#روایت_غربت
_ بسیاری از متنهایی که در کانال جان و جهان، با نظم و ترتیب پشت سر هم مینشینند، حاصل قلم زدن مادرانی هستند که در گروهی به نام «مداد مادرانه» دور هم جمع شدهاند.
یکی از سرنخهایی که اخیراً اهالی مداد درباره آن نوشتهاند، از این قرار بوده: «روایت زندگی در غربت».
#اثر_هنری_مادرم
در کابینت را باز میکنم. به قوطیهای ردیفشده نگاهی میاندازم. نظم کابینتم بههم ریخته. قوطیای که میخواهم سرجای همیشگیاش نیست.
بغض چنگ میاندازد به گلویم. دست میبرم قوطیهای جلو را جابجا کنم، شاید آن تهمهها قوطی موردنظر را پیدا کنم، ولی دستهایم همکاری نمیکنند.
دلم نمیآید به چینششان دست بزنم. احساس میکنم به تقدسشان برمیخورد. آخر اینها را دستهای مامان اینطوری چیده. توی همین هفتههایی که مهمان خانهام بود و من یک زن زائوی رختخوابگیر بودم.
چند دقیقهی دیگر همینطور ایستاده و قوطیها را یکییکی نگاه میکنم. دستم اما باز کاری از پیش نمیبرد. میترسد به بهترین اثر هنری دنیا آسیب بزند؛ اثر کمیاب حضور مامان توی خانهام. اثری که هر چندسال یکبار ایجاد میشود. دلتنگی سر آشوب برمیدارد، اشکهایم جاری میشود. در کابینت را میبندم و عقبنشینی میکنم.
#زهره_صادقی
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
https://rubika.ir/janojahaan