eitaa logo
جان و جهان
493 دنبال‌کننده
814 عکس
37 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
از نوک انگشتان پایم تا قوزک و زانوها و کمر و شکم و ستون فقرات و گونه‌هایم، همه و همه وجود او را طلب می‌کردند. به اندازه‌ی یک نوازش ساده، یا تعریفی به کوچکیِ «چه خوشگل شدی امروز!!» وارد غار تنهایی‌اش که حالا اتاق کوچک خانه‌مان بود، شدم. روی تخت دراز کشیده و پشت دستش را روی چشمانش گذاشته بود. پاهایش روی هم به شکل عصبی تکان می‌خوردند. دست آزادش را میان دستانم گرفتم: «من که گفتم اگر خسته‌ای اول استراحت کن، بعد بیا سر سفره.» - نمی‌خواستم حالتو بگیرم. فکر می‌کردم اینطوری توام خوشحال میشی، اما نشدی و حال منم گرفتی. آرام سعی کرد دستش را بیرون بکشد که محکم‌تر گرفتمش و گفتم: «منم نمی‌خواستم ناراحتت کنم. ببین من می‌فهمم تو ترجیح میدی توی سینما، تبلیغ و تیتراژ رو رد کنی و برسی به اصل فیلم. سر سفره، پیش‌غذا و مخلفات رو کنار بزنی و وعده رو زودتر نوش جان کنی. ولی خب ما دونفریم. سر سفره‌ که نشستیم، اگر هردو با هم سیر بشیم و خدارو شکر کنیم و بلند بشیم، قشنگه.» ته مانده اشک چشمم راهی پیدا کرد و مستقیم روی دستش نشست. لبخند کجی روی لبش آمد. زیرچشمی نگاهی کرد و گفت: «خداروشکر که سفره هنوز پهنه. پاشو ببینم دلت پیش کدوم خوراکی گیر کرده که انقدر دل‌نازک شدی!!» #س._ح. در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan https://rubika.ir/janojahaan