#برگ6⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب پنجم
دو نفر را دید که گونی روی سر وریده انداخته بودند و او را به زور از خانه بیرون می بردند.به طرف آن ها هجوم برد. یکی از دو مرد وریده را برد و یکی دیگر با زائر علی درگیر شد. صالح و حداد نیز با شمشیر بیرون آمدند. درگیری میان زائر علی و مرد غریبه ادامه داشت. دو نفر دیگر از یاران مرد غریبه وارد خانه شدند و هر سه با زائر علی درگیر شدند. صالح و حداد نیز به سمت آن ها دویدند. در میان درگیری یکی از سه مرد، زائر علی را از پشت زد و شمشیر خود را تا نیمه در کمر او فرو کرد. زائر علی در جا کشته شد. صالح بلادرنگ با ضربه ای قاتل پدر را زخمی کرد. دو نفر دیگر با صالح درگیر شدند و مرد زخمی گریخت. حداد به سراغ پدر رفت. مادر نیز با شیون و فریاد سر رسید. دو مرد دیگر نیز فرار کردند. صالح سر به دنبال حرامیان گذاشت، اما آن ها سوار بر اسب به سرعت از آن جا دور شدند و وریده را نیز با خود بردند. صالح تا فاصله تی زیاد به دنبال آن ها دوید، اما بی نتیجه ایستاد و نفس زنان شمشیر خود را بر زمین تکیه گاخ کرو و به زانو نشست. صدای شیون و فریاد زنان و مردان از اطراف خانخ زائر علی بلند شد. صالح درمانده به رد فرار حرامیان نگاه کرد و یک بارخ از عمق جان رو به آسمان مهتابی فریاد زد.
فرسنگ ها دورتر از او بدران در خواب عمیق فرو رفته بود که یکباره با کابوس وحشتناکی از خواب پرید. تمام صورتش را عرق پوشانده بود. چشمان نگران او به اطراف می چرخید. از جا بلند شد و از اتاق بیرون رفت. در حیاط خانه به مهتاب نگاه کرد. به سمت دلو آب رفت و آب دلو را روی سرش خالی کرد.
در اتاق باز شد، نور شدیدی به صورت وریده خورد. او دستو پا بسته گوشه اتاق افتاده بود. مردی تمام قددر کریاس در ظاهر شد. وریده در میان نور شدید نتوانست او را بشناسد. وقتی مرد جلوتر آمد تازه مزعل را شناخت. جا خورد. مزعل نزدیک وریده ایستاد و لبخند به لب او را نگاه کرد. گفت:
"هوم...ترکان خاتون حق داشت، تو لقمه بدران نیستی!"
نشست و در صورت وریده دقیق شد. وریده به عقب خیز برداشت و با خشم به او نگریست. مزعل گفت:
"توی گلویش گیر می کنی، خفه اش می کنی."
وریده بی درنگ به صورت مزعل تف انداخت. مزعل خشمگین بلند شد. دست به لیفه برد و شلاق خود را بیرون کشید وضربه اول را به وریده زد. برای ضربه دوم دستش را بالا برد. یکی از پشت، شلاق را گرفت. مزعل برگشت. ترکان خاتون بود.
"شیخ الشیوخ باید با زنان مهربان تر از این رفتار کنند."
مزعل خشمگین شلاق را بر زمین کوبید و از اتاق بیرون رفت. ترکان خاتون دو بار دست های خود را بر هم کوبید. دو کنیز سیاه پوست قوی هیکل وارد اتاق شدند. ترکان خاتون نگاه از وریده بر نداشت. گفت:
"عروس تازه فیلیه خسته است، همه شب سوار بر اسب برای دیدن شیخ الشیوخ تاخته، او را حمام کنید و لباس آراسته بپوشانید، بعد به اندرونی بیاوریدش."
لبخندی زد و بیرون رفت. دو کنیز به وریده نزدیک شدند. خواستند او را بلند کنند. وریده مقاومت کرد. دو کنیز چنان بازوی او را فشردند که ناله اش بلند شد. بند پاهایش را باز کردند و او را از اتاق بیرون بردند .
ادامه دارد...
@javane_enghelaby
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ صبح امید
امام خامنه ای (مد ظله العالی): نیمهی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ یعنی همهی امیدهایی که ما به چیزی پیدا میکنیم، ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی بهوسیلهی ولیّ مطلق حضرت حق، حضرت صاحبالزّمان (عجّلالله تعالی فرجه و ارواحنا فداه) امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛ وعدهی تضمینشدهی خدا است...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
001 Del Be To Dadam.mp3
10.36M
ندیده دل به تو دادم
چی میشه روتو ببینم...
حاج محمود کریمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آرشیو
سردار سلامی: ترجیح می دهم به جای شنیدن صحبت های نتانیاهو کارتن " گوریل انگوری " تماشا کنم!
فرماندهی مبارکتون سردار ❤️
@javane_enghelaby
#برگ7⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب پنجم
گروه زیادی از مردان و زنان بیت زائر علی دور قبر او جمع شده بودند. زنان یزله می کردند و بر سینه می کوبیدند. مردان کمی دورتر، برخی گریان و بعضی مغبون ایستاده بودند. صالح خیره و اندوهناک به گور پدر نگاه می کرد. حداد کنار برادر نشسته بود و زار می زد و خاک بر سرش می ریخت. از میان مردان، میر راشد یک باره بلند شد و بر روی بلندی رفت. دو دستش را بلند کرد و رو به مردان قبیله فریاد زد:
" در این مصیبت و ننگ، روراست اگر همه مردان ما کشته شوند. باید درسی به مزعل بدهیم که هرگز بیت زائر علی را خوار و زبون نبیند."
جماعت در سکوت به یکدیگر می کردند. میر راشد دوباره فریاد زد:
" چرا ایستاده اید، تا خاک گور شیخ، سرد نشده، شمشیرها و تفنگ ها را بردارید و اسب هایتان را زین کنید و برای جنگ مهیا شوید."
میان مردان هلهله در گرفت و همگی به سمت خانه هایشان دویدند. صالح هم چنان ایستاده بود و خیره به قبر نگاه می کرد. حداد نیز برخاست و با بقیه مردان دوید. در صندوقچه ها بالا رفت و شمشیرها و تفنگ ها بیرون آمدند. وقتی همه در میدان جمع شدند، گویی سال ها ست که آماده رزم هستند. زنان نیز اسب های مردان خود را آماده کردند و بر آن ها زین گذاشتند و از اصطبل بیرون آوردند.
صالح هم چنان کنار گور ایستاده بود و مات نگاه می کرد. مردان قبیله سوار بر اسب تاختند و به صالح نزدیک شدند. گردو غبار همه دشت را فرا گرفته بود. سواران اطراف قبر حلقه زدند. میر راشد به صالح نزدیک شد و گفت:
"از همین حال شیخ صالح بزرگ طایفه است و فرمان جنگ را از او می شنویم."
صالح سر چرخاند و همه افراد را زیر نگاه خود گذراند. گویی آن ها را ارزیابی می کرد. بعد گفت:
"جنگ با مزعل اگر بدون قدرت و قوت باشد، جز مرگ و نابودی مردان ما قمر دیگری ندارد، به علاوه، الان وریده، اسیر چنگال شیخ الشیوخ است، پیش از جنگ باید به سراغ شیخ عاصف برویم، چرا که وریده عروس شیخ عاصف است و ما با اتحاد با مردان حویزه با قوت بیشتر به جنگ مزعل می رویم.میرراشد تو به همراه هفت نفر به حویزه عزیمت کن و بدران را از این مصیبت آگاه کن. بدون توقف و استراحت."
میر راشد بی هیچ اعتراضی سر فرود آورد و به همراه هفت نفر به سرعت دربیابان تاخت و به سمت حویزه حرکت کرد.
ترکان خاتون به همراه نورا خانم آرام وارد اتاق وریده شدند و او را دیدند که رو به پنجره بیرون را نگاه می کرد. با صدای بسته شدن در، وریده بر گشت. لباس زیبایی به تن داشت که چهره واقعی او را نشان می داد و نورا خانم با دیدن این زیبای چموش لبخند زد و براندازش کرد و گفت:
" بعد از مرگ شیخ جابر، همیشه یک نگرانی مرا آزار می داد. تا به امروز هیچ دختری را ندیدم که لیاقت همسری شیخ جوان را داشته باشد، اما تو همان دختری هستی که من در رویاهایم برای مزعل می دیدم."
وریده خشم آگین پشت به آن ها کرد و رو به پنجره ایستاد.
ترکان خاتون وسوسه گرانه گفت:.....
ادامه دارد....
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جاهلیت_مدرن #ولنگاری_فرهنگی #جنگ_نرم...
دشمن، هر چند لبخند به لب داشته باشه بازم دشمنه و اتفاقا از دشمن مهربون و لبخند به لب بیشتر باید حذر کرد، چون مطمئنا پشتش به نفوذی هاش گرمه که از در دوستی وارد میشه... حاضره همه امکاناتشو مصرف کنه تا زمینت بزنه، صبرشم زیاده... یه موقعی سلاحش توپ و تفنگ بود، الان سلاحش شده سلبریتی، شده استحاله فرهنگی...
یعنی کاری میکنه که مردم چشم بدوزن به دهان سلبریتی و به انتخاب اون رأی بدن، و سطح توقعشون از حل مشکلات اقتصادی برسه به آزادی (بی بند و باری) و استادیوم رفتن خانوما...
و جامعه تا جایی پیش بره که در برابر استفاده ابزاری از بانوان، از تبلیغ فرش و لوازم آرایش با لباس های مختلف و عشوه ریختن، تا حضور روی بیلبورد تبلیغاتی آرایشگاه سکوت کنه و تماشا...
و در نهایت سلبریتی ها تا جایی بالا میرن که به خودشون اجازه میدن هر حرف یاوه ای رو به زبون بیارن، به راحتی به مقدسات توهین کنن و هیچکس هم برخورد نکنه...
اینها همه نتیجه کم کاری نهادهای فرهنگی و صبر دشمنه، که یه قشری رو در نظر مردم ترور میکنه و بعد از اینکه افکار عمومی رو آماده کرد، ایادیش رو برای اجرای برنامه هاش میفرسته جلو و اینطوری میشه که وزیر جمهوری اسلامی به اجرای سند ۲۰۳۰ در وزارتخانه اش افتخار میکنه...
@javane_enghelaby
18.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ | جوانها و اوج پیشرفت کشور
امام خامنه ای (مد ظله العالی): در زمینهی مسائل اقتصادی بایستی همه فعّال باشند، #بخصوص_جوانها
در جبههی مسائل فرهنگی همه باید فعّال باشند، بخصوص جوانها
در جبههی حرکتهای سیاسی و آگاهانه همه باید فعّال باشند، بخصوص جوانها...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): دشمن علیه ملت و انقلاب عظیم و جمهوری اسلامیِ ما، که فریاد عدالت را در جهان سر داده و ملتها را متوجه خود ساخته، بارها اقدام کرده و ناکام شده؛ حالا هم پرداخته به مسائل گوناگون اقتصادی و میگویند میخواهیم ملت ایران را به زانو دربیاوریم. اما بدانند ملت ایران در مقابل آنها به زانو درنخواهد آمد. ۹۸/۲/۴
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
حسن روحانی:
⚠️ من از این ۲۰۳۰ نخواهم گذشت، تا آخر دولت دوازدهم دنبال میکنم..
❌ حجاب در قرآن برای حمایت از زنان است ولی ما کاری کردیم که گویی حجاب چماقی بر سر زنان است.
⁉️ پلیس مأمور اجرای اسلام نیست.
🔥 زنان چهره شهر را تغییر میدهند.
🔞 مسابقات تلوزیونی که حکم قمار دارند؛
همه و همه در دوران ریاست جمهوری شخصی که با لباس دین، تیشه به ریشه دینداری مردم میزند... از همین جملات عجیب و غریبش گرفته تا نوع مدیریت کردنش که فقط میخواهد ملت را ناراضی کند. از لبخند هایش به کدخدا تا امضای برجام ننگین و اجرای ۲۰۳۰، توچال رفتنش در اوج اوضاع بد معیشتی مردم و تخریب سپاه...
میشود اینها اتفاقی باشد؟ اینهمه اقدام منظم و با برنامه، همه هم در راستای ضربه زدن، میتوانند از روی نادانی باشند...؟!
@javane_enghelaby
جوان انقلابی
حسن روحانی: ⚠️ من از این ۲۰۳۰ نخواهم گذشت، تا آخر دولت دوازدهم دنبال میکنم.. ❌ حجاب در قرآن برای
امام خمینی : باید جوانهای ما عمامه اینها را بردارند. عمامه این آخوندهایی که به نام فقهای اسلام، به اسم علمای اسلام، اینطور مفسده در جامعۀ مسلمین ایجاد میکنند باید برداشته شود. من نمیدانم جوانهای ما در ایران مردهاند؟ کجا هستند؟ ما که بودیم اینطور نبود؟ چرا عمامههای اینها را بر نمیدارند؟ مردم موظف هستند، جوانهای غیور ما در ایران موظف هستند که نگذارند این نوع آخوندها معمم در جوامع ظاهر شوند و با عمامه در بین مردم بیایند. (کتاب ولایت فقیه، صفحه ۱۴۸ - ۱۴۹)
@javane_enghelaby