«چه آرزوی شورانگیزی ست!
تملّک قیمتی ترین کتاب خطی جهان
ورق زدنش،
دست به آن کشیدن،
و همین نوازش ساده
که زیر نگاهم لبخند بزنی…»
#معروفی
@jaryaniha
#مکاتب_ادبی
«مکتبهای ادبی جهان»
📚ناتوراليسم
«ناتوراليسم از نظر لغوي به معناي اعتقاد به طبيعت و عوالم طبيعي است.
دراين مکتب ادبي که تقريباً در اواسط قرن نوزده توسط کساني چون: «ويليام فالکنر»، «اميل زولا»، «گئي دوموپاسان» و... دراروپا و... بوجود آمد، اصل، تشريح مو به مو و دقيق طبيعت است.»
@jaryaniha
#پاراگراف_شروع
«چنین گویند که ملکی از ملوک آل ساسان سلطان جزایر هند و چین بود و دو پسر دلیر و دانشمند داشت: یکی را شهرباز و دیگری را شاهزمان گفتندی. شهرباز که برادر مهتر بود، به داد و دلیری جهان بگرفت و شاهزمان پادشاهی سمرقند داشت و هر دو بیست سال در مقرّ سلطنت خود به شادی گذاشتند...»
#هزار و یک شب
📝عبداللطیف طسوجی
@jaryaniha
«چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی تو بخند
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند.»
#حضرت_حافظ
@jaryaniha
#لحظه_نگاشت
دیروز با بنده خدایی از بازاری رد می شدیم. قصد خرید نداشتیم. حتی اگر قصد خرید هم داشتیم در آن لحظه جیبمان اجازه نمی داد. 😅
همانطور که می رفتیم و هر کس در فکر خودش غرق بود، بنده خدا گفت: «خدا رو شکر که این همه نعمت هست.»
راستش را بخواهید جمله اش را فهمیدم اما نفهمیدم در مورد کدام نعمت صحبت می کند. 🤔
سوالم را از نگاهم گرفت و دوباره با اشاره به ردیف مغازه ها از میوه و قصابی و کافه و الکتریکی، گفت: «همینکه هست خدا رو شکر»
دوستدار شکرش شدم یکهو! 🥰
شاید من همیشه فکر می کردم نعمت باید توی مشت من باشد و برای من باشد تا شکر کنم.
اما او برای چه شکر می کرد؟ برای اینکه هست، و دیگر مهم نیست که چه کسی بر می دارد.
توی فکرم هنوز 🤔
خدایا من هم می توانم چنین کسی توی دم و دستگاه تو باشم؟
که بتوانم فارغ از خودم موضع گیری کنم... .
بگذریم!
سنگینش نکنیم😉
فقط؛
شکرش را دوست داشتم... 💗
✍️مریم درانی
@jaryaniha
#عکس_نوشت
#جوانه
می شود با عذرخواهی شیشه ها را جمع کرد؟!
خرده های قلبِ مجنون مرا چون قبل کرد؟!
می شود بعد جدال و روی گردانی ز من
کار خود را با ببخش جانا نگردانی تو سرد؟!
من به اجبار زمان با چسب زخم مانوسم و
اختیار تو مرا مجبور کرده است زین نبرد.
✍🏻مطهره ناطق .
@jaryaniha
نویسندگان جریان
#پنجشنبههای_نوشتنی شبتون بخیر جریانیهای عزیز. عید بزرگ کرامت رو خدمت تون تبریک میگم. تمرین این
#ارسالی یک جریانی خوشذوق 👌
«نامه ای به آقاجون»
سلام آقاجون
گرچه بزرگ شدم و مامان شدم
اما بازم به رسم بچگیام که حاجت میگرفتم با صلوات
من صدتا صلوات نذر میکنم
شما هم از خدا بخواه تا مهدی جونمون بیاد
@jaryaniha
#پنجشنبههای_نوشتنی
سلام.
عصر پنجشنبه تون بخیر.
خرداد ماه رو چطور میبینید؟!
گرم، آفتابی همراه با طعم کتاب
و امتحان و شاید هم قرنطینه😩
خداقوت میگم به همهی امتحان
دارها و امتحان بگیرها... و مامان
های طفلکی که این روزا باید مثل
من مدام به همراه بچهها کوچ کنن
خونهی مامان بزرگا و پارک و.... تا
بچههای بزرگتر بتونن درس بخونن
خلاصه....🤪😁
سوال این هفته مون بیربط با این
حرفا نیست....بریم برای یک تمرین
دیگه...👌
📌در سه خط، زندگی رو از دیدگاه
خودتون تعریف کنید.
همین!!!
خیلی دوست داریم نظرتون رو
بخونیم. پس حتما مشارکت داشته
باشید، فعاااااااال.
اصلا هم تکنیک و قلم و اصول
نویسندگی لازم نداره، پس مانع
تراشی نکنید و هر طور دوست
دارید بنویسید و بفرستید😍
@jaryaniha