📋 #جزوه | میوه ممنوعه 🍎
👀 نیمنگاهی به آثار گناه بر انسان در بیانات رهبر انقلاب
🎁 لذّتی که انسان را از راه خدا باز دارد، مثل غذای مضرّی است که کسی میخورد و او را به مرگ نزدیک میکند.
@nojavan_khamenei
@jihadmughnieh
#بیقرار_شهادت
✍ تقوا یعنی این...
زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم .یکی از بچه ها چشمش خورد به سیبِ سرخی که تویِ جویِ آب افتاده بود😋🍎. دست کرد سیب رو برداشت و اومد بینِ بچهها تقسیم کرد. اما مسعود سهمش رو نگرفت و گفت: چون نمیدونم صاحبش راضی هست یا نه ، نمی خورم...☝️
#شهید_مسعود_کریمی_مجد
📚منبع: کتاب زنگ عبور ، صفحه 111
@Modafeaneharaam
@jihadmughnieh
❓چه عواملی باعث بی غیرتی مردا میشه که به بی حجابی همسرشون تن میدن؟
⚜برای ما که انقد حجاب واسمون اهمیت داره خیلی جای تعجبه که چطوری مردان به بی حجابی همسرشون راضی میشن،حتی بعضی خانم ها میگن که همسرشون ازشون میخواد که آرایش کنن و بی حجاب باشن. چیزی که مهم اینه که بدونیم بعضی از این افراد بی غیرت از اول اینجوری نبودن و مرحله به مرحله پیشرفت کردن
💥بعضی عواملی که باعث بی غیرتی مردا میشه رو باهم مرور می کنیم:
۱. گوش دادن موسیقی مبتذل🎶
۲. عادی کردن روابط زن و مرد در رسانه
۳. اینستاگرام،ماهواره📡
۴. ترک نماز و سستی اعتقادات مذهبی
۵. استعمال مشروبات الکلی🥂
۶. اعتیاد به مواد مخدر🚬
۷. معاشرت با افراد بی بند وبار
💠پیامبـر اڪرم(ص):
《خداوند هفت نفر را لعنت ڪرده
یکی از آنها مردی است ڪه
نسبت به پوشش و
عفت همسرش بیتوجه است》
📚مستدرکالوسایل،ج۱۴،ص۲۹۱
@jihadmughnieh
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 اطلاعنگاشت | اصلاح اقتصاد؛ اولویت مجلس یازدهم
🔻حضرت آیتالله خامنهای پیامی به مناسبت افتتاحیهی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی صادر کردند؛ ایشان ضمن یادآوری مسئله اصلی کشور، توصیههایی در این زمینه بیان نمودند که در این اطلاعنگاشت مرور میشود.
💻 @Khamenei_ir
دختر ۱۴ ساله
دوست پسر۳۰ ساله
پدر ۳۷ ساله
ماجرا رو شنیدین اما
مطمئن باشید اگه داستان هرجووور بود بازم یک جواب داشتیم برای گفتن...
اگه پدر کاری نمیگرفت:
چه پدربی غیرتی😕
اگه دخترشو نمیداد:
چه پدر بی احساسی😖
اگه دخترو میداد:
ازدواج تو سن بچگی😏
رفقا ما بعضی وقتها زندگی رو برای هم تلخ میکنیم...
بعضی وقتها این افکار ماست که داس روی گردن بقیه میزاره...😔
حرفهای خاله زنکی و فشار های روحی
که باعث اتفاقات و انجام کارهای خطرناکی به خاطر آبرو میشه...
#کمی_فکر_کنیم
✅وقتی حرف زدنمون دردی رو دوا میکنه حرف بزنیم.
🔥وقتی دردی دوا نمیکنه #سکوت کنیم.
باغیبت و نیش و کنایه هیچ کاری درست پیش نرفته...اینکارو بزاریم کنار
@jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه
دختر ۱۴ ساله دوست پسر۳۰ ساله پدر ۳۷ ساله ماجرا رو شنیدین اما مطمئن باشید اگه داستان هرجووور بود با
یکی از اشتباهات ما همینه که وقتی یک منکر رو میبینیم
.
.
.
نمیریم #عاقلانه و بالطف و مهربانی باخودِفرد حرف بزنیم...😔
فک میکنیم بهمون میگن فضول🤔
ولی اگه غیبت کنیم که واقعافضولی کردیم...
درحالیکه حرف زدن و نصیحت کردن درواقع یک عمل #خیرخواهانه است🙃ودر۹۰٪مواقع نتیجه داره...
بقیه #اسمشو هرچی میخوان بزارن...✋
📛درعوض میریم غیبت طرف رو🔥میکنیم و کل دنیارو خبردار میکنیم که فلانی اینکاررو کرده...
⛔️فک نکنیم کارهامون عوارض سوء نداره...
.
✅وقتی و درجایی حرف بزنیم که #نتیجه داره
@jihadmughnieh
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛💛
❤️
#تنها_میان_داعش
#کتابخونی_در_قرنطینه
#قسمت_پنجاه_ویکم
صدایی در سکوتم نشست :《نرجس!》♡ سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد.😲😳
آفتاب نگاه عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید. یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد.😶
چانه ام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که نگران حالم نفسش به تپش افتاد :
《نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟》
باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریه هایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم وحرارت سرانگشت عاشقش را روی صورتم حس میکنم.☺️❤️
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را
بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود.
چانه ام روی دستش میلرزید و میدیداز این معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید وعاشقانه به فدایم رفت :
《بمیرم برات نرجس! چه بالیی سرت اومده؟》
ومن بیش ازهشتادروز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم این همه مردصدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب حضرت زهرا(س)را صدا میزد.
هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از
دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست.
هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و میدیدم از غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود،دستان مردانه اش میلرزد.
اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشکچشمانم التماسش میکردم و او از بالیی که میترسیدسرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته تر میشد. 😵
میدیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمیکند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :《دیشب باگوشی توپیام دادکه بیام کمکت!》🙄
و میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون غیرت در نگاهش پاشید،نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم:《قبل از اینکه دستش به من برسه،مُرد!》
ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل امیرالمؤمنین(ع)داشتم که میان گریه زمزمه کردم:
《مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (ع) امانت سپردی؟ به خدا فقط یه قدم مونده بود...》 😖
از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید:
《زخمی بود، داعشی ها داشتن فرارمیکردن و نمیخواستن اونو باخودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منوندیدن!》😁
@jihadmughnieh
* #مراقب_فطرت_پاکت_باش_بانو
#فاسد_شدن_به_همین_راحتیست
#بخش_اول
.
یک روز که چشم هایش درگیر آسمان و زمین هست🌎 و در جستجوی خیال خویش دارد پرندگان را می شمارد ، ناگاه یادش می آید که فضایی هم هست به نام مجازی !📱
درباره اش بسیار شنیده و از آنجایی که معتقد هم هست ، سخنان آقا درباره مهم بودن این فضا در ذهنش مرور می شود .
تصمیم میگیرد ، آن هم یک تصمیم سازنده ، اینکه بیاید و در فضای مجازی ، به اصطلاح سنگری برای خود دست و پا کند .✌️
اما سنگرِ #بدون_تجهیزات که فایده ای ندارد...😕
دوباره در خود فرو می رود و بالاخره فکری به خاطرش خطور می کند ، اینکه باید در زمینه حجاب فعالیت کنم ! و تولید محتوا هم داشته باشم !🙂🎞💽
.
سراسیمه گوشی اش را بر می دارد و برای آن فلان رفیق عکاسش 📸زنگ می زند: از چه نشسته ای که فضای مجازی #محتاج_به_فعالیت فرهنگی هست آن هم از نوع حجاب🧕 که بی حجابان دارند فراوان می شوند و روایت ماجرا و خداحافظ .
.
حالا می نشیند و فکری می کند به حال ملزومات عکاسی📷 ، در اتاق می چرخد ، یک پیکسل پیدا می کند فکر کنم عکس یک شهید❣ باشد یا ”#من_حجاب_را_دوست_دارم” هست احتمالا !
یک کیف زیبا هم دارد که گل های قرمز روی آن فرش شده اند ! کیف را هم می گیرد ، چون حیف هست!👜
و یا اینکه اصلا مگر بدون انگشتر و ساعت⌚️ می شود تبلیغ حجاب کرد؟
نه والا ، نمی شود!
خلاصه #ملزومات را هم می گیرد !
می رود مرحله بعد و اکنون نوبتی هم باشد نوبت #لوکیشنِ_عکس هست و اولین مکانی که به ذهنش می رسد ، گلزار شهداست❣ ، امروز را قرار بر اینجا می گذارند حالا شاید فرداها دریا 🌊، جنگل 🏔، پارک ⛲️، میدان ، قبرستان ، و یا هرجایی دیگر...
.
می روند و می رسند به گلزار شهدا ...
خب فلانی دوربینت را در بیاور که کنون نوبت تِرکاندن ماست !😎
زاویه ها را در ذهنش می چیند ، ابتدا می رود بالای #قبر_یک_شهید 💕 به حالت فاتحه ، عکسی از او می گیرد.
بعدی ، پیکسل را می آورد جلوی چهره اش ، و دیگری فوکوس می کشد روی پیکسل که نکند صورت او معلوم شود ، که یکهو زشت باشد!!!!!!
بعدی ، در میان قبر ها راه می رود و از پشت سر ، عکسی می گیرد 📸، تازه کیف گلدار هم مانده ، یک گل سرخ در دست🌹 ، همان دستی که انگشتر💍 و ساعت تزییناتش را به عهده دارد ، و بک را هم نصف کیف و نصف گلزار قرار می دهد ، ذوق عکاسی هم که الحمدالله عالی...😒
.
خندان و شاد و سرخوش از اینکه بالاخره آنها هم #حرکتی_در_جهت_فرهنگ زده اند ، مسیر خانه 🏘را طی می کنند ، البته رَمِ عکس ها را هم از رفیقِ عکساش می گیرد ،به خانه که رسید می رود و می نشیند به پشت لب تاپ عکسها را گلچین می کند ، ادیت می کند و به به و چه چه که قرار است فوج فوج از بی حجابان به حجاب بگرایند.🧕🧕
یادش می آید که ای وای ، حالا کجا باید اینها را منتشر کنم؟ احتیاج به یک رسانه عکس محورِ بدون فیلتر دارد و البته پر رفت و آمد 🙄، و از آنجایی که در میان صحبت دوستان ، از اینستاگرام و دیده شدن ، شنیده بود ، #اینستاگرام را انتخاب می کند.😕
پس از طیِ مراحل ثبت نام می رسد به نام ، خب این هم داستانی دیگر ! چه بگذارد که به تبلیغ حجاب بیآید؟🤔
چادر خاکی؟ مدافع چادر؟ ساداتِ چادری؟ کیمیاحجاب؟ یا چی؟
بالاخره روی ”مدافع چادرِ خاکی مادر” به نتیجه می رسد.(اسامی همیشه به اینها ختم نمی شود!)😒
.
اولین پست را با ذکر یا زهرا ❣و با #نیت ارسال می کند ، همان که نشسته مقابل یک شهید گمنام ، که نیمه تار است ، خدا را شکر اعتقاد به تاری چهره هم دارد (اما خب فعلا!🙄)
کپشن را هم می نویسد : من می خواهم با #چادرم قلعه ی نفس را فتح کنم✊ همچون آن شهیدی که #فاتح_قلبم بود .😔🌹
.
باور کنید ، من هم او را لایک خواهم کرد(با اغماض) ، عالی... هم عکس هم متن ... جای قسم نیست اما بدانید نیت واقعا خالص ... اما اندکی بیراهه و اندکی ناآگاه نسبت به آینده ...
.😕
#ادامه_دارد...
@jihadmughnieh
در سنگ نگاره های ایران باستان ، هیییچ کس برهنه نیست...
نمیدانم کسانی که مدعی برتری ایران باستان و زرتشت بر اسلام هستند ، چگونه برهنه ( مانتو کوتاه 👚، بدون روسری و حجاب ، شلوار کوتاه👖 و... ) در بین مردم راه میروند ؟؟؟!!!!
حتی خود کوروش هم اینجوری لباس نمی پوشید 😐😐😐😐
جالبه ...
جالبه اینکه طرفدار ایران باستان باشی و تیپ غربی بزنی...
پست های آمریکایی🇱🇷 رو لایک کنی...
عیبی نداره...
لابد توی یه جا نوشته شده که ایران باستان هم عاشق دشمنانش بوده و روی اعتقاداتش پا میذاشته...
از اعتقادات ایران باستان هم فقط همین رو قبول دارن که گفتار نیک و کردار نیک و ...
(که بهش عمل هم نمیکنن) اصن اون جاهایی که زرتشت میگه : بدکاران مجازات میشوند و یه جایی ازتون بازخواست میشه و اعمالتون رو داوری میکنن رو ...
اینا رو اصننن قبول ندارن.
ای بابا.
ما که نفهمیدیم بالاخره کدوم طرف رو قبول دارن...
اگه طرفدار آمریکا و اروپا و اینا هستی بگو و خیالمون رو راحت کن...
چرا تاریخ ایران باستان رو زیر سوال می برین ؟؟؟
@jihadmughnieh
#بیقرار_شهادت
سر مرا هم بریدند....
درد نداشت.💞
«نوجوان 17 ساله ای که اخیراً(در سوریه) شهید شد، به مادرش میگوید :با توجه به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم
مادر اجازه تعریف خواب را نمیدهد.
برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود : 2 شب است که خواب میبینم که روی سینهام نشستهاند تا سرم از تنم جدا کنند، فریاد میزنم و آنوقت است که امام حسین(ع)❣ میآید و میگوید، نترس ، درد ندارد... سر من را هم بریدند، درد نداشت.»
راوی : سردار شهید حاج قاسم سلیمانی❣
#شهید_ذوالفقار_عزالدین
@jihadmughnieh