eitaa logo
نویسندگان جریان
502 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
123 ویدیو
9 فایل
در جریان باشید. کانال انتشارات @jaryane_zendegi زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
با همه امکانات سوختیم، جگرهامان آتش گرفت. غصه خوردیم. اشک ریختیم. برای ساعاتی از زندگی سیر شدیم. اما یادمان آمد بزرگی گفته بود «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند » پس شعله درون را به کار گرفتیم، جمله رهبر عزیزمان را مبنای عمل قرار دادیم. به جان خودمان نشاندیم که اکنون فرض است اقدامی کنیم. چه اقدامی، هنوز نمی‌دانستیم. پس تصمیم گرفتیم شعله های فروزان مان را یکی کنیم.‌جمعی از بانوان هنرمند دورهم جمع شدیم. حرف زدیم، نه از غم‌هامان که از وظیفه‌ها ، از امکان‌ها و راهکارها. بعد وارد عمل شدیم. آن یکی قلم به دست شد و متنی نوشت، دیگری به پدر قنادش زنگ زد و بیست کیلو کیک را قول گرفت برای فروش به نفع محور مقاومت، هنرمندی رفت که با فوتوشاپ کاری کند کارستان، دختری دانشجو گفت که برود خانه با خط خوش پلاکاردهایی برای تجمع آماده می‌کند. فهرستی هم نوشتیم از هر آنچه یک بانوی دغدغه مند میتواند به نفع این روزهای غزه و لبنان انجام دهد. حالا آتش غم این روزهایمان سوخت شده برای موشک‌های مقاومت و به زودی بر سر منحوس اسرائیل فرود خواهد آمد. راستی ما امکان مادری مان را هم به کار گرفتیم. بچه های کوچکمان را در این جلسه همراه کرده بودیم و دانه های تفکر مقاومت را در قلبشان کاشتیم. ✍فهیمه فرشتیان 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.
تکان های پایم را آرام می‌کنم و از عمیق بودن خوابش مطمئن می‌شوم.آرام روی تشک می‌گذارمش. بعد از سپردنش به مادرهمسرم آماده می‌شوم. دست فاطمه ام را که قول پارک بهانه گیرش کرده بود می‌گیرم و از خانه بیرون می‌زنیم. نسیم سرد صورت داغم را نوازش می‌کند. امّا نمی‌تواند از سنگینی سینه ام بکاهد فاطمه زیگزاکی در کوچه می‌دود و من پشت سرش پا تند می‌کنم. دلم می‌خواهد کاری انجام دهم اما نمی دانم چه. دلم می‌خواهد به قصد مقصدی پا از خانه بیرون بگذارم اما کدام مقصد کدام کار؟ حسم می گوید نباید خانه بنشینم باید هرجور شده خودم را به جایی برسانم و فریادی سر دهم از این ظلم و جور. به خودم نهیب می‌زنم: من باید همیشه دغدغه داشته باشم،نه فقط بعد از شهادت هر سردار و بعد دوباره روزمرگی. باید این دل آشوبه ی باعث حرکت را همیشه حفظ کنم. باید از خود بپرسم چه می‌کردم،برای سهمم از ظهور چه خواهم کرد. نقشم را سهمم را پیدا کنم،نسبتم را با دشمن پیدا کنم. باید بدانم کجا و در چه عملی در حال تبری و جنگ با او هستم هم در قلبم و هم در بروز و ظهور اجتماعی، آنوقت است که میتوانم با خیال راحت به رسالتم بپردازم. با فکری مشغول به پارک می‌رسیم فاطمه پا تند میکند و بچه ها بخاطر کوچک بودنش تاب را برایش خالی می‌کنند. سوار می‌شود و سرخوش درخواست تاب دادن را فریاد می‌زند.‌ چادرم را جمع می‌کنم و تمام بغضم را در دست هایم می‌ریزم. دخترکم را با قدرت تاب می‌دهم. او پر ذوق فریاد می‌زند و من انگار سبک‌تر عزمم را برای قلَمم و درسم و تربیت آینده مهدی و فاطمه‌ام سرشار از کینه صهیون جزم می‌کنم. ✍رقیه سادات ذاکری 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.