eitaa logo
جرعه ناب
645 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
199 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
یافتن مقام محمود به بر کت سالار شهیدان متن:« وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏» در این بخش زائرازخداوند درخواست می کند ؛حیات وی تا بدانجا ارزشمند گردد ،که همانطور که اهل بیت ضمن نجات خویش ،در پی نجات دیگران هستند،وی نیز بتواند علاوه بر رهایی خود از عالم ماده ؛دیگرانرا نیز به سر منزل مقصود سوق دهد. توضیح آنکه ؛مراد از مقام محمود ؛بنابه نقل مفسرین مقام شفاعت است؛مرحوم علامه در تفسیرگرانسنگ «المیزان » می نویسد :فریقین اتفاق دارند مبنی براینکه روایات فراوانی از نبی اکرم واهل بیت (علیه السلام)واردشده ؛مراد شفاعت است.المیزان، ج ۱۳ ، ص ۱۷ وکسی می تواند دستگیر دیگران باشد که خود؛ ازورطه هلاکت عالم ماده رهایی یافته باشد.پس زائری که چنین درخواستی ازخداوند متعال دارد ،می بایست درتربیت وتهذیب خویش تا بدانجا بکوشد که ،نه تنها خود را نجات دهد،بلکه دیگران را نیز ازگرفتارشدن نجات دهد.چنین امری زمانی ممکن است که انسان ،دستورات خداوند و رسول را بدرستی انجام دهد ؛تا درست تربیت شود؛ یعنی مؤدب به آداب الهی شود تا بتواند علاوه برخود؛دیگران را ازورطه هلاکت نجات دهد .پس کسی خود اسیرشهوات هوی وهوس است وعقل عملی وی اسیر شهوات است؛ شاید علم به گناه داشته باشد ،اما چون اسیراست مرتکب گناه می شود، چنین کسی خود اسیراست ؛ چگونه می تواند دیگران را از شهوات نجات دهد ؛ پس کسی می تواند چنین ادعایی داشته باشد که خود را از بند شهوات و هوی وهوس آزاد کرده باشد . 📚انوارکبری،ص۱۷۲ @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسلام چند نکته نهفته است 1- زبانی که به سلام بازمی شود نباید آلوده به لغو و کلام بیهوده باشد یا حد اقل سعی کند ازگفتاربیهوده بدورباشد .                                                                                  3- باید ازگناه اجتناب نماید و گناهان زبانی مانند غیبت ، دروغ ، تهمت ، افتراء توهین مرتکب نگرددواساسااز هرگناهی بدورباشد زیرا گناهان ولو کوچک انسان را برگناهان بزرگ جری میکند و موجب شکستن حرمت احکام الهی می شود .                                                 این دونکته را می توان ازین آیه شریفه استنباط نمود که دربهشت نه لغو می شنوند ونه گناه  فقط سلام است « لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً » ([1]) پس همانطورکه دربهشت جای سلام است جای بیهوده گفتن و گناه نیست پس انسانی که میخواهد برای بهشت عمل نماید باید تمرین کند که بهشتی زندگی کند .                                                                    3- دلی که عاری ازکینه است میتواند سلام حقیقی را ابراز نماید چراکه همانطورکه گذشت سلام امر بهشتی است و دلهای بهشتیان ازکینه خالی است « وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِين‏»([2])                                                                                    ازینرو بایدسعی کرد  دل ازکینه عاری باشد و ازخداوند همین را درخواست نماید « وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»([3])                                                                              وقتی به سالار شهیدان  و یا اهل بیت عصمت و طهارت سلام داده می شود باید توجه داشت که ؛   1- آنها زنده هستند زیرا شهید زنده است « و لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏» ([4]) هم ازآن جهت که شهید هستند زنده هستند هم ازآن جهت که ولی خداوند هستند زیرا اگر خود زنده نباشند نمی توانند به دیگران زندگی بدهند و سرّ زنده بودن شهید از آن جهت است که به دعوت آنان پاسخ مثبت داده است « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم‏» ([5])                                                                                   2- به زائر نزدیک هستند لذا صدای زائرخویش را می شنوند . در دعا یی که به عنوان اذن دخول مشاهد مشرفه آمده است زائر این دو حقیقت را به خود گوشزد میکند و می گوید ؛ من به حرمت صاحب این مشهد شریف درغیبتش اعتقاد دارم همانطورکه درحیاتش چنین بوده و می دانم رسول تو و جانشینان تو زنده بوده و نزد تو متنعمند و مقام وجایگاه مرامی بینند و کلام مرا می شنوند و جواب سلام مرا می دهند ومرا ازشنیدن کلام آنها محجوب ساختی درحالیکه فهم مرا با لذت بردن از مناجات آنها گشودی « اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُها فِي حَضْرَتِهِ، وَأَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَخُلَفاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْياءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَقامِي، وَيَسْمَعُونَ كَلامِي، وَيَرُدُّونَ سَلامِي، وَأَ نَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ، وَفَتَحْتَ بابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُناجاتِهِمْ، ([6])                                          3- سلام به منزله تسلیم نمودن خود به اهل بیت عصمت وطهارت است پس کسی که خود را تسلیم آنان می سازد تا آنجا که می تواند می بایست از آنچه موجب نافرمانی آنها محسوب می شود اجتناب کند و تمام تلاش خویش را برای انجام فرامین و دستورات آنها فراهم کند .          ) واقعه : 26[1] )حجر : 47[2]  )حشر : 10[3] )آ ل عمران : 169[4] ) انفال : 24[5]  مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 534( [6] https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر یاد قیامت قال عیسی علیه السلام. بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ کَمَا أَنَّ الدَّابَّةَ إِذَا لَمْ تُرْکَبْ وَ تُمْتَهَنْ تَصَعَّبَتْ وَ تَغَیَّرَ خُلُقُهَا کَذَلِکَ الْقُلُوبُ إِذَا لَمْ تُرَقَّقْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ بِنَصَبِ الْعِبَادَةِ تَقْسُو وَ تَغْلُظُ حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «و بحق مى‌گويم همچنان كه اگر مدتى بر حيوان سوار نشوند و او را رها كنند،پس از آن سوارشدنش مشكل مى‌شود و خُلق او تغییر میکندهم چنين قلوب انسانها اگر با ياد مرگ و عبادات،رقيق و نرم نشوند،دچار قساوت مى‌گردند و سخت مى‌شوند» بحارالانوار ج ۱۴ص۳۲۵ https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
از مرحوم فلسفي نقل مي كنند كه قبل از انقلاب در يكي از شهرستانهايي كه شيعه و سني در كنار هم زندگي مي كنند سخنراني داشتم، ديدم بر اثر نبود مجالس موعظه و امربه معروف و نهي از منكر در آن شهرستان فحشاء و منكرات زياد شد، روزي علماي اهل سنت به ديدن من آمدند آنها را مورد عتاب و سرزنش قرار دادم كه چرا مجلس موعظه نداريد و امر به معروف و نهي از منكر نمي كنيد؟ پس از سخنانم يكي برخاست و گفت: خداوند( تعالي) سايه امام حسين (علیه السلام) را از سر شما علماء شيعه كم نكند، ما چون حسین (علیه السلام) نداريم و مجلس روضه نداريم مردم اطراف ما جمع نمي شوند. امام حسين (علیه السلام) يك محبوبيتي به شما علماي شيعه داده است كه تا نام او را مي بريد و صحبت روضه او مي شود همه اقشار گرد شما جمع مي شوند و شما در زير سايه ي خيمه عزاداري او هم اخلاق مي گوييد و هم معارف و احكام و شيعيان به بركت عزاداري امام حسين (علیه السلام) تربيت مي شوند. اين رمز موفقيت شما روحانيت شيعه است، من گفتم: راز موفقيت و محبوبيت روحانيت شيعه را خوب فهميدي. ( راهیان نور – محرم 421- ص49) بنابراين يكي از فلسفه ها و بركاتي كه عزاداري امام حسين (علیه السلام) و ديگر ائمه (علیهم السلام) به همراه دارد فرصتي است كه براي تجديد معنويت و شناخت معارف و احكام ايجاد مي كند و جو معنوي و احساس ديني به وجود مي آورد. علاوه بر فضاي معنوي حاصل ازعزاداري و ايام سوگواري و بستر سازي براي انجام امر به معروف و نهي از منكر و بيان معارف ديني نكته ي ديگري كه حائز اهميت است درس گرفتن از نهضت امام حسين (علیه السلام) و عبرت آموزي از تاريخ آن است. https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان تمام تلاش خویش را می کند تا با عزت و آبرو زندگی کند و نزدمردم دارای ارزش و اعتبار باشد اما گاهی راه به بیراهه می رود زیرا عزت و آبرو و مقام ارجمند آن است که خداوند به انسان عطا کند و انسان نزد خداوند که مالک و صاحب اختیار اوست ارزش پیدا کند از منظر دینی تنها و تنها در پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت ممکن است انسان بدین مقام دست یابد  لذا در زیارت عاشورا می فرماید ۱-اگر آبرو می خواهید به سراغ اهل بیت بروید: « اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِ‌السَّلام» خدایا بحق امام حسین علیه السلام مرا نزد خودت آبرو مند گردان ۲-اگر کرامت و شرافت می‌خواهید در پرتو شناخت اهل بیت است. «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَكْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیائِكُمْ » از خداوند می خواهم با شناختی که از شما اهل بیت علیهم السلام و اولیا خدا پیدا می کنم مرا والامقام و ارجمند گرداند ۳- و اگر قرب به خداوند می خواهید در پرتو اهل بیت است .« وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالَاتِکُمْ به خدا و به شما با محبت و پیروی ازشما نزدیک می شوم بنابراین آنان که به سراغ خداوند نروند و یا نخواهند از مسیر اهل بیت به خدا برسند در جای دیگر بدنبال آبرو و کرامت هستند پیدا نخواهند کرد قُلْ مَن کَانَ فِی الضَّلَالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا ۚ حَتَّی إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا (مریم:۷۵) بگو: «آنها که در گمراهی بوده اند، باید خداوند به آنها مهلت دهد تا زمانی که وعده الهی را با چشم خود ببینند: یا مجازات (این دنیا)، یا (عذاب) قیامت را! (و به زودی) خواهند دانست چه کسی جایگاهش بدتر، و لشکرش ناتوانتر است! @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم شهید دستغیب در کتاب برزخ از کتاب اربعینات سعیدقمی از شیخ بهایی نقل میکند: روزی رفته بودند تخته فولاد اصفهان؛ یک پیر مردی آنجا بود. سفره اش را پهن کرده بود و مشغول غذا خوردن بود. مرحوم شیخ بهایی گفت : «این آقا فرد معمولی نیست؛ برویم ببینیم چیزی دارد به ما بگوید! مرحوم شیخ بهائی پرسیدشماتا الان چیزی دیدی؟ گفت:بله _من اینجا داشتم غذا میخوردم، یکبار دیدم که میتی را آوردند دفن کردند؛ یک مقدار که زمان گذشت دیدم که یک جوان بسیار زیبا و بسیار خوش رو، معطر، که به این زیبایی و خوش بویی تا الان ندیده بودم . . همین که رفت بالای قبر پنهان شد. من که متحیر بودم، این کیست؟ چطور شد که رفت؟ همینجور که داشتم به اینها نگاه میکردم، یک دفعه بوی تعفن شدید آمد. نگاه کردم یک سگ بسیار سیاه و زشت آمد بالای این قبر پنهان شد. ایستادم... همینطور گذشت. متحیر نگاه می‌کردم. ناگهان دیدم آن جوان زیبا با موی ژولیده، لباس پاره، بدنی خونی در حال رفتن بود. دویدم و رفتم به او گفتم :آقا صبر کنید. شما کی هستید؟ آن سگ سیاه چه بود؟ چرا اینقدر زیبا رفتید و زشت برگشتید؟ بدنی خونین، لباسی پاره؟ گفت من عمل نیک این فرد بودم. می‌خواستم با او باشم؛ اما آن سگ عمل زشتش بود. چون عمل زشتش بیشتر بوده است، غالب شده و آن سگ تا قیامت با او است تا ببینیم خدا چه می‌خواهد. مرحوم شیخ بهایی( رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: ما در دین تجسم عمل راداریم پس عمل تجسم پیدا می‌کند. چیزی را که انسان آنقدر انجام داد که ملکه شد برایش، انسان با آن عمل ساخته شده است. آن در آخرت، تجسم پیدا می‌کند. پس فرق دارد عملی که در دنیا انجام می‌دهید، پاداشی، عقابی، جزائی، که کیفری که در مقابلش هست، قرار دادی است. اما در آخرت تمثل همان فعل هست، حقیقی است. (برزخ شهید دستغیب ص۱۳۰) https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راقم این سطورمتمنی عفو و بخشش از رب غفور، علی بن محمد رضا( غفرا لله لهما ) مشهور به علی گلایری گوید: بدانکه چون به حریم آل ا لله راه یافتی، با سلام اذن دخول می طلبی و ادب مقتضی آن است که حضرت را به کنیه بخوانی نه به نام، پس بهمراه سلامی که به آن جناب میدهی ویژگی سالار شهیدان را به خود گوشزد مینمایی که فرزند رسول خدا وبرگزیده الهی است و درمکتب امیرالمؤمنین و زهرای اطهر ( علیهما السلام ) درس آموخته است. و بخاطر ظلمی که بر آن بزرگوار رفت وغارت اموالش و اسارت رفتن خاندان مطهرش خداوند خود عهده دار انتقام اوست ، از آنجا که مصیبتی که برآل الله رفت بر زمین و آسمان گران وسخت آمده است، ظالمین آنانرا، مورد لعن قرار می دهی و دلیل آنرا نیز به خود متذکرمی شوی که چون حقی که خداوندبه اهل بیت عطا کرد را غصب کردند و اهل بیت را مورد ظلم و آزار قرار دادند، پس وفاداری خود را به حضرت اظهارمیکنی. چون بدین مرحله رسیدی دشمنان حضرت را بنام متذکرمی شوی و آنها را لعن می کنی و از خداوند درخواست میکنی که با  آل ا لله باشی تا بدین وسیله بخاطر آبروی اهل بیت آبرو یابی و اینجاست که قدم به نقطه ای می نهی که اوج دعاست و خود را یار وفادار حضرت می دانی، و تولی و تبری را به حد اعلی بیان می کنی و خود را تسلیم حضرت می دانی و درمقابل دشمنان حضرت به جنگ بر خواسته می بینی ودر این صورت آنقدر به آنان نزدیک می شوی که حیات وممات خویش را آن چنان بالا می بینی که خود را درکنار اهل بیت نظاره می کنی و از خداوند حیات و ممات انسان کامل را درخواست میکنی ، پس بدان آنچه می خواهی چیست و ازچه کسی میخواهی و قدم به چه جایی نهادی ، و در اینجا تأثر عمیق خود را نسبت به کسانی اعلام می کنی که نه تنها اهل بیت را به شهادت رساندند بلکه ازین عمل شادمان بودند، ازینرو ملعون درلسان خدا و رسول هستند. پس از آنان اظهاربرائت میکنی و چون بدین مقام رسیدی، بخوبی از عهده تولی و تبری برآمدی پس لازم است یکبار دیگر آنرا به خود متذکر شوی و بعد از لعن دشمنان آل الله سلام برآن عترت پاک را زمزمه میکنی و کسانیکه پایه گذاراین ظلمها بر آل الله هستند را لعن میکنی  چون بدین بارگاه راه یافتی و دوست و دشمن را شناختی و حیات و ممات طیبه را به خود یاد آور شدی و از عهده تولی وتبری به نیکی برآمدی سزاوار است که سر بر خاک بسایی و ندای « اللهم لک الحمد ، حمد الشاکرین لک علی مصابهم» را  سر دهی و بگویی خدایا تراآنچنان حمد وستایش می کنم که شاکرین به هنگام مصیبت ،حامد تو هستند و چون بدون توجه وعنایت سالار شهیدان نمیتوان بدین مقام راه یافت و بدون توسل بدان کشتی نجات امکان رهایی از ظلمتکده جهان مادی و تاریکی عقبا و عذاب الهی  نیست ازخداوند شفاعت وی را طلب میکنی. پس نه این زیارت ، زیارت ساده ایست و نه این گفتار کلام راحت، خوب بیاندیش چه می گویی و به چه کسی میگویی و چه میخواهی . https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم شیخ عباس قمی ( رحمة الله علیه ) در کتاب شریف مفاتیح الجنان داستان زن اشرف حداد را آورده است و فرموده است : «ثقة صالح متقی حاج ملا حسن یزدی که از نیکان مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت است نقل کرد از ثقة امین حاج محمد علی یزدی که مرد فاضل صالحی بود در یزد که دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره ای در خارج یزد که درآن جماعتی از صلحا مدفونند و معروف است به مزار بسر می برد و اورا همسایه ای بود که درکودکی باهم بزرگ شده  و درنزد یک  معلم می رفتند تا آنکه بزرگ شد و شغل عَشّاری ([1])پیش گرفت تا آنکه مرد و درهمان مقبره نزدیک محلی که آن مرد صالح بیتوته میکرد اورا دفن کردند ؛ پس اورا خواب دید پس از گذشتن کمتراز ماهی که در هیبت نیکویی است پس به نزد او رفت و گفت: من می دانم مبدأ و منتهای کار تو و ظاهر وباطن تورا ، و نبودی تو از آنها که احتمال رود نیکی در باطن ایشان و شغل تو مقتضی نبود جز عذاب را پس به کدام عمل به  این مقام رسیدی ؟                         گفت چنان است که  گفتی و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا دیروزکه زوجه اشرف حداد  فوت شدو در این مکان اورا دفن کردند ؛ و اشاره کرد به موضعی که قریب صد زراع از او دور بود و در شب وفات او حضرت ابی عبد الله الحسین ( علیه السلام ) سه مرتبه اورا زیارت کرد و در مرتبه سوم امرفرمود به رفع عذاب ازین مقبره ؛ پس حالت ما نیکو شد و در سعه افتادیم . پس از خواب متحیرانه بیدار شد و حداد را نمی شناخت ومحله اورا نمی دانست پس دربازارحدادان ([2]) ازاو تفحص کردو اورا پیدا نمود و ازاو پرسید : برای تو زوجه ای بود؟ گفت آری دیروز وفات کرد واورا درفلان مکان؛ و همان موضع را اسم برد دفن کردم گفت او به زیارت ابی عبدا لله رفته بود ؟ گفت: نه گفت : ذکرمصایب او میکرد ؟ گفت : نه گفت : مجلس تعزیه داری داشت ؟ گفت : نه آنگاه گفت چه می جویی ؟ خواب را نقل کرد , گفت : آن زن مداومت داشت به زیارت عاشورا . »([3])   ) عَشّار به کسی گفته می شود که یک دهم مال را ازمردم اخذ میکند ( مالیات بگیر )المصباح المنیر ص 213 ( ماده : ع ش ر )[1] ) حدید به معنای آهن است حداد به آهنگر گفته می شود [2] )مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 773- 774[3] https://eitaa.com/jorenab
يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ‏ وَ أَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَرِي‏ءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ‏ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ‏ وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَ مَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ‏ https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کَفی بِالْمَوْتِ واعِظاً (بحارالانوار ج۶ص۱۳۲) برای پند و اندرز مرگ کافی است https://eitaa.com/jorenab
در برخورد امام حسین علیه السلام با جناب حر سه نکته برام جالب است 1⃣- در تاریخ اسم دو نفر از لشکریان حرضبط شد یکی جناب حر دیگری شخصی به نام علی بن طعان محاربی چون وقتی حضرت به لشکریان حر اب داد او نتواست اب بخورد حضرت مشک جمع کرد در دهنش گذاشت فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الطَّعَّانِ الْمُحَارِبِیُّ کُنْتُ مَعَ الْحُرِّ یَوْمَئِذٍ فَجِئْتُ فِی آخِرِ مَنْ جَاءَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا رَأَی الْحُسَیْنُ علیه السلام مَا بِی وَ بِفَرَسِی مِنَ الْعَطَشِ قَالَ أَنِخِ الرَّاوِیَةَ وَ الرَّاوِیَةُ عِنْدِی السِّقَاءُ ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ الْأَخِ أَنِخِ الْجَمَلَ فَأَنَخْتُهُ فَقَالَ اشْرَبْ فَجَعَلْتُ کُلَّمَا شَرِبْتُ سَالَ الْمَاءُ مِنَ السِّقَاءِ فَقَالَ الْحُسَیْنُ اخْنِثِ السِّقَاءَ أَیْ اعْطِفْهُ فَلَمْ أَدْرِ کَیْفَ أَفْعَلُ فَقَامَ فَخَنَثَهُ فَشَرِبْتُ وَ سَقَیْتُ فَرَسِی. بحارالانوار ج۴۴ص۳۷۶ خلاصه اش انکه چون ابن طعان شامی بود عربهای شام راویه به مشک می گفتند در حالی که حضرت عرب مدینه بود و در مدنیه راویه به شتر که اب داره می گویند حضرت فرمودراویه را بخوابان وقتی حضرت دید ابن طعان متوجه نشد خودش دهنه مشک جمع کرد ودر دهانش داشت 2⃣-احترامی که حر برای حضرت زهرا سلام الله علیها قایل بود فقال علیه السلام لِلْحُرِّ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ مَا تُرِیدُ فَقَالَ لَهُ الْحُرُّ أَمَّا لَوْ غَیْرُکَ مِنَ الْعَرَبِ یَقُولُهَا لِی وَ هُوَ عَلَی مِثْلِ الْحَالِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا مَا تَرَکْتُ ذِکْرَ أُمِّهِ بِالثُّکْلِ کَائِناً مَنْ کَانَ وَ لَکِنْ وَ اللَّهِ مَا لِی مِنْ ذِکْرِ أُمِّکَ مِنْ سَبِیلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا نَقْدِرُ عَلَیْهِ. وقتی حضرت فرمود مادرت به عزایت بنشیند چه می خواهی حر گفت اگر غیر تو هرکس این حرف را می زد جوابش می دادم اما چه کنم مادرت حضرت زهراست و من بهترین حرفی که می توانم بگویم باید درباره اش بگویم بحار الانوار ج۴۴ص۳۷۷ تو بلندی چرخ دون پستت گرفت خاک پای مادرم دستت گرفت 3⃣-فَضَرَبَ الْحُرُّ بْنُ یَزِیدَ فَرَسَهُ وَ جَازَ عَسْکَرَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ إِلَی عَسْکَرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَاضِعاً یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أُنِیبُ فَتُبْ عَلَیَّ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلَادَ نَبِیِّکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ قَالَ نَعَمْ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ وقتی جناب حر پیش حضرت رفت و گفت آیا جایی برای توبه من است حضرت فرمود بله خداوند توبه ات را قبول کند یعنی اصلا به رویش نیاورد کارش چه فاجعه ای ایجاد کرد (بحار الانوار ج۴۴ص۳۱۹) وقتی حر گفت من می تونم توبه کنم هیچ چیزی نفرمود سرزنشش نکرد فرمود خداوند توبه ات قبول کنه https://eitaa.com/jorenab
در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد پدر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام و مادر گرامیشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و در دهم محرم سال ۶۱ هجری در کربلا در سن ۵۷ سالگی به شهادت رسید و محل قبر شریفش کربلا می باشد  مهمترین نکته در زندگی امام حسین علیه السلام قیام در برابر یزید بن معاویه است، بعد از مرگ معاویه در۲۸ رجب ۶۰  هجری یزید حکومت را به دست گرفت حدود سه سال حکومتش طول کشید و در سال اول حکومتش، امام حسین علیه السلام را  به شهادت رساند . درسال دوم جان و مال و ناموس مردم مدینه را بر لشکریانش مباح نمود وعلتش ظاهرا آن بود عده ای از بزرگان مدینه به دیداریزید رفتند و او طبق معمول علنا شرب خمر کرد و آنها این موضوع را به مردم مدینه گفتند و نارضایتی عمومی شروع شد یزید ۱۲ هزار لشکر به فرماندهی مسلم بن عقبه فرستاده و بعد از شکست دادن مردم مدینه مدت سه روز جان و مال و ناموس مردم را بر لشکر حلال ساخت که این در واقع در ۲۶ یا ۲۷ ذی‌الحجه سال ۶۳ اتفاق افتاد.  ودر سومین سال حکومت خود کعبه  را به منجنیق بست واین  در سال ۶۴ هجری بود. دلیل عدم بیعت  امام حسین علیه السلام با یزید:. الف: تفاوت کیفی: یزید در نامه‌ای به اندازه گوش موش به فرماندار مدینه می نویسد از حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله ابن زبیر به زور بیعت بگیر و اگر بیعت نکردن سر آنها را برایم بفرست.لذا گرفتن بیعت به زور و تهدید بود در حالی که در مورد کسی دیگر چنین چیزی نبود. ب: تفاوت محتوایی: بیعت با یزید به منزله پذیرش موروثی بودن سلطنت بود یعنی خلافت بعد از پیامبر اکرم صلی الله به سلطنت تغییر می‌کرد و بیعت امام حسین علیه السلام می توانست مهر تأییدی بر این تغییر باشد. خلافت یزید مخالف صلحی بود که امام حسن علیه السلام با معاویه داشت زیرایکی از مفاد آن پیمان نامه عدم تعیین جانشین بود و بیعت کردن حضرت مخالفت با پیمان صلح امام حسن علیه السلام محسوب می شد. ج: تفاوت آثاری: 1.    تایید فسق و فجور یزید که علناً شرب خمر می‌کرد 2.    تکذیب سخنان گذشته خود مبنی بر فاسد بودن دستگاه خلافت 3.     پذیرفتن ولایتعهدی یزیدواین  به معنای نابودی اصل امامت بودزیرا تا قبل از یزید بحث موروثی بودن خلافت در جامعه اسلامی مطرح نبود  مهم ترین نکته ای که توجه به آن لازم است این است که مردم به فسق و فجور عادت کرده بودند و امام حسین علیه السلام سعی کرد تا مردم را بیدار نماید لذا در زیارت اربعین آمده است: امام حسین علیه السلام خونش را در این راه ریخت تا مردم را از نادانی و گمراهی نجات دهد https://eitaa.com/jorenab
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ می گویم: با توجه به اینکه زیارت عاشورامربوط به شهدای کربلاست مراد از علی بن الحسین حضرت علی اکبر علیه السلام است @jorenab
سؤالی كه ممكن است كه مطرح شود اين است در زيارت عاشورا که از امام باقر عليه السلام روایت شده است وارد شده : اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد (بحار الانوار /98/295). يعني خدايا اول ستمگري كه برپيامبر و آل او ستم روا داشت لعنت كن، و يا اينكه دستور داده شده كه بعد از نوشيدن آب قاتلين امام حسين (علیه السلام) را لعنت كنید(بحار//44/303)، سرّ وحكمت اين لعن چيست؟ برای جواب به این سوال باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که همانطور كه سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، تنها از احساسات مثبت هم ساخته نشده است بلكه در انسان همانطور كه استعداد خنديدن است، استعداد گرييدن نيز هست، دشمني با دشمن سيستمي دفاعي در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي كند و لذا در قرآن فرمود شيطان دشمن شماست و شما نيز او را به دشمني بگيريد (فاطر/16)، پس در كنار ستم، لعن و در كنار تولي تبري و اظهار دشمني نسبت به دشمنان اسلام نيز بايد باشد كه اگر اينگونه شويم حسيني هستم (آذرخشی از آسمان کربلا/29) حاصل سخن آنكه بزرگداشت مراسم سيدالشهدا و ديگر امامان بازسازي حيات آنهاست تا از آن به نحو احسن بهره بگيريم. علامه ي جعفري در این باره می نویسد : « گريه و ناله بر (امام) حسين (علیه السلام) جنبه ي عاطفي معمول ندارد كه مورد تحقير مافوق عاطفه و احساسات قرار بگيرد، زيرا روشن است كه خاك تيره گور آن، هم با گذشت سيزده قرن و اندي عاطفه طبيعي و گريه هايي كه از احساسات طبيعي فوران مي كند را خاموش مي كند، چنانكه در مرگ پدران و فرزندان خود مي بينيم، بلكه اين گريه ايست به حال حق و عدالت كه دستخوش هواي نفس يزيد نابكار و پيروانش گشته است بگذاريد دفاع انسان ها از حق و عدالت درصورت اشك متحول آور از اعماق جانشان برآيد تا آشكار شود كه حق و عدالت ازاعماق جان ها سرچشمه مي گيرد نه از رسوم و قراردادهاي اعتباري و صوري و زودگذر(شرح مثنوی /13/313) اينجاست كه عزاداري براي اهل بيت مورد توجه امامان معصوم و شاگردان آنها بوده است اين بركات كه جامعه از آن بهره مي برد، و تغذيه مي شود و با اشكهاي آن شستشو داده مي شود، و با اقتدا به امامان و به وي‍ژه امام حسين (علیه السلام) حركت رو به جلو خود را ادامه مي دهد. موجب حيات و زندگي و بالندگي جامعه است. https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱-  بیداری مسلمانان؛ بعد از قیام امام حسین علیه السلام ، قیام های متعددی مانند قیام توابین و قیام مختار و...  صورت گرفت. ۲-    آشکار شدن فساد دستگاه اموی به گونه ای که آلوسی از بزرگان اهل سنت در کتاب تفسیر روح المعانی ذیل آیه ۲۳ سوره مبارکه محمد صلی الله  علیه وآله وسلم می‌نویسد: هیچ شکی در فسق و کفریزید نیست و غزالی که می گوید: یزید را لعن نکنید شاید که توبه کرده باشد، خود غزالی هم مستحق لعن است. ۳-  گسترش شناخت اهل بیت، زمانی که امام سجاد علیه السلام وارد شام شد و با برخی از افراد شامی مناظره می کرد آنها بعد از شناخت اهل بیت علیهم السلام سوگند می‌خوردند که تاکنون اهل بیتی غیر از بنی امیه برای پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم  نمی‌شناختند. ۴-    شناخت عدم جدایی اهل بیت از قرآن، زمانی که به امام سجاد علیه السلام گفته شد الحمد لله الذی قتلکم، امام علیه السلام فرمود: آیا قران می خوانی؟ وقتی گفت بله فرمود: آیا این آیه شریفه را خواندی «قل لا اسألکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ما آن قربی هستیم که مودتشان واجب است. (مقتل خوارزمی ج۲، ص۶۱) ۵-   برجسته شدن نقش زن در جامعه، قبل از قیام امام حسین علیه السلام هیچگاه نقش زن به عنوان رهبر گروه در جامعه شناخته شده نبود ولی بعد از قیام حضرت و رهبری اسرا ء توسط حضرت زینب سلام الله علیها این نقش برجسته شد خصوصا وقتی وارد مجلس یزید شد که فرمانروای حدود ۱۷ کشور کنونی بود با کمال صلابت سخنرانی نمود و حتی فرمود: تو حقیرتر از آنی که من با تو سخن بگویم. و سخنان حضرت نقش تعیین کننده ای در افشای فساد حکومت یزید از یک‌سو و آزادی اسراء از سوی دیگر داشت . ۶-    مشخص شدن اسلام اصیل از غیر اصیل، چنانچه جناب حُر وقتی شب دهم دچار اضطراب می شود و از او پرسیده می شود چرا چنین هستی می گوید من خودم را بین بهشت و دوزخ مخیر می‌بینم این به خوبی نشان می‌دهد که مرز اسلام راستین از اسلام دروغین با این قیام آشکار شد. ۷-   عامل مهم تبلیغ اسلام اصیل ؛ائمه علیهم السلام اصرار فراوانی بر حفظ یاد قیام امام حسین علیه السلام داشتند لذا در اکثر ایام غم و سرور یاد امام حسین علیه السلام و زیارت آن حضرت سفارش شده است و این که دارای ثواب است و این برای آن است که اختلاف بین حق و باطل آشکار گردید. @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱-يا دَهرُ اُفٍّ لَكَ مِن خَليلِ كَم لَكَ بِالإِشراقِ وَالأَصيلِ ۲-مِن صاحِبٍ أو طالِبٍ قَتيلِ وَالدَّهرُ لا يَقنَعُ بِالبَديلِ ۳-وإنَّمَا الأَمرُ إلَى الجَليلِ وكُلُّ حَيٍّ سالِكُ السَّبيلِ ۱-ای دنیا! اف بر دوستی تو که بسیار از سپیده دمان و شامگاهان ۲- خواستارانت و دوستانت را به کشتن می دهی  و هرگز به بدیل آنان قناعت نمی‌ورزی ۳-همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زنده‌ای رهروی ناگزیر این راه است @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱-طبری نقل کرده است ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین (ع) ملاقات کردند. امام حسین (ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند امام (ع) علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام (ع) پذیرفت (نقل ازتاریخ طبری۴ص۳۱۷) ۲-ضحاک اوائل جنگ روز عاشورا حضور داشت ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت رسول (ص)، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد (نقل ازطبری ج۴ص۳۰۵) ۳-ضحاک وقتی دید لشکر دشمن در حال پبروز شدن است سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند (نقل ازانساب الاشراف بلاذری ج۳ص۱۹۷) می گویم : ۱-پس مهم نیست که در محضر امام حاضر باشی یا محضر امام غائب وقتی لیاقت نباشد دل همراهی نمی کند و وقتی دل همراه نباشد پاها می لرزد و دنیای فانی را بر عالم باقی ترجیح می دهد اما اگر دل همراه باشد حتی در کنار امام حاضر نباشد مانند انانی است که در رکاب امام و مقتدای خویش به نبرد پرداخته است ۲-لذا وقتی حضرت امیرالمومنین علیه السلام درجنگی پیروز شد یکی از یاران گفت کاش برادرم اینجابود حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: آیا فکر و دل برادرت با ما بود؟ گفت: آری. امام علی علیه السلام فرمود: پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه با ما در این نبرد شریکند آنهایی که حضور ندارند، در صُلب پدران و رَحِم مادران می‌باشند، ولی با ما هم عقیده و آرمانند، به زودی متوّلد می‌شوند، و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت می‌گردد فَقَالَ لَهُ علیه السلام: أَهَوَی أَخِیکَ مَعَنَا؟ فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقَدْ شَهِدَنَا، وَلَقَدْ شَهِدَنَا! فِی عَسْکَرِنَا هذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَأَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَیرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ، وَیقْوَی بِهِمُ الْإِیمَانُ (نهج البلاغه خطبه ۱۲) @jorenab