eitaa logo
جوانه
343 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
53 فایل
#محسن_رجایی(امید) #سطح ۳حوزه مدرس روش سخنرانی،کلاسداری،نویسندگی خلاق وپرده خوانی(پاورپوینت) #دست_نوشته ها وویرایش شده های یک روحانی. نگاه #راهبردی و همه جانبه با #جوانه آیدی @MRajaei لینک درایتا: http://eitaa.com/joinchat/470810627C2580a2659f
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ناب از ناب♨️ 👌هشداری عجیب و نکته ای بی بدیل!! 🌀از مردی که_در زمان حیاتش_ مرز قیامت را در نوردیده!! 🅾 ای که توجه به آن، سرانجام ما را رقم خواهد زد!! 💠حضرت آیت‌الله حق‌شناس(رحمت‌الله علیه): "تمام افکاری که انسان در حال حیات دارد، در لحظه‌ی مرگ جلوه می‌کند. شما دیده‌اید که وقتِ خواب، افکار روز در فکر انسان جلوه گری می‌کند، موت هم شبیه به این است و تمام افکاری که زننده، خلاف و ناروا است، در آن هنگام تجسم پیدا می‌کند." 💠حال کسی که نمی‌توانسته در بیداری این خیالات را از خود دور کند، الآن می‌تواند در لحظه جان دادن و تحت فشار شدید مرگ و وساوس شیطانی، از این تفکرات رها شود؟! لذا با توجه به این افکار جان می‌سپارد! این یکی از علل سوء خاتمه است. ️♦️ تنها کانال یک روحانی خوانساری 🌱 @javane313 🌱
✨شاخه نور 300✨ 🌺 خواب و خواب زده‼️ 🌺گروهی #خواب اند و با #تذکر یا #تلنگری بیدار می شوند و به جبران گذشته می پردازند!! 🌺و جماعتی هم هستند که "خود را به خواب" زده اند.وچه کسانی ظالم تر از آنان که با حقیقت_مانند روز روشن مواجه_می شوند،اما از آن روی می گردانند،گویا آنرا ندیده اند. 👌این،عاملی است که افراد را باانتخاب واختیار،دچار گمراهی،نابینایی وناشنوایی می کند!!(کهف/۵۷) #هدایت 🌱 @javane313 🌱
1_102459457.mp3
5.36M
یا ⁉️ 🌀 ‼️ ♦️چه افرادی طبق حدیث از آقا امیرالمومنین علیه السلام در دنیا هستند و بعد ازمرگ می شوند⁉️ ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏵 ، و 🏵 ♦️ :♦️ ✋گذشته از بین رفته است و آینده هم هنوز نیامده است پس چطور ما در می توانیم از گذشته و آینده خواب ببینیم⁉️ استاد ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
✨🦋✨🦋✨🦋🌹🦋✨🦋✨ ✨🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹✨ 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند 📚منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان ✨هر چی صفا کردید، جمال شاه نجف،مولود کعبه اسدالله الغالب بفرستیم✨ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.