آهای اسرائیل
صدای سیدحسن را نمیشنوی؟
دارد میگوید که ما را هر جا که یافتید بکشید؛ و در همهی جبههها و بر در هر حسینیه و مسجد؛ اما ما شیعیان علیابنابیطالب فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت.
ارتش اسرائیل که فاتحانه خبر ترور سید حسن نصرالله را داد، بیانیه سیدعلی حفظه الله منتشر شد.
بر تمامی مسلمانان جهان فرض کردند که با جان و مال و آبروی خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند.
ساعت دوازدهونیم ظهر بود. در بالای پل به بنر «قطعا سَننتصِر» که دستخط دبیرکل حزبالله لبنان، سیدحسن نصرالله بود مینگریستم و به این فکر میکردم که قطعا همریشه بودن این دو واژه رمزی دارد که سیدحسن نصرالله را مُنتصِر و پیروز میکند. نصرالله و سَننتصِر...
به گمان اسرائیل با استفاده 85 تن بمب برای ترور سیدحسن نصرالله کار حزبالله تمام است و میتواند گردن محور مقاومت را بشکند و کمرش را خم.
اما ما که استوار ایستادهایم تا نابودیات را ببینیم و گردنت را بشکنیم؛ تا که صدای شکستن استخوانهایت را زیر پاهایمان بشنویم.
بغضِ گویندهی شبکه المیادین را دیدید؟ یا حزن را در پارلمان عراق؟ صدای شیون زنها و دادهای مردها در خیابانهای بیروت را چطور؟
میدانستید بغض نشانه ضعف نیست؟! بغض و اندوه کینه را رقم خواهد زد و سرآغاز انتقام است.
اسرائیل دارد تلاشهای آخرش را میکند؛ دستوپا زدنهایی برای بقا...
اما زمانی که گلوله در جانت نشسته باشد و تقلای بیشتری برای نجات داشته باشی اوضاع را بدخیمتر خواهی کرد...
این یک اصل است.
خواهی برای بقا تلاش کن اما سرنوشتت چیزی جز فنا نیست.
کاری ندارم به اینکه اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد در راستای اجرای وظایف خود برمیآمد، جنگ معنا نداشت؛ اما بدون شورای امنیت هم به پایان جنگ و آغاز سننتصر نزدیک خواهیم شد.
موزیک بالحسین احرار پلی میشود. اشکهایم جاری میشوند و به حکم جهاد فکر میکنم. حکمی که از سوی قائدنا صادر شد و بر همه فرض گردید. واجبی که هماکنون باید اجرا شود.
و بیشک این حسین است که سرور آزادگان است. و ما در سپاه حضرت منصور_همانی که نابودی شما به دست ایشان است_ هستیم و «قطعا سننتصر»
او منتقم خون حسین است... خون خدا
#قطعا_سننتصر
#سید_حسن_نصرالله
✍🏻 مطهره ناطق
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
فرزندان فاطمه (سلام الله) علیها مثل خود ایشان برای دفاع از اسلام و ولایت سوختند و رفتند.
حاج قاسم،
سید ابراهیم
و حالا هم سید حسن.
فرزندان فاطمه را باکی از آتش نیست ققنوس وار میسوزند و زنده تر میشوند.
✍آمنه افشار
#سید_حسن_نصرالله
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
برای حفظ بقا جنگ را شروع کردهست
ولی اسیر به دست فنا شود قطعاً
خبر رسید ز قائد فریضه است جهاد
به جان و مال، مسلمان زند به دَد قطعاً
صدای سیدمان را شنیدهای صهیون؟!
که شیعه دل ز فلسطین نمیکند قطعاً؟!
نوشته با قلم و حال میشود عملی
همان عبارت «قطعاً سننتصر» قطعاً
#قطعا_سننتصر
#سید_حسن_نصرالله
✍🏻 مطهره ناطق
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱
با همه امکانات
سوختیم، جگرهامان آتش گرفت. غصه خوردیم. اشک ریختیم. برای ساعاتی از زندگی سیر شدیم.
اما یادمان آمد بزرگی گفته بود «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند »
پس شعله درون را به کار گرفتیم، جمله رهبر عزیزمان را مبنای عمل قرار دادیم. به جان خودمان نشاندیم که اکنون فرض است اقدامی کنیم. چه اقدامی، هنوز نمیدانستیم.
پس تصمیم گرفتیم شعله های فروزان مان را یکی کنیم.جمعی از بانوان هنرمند دورهم جمع شدیم. حرف زدیم، نه از غمهامان که از وظیفهها ، از امکانها و راهکارها.
بعد وارد عمل شدیم. آن یکی قلم به دست شد و متنی نوشت، دیگری به پدر قنادش زنگ زد و بیست کیلو کیک را قول گرفت برای فروش به نفع محور مقاومت، هنرمندی رفت که با فوتوشاپ کاری کند کارستان، دختری دانشجو گفت که برود خانه با خط خوش پلاکاردهایی برای تجمع آماده میکند.
فهرستی هم نوشتیم از هر آنچه یک بانوی دغدغه مند میتواند به نفع این روزهای غزه و لبنان انجام دهد.
حالا آتش غم این روزهایمان سوخت شده برای موشکهای مقاومت و به زودی بر سر منحوس اسرائیل فرود خواهد آمد.
راستی ما امکان مادری مان را هم به کار گرفتیم. بچه های کوچکمان را در این جلسه همراه کرده بودیم و دانه های تفکر مقاومت را در قلبشان کاشتیم.
✍فهیمه فرشتیان
#مقاومت
#فرض
#زنان_محور_مقاومت
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
تکان های پایم را آرام میکنم و از عمیق بودن خوابش مطمئن میشوم.آرام روی تشک میگذارمش. بعد از سپردنش به مادرهمسرم آماده میشوم. دست فاطمه ام را که قول پارک بهانه گیرش کرده بود میگیرم و از خانه بیرون میزنیم.
نسیم سرد صورت داغم را نوازش میکند. امّا نمیتواند از سنگینی سینه ام بکاهد
فاطمه زیگزاکی در کوچه میدود و من پشت سرش پا تند میکنم.
دلم میخواهد کاری انجام دهم اما نمی دانم چه. دلم میخواهد به قصد مقصدی پا از خانه بیرون بگذارم اما کدام مقصد کدام کار؟
حسم می گوید نباید خانه بنشینم باید هرجور شده خودم را به جایی برسانم و فریادی سر دهم از این ظلم و جور.
به خودم نهیب میزنم: من باید همیشه دغدغه داشته باشم،نه فقط بعد از شهادت هر سردار و بعد دوباره روزمرگی. باید این دل آشوبه ی باعث حرکت را همیشه حفظ کنم. باید از خود بپرسم چه میکردم،برای سهمم از ظهور چه خواهم کرد.
نقشم را سهمم را پیدا کنم،نسبتم را با دشمن پیدا کنم.
باید بدانم کجا و در چه عملی در حال تبری و جنگ با او هستم هم در قلبم و هم در بروز و ظهور اجتماعی، آنوقت است که میتوانم با خیال راحت به رسالتم بپردازم.
با فکری مشغول به پارک میرسیم فاطمه پا تند میکند و بچه ها بخاطر کوچک بودنش تاب را برایش خالی میکنند. سوار میشود و سرخوش درخواست تاب دادن را فریاد میزند.
چادرم را جمع میکنم و تمام بغضم را در دست هایم میریزم. دخترکم را با قدرت تاب میدهم. او پر ذوق فریاد میزند و من انگار سبکتر عزمم را برای قلَمم و درسم و تربیت آینده مهدی و فاطمهام سرشار از کینه صهیون جزم میکنم.
✍رقیه سادات ذاکری
#مقاومت
#زنان_محور_مقاومت
#لبنان
#سیدحسننصرالله
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
"به نام خدای حسین(علیه السلام)"
«نسل دهه هشتاد...
نسلی که دیگر تمام دلخوشیهایشان را از دست دادهاند، نسلی که بسیار داغ دیدند اما...
از پا نیفتادند و هردفعه محکم تر از قبل راه خود را ادامه دادند.
نسل دهه هشتادیها، نسلی بود که در فاصله چهارماه داغ دو سیدی را دیدند که چشم مظلومان جهان به آنها بود💔
وحالا چشم همه فرزندان این نسل به ظهور کسی است که وعده داده شده با آمدنش صلح، دنیا را فرا میگیرد، بزرگ و کوچک همه دست به دعا شده اند برای ظهور بقیهالله منجی عالم بشریت..
قلبهایمان دیگر تحمل داغ دیدن ندارد، کاش تا در این دنیا نفس میکشیم. چشممان به جمال نورانی حضرت مهدی(عج) روشن شود .
✍ فاطمه سادات شالفروشان
#مقاومت
#حزب_الله_زنده_است
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.
با شعر در میدان مبارزه
وقتی آمد پشت تریبون عمامه اش را دیدم.فکر کردم میخواهد پنج شش دقیقه ای سخنرانی کند.حواسم به دوروبرم بود که نکند صحنه شکاری را از دست بدهم. بیشتر چشمم دنبال بچههایی میگشت که لباس رزم پوشیده یا پرچمی بلندتر از قد خودشان دست گرفته باشند.
شروع کرد به خواندن شعر. گفتم خوب با شعر شروع کرده، بعد میرود سراغ سخنرانی. سه بیت که خواند ادامه داد:«دیشب دو رکعت نماز خوندم و از خدا خواستم اون چیزی رو به قلمم الهام کنه که باید برای لبنان گفت»
خودش شاعر بود.دنیای شعر را دوست دارم،آنقدر که هر سال دیدار رهبر با شعرا را با تمام جان کندنی که برایم دارد میبینم.سخت بودنش از جهت عشقم به شعر است.هر یک بیت جاندار که میشنوم با خودم میگویم کاش من هم میتوانستم اینطوری واژه ها را کنار هم صف کنم،منظم و دلبر.
وقتی توجهم به شعرخوانیاش جلب شد لباس رزم را هم بر تنش دیدم.
یاد طلبههای زمان جنگ افتادم.یاد آن تصویری که در نمایشگاه عکس دیده بودم. یک روحانی با عمامه و لباس نظامی،پوتین به پا و کوله به دوش در تشهد نماز، آماده جهاد،درست وسط معرکه.
خودم را از نمایشگاه عکس سالها پیش بیرون کشیدم و دوباره برگشتم به عرصه میدان شهدا.
او از پشت تریبون فریاد میزد:«لباس رزم پوشیدهام تا بگویم اگر مردم مطالبه مبارزه با اسرائیل را داشته باشند ما روحانیون در اولین صف جان میدهیم»
صدایش را بالاتر برد:«تا نشان دهم آماده امر جهاد رهبرم»
خوب که نگاه کردم،دیدم با همه امکاناتش آمده، طلبگی اش،شعرش،شجاعتش و از همه مهمتر جانش.
تجمع مردم مشهد در حمایت از محور مقاومت
✍فهیمه فرشتیان
#مقاومت
#لبنان
#سیدحسننصرالله
🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
🌱 در جریان باشید.