eitaa logo
جرعه ناب
646 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
199 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راقم این سطورمتمنی عفو و بخشش از رب غفور، علی بن محمد رضا( غفرا لله لهما ) مشهور به علی گلایری گوید: بدانکه چون به حریم آل ا لله راه یافتی، با سلام اذن دخول می طلبی و ادب مقتضی آن است که حضرت را به کنیه بخوانی نه به نام، پس بهمراه سلامی که به آن جناب میدهی ویژگی سالار شهیدان را به خود گوشزد مینمایی که فرزند رسول خدا وبرگزیده الهی است و درمکتب امیرالمؤمنین و زهرای اطهر ( علیهما السلام ) درس آموخته است. و بخاطر ظلمی که بر آن بزرگوار رفت وغارت اموالش و اسارت رفتن خاندان مطهرش خداوند خود عهده دار انتقام اوست ، از آنجا که مصیبتی که برآل الله رفت بر زمین و آسمان گران وسخت آمده است، ظالمین آنانرا، مورد لعن قرار می دهی و دلیل آنرا نیز به خود متذکرمی شوی که چون حقی که خداوندبه اهل بیت عطا کرد را غصب کردند و اهل بیت را مورد ظلم و آزار قرار دادند، پس وفاداری خود را به حضرت اظهارمیکنی. چون بدین مرحله رسیدی دشمنان حضرت را بنام متذکرمی شوی و آنها را لعن می کنی و از خداوند درخواست میکنی که با  آل ا لله باشی تا بدین وسیله بخاطر آبروی اهل بیت آبرو یابی و اینجاست که قدم به نقطه ای می نهی که اوج دعاست و خود را یار وفادار حضرت می دانی، و تولی و تبری را به حد اعلی بیان می کنی و خود را تسلیم حضرت می دانی و درمقابل دشمنان حضرت به جنگ بر خواسته می بینی ودر این صورت آنقدر به آنان نزدیک می شوی که حیات وممات خویش را آن چنان بالا می بینی که خود را درکنار اهل بیت نظاره می کنی و از خداوند حیات و ممات انسان کامل را درخواست میکنی ، پس بدان آنچه می خواهی چیست و ازچه کسی میخواهی و قدم به چه جایی نهادی ، و در اینجا تأثر عمیق خود را نسبت به کسانی اعلام می کنی که نه تنها اهل بیت را به شهادت رساندند بلکه ازین عمل شادمان بودند، ازینرو ملعون درلسان خدا و رسول هستند. پس از آنان اظهاربرائت میکنی و چون بدین مقام رسیدی، بخوبی از عهده تولی و تبری برآمدی پس لازم است یکبار دیگر آنرا به خود متذکر شوی و بعد از لعن دشمنان آل الله سلام برآن عترت پاک را زمزمه میکنی و کسانیکه پایه گذاراین ظلمها بر آل الله هستند را لعن میکنی  چون بدین بارگاه راه یافتی و دوست و دشمن را شناختی و حیات و ممات طیبه را به خود یاد آور شدی و از عهده تولی وتبری به نیکی برآمدی سزاوار است که سر بر خاک بسایی و ندای « اللهم لک الحمد ، حمد الشاکرین لک علی مصابهم» را  سر دهی و بگویی خدایا تراآنچنان حمد وستایش می کنم که شاکرین به هنگام مصیبت ،حامد تو هستند و چون بدون توجه وعنایت سالار شهیدان نمیتوان بدین مقام راه یافت و بدون توسل بدان کشتی نجات امکان رهایی از ظلمتکده جهان مادی و تاریکی عقبا و عذاب الهی  نیست ازخداوند شفاعت وی را طلب میکنی. پس نه این زیارت ، زیارت ساده ایست و نه این گفتار کلام راحت، خوب بیاندیش چه می گویی و به چه کسی میگویی و چه میخواهی . https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم شیخ عباس قمی ( رحمة الله علیه ) در کتاب شریف مفاتیح الجنان داستان زن اشرف حداد را آورده است و فرموده است : «ثقة صالح متقی حاج ملا حسن یزدی که از نیکان مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت است نقل کرد از ثقة امین حاج محمد علی یزدی که مرد فاضل صالحی بود در یزد که دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره ای در خارج یزد که درآن جماعتی از صلحا مدفونند و معروف است به مزار بسر می برد و اورا همسایه ای بود که درکودکی باهم بزرگ شده  و درنزد یک  معلم می رفتند تا آنکه بزرگ شد و شغل عَشّاری ([1])پیش گرفت تا آنکه مرد و درهمان مقبره نزدیک محلی که آن مرد صالح بیتوته میکرد اورا دفن کردند ؛ پس اورا خواب دید پس از گذشتن کمتراز ماهی که در هیبت نیکویی است پس به نزد او رفت و گفت: من می دانم مبدأ و منتهای کار تو و ظاهر وباطن تورا ، و نبودی تو از آنها که احتمال رود نیکی در باطن ایشان و شغل تو مقتضی نبود جز عذاب را پس به کدام عمل به  این مقام رسیدی ؟                         گفت چنان است که  گفتی و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا دیروزکه زوجه اشرف حداد  فوت شدو در این مکان اورا دفن کردند ؛ و اشاره کرد به موضعی که قریب صد زراع از او دور بود و در شب وفات او حضرت ابی عبد الله الحسین ( علیه السلام ) سه مرتبه اورا زیارت کرد و در مرتبه سوم امرفرمود به رفع عذاب ازین مقبره ؛ پس حالت ما نیکو شد و در سعه افتادیم . پس از خواب متحیرانه بیدار شد و حداد را نمی شناخت ومحله اورا نمی دانست پس دربازارحدادان ([2]) ازاو تفحص کردو اورا پیدا نمود و ازاو پرسید : برای تو زوجه ای بود؟ گفت آری دیروز وفات کرد واورا درفلان مکان؛ و همان موضع را اسم برد دفن کردم گفت او به زیارت ابی عبدا لله رفته بود ؟ گفت: نه گفت : ذکرمصایب او میکرد ؟ گفت : نه گفت : مجلس تعزیه داری داشت ؟ گفت : نه آنگاه گفت چه می جویی ؟ خواب را نقل کرد , گفت : آن زن مداومت داشت به زیارت عاشورا . »([3])   ) عَشّار به کسی گفته می شود که یک دهم مال را ازمردم اخذ میکند ( مالیات بگیر )المصباح المنیر ص 213 ( ماده : ع ش ر )[1] ) حدید به معنای آهن است حداد به آهنگر گفته می شود [2] )مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 773- 774[3] https://eitaa.com/jorenab
يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ‏ وَ أَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَرِي‏ءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ‏ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ‏ وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَ مَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ‏ https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کَفی بِالْمَوْتِ واعِظاً (بحارالانوار ج۶ص۱۳۲) برای پند و اندرز مرگ کافی است https://eitaa.com/jorenab
در برخورد امام حسین علیه السلام با جناب حر سه نکته برام جالب است 1⃣- در تاریخ اسم دو نفر از لشکریان حرضبط شد یکی جناب حر دیگری شخصی به نام علی بن طعان محاربی چون وقتی حضرت به لشکریان حر اب داد او نتواست اب بخورد حضرت مشک جمع کرد در دهنش گذاشت فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الطَّعَّانِ الْمُحَارِبِیُّ کُنْتُ مَعَ الْحُرِّ یَوْمَئِذٍ فَجِئْتُ فِی آخِرِ مَنْ جَاءَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا رَأَی الْحُسَیْنُ علیه السلام مَا بِی وَ بِفَرَسِی مِنَ الْعَطَشِ قَالَ أَنِخِ الرَّاوِیَةَ وَ الرَّاوِیَةُ عِنْدِی السِّقَاءُ ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ الْأَخِ أَنِخِ الْجَمَلَ فَأَنَخْتُهُ فَقَالَ اشْرَبْ فَجَعَلْتُ کُلَّمَا شَرِبْتُ سَالَ الْمَاءُ مِنَ السِّقَاءِ فَقَالَ الْحُسَیْنُ اخْنِثِ السِّقَاءَ أَیْ اعْطِفْهُ فَلَمْ أَدْرِ کَیْفَ أَفْعَلُ فَقَامَ فَخَنَثَهُ فَشَرِبْتُ وَ سَقَیْتُ فَرَسِی. بحارالانوار ج۴۴ص۳۷۶ خلاصه اش انکه چون ابن طعان شامی بود عربهای شام راویه به مشک می گفتند در حالی که حضرت عرب مدینه بود و در مدنیه راویه به شتر که اب داره می گویند حضرت فرمودراویه را بخوابان وقتی حضرت دید ابن طعان متوجه نشد خودش دهنه مشک جمع کرد ودر دهانش داشت 2⃣-احترامی که حر برای حضرت زهرا سلام الله علیها قایل بود فقال علیه السلام لِلْحُرِّ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ مَا تُرِیدُ فَقَالَ لَهُ الْحُرُّ أَمَّا لَوْ غَیْرُکَ مِنَ الْعَرَبِ یَقُولُهَا لِی وَ هُوَ عَلَی مِثْلِ الْحَالِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا مَا تَرَکْتُ ذِکْرَ أُمِّهِ بِالثُّکْلِ کَائِناً مَنْ کَانَ وَ لَکِنْ وَ اللَّهِ مَا لِی مِنْ ذِکْرِ أُمِّکَ مِنْ سَبِیلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا نَقْدِرُ عَلَیْهِ. وقتی حضرت فرمود مادرت به عزایت بنشیند چه می خواهی حر گفت اگر غیر تو هرکس این حرف را می زد جوابش می دادم اما چه کنم مادرت حضرت زهراست و من بهترین حرفی که می توانم بگویم باید درباره اش بگویم بحار الانوار ج۴۴ص۳۷۷ تو بلندی چرخ دون پستت گرفت خاک پای مادرم دستت گرفت 3⃣-فَضَرَبَ الْحُرُّ بْنُ یَزِیدَ فَرَسَهُ وَ جَازَ عَسْکَرَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ إِلَی عَسْکَرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَاضِعاً یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أُنِیبُ فَتُبْ عَلَیَّ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلَادَ نَبِیِّکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ قَالَ نَعَمْ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ وقتی جناب حر پیش حضرت رفت و گفت آیا جایی برای توبه من است حضرت فرمود بله خداوند توبه ات را قبول کند یعنی اصلا به رویش نیاورد کارش چه فاجعه ای ایجاد کرد (بحار الانوار ج۴۴ص۳۱۹) وقتی حر گفت من می تونم توبه کنم هیچ چیزی نفرمود سرزنشش نکرد فرمود خداوند توبه ات قبول کنه https://eitaa.com/jorenab
در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد پدر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام و مادر گرامیشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و در دهم محرم سال ۶۱ هجری در کربلا در سن ۵۷ سالگی به شهادت رسید و محل قبر شریفش کربلا می باشد  مهمترین نکته در زندگی امام حسین علیه السلام قیام در برابر یزید بن معاویه است، بعد از مرگ معاویه در۲۸ رجب ۶۰  هجری یزید حکومت را به دست گرفت حدود سه سال حکومتش طول کشید و در سال اول حکومتش، امام حسین علیه السلام را  به شهادت رساند . درسال دوم جان و مال و ناموس مردم مدینه را بر لشکریانش مباح نمود وعلتش ظاهرا آن بود عده ای از بزرگان مدینه به دیداریزید رفتند و او طبق معمول علنا شرب خمر کرد و آنها این موضوع را به مردم مدینه گفتند و نارضایتی عمومی شروع شد یزید ۱۲ هزار لشکر به فرماندهی مسلم بن عقبه فرستاده و بعد از شکست دادن مردم مدینه مدت سه روز جان و مال و ناموس مردم را بر لشکر حلال ساخت که این در واقع در ۲۶ یا ۲۷ ذی‌الحجه سال ۶۳ اتفاق افتاد.  ودر سومین سال حکومت خود کعبه  را به منجنیق بست واین  در سال ۶۴ هجری بود. دلیل عدم بیعت  امام حسین علیه السلام با یزید:. الف: تفاوت کیفی: یزید در نامه‌ای به اندازه گوش موش به فرماندار مدینه می نویسد از حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله ابن زبیر به زور بیعت بگیر و اگر بیعت نکردن سر آنها را برایم بفرست.لذا گرفتن بیعت به زور و تهدید بود در حالی که در مورد کسی دیگر چنین چیزی نبود. ب: تفاوت محتوایی: بیعت با یزید به منزله پذیرش موروثی بودن سلطنت بود یعنی خلافت بعد از پیامبر اکرم صلی الله به سلطنت تغییر می‌کرد و بیعت امام حسین علیه السلام می توانست مهر تأییدی بر این تغییر باشد. خلافت یزید مخالف صلحی بود که امام حسن علیه السلام با معاویه داشت زیرایکی از مفاد آن پیمان نامه عدم تعیین جانشین بود و بیعت کردن حضرت مخالفت با پیمان صلح امام حسن علیه السلام محسوب می شد. ج: تفاوت آثاری: 1.    تایید فسق و فجور یزید که علناً شرب خمر می‌کرد 2.    تکذیب سخنان گذشته خود مبنی بر فاسد بودن دستگاه خلافت 3.     پذیرفتن ولایتعهدی یزیدواین  به معنای نابودی اصل امامت بودزیرا تا قبل از یزید بحث موروثی بودن خلافت در جامعه اسلامی مطرح نبود  مهم ترین نکته ای که توجه به آن لازم است این است که مردم به فسق و فجور عادت کرده بودند و امام حسین علیه السلام سعی کرد تا مردم را بیدار نماید لذا در زیارت اربعین آمده است: امام حسین علیه السلام خونش را در این راه ریخت تا مردم را از نادانی و گمراهی نجات دهد https://eitaa.com/jorenab
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ می گویم: با توجه به اینکه زیارت عاشورامربوط به شهدای کربلاست مراد از علی بن الحسین حضرت علی اکبر علیه السلام است @jorenab
سؤالی كه ممكن است كه مطرح شود اين است در زيارت عاشورا که از امام باقر عليه السلام روایت شده است وارد شده : اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد (بحار الانوار /98/295). يعني خدايا اول ستمگري كه برپيامبر و آل او ستم روا داشت لعنت كن، و يا اينكه دستور داده شده كه بعد از نوشيدن آب قاتلين امام حسين (علیه السلام) را لعنت كنید(بحار//44/303)، سرّ وحكمت اين لعن چيست؟ برای جواب به این سوال باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که همانطور كه سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، تنها از احساسات مثبت هم ساخته نشده است بلكه در انسان همانطور كه استعداد خنديدن است، استعداد گرييدن نيز هست، دشمني با دشمن سيستمي دفاعي در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي كند و لذا در قرآن فرمود شيطان دشمن شماست و شما نيز او را به دشمني بگيريد (فاطر/16)، پس در كنار ستم، لعن و در كنار تولي تبري و اظهار دشمني نسبت به دشمنان اسلام نيز بايد باشد كه اگر اينگونه شويم حسيني هستم (آذرخشی از آسمان کربلا/29) حاصل سخن آنكه بزرگداشت مراسم سيدالشهدا و ديگر امامان بازسازي حيات آنهاست تا از آن به نحو احسن بهره بگيريم. علامه ي جعفري در این باره می نویسد : « گريه و ناله بر (امام) حسين (علیه السلام) جنبه ي عاطفي معمول ندارد كه مورد تحقير مافوق عاطفه و احساسات قرار بگيرد، زيرا روشن است كه خاك تيره گور آن، هم با گذشت سيزده قرن و اندي عاطفه طبيعي و گريه هايي كه از احساسات طبيعي فوران مي كند را خاموش مي كند، چنانكه در مرگ پدران و فرزندان خود مي بينيم، بلكه اين گريه ايست به حال حق و عدالت كه دستخوش هواي نفس يزيد نابكار و پيروانش گشته است بگذاريد دفاع انسان ها از حق و عدالت درصورت اشك متحول آور از اعماق جانشان برآيد تا آشكار شود كه حق و عدالت ازاعماق جان ها سرچشمه مي گيرد نه از رسوم و قراردادهاي اعتباري و صوري و زودگذر(شرح مثنوی /13/313) اينجاست كه عزاداري براي اهل بيت مورد توجه امامان معصوم و شاگردان آنها بوده است اين بركات كه جامعه از آن بهره مي برد، و تغذيه مي شود و با اشكهاي آن شستشو داده مي شود، و با اقتدا به امامان و به وي‍ژه امام حسين (علیه السلام) حركت رو به جلو خود را ادامه مي دهد. موجب حيات و زندگي و بالندگي جامعه است. https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱-  بیداری مسلمانان؛ بعد از قیام امام حسین علیه السلام ، قیام های متعددی مانند قیام توابین و قیام مختار و...  صورت گرفت. ۲-    آشکار شدن فساد دستگاه اموی به گونه ای که آلوسی از بزرگان اهل سنت در کتاب تفسیر روح المعانی ذیل آیه ۲۳ سوره مبارکه محمد صلی الله  علیه وآله وسلم می‌نویسد: هیچ شکی در فسق و کفریزید نیست و غزالی که می گوید: یزید را لعن نکنید شاید که توبه کرده باشد، خود غزالی هم مستحق لعن است. ۳-  گسترش شناخت اهل بیت، زمانی که امام سجاد علیه السلام وارد شام شد و با برخی از افراد شامی مناظره می کرد آنها بعد از شناخت اهل بیت علیهم السلام سوگند می‌خوردند که تاکنون اهل بیتی غیر از بنی امیه برای پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم  نمی‌شناختند. ۴-    شناخت عدم جدایی اهل بیت از قرآن، زمانی که به امام سجاد علیه السلام گفته شد الحمد لله الذی قتلکم، امام علیه السلام فرمود: آیا قران می خوانی؟ وقتی گفت بله فرمود: آیا این آیه شریفه را خواندی «قل لا اسألکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ما آن قربی هستیم که مودتشان واجب است. (مقتل خوارزمی ج۲، ص۶۱) ۵-   برجسته شدن نقش زن در جامعه، قبل از قیام امام حسین علیه السلام هیچگاه نقش زن به عنوان رهبر گروه در جامعه شناخته شده نبود ولی بعد از قیام حضرت و رهبری اسرا ء توسط حضرت زینب سلام الله علیها این نقش برجسته شد خصوصا وقتی وارد مجلس یزید شد که فرمانروای حدود ۱۷ کشور کنونی بود با کمال صلابت سخنرانی نمود و حتی فرمود: تو حقیرتر از آنی که من با تو سخن بگویم. و سخنان حضرت نقش تعیین کننده ای در افشای فساد حکومت یزید از یک‌سو و آزادی اسراء از سوی دیگر داشت . ۶-    مشخص شدن اسلام اصیل از غیر اصیل، چنانچه جناب حُر وقتی شب دهم دچار اضطراب می شود و از او پرسیده می شود چرا چنین هستی می گوید من خودم را بین بهشت و دوزخ مخیر می‌بینم این به خوبی نشان می‌دهد که مرز اسلام راستین از اسلام دروغین با این قیام آشکار شد. ۷-   عامل مهم تبلیغ اسلام اصیل ؛ائمه علیهم السلام اصرار فراوانی بر حفظ یاد قیام امام حسین علیه السلام داشتند لذا در اکثر ایام غم و سرور یاد امام حسین علیه السلام و زیارت آن حضرت سفارش شده است و این که دارای ثواب است و این برای آن است که اختلاف بین حق و باطل آشکار گردید. @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱-يا دَهرُ اُفٍّ لَكَ مِن خَليلِ كَم لَكَ بِالإِشراقِ وَالأَصيلِ ۲-مِن صاحِبٍ أو طالِبٍ قَتيلِ وَالدَّهرُ لا يَقنَعُ بِالبَديلِ ۳-وإنَّمَا الأَمرُ إلَى الجَليلِ وكُلُّ حَيٍّ سالِكُ السَّبيلِ ۱-ای دنیا! اف بر دوستی تو که بسیار از سپیده دمان و شامگاهان ۲- خواستارانت و دوستانت را به کشتن می دهی  و هرگز به بدیل آنان قناعت نمی‌ورزی ۳-همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زنده‌ای رهروی ناگزیر این راه است @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱-طبری نقل کرده است ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین (ع) ملاقات کردند. امام حسین (ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند امام (ع) علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام (ع) پذیرفت (نقل ازتاریخ طبری۴ص۳۱۷) ۲-ضحاک اوائل جنگ روز عاشورا حضور داشت ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت رسول (ص)، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد (نقل ازطبری ج۴ص۳۰۵) ۳-ضحاک وقتی دید لشکر دشمن در حال پبروز شدن است سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند (نقل ازانساب الاشراف بلاذری ج۳ص۱۹۷) می گویم : ۱-پس مهم نیست که در محضر امام حاضر باشی یا محضر امام غائب وقتی لیاقت نباشد دل همراهی نمی کند و وقتی دل همراه نباشد پاها می لرزد و دنیای فانی را بر عالم باقی ترجیح می دهد اما اگر دل همراه باشد حتی در کنار امام حاضر نباشد مانند انانی است که در رکاب امام و مقتدای خویش به نبرد پرداخته است ۲-لذا وقتی حضرت امیرالمومنین علیه السلام درجنگی پیروز شد یکی از یاران گفت کاش برادرم اینجابود حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: آیا فکر و دل برادرت با ما بود؟ گفت: آری. امام علی علیه السلام فرمود: پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه با ما در این نبرد شریکند آنهایی که حضور ندارند، در صُلب پدران و رَحِم مادران می‌باشند، ولی با ما هم عقیده و آرمانند، به زودی متوّلد می‌شوند، و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت می‌گردد فَقَالَ لَهُ علیه السلام: أَهَوَی أَخِیکَ مَعَنَا؟ فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقَدْ شَهِدَنَا، وَلَقَدْ شَهِدَنَا! فِی عَسْکَرِنَا هذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَأَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَیرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ، وَیقْوَی بِهِمُ الْإِیمَانُ (نهج البلاغه خطبه ۱۲) @jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ @jorenab
درمورد ارزش تربت سید الشهداء (سلام ا لله علیه)روایات فراوانی است که در اینجا به بخشی ازآن اشاره می شود : 1- تحنیک مولود – برداشتن کام طفل با تربت – مستحب است چون موجب امان وی خواهد بود چنانچه حسین بن ابی العلاء از امام صادق (علیه السلام )روایت کرده است «الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهُ أَمَان‏» (بحارالانوار ج98 ص 124 ) 2- جهت دفع خوف، بهمراه داشتن تربت، مستحب است ؛ علی بن ابی مغیره از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که فرمود هرگاه بیم کنی از سلطانی یا غیر آن خارج مشو ازخانه خود مگر آنکه با توازتربت قبر حسین باشد چون برداری بگو «خدایا این خاک قبر حسین ولًی تو و فرزند ولی توست آنرا به عنوان حرز وامان از ازآنچه می ترسم و از آنچه نمی ترسم گرفتم » چون گاهی بلایی می رسد که ترس آنرا نداری « قَالَ إِذَا خِفْتَ سُلْطَاناً أَوْ غَيْرَ ذَلِكَ فَلَا تَخْرُجْ مِنْ مَنْزِلِكَ إِلَّا وَ مَعَكَ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع وَ قُلْ إِذَا أَخَذْتَهُ- اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ طِينَةُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ أَخَذْتُهَا حِرْزاً لِمَا أَخَافُ وَ مَا لَا أَخَافُ فَإِنَّهُ يَرِدُ عَلَيْكَ مَا لَا تَخَافُ» ( التهذیب ج6 نشر دارالکتب الاسلامیه ص۷۳) 3- جهت شفای بیماری ؛ علی بن ابی مغیره می گوید ؛ بخدمت حضرت صادق (علیه السلام ) رسیدم عرض کردم درد وبیماری بسیار دارم و دوایی نگذاشتم که تداوی به او نکنم فرمود ؛چرا غافلی از خاک قبر حسین ( علیه السلام )که در اوست شفای ازهردرد پس بگوچون برداری «خدایا ازتو درخواست می کنم به حق این خاک و بحق فرشته ای که آنرا گرفت و به حق پیامبری که آنرا گرفت و به حق وصی که در آن مأوا گزید قرار ده در آن شفاء هردردی وامان از ترس » آنگاه فرمود آن ملکی که اورا گرفته جبرئیل است که به پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم )نشان داد وفرمود ؛ این تربت پسرتوست که امت تو او را می کشند و آن پیامبر، حضرت محمد ( صلی الله علیه وآله وسلم )است و آنوصی که در آن مأوا گرفت ، امام حسین ( علیه السلام ) است .« عَلِيِّ بْنِ أَبِي الْمُغِيرَةِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي رَجُلٌ كَثِيرُ الْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ مَا تَرَكْتُ دَوَاءً إِلَّا تَدَاوَيْتُ بِهِ فَقَالَ لِي وَ أَيْنَ أَنْتَ عَنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع-فَإِنَّ فِيهِ الشِّفَاءَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ الْأَمْنَ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ فَقُلْ إِذَا أَخَذْتَهُ- اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الطِّينَةِ وَ بِحَقِّ الْمَلَكِ الَّذِي أَخَذَهَا وَ بِحَقِّ النَّبِيِّ الَّذِي قَبَضَهَا وَ بِحَقِّ الْوَصِيِّ الَّذِي حَلَّ فِيهَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ اجْعَلْ فِيهَا شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ ثُمَّ قَالَ أَمَّا الْمَلَكُ الَّذِي أَخَذَهَا فَهُوَ جَبْرَئِيلُ ع أَرَاهَا النَّبِيَّ ص فَقَالَ هَذِهِ تُرْبَةُ ابْنِكَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ النَّبِيُّ الَّذِي قَبَضَهَا مُحَمَّدٌ ص وَ الْوَصِيُّ الَّذِي حَلَّ فِيهَا فَهُوَ الْحُسَيْنُ ع سَيِّدُ شَبَابِ الشُّهَدَاءِ» (التهذیب ج6 ص 74-75) (انوارکبری شرح زیارت عاشورا ص۱۲۱) @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 نشست "پاسخگویی به شبهات عزاداری" با همکاری مدارس علمیه نجمیه سرخه و امام جعفر صادق علیه السلام شاهرود برگزار می شود . ✅کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین آقای علی گلایری ✅روز و تاریخ برگزاری: سه‌شنبه، ۲۶ مرداد ماه ✅ساعت برگزاری: ۱۰ صبح ✅مکان برگزاری: سامانه سیما ✅لینک ورود https://b2n.ir/k16586
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4- استحباب گرفتن تسبیح از آن ؛ چنانچه از امام موسی بن جعفر ( علیه السلام )روایت شده که فرمود پیروان ما از چهر چیز مستغنی نیستند ؛ سجاده ای که برآن نماز بخوانند ؛انگشتری که دردست راست بگذارند ؛مسواکی که با آن مسواک نمایند و تسبیح از قبر حسین ( علیه السلام )که در آن سی و سه دانه باشد ، که هروقت آنرا حرکت دهند به ذکر خداوند ،برایشان چهل حسنه بنویسند و اگر حرکت بدهند و ذکرنگویند برایشان بیست حسنه بنویسند. « بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَخَلْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لَا تَسْتَغْنِي شِيعَتُنَا عَنْ أَرْبَعٍ خُمْرَةٍ يُصَلِّي عَلَيْهَا وَ خَاتَمٍ يَتَخَتَّمُ بِهِ وَ سِوَاكٍ يَسْتَاكُ بِهِ وَ سُبْحَةٍ مِنْ طِينِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِيهَا ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ حَبَّةً مَتَى قَلَبَهَا ذَاكِراً لِلَّهِ كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ حَبَّةٍ أَرْبَعُونَ حَسَنَةً وَ إِذَا قَلَبَهَا سَاهِياً يَعْبَثُ بِهَا كُتِبَ لَهُ عِشْرُونَ حَسَنَةً.» ( التهذیب ج6 ص 75)) 5و6- مخلوط نمودن با حنوط و گذاشتن در قبر میت « عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْفَقِيهِ ع أَسْأَلُهُ عَنْ طِينِ الْقَبْرِ يُوضَعُ مَعَ الْمَيِّتِ فِي قَبْرِهِ هَلْ يَجُوزُ ذَلِكَ أَمْ لَا فَأَجَابَ وَ قَرَأْتُ التَّوْقِيعَ وَ مِنْهُ نَسَخْتُ يُوضَعُ مَعَ الْمَيِّتِ فِي قَبْرِهِ وَ يُخْلَطُ بِحُنُوطِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.» (همان ص 76) 7- مستحب بود ن سجده برآن ؛ عبدالله بن جعفر حمیری از صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در باره سجده بر مهرامام حسین ( علیه السلام )پرسید فرمود جائزا ست ومستحب می باشد « عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ عَنِ السَّجْدَةِ- عَلَى لَوْحٍ مِنْ طِينِ الْقَبْرِ هَلْ فِيهِ فَضْلٌ- فَأَجَابَ ع يَجُوزُ ذَلِكَ وَ فِيهِ الْفَضْلُ» ( وسائل الشیعه ج5 ص 366) (انوار کبری شرح زیارت عاشورا ص۱۲۲) https://eitaa.com/jorenab
بیست و ششم مرداد سالروز باز گشت آزادگان سر افراز به میهن اسلامی مبارک باد https://eitaa.com/jorenab
یک زن با یک عمل مثبت می تواند خودش را از گمنامی نجات داده و دیگران را نیز نجات دهد و جزء زنان پر افتخار تاریخ در آید. مردی از بنی فزاره می گوید ما با زهیر بن قین بجلی از مکه بر می گشتیم و رهسپار عراق بودیم[1] وقتی باخبر شدیم قافله امام حسین  (علیه السلام ) به طرف کوفه در حرکت است سعی کرد از برخورد با حضرت پرهیز کند به این نحو که اگر حضرت راه می رفت او می ایستاد و  اگر امام می ایستاد او حرکت می کرد تا بالاخره در منزلی (زرود)بناچار هر دو رحل اقامت افکندند منتها با فاصله از همدیگر زهیر در حال غذا خوردن بود که قاصد امام حسین  (علیه السلام ) آمد، و گفت :«ان ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)بعثنی الیک لتاتیه» ای زهیر ابا عبدالله الحسین ترا می خواهد راوی میگوید شنیدن این پیام چنان ناگوار آمد که لقمه را که در دست داشتیم بر زمین گذاشتیم همگی در حیرت فرو رفتیم «کانّ علی روؤسنا الطیر». تصور بکنید یک مردی است مردد نمی داند چه کند نقش زن در چنین مواقعی بسیار حساس و مهم خواهد بود - دلهم دختر عمر زوجه زهیر گفت: چرا نشسته ای ؟  حسین فرزند رسول خدا است کسی به دنبال تو می فرستد و تو را می طلبد اما تو از رفتن نزد وی خودداری می کنی چه اشکالی دارد نزد آقا امام حسین علیه السلام بروی گفتارش را بشنوی و بازآیی همین  سخن کافی بود تا این زن هم نام خودش را در تاریخ جاودانه کند و هم نام شوهرش را در ردیف بزرگترین شهدای اسلام قرار دهد که بعد از هزارواندی سال هنوز هم صدای السلام علی اصحاب الحسین در جای جای  زمین به گوش می رسد – زهیر تحت تاثیر سخنان همسرش قرار گرفت و نزد امام شرفیاب شد اندکی  بعد با چهره‌ای که آثار شادمانی و روشنی از ضمیر آن هویدا بود بازگشت و دستور داد تا خیمه و خرگاه را به خرگاه حضرت ابی عبدالله ملحق کنند- « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» [2] آری یک زن یک مردی که دشمن اهل بیت بود چون زهیر عثمانی بود را عاشق حسین می‌کند در این که بین امام حسین علیه السلام و زهیر  چه سخنی رد و بدل شد تاریخ چیزی به یاد ندارد و شاید سخن مهمی رد و بدل نشد بلکه عظمت ابی‌عبدالله او  را مجذوب خود کرد خودش می‌گوید: «فلما رایتُه ذُکرتُ به  رسول الله صلی الله علیه و آله و مکانه منه» [3] [1] . در تاریخ دوشنبه 21 ذی الحجه سال 60هجری بود [2] . بقره،255 [3] . برای اطلاع بیشتر ر. ک. طبری،5، 366. ارصاد العین، 95 https://eitaa.com/jorenab
عزاداری برای امام حسین علیه السلام در بستر تاریخ 1⃣گویی نخستین عزاداری رسمی برای امام حسین علیه السلام توسط توابین و بر سر مرقد امام و شهداء کربلا انجام شد . در ربیع الثانی سال 65 هجری توابین هنگامی که برای جنگ با شامیان بسیج شدند به همراه سلیمان بن صرد یک شبانه روز بر سر مرقد امام به نماز و استغفار پرداختند و گرسیتند و عزادری کردند و اشعار خواندند و هنگام وداع بر سر قبرش مانند ازدحام بر حجر الاسود ازدحام کردند ( بحار 45 صص 358 و 359) 2⃣اما اقامه عزا به نحو مرسوم در دهه اول محرم توسط معز الدوله احمد بن بویه در بغداد بعد از تسلط بر المطیع عباسی بود ( اعیان الشیعه 2 ص 482) در دهم محرم 352 معزالدوله دستور داد بازار را ببندند و خرید و فروش را تعطیل کنند و اظهار نوحه کنند ( ابن اثیر ، الکامل 8 ص 546) ابن کثیر شامی در حوادث این سال می نویسد:معز الدوله در بغداد در دهه اول محرم دستور داد بازارهای بغداد را ببندند و دستور داد مردم لباس سیاه بپوشند و مراسم عزاداری اقامه کنند و از آن به بعد تا آخر انقراض دولت دیالمه شیعه در دهه اول در تمام بلاد عزاداری ادامه داشت ( البدایه و النهایه 11 ص 276) بیرونی (440-360) نقل می کند بنی امیه در این روز لباس نو پوشیده ، زینت می کردند ، سرمه می کشیدند و عید می گرفتند و ولیمه و مهمانی می دادند، این رسم یعد از زمان بنی امیه در بین بنی امیه باقی ماند ، و اما شیعه در این روز نوحه و گریه برای اندوه بر قتل سیدالشهداء علیه السلام مشغول می شوند و آن را در مدینة السلام و امثال آن از شهرها و بلاد اظهار می کنند و تربت مبارک را در کربلا زیارت می کنند و لذا عموم مردم از تجدید ظروف و اثاث در این روز اکراه دارند.( الآثار الباقیة ص 329 چ بیروت) 3⃣البته اهل سنت نیز به پیروی از شیعیان عزاداری می کردند و لذا متعصبانی چون غزالی فتوا به حرمت مقتل خوانی سید الشهداء علیه السلام دادند .( جعفریان ، تاریخ تشیع در ایران ص 692 ، به نقل از الصواعق المحرقة ص 221) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراحل سه گانه فتح قله ایثار توسط حضرت عباس مرحله اول : هفتم محرم  وقتی آب را بر امام (علیه السلام)بستند حضرت خطاب به شمر فرمود آب را نبند شمر گفت از حمیم سیراب خواهی شد حضرت ابی الفضل العباس (علیه السلام)به امام (علیه السلام)رو کرد وعرض کرد آیا ما بر حق نیستیم ؟ فرمود هستیم  حضرت عباس حمله کرد وآب آورد وازآنجا به سقا مشهور شد([1]) مرحله دوم:نهم محرم که برای حضرت عباس امان نامه آوردند وفریاد زد « فَقَالَ أَيْنَ بَنُو أُخْتِنَا»- چون مادر حضرت عباس با شمر از یک قبیله بودند – حضرت وبرادرانش بیرون آمدند گفتند چه می خواهی گفت شما خواهر زاده من هستید در امان هستید گفتند خدا ترا وامان نامه ات لعنت کند ما در امان باشیم وفرزند رسول خدا در امان نباشد « ُ لَعَنَكَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَكَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ.»([2]) مرحله سوم:وقت ظهر عاشوراء همه شهید شدند حضرت عباس به امام فرمود برادر اجازه میدهی بجنگم امام بشدت گریه کردوفرمود برادر تو صاحب پرچم منی هستی اگر تو بروی لشکر متفرق خواهند شد « قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي »   حضرت عباس فرمود دیگه سینه ام تنگ شد از ززندگی خسته شدم می خوام ازین منافقین خونخواهی کنم « فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِين‏» امام فرمود پس برای این بچه کمی آب بیاور « فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاء»([3]) وحضرت برای طلب آب رفت  وبه شهادت رسید یعنی شجاعترین  مرد کربلا  در میدان جنگ نجنگید بلکه در راه انجام دستور امام زمانش برای آوردن آب به شهادت رسید. -منتهی الامال ص 452[1] -بحارالانوار ج 44 ص 391[2] - همان ج 45 ص 41[3] @jorenab