الیوم یئس الذین کفروا من دینکم (مائده3)
تماميت ياس كفار حتما بايد به خاطر عامل و علتى بوده باشد كه عقل و اعتبار صحيح آن را تنها عامل نااميدى كفار بداند، و آن اين است كه خداى سبحان براى اين دين كسى را نصب كند، كه قائم مقام رسول خدا (ص) باشد، و در حفظ دين و تدبير امر آن و ارشاد امت متدين كار خود آن جناب را انجام دهد، به نحوى كه خلائى براى آرزوى شوم كفار باقى نماند، و كفار براى هميشه از ضربه زدن به اسلام مايوس شوند.
آرى ما دام كه امر دين قائم به شخص معينى باشد، دشمنان آن مىتوانند اين آرزو را در سر بپرورانند، كه با از بين رفتن آن شخص دين هم از بين برود، ولى وقتى قيام به حاملى شخصى، مبدل به قيام به حاملى نوعى شد، آن دين به حد كمال مىرسد، و از حالت حدوث به حالت بقاء متحول گشته، نعمت اين دين تمام مىشود، و اين بعيد نيست، كه جمله" حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ" تا خدا امر خود بياورد در آيه زير اشاره به همين معنا باشد، توجه بفرمائيد:" وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ، مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ، فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ"(البقرة: 109)
و اين وجه خود مؤيد رواياتى است كه مىگويد آيه شريفه مورد بحث در روز غدير خم در مورد ولايت على (ع) نازل شد، يعنى روز هيجدهم ذى الحجه سال دهم هجرت، و بنا بر اين دو فقره آيه به روشنترين ارتباط مرتبط مىشوند، و هيچيك از اشكالات گذشته هم وارد و متوجه نمىشود.
ترجمه تفسير الميزان ج5 ص 284- الميزان في تفسير القرآن ج5 ص 176
#غدیر
#مولی
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
#شروع_غذا_با_سرکه_یا_نمک
در روایات فراوانی به شروع غذا با نمک اشاره شده است از جمله
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: «ای علی! غذا را با نمک، آغاز کن و با نمک پایان ده، چرا که هر کس غذای خویش را با نمک آغاز کند و با نمک پایان دهد، از هفتاد و دو نوع از انواع بلا که جذام، دیوانگی و پیسی از آن جمله است، به دور باشد
قَالَ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِعلِی (علیه السلام): «یا عَلِی! افتَتِح طََعامَک بِالمِلحِ وَ اختِم بِالمِلحِ، فَإنَّ مَنِ افتَتَحَ طَعَامَهُ بِالمِلحِ وَ خَتَمَ بِالمِلحِ، عُوفِی مِنِ اثُنَینِ وَ سَبعِینَ نَوعاً مِن أَنوَاعِ البَلاَءِ مِنهُ الجذَامُ وَ الجنُون وَ البَرَصُ»؛
(الکافی، ج۶، ص ۳۲۶)
از طرف دیگر در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده است
مردی در خراسان نزد امام رضا (علیه السلام) بود. در این هنگام، نزد امام سفرهای گستردند که در آن سرکه و نمک بود. امام (علیه السلام) با سرکه آغاز کرد. آن مرد گفت: فدایت شوم! به ما فرمودهای که با نمک آغاز کنیم! فرمود: «این (سرکه) همانند آن (نمک) است. سرکه، ذهن را استحکام میبخشد و عقل را افزون میکند.
إنَّ رَجُلاَ کانَ عِندَ الرَّضا (علیه السلام) بِخراسانَ. فَقُدَمَت إلَیهِ مائِدَةُ عَلَیها خَلٌّ و مِلحٌ، فَافَتَتَحَ (علیه السلام) بِالخَلَّ. فَقَالَ الرَّجُلُ: جُعِلتُ فِداکَ! امَرتَنا أن نَفتَتِحَ بِالمِلحِ! فَقالَ: «هذا مِثلُ هذا - یعنی الخَلَّ - و إنَّ الخَلَّ یشُدُّ الذِّهنَ و یزیدُ فِی العَقل»؛
(الکافی، ج۶، ص ۳۲۹)
فقهای بزرگوار سعی کردند بین این روایات به نوعی جمع کنند مرحوم نجفی در کتاب (جواهر الکلام)بدون آنکه خودش نظری بدهد احتمالاتی را مرحوم حر عاملی در (وسائل الشیعه )بیان کرده است را می اورد
که مرحوم حر عاملی سه احتمال مطرح کرده است
۱-بهتر است با نمک و سرکه شروع کند (هرکدام دسترس بود )
۲-هر کدام را انتخاب کند نمک یا سرکه خوب است
۳-بهتر است اول با نمک شروع کند
(جواهر الکلام ج۳۶ص۴۷۱)
بررسی:
با توجه به اینکه روایت دلالت بر استحباب به شروع با سرکه از امام رضا علیه السلام است و حضرت در ایران تشریف داشتند ممکن است گفته شود برای برخی مناطق ممکن است ابتدا به نمک بهتر باشد و برای برخی مناطق اغاز غذا خوردن با سرکه
ضمن آنکه ممکن است نمک برای برخی مضر باشد خوردن سرکه می تواند ضمن انکه تا حدودی شبیه به نمک در شستشوی دهن عمل کند موجب ضرر نخواهد بود
پس هرکس با فراخور شرایط جسمی و اقلیمی با هرکدام آغاز کند به فرموده معصوم عمل کرده و ان شالله از بلایا مصون خواهد بود
والله العالم
https://eitaa.com/jorenab
#تلنگر_هفده
ان زمان که طوفان حوادث ارامش از دریای دلم می رباید.و گرد ترس بر دلم می پاشد تنها غریق نجات دلی که به اسارت ترس گرفته شده
اعتماد بر کریمی است که پرتو نور های کرامتش از میان ابرهای آسمان بر دریای دل تابیده و امواجش را گرم به امیدو اعتمادخود می کند
دریای دل یوسف که گرفتار حوادث شد
انچنان یوسف را در خود غرق نمود که یاد ازکرمِ معتمد ترینِ جهان برد
و دل یوسف پیش از عقلش تسلیم زندان زلیخا شد .وانگاه که دریای دلش ارامش گرفت و با خالق خود خلوت نمود. نوبت به آشوب عقل و دل رسید که چه شد که گرفتار زندان مصر شدی ؟
ودستان شکوه به سمت ذات حق برداشت
واینگونه از خدای خود شنید
تو خود زندان را انتخاب كردي، آنگاه كه زمزمه
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ
(یوسف:۳۳) سر دادی
انگاه که گفتی پروردگارا! زندان را خوشتر دارم از آنچه مرا به سوي آن فرامي خوانند.
چرا عافيت را خوشتر ندانستی از آنچه تورا به سوي آن فرامي خواندند
هَلَّا قُلْتَ الْعَافِیَةُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ
دریای دل خود به نورهای اعتماد حق تعالی روشن و گرم کنیم
خود را در گرداب نادانی خود غرق نکنیم که خداوند حکیم ترین حکیمان است
وبه اقتدای حرف مولا و پیشوایمان علی ابن ابی طالب (ع)دلمان را با توکل و اعتماد به حضرت حق قوی کنیم که ریشه قوی شدن دلمان دراین است
(بحار الانوار م۱۲ ص ۲۴۷)
(#سرکار_خانم_صانعی)
https://eitaa.com/jorenab
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
امام كاظم عليه السّلام در هفتم صفر سال 128 ه ق،( و به گفته بعضى در سال 129 ه ق) در أبواء( نام جايى است در راه مكه و مدينه و قبر آمنة مادر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نيز در آنجا است) چشم به جهان گشود ،حضرت کاظم (علیهالسلام) مدت ۱۰ سال،مورد آزار منصور قرارگرفت. وقتی منصور به هلاکت رسید پسرش «مهدی» به حکومت رسید زندانیان بسیاری را آزاد کرد که بیشتر آنها، شیعیان امام کاظم (علیهالسّلام) بودند؛ اما همچنان به شدت مراقب آنان بود. سرانجام امام کاظم (علیهالسّلام) را از مدینه به بغداد آورد و زندانی نمود
پس از او نیز فرزندش هارون او را در سال 179 ه ق ده روز به آخر ماه شوّال مانده، از مدينه به عراق روانه ساخت، هارون در آن سال پس از انجام عمره ماه رمضان به مدينه وارد شد، سپس براى انجام حجّ به مكّه بازگشت، و موسى بن جعفر عليه السّلام را با خود به مكّه برد، و هنگام مراجعت، از راه بصره حركت كرد، و آن حضرت را وارد بصره نموده، و نزد عيسى بن جعفر بن منصور (پسر عموى خود) زندانى كرد، سپس او را از بصره به سوى بغداد آورد، و آن حضرت را در زندان سندى بن شاهك محبوس نمود، و آن حضرت در 25 ماه رجب سال 183 ه ق در سن 54 يا 55 سالگى، در زندان به شهادت رسید، و در قبرستان قريش، به خاك سپرده شد.
و گفته میشود كه در روايتى نقل شده، آن حضرت را مطابق وصيّتش با همان زنجيرها ئى كه در زندان او را با همانها شكنجه میدادند دفن كردند، و آن بزرگوار، 35 سال امامت كرد
در زندگی امام موسی بن جعفر(علیه السلام) ویژگی خاصی وجود داشته است که موجب شده است زندگی این امام از دیگر امامان متمایز و متفاوت باشد. این ویژگی این است که امام تحت ظلم و ستم شدیدی زندگی میکرده است که در زیارتنامه خاص ایشان نیز به آن اشاره شده است. امام در زندان به سر میبرد و از این زندان به آن زندان منتقل میشد. امام موسی بن جعفر بیشتر دوران زندگیاش را در زیر ظلم و ستمی پیوسته به سر میبرداما هرگز دست از مبارزه با ظلم برنداشت و باعدم حمایت از آنها و برگزاری جلسات مناظره سعی در افشای ظلم ظالمان وتبیین مبانی تشیع می نمود
امام با توجه به شرایط سخت آنروز شاگردان زیادی تربیت نمود که علی بن یقطین و مفصل بن عمر و محمدبن ابی عمیرو...از آن جمله هستند
از دیگر ویژگی آن حضرت عبادت آن حضرت است که شیخ مفید دربارهی آن حضرت میگوید : «کانَ ابُوالحسن مُوسی (ع) اَعبَدَ اَهلِ زَمانِهِ و اَفقَهَهُم و أسخاهُم کفّاً و اکرَمَهُم نفسا
https://eitaa.com/jorenab
#با_امیر_مومنان_چهل_و_یک
مرحوم صدوق ( رحمه الله )در « من لایحضره الفقیه » از رسول الله ( صلی ا لله علیه وآله و سلم ) نقل می کند که فرمود؛
تو وصی من هستی و وصایت تو به امر پرودگارم بود
ای علی آنچه امتم در آن اختلاف میکنند برای آنها روشن میکنی
و دربین آنها درمقام من قرار می گیری
و سخن تو سخن من است
و فرمان تو فرمان است
و اطاعت از تو اطاعت ازمن است و اطاعت من اطاعت الله است
و سرپیچی از فرمان تو سرپیچی از فرمان من است و سرپیچی از فرمان من سرپیچی از فرمان الله است
« وَ رُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ لِعَلِيٍّ ع
يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي أَوْصَيْتُ إِلَيْكَ بِأَمْرِ رَبِّي
وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي اسْتَخْلَفْتُكَ بِأَمْرِ رَبِّي
يَا عَلِيُّ أَنْتَ الَّذِي تُبَيِّنُ لِأُمَّتِي مَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ بَعْدِي
وَ تَقُومُ فِيهِمْ مَقَامِی
قَوْلُكَ قَوْلِي وَ أَمْرُكَ أَمْرِي وَ طَاعَتُكَ طَاعَتِي وَ طَاعَتِي طَاعَةُ اللَّهِ
وَ مَعْصِيَتُكَ مَعْصِيَتِي وَ مَعْصِيَتِي مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
(شیخ صوق ،من لایحضره الفقیه نشر جامعه مدرسین ج4 ص 179 چاپ دوم )
https://eitaa.com/jorenab