#ارزش_گریه_بر_امام_حسین
#قسمت_دوم
4-در زیر سایه امام حسین(علیه السلام)در محشر:
در قیامت هم اثرگریه برامام حسین (علیه السلام)خوب ظاهر می شود.در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا».[ حج، آیه 1و2]
یا درجای دیگر می فرماید:« وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَديدٌ » [حج، آیه 2]روز قیامت بگونه ایست که احدی نیست که مضطر نباشد.
برای امن درروزقیامت حدیث شریفی از حضرت صادق (علیه السلام)منقولست:« مَن تَركَ السَّعيَ في حَوائجِهِ يَومَ عاشُوراءَ »کسی که روزعاشورارا تعطیل کند یعنی عقب کسب وکار نرود (می دانم این روز روزیست که بنی امیه آن روزرا مبارک می دانستند « هذا يَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ وَ آلِ مَروان...»)[زیارت عاشورا]
اگر کسی برای حسین بن علی(علیه السلام)بدنبال معیشت روزانه اش هم نرود دراین روزعزادار وماتم زده باشد. خداوند حوائج دنیا وآخرتش رابرآورده می کندوکسیکه روزعاشورا را حزن واندوه اش باشد«جَعَلَ اللَّهُ يَوْمِ الْقِيامَةِ یَوم سُروره» در عوض فردای قیامت که روز هول وهراس همه است؛ برای او روزشادی خواهد بود.
5-درزیر سایه عرش در موقع حساب
موقف سخت دیگر موقف حساب است در موقع حساب رسی دیگر بطون انسانها ظهور می کند زیرا « يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ »[طارق، آیه 9] است یعنی باطن آشکار می شود.
می دانیم دنیای که درآن زندگی می کنیم خوبی وبدی درآن آمیخته است افرادی که در این دنیا هستند خوب وبد با هم مخلوط است واز نقطه ظاهرهم شناخته نمی شوند.
ولی باطنها با هم متفاوت دارند بعضی دارای باطن خوبی هستند وبعضی باطن بدی دارند بعضی باطنشان بر ظاهرآنها غلبه دارد وبرخی ظاهرآنها برباطن آنها وبرخی خوبیها وبدیها درآنها مساوی است.
در اثراعمال حسنه یا سیئه ممکن است باطنها تغییرکندباطن خوب بد شود وباطن بدخوب شود مانند میوه ای که روی آن لک می گردد اگرآن لک را درآورندآن میوه سالم می ماند والا کم کم تمام میوه را فاسد می کند.
افرادیکه باطنشان خوب است ایمان به خدا آورده اند وبه پیروی از رسول خدا واعمال صالحه تا اندازه ای باطن خود را تقویت کرده اند ولی ممکن است اعمال قبیحه ای هم ازآنها سربزند.
افرادیکه باطنشان بد است وبه شرک وکفر درآمده وبه فسق وفجوراشتغال دارند ولی احیانا نیز ممکن است اعمال پسندیده ای هم از آنها سرزندعاقبت کار این دو دسته چه خواهد شد؟ آیا عالم پس ازمرگ عالمی است که خوبی وبدی بهم آمیخته شده است؟
تازمانیکه انسان دراین عالم است ودارتکلیف است سعادت وشقاوت دراووجود دارد کسی نمی داند که آخرش از سعداء است یا از اشقیا؟
اما درعالم پس از مرگ یاخیر است یا شر یا سعادت است یا شقاوت درآن عالم که محل بروزحقیات است شاید شخص دردنیا بسیارزیبا باشد اما باطن او آلوده باشدوبالعکس شخصی ظاهری چرکین ودود اندوه داشته باشد اما باطنی صاف وضمیری روشن داشته باشدتمام این حالات درموقع حسابرسی روشن وآشکار می شود ودرآنجا کیست که کاملا دستورات حضرت حق را انجام داده باشد در آنجا به کسب ظلم نمی شود چرا ؟
چون خودش عمل خودش را می داند «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً»[ اسراءآیه 14] حال چقدر در موقف حساب باید معطل بود به حساب اشخاص فرق می کند.[دستغیب] بیچاره کسانیکه حسابشان طول می کشد خودش ناراحتی وعذاب روحی سختی است چون عذابست که تکلیفش چه می شود؟لکن عده ای هستند که به نص روایات مدتی که خلق معطل حسابند اینها زیرسایه عرش هستند چنین کسانی عزادارحسین (علیه السلام)هستند که درجوارحسینند هنگامیکه دیگران درعذاب پس دادن حساب هستند اینها در جوارامام حسین(علیه السلام)هستند در بهشت حقیقی متنعمند.
https://eitaa.com/jorenab
#سلسله_بحث_امامت
#قسمت_دوم
#درس_اول_بخش_دوم
فرق امامت و خلافت
طبق بیان مرحوم طبرسی امام و خلیفه به یک معنا است و فقط از نظر لغوی اختلاف دارند یعنی خلیفه به کسی گفته می شود که جانشین فرد دیگری است و امام به کسی گفته میشود که به او اقتدا می کنند
نظریه اهل سنت درباره خلافت
1-از نظر اهل سنت خلافت یعنی حکومت و خلیفه یعنی کسی که زعامت حکومت را بر عهده دارد و قوام خلافت بر داشتن قدرت و سلطه سیاسی استواراست.
2-از آنجایی که خلیفه به حاکم سیاسی اطلاق میشود پس زمانی که اجتماع باشد خلیفه معنی دارد و بدون جامعه و حکومت خلافت بی معنا است
3-از آنجا که معیار بودن خلیفه، حاکمیت در اجتماع است چگونه به دست آوردن آن مهم نیست لذا اگر کسی به زور و قهر حکومت را به دست آورد، خلیفه محسوب میشود
4-کسی که خلیفه می شود جانشین نبی در مسائل دینی و دنیوی می گردد پس باید توسط همگان مورد احترام قرار گیرد حتی اگر ظالم و فاسق باشد و افرادی مانند مارودی معتقدند غاصب اگر طبق دین عمل کند واجب الاتباع است لذا می گویند اگر قاضی فاسق باشد عزل میشود ولی امام فاسق باشد عزل نمی شود.
5-اساس خلافت بنابر نظریه اهل سنت شورای اهل حل و عقد و اجماع صحابه است. چون معتقد هستند که اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خطا نمی کنند بنابراین وقتی در سقیفه، اجماع کردند و کسی را به عنوان خلیفه برگزیدند، بر همه لازم است که از او تبعیت کنند
6-در نظر بعضی از اهل سنت نظیر باقلانی، عدالت در خلیفه شرط نیست و خلیفه می تواند مفضول باشد و ابن ابی الحدید می گوید الحمد الله الذی قدم المفضول علی الافضل
7-عمده تلاش اهل سنت، تطبیق نظریه خلافت بر حاکمان مختلفی که سر کار می آمدند است لذا گروهی از آنها از حاکمانی مانند عباسیان دفاع میکردند مانند مارودی از علمای قرن پنجم در دفاع از عباسیان کتاب مستقلی نوشت. اما عده ای آنها را باطل می دانستند.
8- از نظر مارودی، خلافت، عقد قرارداد بین حاکم و مردم است
9-گروهی از اهل سنت مانند غزالی حتی اجتهاد را برای امام شرط نمیدانند و معتقد است که خلیفه توسط شخصی که قدرت را در دست دارد انتخاب می شود
10-معتقدند اگر زمانی امام وجود نداشت و فردی که واجد شرایط نیست اما از راه قدرت نظامی بدون اخذ بیعتی یا تعیین از طرف حاکم قبلی به حکومت رسید باید از او اطاعت کرد و اگر کسی او را به قهر مغلوب کرد از فرد غالب باید اطاعت نمود
شیخ انصاری: اجماع ریشه اهل سنت است و اهل سنت ریشه اجماع می باشند (هو اصل لهم وهم اصل له)
: خلاصه نظریه اهل سنت در باب خلافت
الف. امر خلافت از فروع دین است.
ب.خلیفه توسط مردم انتخاب میشود
ج. خلافت به وسیله اجماع و شورای اهل حل و عقد منعقد میگرددد. هر کس حکومت بر عهده داشت حتی اگر با قهر و زور آن را به دست آورده باشد باید از او اطاعت کرد
@jorenab
#مناجات_شعبانیه
#قسمت_دوم
فرستادن درود بر نبی اکرم( صلی الله علیه وآله وسلم) وخاندان مطهرش
صلوات ودرود گرچه درخواست لطف و رحمت الهی برای اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است اما از آنجایی که آنان مجاری فیض الهی هستند در حقیقت واسطه رحمت الهی بر بندگان هستند؛ پس درخواست لطف و رحمت برای اهل بیت(علیهم السلام)؛ به خود بنده بر می گردد ومعنای آن نزول رحمت الهی از طریق اهل بیت(علیهم السلام) بر بندگان است، در زیارت جامعه کبیره می خوانیم به سبب شما خداوند باران را نازل می کند وبوسیله شما آسمان را نگه میدارد تا بر زمین نیافتد وبسبب شما ناراحتی هارا برطرف می کند وگرفتاری ها را می گشاید
« وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ»( مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره نشر اسوه، ص ۵۴۹)
امیرالمومنین(علیه السلام)فرمودند: هرگاه دعا میکنید قبل از درخواست حاجتتان بر پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله وسلم) صلوات بفرستید؛ زیرا خداوند کریمتر از آن است که از او دو حاجت خواسته شود یکی را اجابت کند و دیگری را اجابت نکند
« إِذَا كَانَتْ لَكَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ حَاجَةٌ، فَابْدَأْ بِمَسْأَلَةِ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِهِ (صلى الله عليه وآله)، ثُمَّ سَلْ حَاجَتَكَ، فَإِنَّ اللَّهَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ حَاجَتَيْنِ، فَيَقْضِيَ إِحْدَاهُمَا وَ يَمْنَعَ الْأُخْرَى» ( نهجالبلاغه، حکمت ۳۶۱)
.
ازینرو امام (علیه السلام) در طلیعه مناجاتش میفرماید: «بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و هرگاه ترا میخوانم مرا اجابت کن و هر وقت ترا ندا میکنم صدایم را بشنو و چون با تو مناجات میکنم بمن توجه فرما».
.
« اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ»
( کلمه دعا عام است و هرنوع خواندن را اطلاق میشود (البته خواندن دانی از عالی –یعنی درخواست کسی که پایینتر است از کسی که برتر است) اما ندا به معنای صدای بلند است و نجوا به معنای صدای آهسته مجموع هرسه کنایه از این است خدایا در همه حال به بمن عنایت کن و مرا مورد توجه خویش قرار بده.
گرچه خداوند همه چیز را میشنود و بر همه چیز آگاه است اما مراد دراینجا توجه خاص و ویژه خداوند به بندهاش است؛ یعنی هرگاه به سوی توآمدم مرا مورد لطف و رحمت خویش قرار ده نه اینکه گناهان من مرا از تو دور سازد و باعث شود نتوانم از فضل کرم و احسانت بهرهمند شوم، همانگونه که در تعقیبات مشترکه آمده خدایا: اگر من اهلیت آنرا ندارم که به لطف ورحمت تو دسترسی داشته باشم لطف و رحمتت لیاقت آنرا دارد مرا در برگیرد؛ زیرا خوان رحمت تو بر همه هستی گسترده شده است «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ أَکنْ أَهْلًا أَنْ تَرْحَمَنِی فَرَحْمَتُک أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِی وَ تَسَعَنِی لِأَنَّهَا وَسِعَتْ کلَّ شَیء»
پس گرچه خدای متعال سمیع علی الاطلاق است و به همه چیز دانا و آگاه هست، اما اجابت دعا امر دیگری است؛ یعنی مراد از شنیدن در اینجا شنیدنی است که برآن ترتیب اثر داده شود و به خداوند متعال چنین گفته میشود اگر گناهان من موجب میشود این درخواست مرا ترتیب اثرندهی بخاطر لطف وکرمت آنرا اجابت فرما)
@jorenab