#بادوم_خونه_پسته_خندون
توی اتاق روی تخت دراز کشیده و مشغول گوشی بودم.
بچهها هم داشتند بازی میکردند.
چند دقیقهای گذشت.
یکمرتبه پسرم آمد کنار درب اتاق و آهنگین گفت:
"بیا از سوراخت بیرون، نمیخوای مهمون؟!..."😊
#عاطفه_مُغویینژاد
با ما در جان و جهان همراه باشید:🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
#بادومِ_خونه،_پستهی_خندون
دیروز رفته بودیم مزار اموات فاتحهای قرائت کنیم. یه نفر ظرفی از شکلات گرفت جلوی پسر کوچیکم که برداره، اینم شروع کرد به شمردن دوستاش و میگفت: «برای فاطمه، برای رستا، برای لیندا، ...»
خلاصه برای همه دوستاش شکلات برداشت.
وقتی رسیدیم خونه، دونه دونه شکلاتها رو باز میکرد میخورد و میگفت: «فاطمه از اینا نمیخوره، رستا هم از اینا دوست نداره، ...»😅
#عاطفه_مُغویینژاد
در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
https://rubika.ir/janojahaan