که از ایفای نقش مقابل دوربین فراغت می‌یافت دست به قلم می‌برد و شعر می‌گفت. سال ۲۰۲۰ مجموعه شعری با عنوان "نامه‌های خاک" از او منتشر شد که او را به عنوان جوان ترین شاعر فلسطینی معرفی می‌کرد. شهرت اصلی او برمیگردد به ۳ سال پیش و زمانی که سریال "قبضه الاحرار" یا "مشت آزادگان" توجه رسانه‌ها و جوامع عربی را به خود جلب کرد. در این سریال که روایت مقاومت نیروهای حمـ.ـاس در برابر نفوذ اطلاعاتی اسـ.ـرائیل بود رشاد ابو سلیخه امانت‌دار نقش اول و بازیگر اصلی فیلم بود. تحسین همزمان فیلم و بازی رشاد باعث شد تا این سریال در جشنواره‌های مختلف جوایز زیادی کسب کند و به شهرت خوبی برسد. رشاد دیگر بدل شده بود به نمادی از امید و امنیت؛ چهره او مردم را یاد مجاهدان حمـ.ـاس می‌انداخت که سال‌هاست به دنبال خطرات میگردند تا چیزی متوجه مردم نشود. امید به پیروزی در رشاد زنده بود، اما این اواخر مجبور به تحمل جنگ و سایه سنگینش در مدرسه آوارگان الفخوره در اردوگاه جبالیا شده بود؛ مدرسه.ای که در نهایت با بمباران ارتش اسـ.ـرائیل محل شهادت رشاد ابو سلیخه و چندین انسان دیگر شد. @jangbaarezouha
تا بحال کسی را برای سبزی کشته‌اند.... 🔻شهید یوسف ابوربیع 🔹یک صبح سرد و سخت با طلوع کم فروغ خورشید از پس ابرها شروع می‌شود. مثل روزهای دیگری که سخت شروع شدند. امروز بناست کشاورزی کنند و بتوانند برخی گیاهان را روی خاک‌های خون‌آلود شمال غزه بکارند. کار دشواری است اما موفقیت‌هایی را هم کسب کرده است. بالاخره در هر شرایطی بشر حق دارد به غذا دسترسی داشته باشد. کشت و کار بعد از مدتی باعث می‌شود مواد غذایی اندکی به مردم برسد. از گشنگی نمردن که امتیاز بزرگی است. همین سبزی و بادمجان خودش روحیه‌ی زیادی به انسان می‌دهد. طرح "هنزرعها" از آن یک جوان فلسطینی بود تا بتواند در هر مکانی گیاه بکارد و امید مردم را زنده نگه دارد. آن هم در روزهایی که کسی جز خودشان به داد خودشان نمی‌رسیدند. پدرش به او کمک کرد تا راهی را آغاز کند تا شاید اولین شهید کشاورزی در جهان باشد. 🔸تا بحال کسی را برای سبزی کشته‌اند؟ دیدید کسی جرمش کشاورزی و تامین غذای نیازمندان و گرسنگان باشد؟ اصلا می‌توان استفاده از زمین برای کاشتن سبزی و صیفی‌جات را جرم‌‌انگاری کرد؟ مجاهد راه گرسنگی که اتفاقا دانشجوی کشاورزی هم بود بذر تهیه کرد و نهال کاشت و شروع کرد به آموزش دادن آن به مردم. یک نفر در برابر یک ارتش پرقدرت با گیاه ایستاد و  مانع گرسنگی مردمش شد. با خبرگزاری الجزیره مصاحبه کرد و از شهادت دو دوست خود خبر داد. 🔹ارتش زمین‌ها او را خراب کرد. منابعش را از بین برد و خودش را هم کشت. قبلا گفته بود که: «من دوباره به همان چیزی که ما را از آن باز می‌دارند برمی‌گردم. آن ها ما را می کشند و به هر طریق ممکن خفه می کنند تا قیام نکنیم، اما ما ادامه می دهیم. ما مردمی هستیم که به دنبال راه‌هایی برای زندگی، ماندن و مقاومت با وجود همه چالش‌ها هستیم.» یوسف ابو ربیع  مهندس کشاورزی فلسطینی که سعی داشت تامین غذای مردمش را به گردن بگیرد بعد از سوقصدهای متعدد در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴ به شهادت رسید. در وصیت‌نامه‌اش آرزو کرد که بیت لاهیا به حالت قبلی خود بازگردد و مردم با وجود مشکلات، به زندگی ادامه دهند. او بر اهمیت مقاومت و امید تأکید کرده و خواستار حمایت جهانیان از مردم غزه شد. صفحه شخصی او در فیسبوک مملو از پیام‌های تسلیت و تمجید از تلاش‌هایش در دوران قحطی بود. @jangbaarezouha