فاتحه کبیره
یک مرتبه حمد
یک مرتبه توحید
یک مرتبه ناس
یک مرتبه فلق
یک مرتبه کافرون
هفت مرتبه قدر
سه مرتبه ایت الکرسی
آیت الله بهجت می فرمایند:
هرکس برای میتی اینگونه فاتحه بخواند، *
هم رفع گرفتاری ازخودش می شود
و هم گنجی برای میت.*
قرائت فاتحه کبیره هدیه به شهید جهاد مغنیه
@jihadmughniyeh_ir
°●•🥀•●°
چگونہدربندخاڪبمانده #پرندهاۍ
ڪہپروازآموختہ...:)
مراقبنفسوغرورتباش...
نکنددامنھد؟
خامشوۍ،رامشوۍ؟
نپَریده،جلدشوی،
بۍپروبۍبالشوۍ؟😔
#التماسدعایشھادت✋🏾
『 @jihadmughniyeh_ir 』
❀ ﴾﷽﴿ ❀
صبح سر میکشد از پشت درختان، خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشایی را
سلام صبحتون بخیر🍃
امروزتون چون خورشید، مهرآفرین
چون باران، باطراوت
مثل رویا شیرین
و چون پروانه زیبا و سبکبال
#رسول_خدا صلی الله علیه و آله:
🔅أقلُّ ما يكونُ في آخِرِ الزّمانِ أخٌ يُوثَقُ بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ؛
📍كميابترين چيز در آخر الزمان برادرى قابل اعتماد، يا درهمى حلال است.
🗓 یکشنبه
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
۲۴ جمادی الثانی ۱۴۴۲
۷ فوریه ۲۰۲۱
🍃
نشانت روی قلبم خورده که تا همیشه خادمت باشم
#خادم_الشهداء
@jihadmughniyeh_ir
#غیرت 👊🏻
#قسمت_اول
از همین اول بگم علاقه ای به نرم افزارهای خارجی که خودتو توش به نمایش بزاری نداشتم...
معتقد بودم که اینجوری چیزا باعث میشه آدم بیش از حد توی مادیات و به نمایش گذاشتن ظواهرفروبره...
مخصوصا نرم افزارهایی که ماشاءالله معمولا اعضاش غیرت و حیا رو خورده بودن یک آبم روش...
امامتاسفانه سجاد داشت...سجاد برادرمه و دوسال بزرگتر...یعنی تقریبا هیفده... هرچی بالحنهای مختلف بهش میگم این دخترایی که یک پر شال میزارن رو سرشون و شلوار ساق نود میپوشنو دنبال نکن گوشش بدهکار نیست...
جوابم رو هم همیشه اینجوری میده که اونا خودشون اینجوری میخوان...وقتی حرامه که نگاهت حرام باشه نه وقتی اونا خودشون اینجور صفحات رو درست میکنن تا نگاشون کنیم...😕
گفتم نرم افزار خارجی دوست ندارم اما فقط یکیشو داشتم.اونم برای اینکه برای تماس تصویری لازم بود...مخصوصا تو این ایام که نمیتونستیم همرو ببینیم...
دیروز با سجاد بحثم شده بود...کنارم نشسته بود و هی این عکسا رو لایک میکرد...شاید پسرا باور نکنن...من دخترم اما باورکنید ماهم #غیرت داریم...چیزی که خیلیا اسمشو میزارن حسادت...اما حسادت تعریفش یک چیزدیگس...
دخترایاد ندارن عین پسراصداشونو کلفت کنن داد بزنن که های و هوی سرتو بنداز پایین ...چشاتو ببند...😡
دخترا مدلشون اینجوری نیست...وقتی این صحنه هارو از داداششون میبینن قهرمیکن، اخم میکنن،محل نمیدن...البته دخترایی که هنوز به مرحله ی بیتوجهی نرسیده باشن...
این مرحله چیزیه که حتی وقتی داداشت رو با دختر غریبه ببینی محل ندی و برات مهم نباشه...چیزی که متاسفانه خیلی جاهادیدم...
منم چون هنوز اینجوری نشدم به این حالت😡پوفی کردمو از کنارش بلند شدم .
وقتی دوباره نگاش کردم دیدم یک نیشخند زده و زیرچشمی نگام میکنه و به کارش ادامه میده...😏
البته این ماجرا به همین موردختم نمیشه و وقتهایی که بازنداییم شوخی میکنه رو هم شامل میشه...
پ.ن:
اللــــهمـ عجــل لولیک الفرج🌿
سلامتــے همه دختراے باغیرتموݩ صلواتـــــ😍
#ادامـــه_دارد
نویسنده:
@jihademadmoghnieh
❀ ﴾﷽﴿ ❀
تا آفتاب میرود و صبح میدمد
عاید به خیر باد صباح و مسای تو
یارب رضای او تو برآور به فضل خویش
کو روز و شب نمیطلبد جز رضای تو
🌸🍃 سلام
صبحتون بخیر، روزتون خدایی
#امام_علی عليه السلام:
أبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ على نفسِهِ بمالِهِ و خلّفَهُ لِوُرّاثِهِ؛
📍بخيل ترين مردم كسى است كه مال خويش را از خود دريغ دارد و براى وارثانش بگذارد.
🗓 دوشنبه
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
۲۵ جمادی الثانی ۱۴۴۲
۸ فوریه ۲۰۲۱
#غیرت 👊🏻
#قسمت_دوم
نمونش یبار توی مهمونی فامیلی زنداییم سبزیهاشوآورده بود تا درحالیکه گل میگن و گل میشنون😒پاک کنن.
من هم توی همون جمع بودم اما سجادرفت چفت زنداییم نشست...زندایی جوان ماهم از خداخواسته به بهانه ی پاک کردن سبزی شروع کرد به شوخی و خنده...😂😅
خنده اونا هماناو خشم وافسوس من...
یه ربع زیرچشمی نگاشون کردم بعد ازجام بلند شدم رفتم بینشون واستادم...
درحالیکه لبخندمیزدم☺️سجادو با پام هل دادم و گفتم برو اونور تر میخوام بشینم.
_وا اینهمه جا خب برو اونور بشین!!!
_نه اینجا بهتره...
_چه بهتری ای داره؟
_چقدسوال میپرسی برو اونور دیگه😒
زنداییم یکم متفکرانه نگام کرد و خودشو یکم کنار کشید...حقاکه یه سانت با داداش ما فاصله داشت ولی من از فرصت استفاده کردم خودمو تو همون یک سانت جا کردم...
راستشو بخواین آدم میترسه...اینجورچیزاپسر سر به راهوخجالتیو از راه به در میکنه...😔چی برسه به داداش من که یکسره برا کارش یا مدرسه بادوستهاش یا...تو خیابون و کوچه هاست...🙃
یبار مدرسه برامون اردو گذاشته بود.
فردا از اردو برگشتیم و باید اولیاء صبح زودمیومدن دنبالمون...فکرکردم بابا یا مامانم میاد اما تا از پنجره دیدم سجاد داره از در وارد میشه سریع لباسمو پوشیدم و وسایلمو برداشتمو رفتم دم درسالن...بایدمیرفت دفتر و به معاون اطلاع میداد...من دم کلاس بودم که زهرا از کلاس اومد بیرون تا اومد بیرون هلش دادم توکلاس گفتم
-نهههههههه
وحشت زده نگام کرد
- چیشده؟😦
-هیچی...خیلی بی دقتی...اگه الان یک مرد تو مدرسه باشه میخوای چیکار کنی؟
یکم نگام کرد
-باشه😥
رفت توچادرشوسرش کرد و بعدرفت بیرون
سجاد اومد بیرون...سریع در کلاسو بستم رفتم گفتم
-بریم داداش من اومدم...
-اوه چه آماده هنوز میخواستم صدات کنم
-ما اینیم دیگه😉
#ادامـــه_دارد
اللهم عجل لولیک الفرج🌿✨
نویسنده:
@jihademadmoghnieh