#چند_دقیقه_مطالعه
✍🏻 خسرونامه از عطار نیست!
☑️ #کتابشناسی و #نقد_محتوایی کتابها برای اثباتِ اعتبارِ هر کتاب، مهارتی لازم برای علاقهمندان به پژوهش در هر عرصه است.
🔖 #مقاله خسرونامه (گل و هرمز) از کیست؟
🌐 https://jls.um.ac.ir/article_29367_09ac847dfa871f24812cf11e8aa05ed7.pdf
🖋️ اکبر نحوی
✔️ #چکیده
از جمله آثار فراوانی که به نادرست به #عطّار_نیشابوری نسبت دادهاند، یکی هم منظومه عاشقانه #گل_و_هرمز معروف به #خسرونامه است. درچند دهه اخیر پس از تحقیقات دکتر #شفیعی_کدکنی معلوم گردیدهاست که این منظومه بیگمان از عطّار نیشابوری نیست. امّا هنوز هویّت گوینده آن شناخته نشدهاست. دراین جُستار، نشان دادهایم که گل و هرمز نزدیک به سال ۶۰۰ هجری در #اصفهان سروده شده و گوینده آن شیخ عطّار ابوعبدالله محمّد میانجی (میانهای) درگذشته ۶۱۹ بودهاست.
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
#چند_دقیقه_مطالعه ✍🏻 خسرونامه از عطار نیست! ☑️ #کتابشناسی و #نقد_محتوایی کتابها برای اثباتِ اعتب
🔖 ۱۴ قطعهی کوتاه از #زانیار_برور
1⃣
بارِ اوّل که دیدمت
چنان بیمقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد یادم افتاد
باید عاشقت میشدم!
2⃣
به دوست داشتنت مشغولم
همانند سربازی که سالهاست
در مقرّی متروکه
بیخبر از اتمامِ جنگ
نگهبانی میدهد...
3⃣
کمی به من فُرصت بده
تُو بیش از آنی
که بتوان همهات
را یکباره دوست داشت!
4⃣
وقتی کودکان
در اروپا، امریکا و روسیه
سرِ کلاسِ شیمی
تنبلی میکنند
معلّم
عکسی یه آنها نشان میدهد
از کودکانِ سردشت، حلبچه و دمشق
تا بفهمند
یادگیری فرمولهای شیمی
آنقدر سخت نیست
که استنشاقش!
5⃣
دُرست مثلِ آن که
جنازهی کارگرانِ معدن را
از خاک بیرون بکشی
تا دوباره به خاک بسپاری!
چیزی میانِ ما تغییر نخواهد کرد…
اما اصرار دارم که بدانی
“دوستت دارم…”
6⃣
از تو ممنونم که دوستت دارم.
تُو میتوانستی جورِ دیگری باشی،
جوری که هرگز نتوانم دوستت بدارم!
7⃣
زیباییات
بند نمیآید…
8⃣
چشمهایت را
ورق میزنم
مثلِ کتابی
به زبانی بیگانه
که تنها از عکسهایش
چیزی دست گیرت شود!
9⃣
عشق
زبان مشترکیست
امّا
از لهجهام میترسم
مثلِ یک کارگرِ تحقیر شدهی افغانی!
🔟
میخواهم دوستداشتنِ تو را
در خودم متوقف کنم
میخواهم به تُو فکر نکنم
مثلِ کسی که میخواست
زمان را
با نگه داشتن عقربههای ساعتش
متوقف کند!
1⃣1⃣
ما به یکدیگر
نزدیک و نزدیکتر شدیم
تا دستِ آخر
از هم گذشتیم…
1⃣2⃣
تَنها قدم میزنم
غذا میخورم
میخوابم
و تنها نفس میکشم
دردناک نیست؛
دردناک این است
که در دوستداشتَنَت
تنها نیستم!
1⃣3⃣
ابرها
بدونِ جاذبه
نمیبارند…
بعد از تُو بود که
فهمیدم میتوانم
لمس کنم
ببینم
بشنوم
ببوسم
و دوست داشته باشم!
1⃣4⃣
پیش از آن که مادربزرگ
به آخرِ قصهها برسد
خوابمان بُرد…
ما یاد نگرفتیم
چگونه آخرِ قصههایمان را
خوش کنیم…
@jargeh
🖋️ انجمنِ تازهروییدهی «انگاره» فرصتی برای جوششِ قلمِ مشتاقانِ داستاننویسی
#قم
#داستان_کوتاه
@jahannama_life
@jargeh
هدایت شده از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
عرفان ادبی.mp3
25.21M
🔊 #بشنوید
🔸 صوت کامل کرسی علمی- ترویجی ماهیت و ضرورت عرفان ادبی
🎙 با حضور:
محمدحسین گیلانپور
#مسعود_اسماعیلی
محمد رودگر
#محمدرضا_جباران
📅 چهارشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲
🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
#صوت
#کرسی
🆔 @iictchannel
طنز حافظ شیرازی و عبید زاکانی.pdf
2.54M
هدایت شده از به وقت شاعری
رخ نازنین مپوشان همه زیر زلف مشکین
بگذار روز و شب را ز هم امتیاز باشد
#سروش_اصفهانی
با یادِ شانههای تُو سَر آفریده است
ایزد چهقدر شانهبهسَر آفریده است
#غلامرضا_طریقی
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
با یادِ شانههای تُو سَر آفریده است ایزد چهقدر شانهبهسَر آفریده است #غلامرضا_طریقی @jargeh
میخواست کوره در دلِ انسان بَنا کند
مقدور چون نبود، جگر آفریده است...
@jargeh
دل رفته رفته رنگِ لبِ لعلِ او گرفت
زین باده، رنگِ کوهِ بَدَخشان سبو گرفت
گلرنگ گشت تیغِ شهادت ز زخمِ ما
این آب از صفای گُهر رنگِ جو گرفت
بر روی آفتاب چو شبنم گُشاد چَشم
هر پاکگوهری که دل از رنگ و بو گرفت
ته جرعهاش به صبحِ قیامت شفق دهد
جامی که دیده از لب مِیگونِ او گرفت
گوهر حدیثِ پاکی دامانِ او شنید
از شرم، هر دو دستِ صدف را به رو گرفت
از شیرِ مادرست به من مِی حلالتر
زین لُقمهی غمی که مرا در گلو گرفت
دستِ فَلَک کجا به گریبان من رسد؟
از شش جهت چُنین که مرا غمْ فرو گرفت
جُز خون شدن، امیدِ نجاتم نمانده است
از بس دلِ مرا به میانْ آرزو گرفت
دستِ دُعای خلق بوَد پُشتبانِ عمر
زان خم به پای ماند که دستِ سبو گرفت
دست از جهان نَشُسته مکُن آرزوی عشق
کاین نیست دامنی که توان بیوضو گرفت
#صائب ز ناز دایهی بی مهر فارغ است
طفلی که با مکیدنِ انگشت خو گرفت
#صائب_تبریزی
@jargeh