eitaa logo
جوانه
343 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
53 فایل
#محسن_رجایی(امید) #سطح ۳حوزه مدرس روش سخنرانی،کلاسداری،نویسندگی خلاق وپرده خوانی(پاورپوینت) #دست_نوشته ها وویرایش شده های یک روحانی. نگاه #راهبردی و همه جانبه با #جوانه آیدی @MRajaei لینک درایتا: http://eitaa.com/joinchat/470810627C2580a2659f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯یک و دو :💯 🔥 : چرا تا به حال با وجود توانمندی فوق العاده فرزندان باهوش ایرانی این اتفاق نیافتاده⁉️ 🔥 : چرا این توانمندی به رخ کشیده نمی شود، که هیچ، چرا با وجود تجربه چند ساله در تولید و طراحی پیام رسان ها،هنوز خبری از پیام رسان فراگیر و شبکه ملی اطلاعات نیست⁉️ ☠ سر در گُم نمودن مردم☠ ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥یک مجلس و دو دیدگاه‼️ ♦️مجلس پرتقال و زنی که با لکنت و گرفتگی زبان عجیبی سخن می گوید: 1⃣ دیدگاه : عجب نمایندگان مودبی،هیچ کس نمی خندد،همه در سکوت به سخنان او با دقت گوش می کنند. اگر چنین نماینده ای در ایران اینچنین پشت تریبون قرار می گرفت،حتما همه او را مسخره می کردند و... . 2⃣ دیدگاه : این پرتقال عجب قانون مسخره ای دارد و عجب مردم نادانی. آخر کجای دنیا به کسی که قدرت تکلم ندارد،برای نمایندگی رای می دهند⁉️ ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
1_440651520.mp3
5.55M
🌹 زدن پای 🌹 ♦️مکتب سردار ♦️ جلسه . 31/ 5 /99 محرم ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
1_778289735.mp3
6.08M
🌹 زدن پای 🌹 جلسه (بیت رهبری) استاد ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
1_826834671.mp3
23.67M
ماه مبارک .🌸 🌹 زدن پای 🌹 👌👌👌 جلسه ✋معنی درست چیست⁉️ استاد ⏰ سال 96 ⏰ ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.
✨🦋✨🦋✨🦋🌹🦋✨🦋✨ ✨🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹✨ 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند 📚منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاریان ✨هر چی صفا کردید، جمال شاه نجف،مولود کعبه اسدالله الغالب بفرستیم✨ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 ، 🌱 @javane313 🌱 : من ایرانی می خرم،پس هستم.