eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
914 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان شکر حق دستان ما از دامنت کوتاه نیست گر چه ما را تا مقامت قدر پلکی راه نیست هر که سجده می کند با بردن نامت یقین اهل توحید است ای یکتا ترین گمراه نیست هر کسی دیده تو را بعدا یقینش می شود آنکه روشن می کند شبهای ما را ماه نیست یوسف‌مصری‌کجا پنهان شود از شرم تو یا عزیزالله بنگر در بساطت چاه نیست؟ از در و دیوار این میخانه حاجت می چکد کاشف الکربی و‌در پیش تو جای آه نیست من به رحمانیت چشمانت عادت کرده ام هر چه می گفتند از لطف شما بیراه نیست پیش تو زانو‌زدن را ازل آموختم از خروش چشم های تو غزل آموختم جعفر آمد پابه پایت ناگهان طیار شد در مرام پهلوانان نام‌تو معیار شد در غضب هم دستگیری مهربانی مرهمی حر دشمن با عبور از محضر تو یار شد خار هم تحت عنایات شما گل می شود آن گلی که دور افتاد از نگاهت خار شد از جناح رحمتت بوی تکامل می رسد خشت ما در سایه ی لطف شما دیوار شد چشم های بسته ات هم خلق سلمان می کنند با نگاهت کل شهرم‌میثم تمار شد حضرت باب الحوائج دستگیر دست ها از شما دارد توقع هر کسی بیمار شد نافذ الابصاری و اعماق بینش خلق توست تو اگر خلق خدایی آفرینش خلق توست نکته هایش را خدا باریک‌تر از مو‌کشید یا علی گفت و‌سپس بالای چشم ابرو‌ کشید «بین بوم‌چشم هایت طرحی از مهر و غضب اجتماع دسته های شیر با آهو کشید» ماهتاب آل حیدر شب ز شرمت آب شد هر زمان ام البنین شانه بر آن گیسو‌کشید گوی سبقت می ربایند انبیا در خدمتت خضر دربانت شد عیسی خانه را جارو کشید با شفا دست شفاعت یافت عین الله شد کور مادر زاد وقتی معبرت را بو‌کشید فکر دل هم باش گاهی قبله ی سیار من باد گیسوی تو‌را با خویشتن هر سو کشید دل به وادی تحیر نامتان را دم گرفت هر کجا یاد تو کردم سینه ام را غم‌گرفت قدر یک دنیا سوال بی جواب افتاده است فکر بارش از سر هر چه سحاب افتاده است ماه بودی و‌زمین خوردی و‌دنیا تار شد حق بده گر روی جسمت آفتاب افتاده است این طرف مواج دریا سر به صخره می زند آن طرف در خیمه موج اضطراب افتاده است طفل دست و ‌پای خودم کرده است از تشنگی بارها قنداقه از دست رباب افتاده است غارت خیمه پس از تو‌کار دشواری که نیست ها دهان هرزه چشمان بی تو آب افتاده است رفتی و دور از نگاه غیرتت در بین طشت روی لبهای کسی رد شراب افتاده است در مصیبت فکر بی تابی خواهر می کند شاه دارد بی صدا با خیزران سر می کند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان دل به دستِ تو سپردم ای «امانت‌دار , دست» باز , آئینه ! بکِش بر این همه زَنگار , دست آه , می‌خواهی اگر از ریشه نابودم کنی … پا بکش از خانه‌ی دل ؛ از سرم بردار , دست تا ببوسم خاک پایت را دَم جان دادنم کاش می‌گفتی نگه دارند یک مقدار , دست تازه می‌فهمم چقدر از تو رسیده به گدا لحظه‌ای که در قیامت می‌کند اقرار , دست قیمتِ دیدار تو هر چیز باشد می‌دهم مثل وقتی که جدا کردند , از زوّار , دست کوه هم حتی به دستان تو تکیه می‌کند پس تو دیگر خم نشو ؛ نگذار بر دیوار , دست چونکه می‌خواهد پرنده موقع پرواز , بال لحظه‌ی نابِ پریدن می‌شود سربار , دست دست را انفاق کردی ؛ برکتش تکثیر شد پس خدا هم ریخت بر دامان تو بسیار , دست غالباً دست خدا می‌خواهد از سردار , سر فرق داری با همه ؛ زیرا گرفت این بار , دست آخرش انگار که رفتی ملاقات خدا مرد , زیرا می‌دهد در لحظه‌ی دیدار , دست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان گر بشود موقع عطای ابالفضل اهل کرم می شود گدای ابالفضل جذب خودش کرده و ربوده دلم را چهره جذاب و دلربای ابالفضل حاجت خود را گرفته است یقینا نذرکند هرکسی برای ابالفضل زندگی او همه فدای حسین است زندگی ما همه فدای ابالفضل جمله به جمله فقط حسین حسین است متن تمامی خطبه های ابالفضل روی زمین هرچه رد پای حسین است پشت سرش هست رد پای ابالفضل مطمئنم که شریک داغ حسین است گریه کند هر که در عزای ابالفضل روح مناجات ماست حضرت عباس قبله حاجات ماست حضرت عباس مانده ام آخر چه بوده ارزش جانش؟ خواست فدایش شود امام زمانش هیچ زمانی نشد “یکش” بشود “دو” شرک خفی هم نیامده به زبانش رزق ابالفضل نیز رزق حسین است نیست جدا از حسین سفره نانش چهار برادر فدائیان حسین اند پشت حسین است با تمام توانش حرف بدی هر که زد به بچه زهرا(س) بچه ام‌البنین(س) نداد امانش تا که ابالفضل در کنار حسین است زینب کبری(س) نمی‌شود نگرانش سایه عباس هست بر سر زینب هست مدافع برای معجر زینب در همه عمر بی قرار حسین است زندگی‌اش تحت اختیار حسین است ماه بنی‌هاشم است اگر چه ابالفضل جذب حسین است و در مدار حسین است بهر دفاع از حسین سینه سپر کرد سینه عباس پاسدار حسین است جان حسین از کسی گزند نبیند تا که ابالفضل در کنار حسین است تیغ حسین است هر دو دست ابالفضل دست ابالفضل ذوالفقار حسین است لحظه جان دادنش کنار شریعه دل نگران, چشم انتظار حسین است آه! ابالفضل بین علقمه افتاد بر روی دامان پاک فاطمه(س) افتاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان خورشید هم امشب به این درگاه می آید زیرا خبر پیچیده هر جا , ماه می آید امشب خیال حضرت ارباب آسوده ست دارد کفـــیل زینبـش از راه می آید سلطان عشّاق دو عالم جشن می گیرد وقتی وزیرش مثـل شاهنشاه می آید با دست و پای غرق گِل از سمت نخلستان با سر به دیدارش , ولی الله می آید جانها فدای عاشقی کز شوق وصل او معشوق,سویش مثل خاطرخواه می آید عبّاس یعنی عاشق صادق که بی ارباب او را ز هست و نیستش , اکراه می آید با جرعه ی آبی هدایت میشود قطعاً در آستانش هر کسی گمراه می آید طوبی به جنّت نغمه سرداده ست با احساس جانم فدای قامتت یا حضرت عبّاس گفتند اهل دل , دل امّ البنین روشن حالا که شد چشم امیرالمؤمنین روشن آن قدر او ماه است که, از نور رُخسارش چون ماه کامل می شود کلّ زمین روشن دنیا و ما فیها نه تنها بلکه از نورش در دیده ی ما میشود تا…(نقطه چین) روشن هر چند خاموشی در آنجا هست بی معنا از او شده سرتاسر عرش برین روشن وقتی نوشتم “یاابوفاضل مدد”دیدم در حلقه ی انگشتر من شد نگین روشن در صحن او بر خاک افتادیم و فهمیدیم عشّاق عالم را چگونه شد جبین روشن عبّاس نه , عابس شدن را درک خواهی کرد وقتی تورا شد سرّ دستورات دین روشن هرکس به او وارد شد و از خویش خارج شد ذکرش تمام عمر یا باب الحوائج شد فریادِ ما تا صبح محشر یااباالفضل است یعـنی که تا آخر دل ما با اباالفضـل است دلمُرده ی مَحضیم آنجایی که ساقی نیست هستیم غرق دلخوشی هرجا اباالفضل است هرچیز را مقیاس و معیاری ست درعالَم معیار در بحث ادب تنها اباالفضل است از ادّعای با وفایی دور باش ای دوست گر در وفاداری تو را مبنا اباالفضل است پایین تر از پایین من و امثال من هستند وقتی فقط بالاتر از بالا اباالفضل است بایدکه گرد و خاک پای “تاویه”* باشیم وقتی فدای زاده ی زهرا اباالفضل است با دیدن دستـش نه تنها ذکر ما , بلکه ذکر خدا در محشر کبریٰ اباالفضل است دیدم تو محبوب القلوبی یا ابوفاضل الحق , تو کَشّافُ الکرُوبی , یا ابوفاضل ای أحسنُ الحالم ببین حال خرابم را آرام کن این سینه ی پُر التهابم را از بسکه زیر دِیْنِ تو بودن بزرگم کرد تسویه کردم با همه جز تو حسابم را تا که تمام عمر را عطشان تو باشم بشکن به دست خویشتن جام شرابم را حتّی شب میلاد تو , فکر مصیبت هات آقای من , می گیرد از دل صبر و تابم را ارباب هم می گفت : میفهمند رفتی تو هر کس ببیند صورتِ از خون خضابم را عباس من یاد لب خُشک تو اُفتادم وقتی که بوسیدم لب طفل ربابم را تو رفتی و هر بار بعدت العطش گفتم داده ست با تیر و سنان دشمن جوابم را فرقت که تا بین دو ابرو باز شد عباس فصل اسیری حرم آغاز شد عباس *تاویه : اسم مرکب حضرت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان ظرف خالی دوباره پر شده است آسمان از ستاره پر شده است هر دو چشمِ ستاره ِبارانم ازشعف؛ از نظاره پر شده است همه ی شهر گوششان امشب از اذان مناره پر شده است برگ برگ تمام دفترم از غزل و چارپاره پر شده است یادت افتاده ام که این گونه شعرم از استعاره پر شده است نوبت شعر خوانی من شد سالن جشنواره پر شده است من به نامت شروع خواهم کرد به مقامت خضوع خواهم کرد به گدایی همین که چیره شدیم به شب آسمان که خیره شدیم ناگهان نوری از خدا آمد ساکن گوشه ی جزیره شدیم همه از دوری قمر بوده اگر اینگونه تار و تیره شدیم لطف زهرا به ما رسیده که ما نوکر ساقی عشیره شدیم نذر بی دستی اباالفضلش بسته ی دست دستگیره شدیم نفسی یا اگر حیاتی هست از دم توست التفاتی هست آسمان زیر دست دستانت ماه و خورشید هردو مهمانت نه فقط شیعه,ارمنی هم شد شامل سفره های احسانت هرکسی میخورد گره کارش به تو رو میزند – به قربانت چقدر کشته مرده داری تو آذری ها چه قدر میخوانت وقت رزمت پر از حماسه و شور به به از این خروش و طوفانت گیسویت را به روی شانه بریز که شوم باز هم پریشانت در امان نیست دشمنت هرگز از رجزهایِ تیغِ بُرّانت عجبی نیست از دلاوری ات همه ی دشت گشته حیرانت به مصاف تو هر که می آید می زند جا ز ترسِ پیکانت پدر مشک ,صاحب دریا السلام علیک یا سقا حس خوب پریدن پرها آسمان همه کبوتر ها اوج فهمیدن من و مایی ای تو بالاتر از فراتر ها ای قیامت نمایی از قدّت باعث رویش صنوبرها حاجت پشت هر در بسته ای کلید تمامی درها گره کور مادرم با توست ای مجیب تمام مضطرها بانی سفره های نان و پنیر آش نذری دست مادرها از تبار دلاوران عرب از نژاد امیر خیبر ها پسر ذوالفقار صفین و پدر رزم مالکْ اشترها تیغ تو تا نیامده بخشید خاتمه بر تمامی شرها معنی لا فتایی یا عباس دومین مرتضایی یا عباس جذبه ی دلبری تو غوغاست فن عاشق کشی تو زیباست نفسی هم قدم شدن با تو آرزوی اهالی بالاست رسم مردانگی تو مَثَل است ادبت هم زبانزد دنیاست مشک خالی تو جواب همه است لب ِ خشک تو حسرت ِ دریاست زهره ها را درید نعره ی تو رعد و برق نگات… واویلاست اذن میدان نداشتی ورنه هنر تو حماسه در هیجاست آه از آن زمان تلخی که دید ارباب دور تو بلواست بین یک مشت کوفی بی رحم سر سردار لشکرش دعواست خوش بحالت که لحظه ی آخر سر تو روی دامن زهراست آنکه میخواستی سرت آمد فاطمه جای مادرت آمد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است یا که قدَّ آسمان آوار اگر داری کم است یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است غم جگر دارد بیاید گفته‌ام در هر غمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد می‌کند کربلا را قسمت ما راهِ مشهد می‌کند یک دوراهی هست ما را هِی مُردد می‌کند در میانِ دو حرم دل رفت آمد می‌کند مثل اینکه شهریار آنجاست می‌خواند : هَمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟ حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست جان عزائیل در دست علمدار علیست بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی تا زره را می‌کشد بر شانه مُحکم می‌کند تا که اَبرو را زمان رزم در هم می‌کند چیست لشکر کوه از هولش کمر خم می‌کند یا که عزرائیل را پیشش مجسم می‌کند آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی یک قدم کوبیدی و هفت آسمان‌ها ریختند یک علم کوبیدی و هِی کهکشان‌ها ریختند ضرب شصت توست یا آتشفشان‌ها ریختند مصرعی خواندی رجز , سیف و سنان‌ها ریختند این به مولارفته دارد ضربه های محکمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی جذب تو جبرئیل تا شد شهپرش بر باد رفت خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت… یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت شاهباز کربلایی شهریار القمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی بِرکه‌ای رفتی و عکست را به آب انداختی یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی شانه‌ات نازم که جایِ دستهای زینب است تا تویی , بالاترین مَحمل برای زینب است روی زانوی تو , تنها ردِّ پایِ زینب است هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است کور می‌سازد نگاهت چشم هر نامحرمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد فاطمه هست حسن شد فاطمه هست تو شد از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی قبله وقتی رو به تو هر صبح راهی میشود قبله‌ی ما چشم تو خواهی نخواهی میشود گاه گاهی هم نمازم اشتباهی میشود قلبِ ما بِین حرم انگار ماهی میشود تو شراب کوثری و موج موجِ زمزمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی ناز مجنون را اگر در کوی لیلا می‌کِشند ناز دستان تو را دستان زهرا می‌کِشند آش نذری تو را هم ارمنی‌ها می‌کِشند در جوارت منتِ بیچاره‌ها را می‌کِشند دل , ابالفضلی نمی‌ماند برایش ماتمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی مَشک وقتی می‌چکد تقدیر می‌ریزد بِهم دست وقتی نیست در تَن شیر می‌ریزد بِهم حق بده این چشها را تیر می‌ریزد بِهَم دختران را بعدِ تو زنجیر می‌ریزد بِهَم بر زمین اُفتاده‌ای بد جور آقا درهَمی… یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان نگذشت هر که وقت سخن راحت از ادب بی شک گرفت صُحـت او برکت از ادب باید کُنند اهل ادب , صحبت از ادب تا واژه واژه , جان بِبَرد لذّت از ادب روزی که ما سفـیرِ صدایِ ادب شـدیم مست از سبویِ نام خُدای ادب شدیم دیدیم بس به تجربه دنیا وفا نداشت حتّی جنان به آدم و حوّا وفا نداشت عبّاس جُز به زاده ی زهرا وفا نداشت یک تن شبیه حضرت سقّا وفا نداشت عبّاس ربّ عشق و ادب خالق وفاست عبّاس ذکر مستیِ عُشّاقِ کربلاست با اینکه مثلِ قطره ی ناقابلیم ما وصلیم تا به علقمه, دریا دلیم ما از حُسنِ ماه مصر اگر غافلیم ما محوِ جَمال ماه ابوفاضلیم ما شرمنده ایم چون که قیاس است نابجا مابین حُسنِ یوسف و زیبا نگارِ ما ؟ جُز موی او که زُلفِ سیاهی ندیده ایم جُز زیرِ سایه اش که پناهی ندیده ایم جُز او وزیر, در خُورِ شاهی ندیده ایم جُز روی او که چهره ی ماهی ندیده ایم مثل هوا که دور سرش تاب می خُورد از جام چشمهاش جنون آب می خورد از هر نظر نگاه کُنی فوق العاده است یک لحظه هم مَجال به نَفْسش نداده است پشت و پناهِ مرد و زنِ خانواده است مانند کوه پای حُسین ایستاده است عباس بی نظیرترین ماه طایفه ست عباس روح سبزِ تمامِ مَعارف است ما قُمریِ ترانه ی بابُ الحوائجیم مُحتاج آب و دانه ی بابُ الحوائجیم رندانِ بی نشانه ی بابُ الحوائجیم کَلبیم و دورِ خانه ی بابُ الحوائجیم با خاک بوسی حرمش عشق می کنیم دیوانـه وار با عَلَمش عشق می کنیم کارش همیشه و همه جا ذرّه پروری ست مَهرش شبیه فاطمه , قهرش پیمبری ست دلداده است اگرچه , خودْاُستاد دلبری ست اللهُ اکبر از وَجناتش که حیدری ست طفلی که فنّ رزم پدر را بَلَد شود شایسته است شُهره به شِبلُ الأَسَد شود در عرصه ی نبرد چو تکبیر می کِـشد دشمـن ز خُـوف , آهِ نَـفَس گیر می کِشد با ترس و لرز مغز سرش تـیر می کِشد انگار این علی ست که شمشیر می کِشد صِفّین شاهد است که در نوجوانی اش خوشحال شد چقدْر علی از قهرمانی اش او عـبد صالح است به امضای اهل بیت او غرق رحمت است به فتوای اهل بیت او دل بُریده از هـمه , منهای اهل بیت سَلمان به لطف اوشده ,مِنّای اهل بیت آن جا که افتخار به سادات می کنند با او به اهل عرش , مباهات می کنند وقتی که بود اهل حرم غم نداشتند بر رُخ نشـان ز سیلیِ مُحکم نداشتند لبهای خُشک و چشمِ چو زمزم نداشتند دستان بسته یا که قَدِ خم نداشتند … او مانده بود , داغ, کمر را نمی شکست در شامْ سنگ , حُرمتِ سر را نمی شکست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان باز هم ساحل شدیم,دل بر دل دریا زدیم خیمه ی دل را کنار خانه ی لیلا زدیم ما ز دست حضرت ساقی کمی صهبا زدیم طعنه ای با نام او بر سینه ی سینا زدیم باده با نامت برای عاشقان امشب حلال باز با نام شما شد بزم حافظ بزم فال ((مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست)) شکرمیگویم که مستم مست از این جام دوست شکر میگویم که صیدی گشته ام در دام دوست آمدی معنی نور و معنی احساس و عشق شد مراعات النظیرم حضرت عباس و عشق ازکلاب آید زنی که از همه لیلا تر است بین خانه بعد زهرا از همه زهرا تر است بچه اش در پیش روی آفتاب زیبا تر است دست چاره ساز عباس از همه بالا تر است تو ید اللهی و با تو فوق ایدیهم رسید دست های تو شده پشت و پناهم یا عمید آمده تا که بگردد دور ارباب خودش آمده مهتاب باشد پیش آفتاب خودش تا شود همچون صدف بر دُر نایاب خودش آمده تا معتکف گردد به محراب خودش چون شده محراب او طاق دو ابروی حسین از همین اول شده سر مست از بوی حسین نام تو امضای زیر نوکری های همه گوشه ی چشمان تو گشته است دریای همه با تو شیرین میشودآقا دنیای همه میشود آقای تو یک روز آقای همه میشود شاگرد ایثار شما روح الامین کاشف الکرب حسینی هستی ام البنین پیش چشم تو ادب آموخت از چشمت ادب میچکد از سرخی لب های تو شهد رطب خنده ی ارباب عالم را تویی تنها سبب روبروی دشمن ارباب تا کردی غضب کرده خود را خیس از برق نگاهت یا قمر کرده طوفان مد چشمان سیاهت یاقمر شد رجز هایت همیشه مثل حیدر یا قمر ریخته در پس و پیش قدمت سر یا قمر ابروی تو میزند طعنه به لشگر یا قمر مات و مبهوت تو مانده مالک اشتر یاقمر روی خود را بسته است انگار حیدر آمده مثل اینکه مرتضی بر فتح خیبر آمده بین سختی ها و مشکل ها تویی غم خوار عشق کاشف الکرب حسینی حضرت دلدار عشق در کنار حضرت ارباب تو سردار عشق گرچه بی دستی ولی هستی شما معمار عشق با همه بی دستیت مشکل گشای عالمی عالمی بیمار رویت تو دوای عالمی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان دارم به لب همچون رطب نام تو را ای مه‌جبین بس‌که ادب میر عرب داری تو از ام‌البنین امشب رسیدم محضرت شاید تو را پیدا کنم شاید کمی اذنم دهی با تو کمی نجوا کنم من صید دامت می‌شوم صیاد من باش ای امیر اصلاً خوشم تا می‌شوم در دام عشق تو اسیر کم ناز کن ای نازنین خونم حلال ابرویت سر در گمم در محضرت مانند پیچ گیسویت گفتند وقتی آمدی شانه به مویت زد علی گفتند وقتی آمدی بوسه به رویت زد علی آقا خدا دست تو را بهر شفاعت آفرید ام‌البنین اصلاً تو را بهر اطاعت آفرید اول تویی آخر تویی حیدر تویی دریا تویی گوهر تویی محشر تویی یکتا تویی سقا تویی بالا تویی آقا تویی لیلا تویی باران منم وقتی می‌آیم سمت تو مجنون سرگردان منم تو شاهکار خلقتی در جنگ‌ها نام آوری از هرچه گفتم بهتری از هرچه گویم برتری باران که می‌بارد تو را از نم‌نمش حس می‌کنم ماه محرم هم تو را از ماتمش حس می‌کنم فرزند زهرا را که می‌گویند سبط اکبر است می‌گفت این در کربلا بهرم امیر لشکر است ای سومین شیر نر محجوب آل فاطمه هم در ادب هم در وفا سبقت گرفتی از همه خندید شاه لوکشف تا بوسه از روی تو چید از لعل لبهای شما شهد عسل آمد پدید ای زاده‌ی ام‌البنین و تیغ ابروی علی ذُخرُالحسینی, پهلوانی, زور و بازوی علی دریا خروشید و به پایت آب شد تا آمدی مجنون‌العباسی شدم وقتی به دنیا آمدی سقایی و لب تشنه را سیراب سازد باده‌ات از لطف چشم تو شدم دلداده‌ات آزاده‌ات با یک نگاه نافذت من را مسلمان می‌کنی بین نماز نافله هم ختم قرآن می‌کنی با تو کسی در منجلاب دین و دنیا غرق نیست با نور تو در روز و شب‌های مدینه فرق نیست در گفتن نام شما گاهی مردد می‌شوم در مدحت از هر صفحه‌ی مولا علی رد می‌شوم وصف تو را باید میان صفحه‌ی محشر نوشت گاهی سر اجبار باید بهرت از حیدر نوشت در هر دو چشم محشرت حیدر هویدا می‌شود در غیرت زهرایی‌ات کوثر هویدا می‌شود ای پنجه‌ات مشگل گشا, مشگل گشایی کن مرا جان رقیه از کرم کرببلایی کن مرا تو آمدی تا راه ما قدری خدایی‌تر شود این وامدار از عشق تو قدری فدایی‌تر شود دین و سیاست را کنار هم ز تو آموختیم از کهکشان‌ها آمدی از عشق نابت سوختیم بعد از برادر آمدی تا در ادب معنا شوی شیرین دهن گشتی که با طعم رطب معنا شوی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان گریه کردم مُطَهّرم کردند پاکْ مانند ساغرم کردند اسم تو آمد و دلم پَر زد به گمانم کبوترم کردند با نگاهی ز چشم شهلایت خاکْ بودم ولی زرم کردند پدر و مادرم همان اول نذرِ اولاد حیدرم کردند تا که گفتم مُحبِّ عباسم دلِ آلوده را حرم کردند شخص بی آبرو چنان من را پیشِ مردم چه محترم کردند شک ندارم که این محبت را به دعاهای مادرم کردند سالیانی است آبرو دارم سالیانیست نوکرم کردند یَابْنَ امُّ البنین دعایم کن باز در علقمه صدایم کن دست بر سینه رو به کرب و بلا السلام علیک یا سقا قمر خانواده خورشید صدقه دارد این قد و بالا پسر چهارمِ امیر حُنین دست بر سینه بنی الزهرا چشم و ابروی تو سپاه حسین کاشف الکرب سید الشهدا سیزده ساله فاتح صفین سومین بچهْ شیرِ , شیرِ خدا ارمنی ها مُرید نام تواند شاهدم سفره های تاسوعا نامِ تو هم ردیف یا فَتّاح چشمهایت مُفَرِّجُ الغَمّاء تو که هستی , حسین هم آخر شد پناهنده بر تو عاشورا سایبانِ مُخَدّراتِ حرم پشتْ گرمیِّ زینب کُبری إعطِنی یا کریم , انا سائل مستجیرٌ بِکَ ابوفاضل دست گیرِ همه خدایِ ادب دست پرورده امیر عرب نسلْ در نسلْ خاک پایِ توایم به تو دادیم دلْ نَسَبْ به نسبْ سفره ات بهر سائلان پهن است صورتت شیر و خالِ تو , چو رطب می کند زنده یاد حیدر را چین پیشانی ات به وقت غضب اسدالله کربلا , عباس بِنِشین با وقار بر مرکب قد کشیدی همینکه روی اسب لشکر کوفیان کشید عقب می شود روضه را تجسم کرد با کمی فکر , رویِ این مطلب تا تو بودی سفر به خیر گذشت ای نگهبان محمل زینب تا تو بودی رباب اصغر داشت غرق بوسه سپیدی غب غب تا تو بودی ندید یک مادر طفلش از تشنگی کند لب لب تا تو بودی رقیه معجر داشت روی دوش تو خواب بود هر شب تا تو بودی کسی اجازه نداشت بزند چوب خیزران بر لب رفتی بر غرورها برخورد دست نامحرمان به معجر خورد وای از لحظه ای که غوغا شد رفتی و در خیام بلوا شد دختری مشک آب دستت داد بر دعا دست عمه بالا شد سایه ات بین نخلها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسیدی کنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد تا قیامت خجل ز لبهایت خنکی های آب دریا شد جانب خیمه راه افتادی فکر و ذکرت لبان آقا شد در کمینت چهار هزار نفر تیرها در کمان مهیّا شد قدُّ و بالات کار دستت داد چند صد تیر در تنت جا شد بی هوا دستِ راستت افتاد دست چپ هم شکارِ اعدا شد حرمله در شکارِ چشم آمد هدفش چشم های شهلا شد نوکِ تیر از سرِ تو بیرون زد تا پرش بین دیده ات جا شد خواستی تیر را برون بکِشی گردنت خم به سوی پاها شد از سرِ تو کلاه خود افتاد یک نفر با عمود پیدا شد آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت تا سر چینِ ابرویت وا شد وای بی دست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاکِ صحرا شد تیرهایِ کمی فرو رفته خوب بر جسمِ اطهرت جا شد بعدِ سی سال یا اخا گفتی عاقبت مادر تو زهرا شد دورتر از تنت حسین افتاد همه دیدند قامتش تا شد گفت عباس خیز و کاری کن رویِ لشگر به خواهرم وا شد دَمِ خیمه زمان غارت ها سرِ یک گوشواره دعوا شد سند ارث بُردن از زهرا با کف پا به چادر امضا شد پاسخ اَیْنَ عمّیَ العباس سیلی چند بی سر و پا شد… 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان آسمان شد آفتابی! عید آورده خدا انبیا غرق شعف! لرزید پشتِ اشقیا آمد و شد پنجمین آیینه ی آلِ کسا نام او را با طلا حک کرد موسی بر عصا روز و شب خیل گدا محض ِ گدایی می رسید بسکه فطرس بالِ خود را بر رخِ عالم کشید دست حق یکباره او را از همه سر کرده است رزق عالم را به زیبایی مقدّر کرده است خاک را برداشته؛ با نام او زر کرده است عرش در میلادِ مولایم چه محشر کرده است میگذارد دست میکاییل پیش ِ مادرش تاجی از فیروزه و الماس بر رویِ سرش کلّ عالم شد برای او غلام ِ خانه زاد ماه و خورشید و ستاره, کهکشان و ابر و باد تا خدا حس کرد خاطرخواهِ عشقش شد زیاد خواند بعد از هر اذان, در هر دو گوشش “اِن یکاد” از کجا آورده این سیمایِ بی مانند را؟!! اینچنین میگفت و “اسما” دود کرد اسپند را نور چشم و زینتِ دوش پیمبر(ص) آمده گفت خیبر: قوّت بازوی حیدر آمده آمد و لبخند بر لب های مادر آمده محض ِ آقایم حسن(ع) یار و برادر آمده این خبر آمد که شد بهبوهه ی جشن و سرور خانه ی مولا امیرالمومنین(ع) شد غرقِ نور جبرئیل آمد؛ نشست و کرد چشمش را رصد چارگوش ِ چوبیِ گهواره اش را بوسه زد دور باشد از وجودش شرّ شیطان؛ چشم بد خواند با صوتِ حجازش قل هواللهُ احد بوسه از پیشانی و مابینِ ابرویش گرفت پس علی(ع) قنداقه را محکم در آغوشش گرفت دید در چشمان او آیاتِ محکم را فقط آسمان و روز و شب هایِ منظّم را فقط در نگاهش توبه ی حوّا و آدم را فقط پای بوسیِ تمام اهل عالم را فقط تا شنیدم اینچنین آقاست؛ من هم آمدم سر به زیر و دست-خالی بر نگاهش رو زدم داده آرامش به قلبم ذکر زیبایِ حسین(ع) در دلم هرگز نمی گیرد کسی جایِ حسین(ع) در گلو عمریست جا خوش کرده آوایِ حسین(ع) میشود خوشبخت آنکه پیر شد پایِ حسین(ع) او که بعد از کربلا آیینه ی ایثار شد سید و سالار بود و سیدالاحرار شد سوم شعبان رقم زد روزِ بی مانند را بر لبِ صاحب-زمان(عج) زیباترین لبخند را بارش ِ باران خبر آورده این پیوند را لحظه ی شیرینِ میلادِ پدر-فرزند را عشقِ سجّاده نشین بود و چه نورانی جبین خواند او را حضرت ارباب؛ زین العابدین(ع) در قنوتش آیه آیه شوقِ استغفار داشت در دل محراب با عرش ِ خدا دیدار داشت اینچنین در هر زمان آرامش ِ بسیار داشت در عبادت؛ خطِ مشی و سیره و معیار داشت از نگاهش شرحی از نهج البلاغه جاری است شک ندارم که صحیفه شیوه ی دینداری است ذکر خیرش هست تا روز قیامت ذکرِ لب ربّناهایش حلاوت داشت! با طعم ِ رطب چرخش ِ تسبیح او حولِ مدارِ روز و شب شد علی بن الحسین(ع) و عشقِ با اصل و نسب همرگ و همریشه ایم و شد برایمان عزیز هست ایرانی نسب از سمتِ مادر؛ گل بریز! دستِ حق ویرانگرِ ظلم و ستم آورده بود نور مطلق! آفتابِ خوش قدم آورده بود در طوافِ روی او خورشید, کم آورده بود محض سائل ها فقط لطف و کرم آورده بود داد با روشنگریِ خود به ظلمت خاتمه بود مولودِ چهارم از تبارِ فاطمه(س) آن طرف گل کرد بر تاجِ وفاداری نگین چون امیرالمومنین(ع) شد صاحبِ حبل المتین غرق در جشن و سرور و شادمانی شد زمین ماهِ کامل داشت در آغوش ِ خود ام البنین(س) بسکه زیبا بود یوسف آمد و وقتِ سحر گوشه ی قنداقه اش زد مُهره ی چشم و نظر دور تا دورش شلوغ و نام ِ او آرام ِ جان چشم هایش نافذ و عمقِ نگاهش مهربان میرسد دائم صدایِ هلهله از عرشیان بوسه زد بر دستهای او پدر وقتِ اذان اینچنین بی واسطه حلّالِ هر مشکل شده ظاهراً عباس(ع)! در واقع ابوفاضل شده چونکه بود از کودکی راهِ ولایت را بلد رویِ حرف ِ حضرت اربابمان حرفی نزد دور باشد از وفاداریِ او چشمانِ بد شد علمدار و همین را زد به نام خود سند روی شمشیرش؛ علی(ع) حیدر مدد مکتوب شد تا ملقَب شد به سقّا حالِ دریا خوب شد حضرتِ باب الحوائج بود و تمثالِ ادب شد برای زینبِ کبری(س) در آرامش سبب مشکیِ عمّامه اش زد بارها طعنه به شب تا قیامت وصف او کار شبانه روزِ لب تا گره افتاد در کارم سریع و بی دلیل حاجتم را بر پرِ کنجِ علَم بستم دخیل 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ چهارم شعبان دلهای عاشق حلقه بر در دارد امشب باران لطافت مثل کوثر دارد امشب حیدر میان خانه حیدر دارد امشب عباس می آید علم بر دارد امشب مردی به بی همتاییِ دریا می آید بهر حسین بن علی سقا می آید وقتی علم در دست این آقا می آید «کفر تمام نیزه ها بالا می آید» امشب شب شور و شب ذکر و نماز است امشب به سوی آسمان ها راه باز است هر کس که جنس خواهشش جنس نیاز است بر دامنش دست توسل چاره ساز است از گوشه ی چشمش غضب می ریزد این مرد از زلف هایش راه شب می ریزد این مرد از قد و بالایش ادب می ریزد این مرد از کنج لب هایش رطب می ریزد این مرد باید خدا در وصف او قرآن بسازد یا بلکه تندیسی خود از ایمان بسازد یک چشمه اش کافیست تا باران بسازد جای تعجب نیست که سلمان بسازد او آمد و مهتاب را بی آبرو کرد ماه رخش را آسمان ها آرزو کرد در عرش باید نام او را جستجو کرد باید برای مسح نام او وضو کرد این مرد یعنی صورت اخلاص ارباب این مرد یعنی شاخه های یاس ارباب این مرد یعنی جلوه ی احساس ارباب این مرد یعنی حضرت عباس ارباب تکیه زده دنیا به دستان ابالفضل جان علی بسته است بر جان ابالفضل نان خورده عمری نوکر از خان ابالفضل بیچاره ام، دستم به دامان ابالفضل تو کاشف الکربی، همیشه بی نظیری بر خانه ات رو کرده امشب را فقیری وقتی پس از ارباب تو نعم الامیری امکان ندارد دست نوکر را نگیری آن روز با مشک و علم... آبی نخوردی شد سینه ات لبریز غم... آبی نخوردی حتی میان آب هم... آبی نخوردی تا دست هایت شد قلم... آبی نخوردی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌