eitaa logo
جان و جهان
501 دنبال‌کننده
784 عکس
34 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیراهن دخترک را بالا زده‌اند. مردی با خودکار، کلماتی را با خط درشت روی شکم او می‌نویسد. بدون شک کاری از او ساخته است و چیزی در چنته دارد که به خود جرات داده در کنار مادری قرار بگیرد که با فریاد خفه‌ای «حبیبی،اماه» را فریاد می‌زند و تمام هویت مادرانه‌اش دو تن بی‌جان و بی‌حرکت روی تختی سخت و سرد است. مادری که نمی‌داند آخرین محبت‌ها و نوازش‌های مادرانه‌اش را نثار تن کدام یک از کودکانش کند؟! کدام را به تنش بچسباند؟ و موهای کدامشان را با دست شانه بزند؟... فرزند شیرخواره‌اش را در حالی به آغوش کشیده و با اشک انگشتانش را از لای موهای تاب‌دارش رد می‌کند که موهایش هنوز تُنُکی و نازکی موهای نوزادی‌اش را از دست نداده است. آخر مادر هر شب پسرش را اینگونه می‌خواباند و پسرک از بوی آشنای آغوش مادر و نرمی و لطافت نوازش‌هایش مدهوش می‌شد. مادر هر شب به امید بسته شدن چشم‌هایش در گوشش لالایی می‌خواند و آغوش خود را چون گهواره‌ای به راست و چپ می‌چرخاند. هیچ‌کدام از آن شب‌ها تصور نمی‌کرد روزی برای باز شدن چشم‌های فرزندش لالایی بخواند... «حبیبی،اماه!...» پسرم،بلند شو شیر بخور...اگر تو دیگر شیر نمی‌خوری، پس چرا شیر تو هنوز در سینه‌های من است؟! ✍ ادامه در بخش دوم؛
پادکست جان و جهان_ اگر دوربین، مادر بود.mp3
13.38M
! روایتی جانسوز از وداع تلخ مادر فلسطینی با دو فرزندش... در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan https://rubika.ir/janojahaan