eitaa logo
جان و جهان
501 دنبال‌کننده
784 عکس
34 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
آزاده داشت روایت «گیسوی حور در امین حضور» را می‌خواند. بغضش که افتاد روی جمله «اگر روضه نگیریم، لطمه می‌خوریم» احساسش کردم؛ کسی چراغ‌ها را خاموش کرد. چادرها روی صورت‌ها آمدند و زمزمه «حسین» غمناک و کِشداری توی فضا پیچید. طوری به گریه افتادم، که انگار باز ۱۸ ساله شده‌ام؛ هشتم محرم است و زیر کتیبه «أنا القتیل العبرات» اشک می‌ریزم؛ بلند. داغ. پریشان. وقتی جلسه مجازی «مداد مادرانه» تمام شد، دنیای اطرافم هنوز خیس بود. همان‌جا روایت‌های مجموعه کاشوب را در ذهنم و بعد در گوشی‌ام ورق زدم. من همه را خوانده بودم. وقتش بود باشگاه ادبی ما یک هیئت ادبی هم داشته باشد. ساعت را نگاه کردم. ۳ بعد‌از‌ظهر بود. توی گروه پیام دادم: «بی‌وقفه، بی‌مقدمه، هیئت گرفتنی‌ست هیئت گرفتنی‌ست، سعادت گرفتنی‌ست از موقع ورودیه تا آخر دعا هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی‌ست بسم‌الله به مجلس عزای امام حسین(ع) خوش آمدید. ساعت ۳/۳۰ تا ۴/۳۰ تماس صوتی وضو می‌گیریم و سلام می‌دهیم و دراولین جلسه پای روایت دیوانگان در پاییز از کتاب کآشوب می‌نشینیم. باشد که به سبک اهل قلم خود را به محشر کبرای آن ذبح عظیم برسانیم.» به این بهانه از روز سوم محرم، هر روز رأس ساعت سه و نیم، کم کم جمع شدیم و اول زیارت عاشورا را زمزمه کردیم. بعد روضه‌هایی که دیگران زیسته بودند را خواندیم و گریستیم. در آخر «فَفی فرج مولانا صاحب الزمان» صلوات فرستادیم‌. در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane