#خطبه_همام
#درس_سوم_بخش_اول
فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ
متقون در دنیا دارای فضائل هستند گفتارشان از روی راستی ولباسشان میانه روی روش آنها تواضع وفروتنی است از آنچه خداوند برآنها حرام کرده چشم پوشی می کنند وگوشهای خویش را به دانشی که مفید است قرار می دهند.
از منظر حضرت امیرالمومنین علیه السلام متقین کسانی هستند که جامع فضائل می باشند یعنی هم از نظر علمی وهم از نظر عملی دارای فضیلت هستند
اول-« مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ » سخن یا کذب است یا صادق وسخن صادق یا صواب است یا غیر صواب مراداز سخن صادق آن است که مطابق با واقع ودرست باشد ومنظور از سخن صواب آن است که آنجا که نیاز به سخن گفتن است سخن بگوید لذا حضرت در جای دیگر می فرماید خوشا به حال کسی که زیادی مال خویش را انفاق می کند وزیادی کلامش را نگه میدارد وامساک می کند« طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ كَلَامِه»([1])
یعنی سخن در این نیست که دروغ نگوید بلکه حرف حتی اگر صادق است اگر ضرورتی برای بیان آن نیست نگوید زیرا هرگاه سخن زیاد شود انسان را به سوی آتش سوق میدهد لذا فرمود هرکس سخنش زیاد شود خطایش زیاد می شود وهرکس خطایش زیاد شود حیائش کم می شود وهر کس حیائش کم شود ورع او کم می شود وهرکس ورع او کم شود قلبش می میرد وهرکس قلبش بمیرد داخل آتش می شود« َ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَاؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَاؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار»([2])
حقیقت آن است که زبان دشمن خانه زاد انسان است واگر مهار نشود وی را به نابودی می کشاند لذا برخی از حکماء گفتند زبان تو حیوان درنده است واگر آنرا رها کنی وحفظ نکنی ترا خواهد خورد ([3])
-بحار الانوار ج71ص283[1]
-نهج البلاغه حکمت:349[2]
-عبدالصمدهمدانی بحر المعارف نشر بیدار ص 27[3]
https://eitaa.com/jorenab
#سلسله_بحث_امامت
#قسمت_پنجم
#درس_سوم_بخش_اول
قاعده لطف:
کلمه لطف
1- در لغت به معنای نرمی در کار و رفق میآید (مدارا )
2- در اصطلاح یعنی کاری که از سوی خداوند موجب می شود بنده از گناه دور شود و به طاعت نزدیک شود به گونه ای که به مرحله اجبار نرسد یعنی این لطف الهی بگونه ای نیست که اختیار را از مکلف سلب کند واو چاره ای جز انجام فرامین الهی نداشته باشد
بزرگان علم کلام برای اثبات وجود امام به قاعده لطف تمسک کردند
کیفیت استدلال:
مرحوم علامه حلی قاعده لطف را اینگونه بیان میکند
هنگامی که تکلیف کننده بداند که اطاعت کردن مکلف در گرو لطف است، اگر بدون لطف بر اوتکلیف بکند، غرضِ خود را نقض کرده است. مانند آن که شخصی دیگری را به مهمانی دعوت میکند و میداند تنها در صورت بجا آوردن آدابی خاص دعوت را میپذیرد، حال اگر این آداب را به جا نیاورد، غرض خود را نقض کرده است؛ بنابراین وجوب لطف مستلزم تحصیل غرض است
بنابراین الف. خداوند اگر بداند اطاعت مکلف در گرو لطف است اگر لطف نکند نقض غرض است
ب.لطف برای تحصیل غرض لازم است.
ج. وجود امام برای اطاعت لازم است
د.پس خداوند باید افرادی را برای امامت انتخاب نماید.
خلاصه: اطاعت بدون لطف نقض غرض است.
آیاتی که دلالت بر قاعده لطف می کند
لولا فضل الله علیکم ورحمته لا تبعتم الشیطان الا قلیلا
و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلماً جز شمار اندکی، از شیطان پیروی میکردیدنساء–۸۳
وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَیکمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکیٰ مِنکم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَـٰکنَّ اللَّـهَ یزَکی مَن یشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمیشد، ولی این خداست که هر کس را بخواهد پاک میگرداند و خداست که شنوای داناست. نور–۲۱
فرق فضل و رحمت
رحمت به آندسته از نعمتهایی اطلاق میشود که خداوند بر بندگان عرضه میکند خواه استحقاق آنرا داشته باشند یا نداشته باشند
اما فضل به آندسته از نعمتهایی اطلاق میشود که استحقاق آنرا ندارند
این دسته از آیات بیانگر این است که اگر لطف الهی نباشد امکان هدایت بندگان نیست پس خداوند برای هدایت بندگان علاوه بر فرستادن کتاب و نبی، امامانی را میفرستد
@jorenab