eitaa logo
جرعه ناب
645 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
199 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن کریم وقتی داستان ذوالقرنین راذکر می کند می فرماید ما سبب را به او نشان دادیم واو از آن تبعیت کرد «ً إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَبا» ( کهف ۸۸_۸۹) می‌گویم : خداوند متعال راه را نشان می دهد و نفع و ضرر راه درست و کج راهه را بیان می‌کند. و از آنجا که انسان مختار آفریده شده است خودش می بایست از راه درست تبعیت کند تا به نتیجه مطلوب برسد واگر کج راهه برود نابود خواهد شد لذا علت موفقیت ذوالقرنین را تبعیت از راهی میداند که خداوند متعال به او نشان داده است. https://eitaa.com/jorenab
« أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ »  در قرآن کریم مثالهای متعددی زده شد ه است تا مطلب را بهتر به مسلمانان منتقل کند زیرا ویژگی مَثَل آن است که دامنه مطلب را پائین می آورد وبرای همه قابل فهم می شود ضمن آنکه انگیزه ای برای شنیدن می گردد یعنی مَثَل موجب می شود تا افراد بهتر به سخن نبی اکرم وبه قرآن کریم گوش دهند مثلا درباره اینکه آیا عالم یک خدا دارد یا دو خدا بحث مفصل بین متکلیمن وفلاسفه وجود دارد وبرای اینکه عالم دارای یک خداست برهان اقامه می کنند که در اصطلاح به آن برهان تمانع گفته می شود خداوند متعال ابتدا این مطلب را چنین بیان می کند اگر درعالم دوخدا باشد عالم فاسد می شود « لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا »([1]) آنگاه این مطلب علمی سنگین را با مثالی ساده تبیین می کند خدا مثلى زده آيا شخصى كه اربابانى متعدد دارد همه مخالف يكديگر (و هر كدام او را به كارى پر رنج و زحمت مى‏گمارند) با آن شخصى كه تسليم امر يك نفر است (كه به او مهربان است و هيچ تكليف سختى نمى‏كند) حال اين دو شخص يكسان است « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلا »([2]) وقرآن کریم می فرماید دراین قرآن از هر چیزی مثال زده ایم تا درآن تدبر نموده وعبرت بگیرید « َ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون‏ »([3]) ازینرو حضرت می فرماید بندگان خدا شمارا به تقوی خداوندی توصیه می کنم که برای هدایتتان در قرآن کریم مثالها زد « وَ وَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ » برای زندگی شما زمان ووقت معین قرار داد که این مدت کم ویا زیاد نخواهد شد زمانی که زمانش فرابرسد نه ساعتی جلو می افتد ونه تأخیر می افتد « ُ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون‏ »([4]) « وَ أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ »  کلمه «ریاش» از ریشه «ریش» به معنای فاخر است و«لباس ریش» یعنی لباس فاخر خداوند لباسهای فاخررا بر تن انسانها پوشاند تااز یک سو آنهارا از زشتیها بپوشاند واز سوی دیگرباعث تن آرائی آنها شود اى فرزندان آدم، همانا ما لباسى كه موجب پوشاندن زشتی  شما ست و جامه‏ هايى كه به آن تن را بياراييد براى شما فرستاديم « يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشا »([5]) « وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ » کلمه «ارفغ»از «رَفغ»به معنای توسعه است یعنی خداوند زندگی  را برای شما توسعه داد و روزی پاک به انسان ارزانی کرد تا انسان خداوند متعال را عبادت کند واز وی اطاعت نماید ودر حقیقت با دادن روزی به بندگان به آنها کرامت فرمود « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّبات‏ »([6]) -انبیاء:22[1] -زمر:29[2] -زمر:27[3] -اعراف:34[4] -اعراف:26[5] -اسراء:70[6] https://eitaa.com/jorenab
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
سیف بن عمیری می گوید صفوان گفت به خدمت حضرت امام صادق ( علیه السلام ) رسیدم به من فر مود : با این زیارت( زیارت عاشورا) مأنوس شو و به این دعا، دعا کن و زیارت نما من ضمانت می کنم برای هرکس که این زیارت را ازدور و نزدیک انجام دهدزیارتش مقبول و تلاشش مورد پذیرش و سلامش به حضرت می رسد  و محجوب نمیماند و حاجتش از طرف خداوند برآورده می شود و اورا نا امید نمی کند .                                                                 ای صفوان این زیارت را به این ضمانت از پدرم و پدرم از پدرش امام سجاد و آن حضرت از امام حسین و آن حضرت از برادرش امام حسن وآن حضرت از پدرش اما م امیرالمومنین ( علیهم السلام ) و آن حضرت از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه واله و سلم ) و آن حضرت از حضرت جبریل و جبریل از خداوندیافتم و خداوند سوگند یاد کرده است هر کس امام حسین را به این زیارت – از دور یا نزدیک – زیارت کند زیارتش را قبول می کنم و درخواستش را می پذیرم و....                                         آنگاه صفوان می گوید حضرت به من فرمودای صفوان اگر حاجتی داری پس این زیارت را بخوان  و از خدا درخواست کن حاجت خود را خداوند اجابت خواهد کرد خداوند با لطف خویش نسبت به پیامبر ( صلی الله علیه وآله و سلم ) خلف  وعده نمی کند.                                                                      «قَالَ لِي صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تَعَاهَدْ هَذِهِ الزِّيَارَةَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ زُرْ بِهِ فَإِنِّي ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى لِكُلِّ مَنْ زَارَ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ أَنَّ زِيَارَتَهُ مَقْبُولَةٌ وَ سَعْيَهُ مَشْكُورٌ وَ سَلَامَهُ وَاصِلٌ غَيْرُ مَحْجُوبٍ وَ حَاجَتَهُ مَقْضِيَّةٌ مِنَ اللَّهِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ وَ لَا يُخَيِّبُهُ يَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّيَارَةَ مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِي وَ أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحُسَيْنِ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ جَبْرَئِيلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ قَدْ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ قَبِلْتُ مِنْهُ زِيَارَتَهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِي مَسْأَلَتِهِ بَالِغاً مَا بَلَغَ وَ أَعْطَيْتُهُ سُؤْلَهُ...... ثُمَّ قَالَ صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا صَفْوَانُ إِذَا حَدَثَ لَكَ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ فَزُرْ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ حَيْثُ كُنْتَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ سَلْ رَبَّكَ حَاجَتَكَ تَأْتِكَ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَيْرُ مُخْلِفٍ وَعْدَهُ وَ رَسُولُهُ ص بِمَنِّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌»([1])   782 مصباح المتهجد([1 @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  سلام به امام حسین ( علیه السلام ) واهل بیت در ظاهر تسلیم شدن در برابر آنها و خود را مطیع آنان دانستن است؛ اما درحقیقت خود را تسلیم ذات حق نمودن است چرا که آنان خلیفه الهی هستند و تسلیم شدن دربرابر آنها یعنی گذشتن از مقام توکل و تفویض و رضا و رسیدن به  مقام تسلیم  که درآنجا چیزی نخواهدجز آنچه آنها بخواهند بلکه اساسا چیزی نخواهد مگر آنچه آنها بخواهند چرا که آنان چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی خواستند   لذا همانگونه که قران کریم فرشتگان را بندگان گرامی خدا می داند « عباد مکرمون »([1]) نسبت به اهل بیت نیز همین تعبیر آمده است . نبی اکرم ( صلی الله علیه وآله و سلم )فرمود :علی و فرزندش بندگان گرامی خداوند هستند «ان علیا و ولده عباد مکرمون »([2]) یعنی آنان چیزی نمی خواهند جز آنچه خدا بخواهد. ازینرو تسلیم اهل بیت بودن ؛  به ظاهر تسلیم خلیفه شدن است اما در واقع مطیع حق بودن است لذا لازم است مراحل شناخت نسبت به این ذوات مقدسه درست انجام شود تا روشن شود چگونه باید دربرابر آنان تسلیم بود                                         توضیح :  در شناخت  اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) مراحل زیر باید طی شود ؛ 1- شناخت نسب آن ذوات مقدسه تا مشخص شود چه کسانی هستند و نسلشان پاک بوده و والدین و جد آنان از بهترین انسانهای رو ی زمین هستند، لذا ذکراوصاف متعدد در سلام بمنزله تعلیل برای سلام است به اینکه اگر به حسین بن علی ( علیه السلام ) سلام می دهیم برای آن است که خود از بهترین انسانهاست وبرگزیده الهی است و مادرگرامیش سرور زنان عالم است و پدربزرگوارش سیدالوصیین است و جد مکرمش اشرف انسان و برگزیده الهی است .                                                                    2- اینکه به آنها برای رسیدن به هدفی که خداوند برای انسانها در نظر گرفته است؛ نیازمند است .  توضیح آنکه؛     انسان از آن خداوند است وبه سوی  اوبازمی گردد « انا لله و انا الیه راجعون » ([3])لذا باید به خداوند متعال  پاسخگو باشد « وهم یسئلون » ([4]) و ذات اقدس الهی برای پیمودن درست این مسیر برگزیدگانی را قرار داد وبعد از ختم نبوت ، امامان معصوم ( علیهم السلام ) به عنوان مجریان احکام الهی از طرف ذات الهی منصوب شدند واگر کسی بخواهد مسیر درست راطی کند، چاره ای جز تبعیت از این برگزیده گان را ندارد لذا نبی اکرم ( صلی ا لله علیه وآله و سلم )فرمود : « ان مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجا و من ترکها غرق» ([5]) و این حدیث شریف متضمن چند نکته است ازجمله آنکه همانطورکه تنها راه نجات در طوفان نوح سوار شدن بر کشتی بود، اینک تنها راه نجات، گذاشتن دست در دستان اهل بیت و پیروی ازدستورات آنهاست.                                                                   دیگر آنکه اهل بیت، ایصال به مطلوب میکنند نه ارائه طریق، چون ارئه طریق کار انبیاء است (که بمنزله آدرس دهی است) اما اهل بیت چون مجری احکام الهی هستند  دست انسان را گرفته و به مقصد می رسانند مشروط بر آنکه انسان دست در دستشان بگذارد و ازدستورات آنها پیروی نماید .                                      بنابراین تنها راه نجات ؛راه اهل بیت عصمت وطهارت  (علیهم السلام )است 3- نسبت به آنها احساس نیاز کند یعنی صرف شناخت نسب آنها و اینکه آنان تنها کسانی هستند که انسان مؤمن را به مقصد می برند کافی نیست، بلکه باید نسبت به آنها احساس نیاز کند وبداند و به این باور برسد که تنها راه نجات تبعیت ازین ذوات مقدسه است .                                                               4- درعمل از آنها تبیعت کند و دستورات آنها را بکار ببندد چرا که ایمان بدون عمل منجی نیست، بلکه هرگاه ایمان با عمل همراه شد نجات بخش خواهد بود.کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند خوشا بحالشان و عاقبت خوشی در انتظارشان هستند. «  الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب‏» ([6])       )انبیا ء: 26[1] 9 احتجاج ج 2 ص 438[2] ) بقره : 156[3] انبیاء : 23([4] )کتاب سلیم بن قیس هلالی ص 732 نشر الهادی 1415[5] رعد : 39( [6] @jorenab
نگاه به تاریخ در دو مرحله صورت می گیرد: 1-مرحله اول : برای آشنائی از سرگذشت آنهائیکه روزگاری چون ما در این عالم خاکی زندگی می کردند برگهای تاریخ را ورق میزنیم در این مرحله از نگاه با غمهای آنها غمگین و با شادیهای آنها شاد، با دشمنانشان دشمن و با دوستانشان دوست میشویم ، دراین مرحله کاملا احساس انسان تحریک می شود و آنچه بر آن قوم گذشته است بسان فیلمی از خاطره ما عبور می کند در این مرحله است که تک تک افراد موجود در صحنه بازشناسی می شوند ومسئولیتهای هر کدام از افراد مورد بررسی قرار می گیرد. تذکر، از آنجائیکه واقعه ای که ما آن را مورد بررسی قرار می دهیم سالها پیش از زمان ما اتفاق افتاده است آنکه ما را با احوال آنان آشنا می کند وقایع نگارانی هستند که حوادث تاریخی را ثبت می کنند و روشن است چقدر بی طرفی این تاریخ نگاران مهم و دارای اهمیت است. 2-مرحله دوم : بعد از آشنائی از زندگی و حالات آنها به قضاوت می نشینیم . در این مرحله یک شخص مورخ ومحقق محکمه ای تشکیل می دهد و از طرفین مخاصمه بازجوئی بعمل می آورد وسپس حکم می دهد تنها فرقی که با محکمه های معمولی دارد این است که در محکمه های معمولی طرفین دعوا حضوردارند و بطور شفائی سخن می گویند اما در اینجا برگهای تاریخ هستند که سخن می گویند، و اگر یک مورخ حقایق را دور از تعصب و بدون غرض و بی طرفانه ننویسد در اینجا محقق در مورد قضاوت خویش بخطا خواهد رفت و از آنجائیکه باید در این مرحله باید حکم داد برچنین شخص است بتمام اطلاعات موجود احاطه پیدا کند تا بتواند به نحو احسن حکم کند. این مرحله همان است که از آن به تحلیل تاریخ یاد میشود. این دو مرحله مواجهه با تاریخ درکلام نورانی حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در کتاب ارزشمند نهج البلاغه آمده است « أَيْ بُنَيَّ، إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ، بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ»؛ (فرزندم هرچند من به اندازه پیشینیان عمرنکردم اما درکردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و درآثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی ازآنها شده ام بلکه با مطالعه تاریخ آنان گویا از اول تا پایان عمرشان با آنها بوده ام) آنگاه در مورد مرحله دوم می فرماید فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِكَ مِنْ كَدَرِهِ، وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، (پس قسمتهای روشن وشیرین زندگی آنان را ازدوران تیرگی شناختم و زندگی سودمند آنان را با دوران زیانبارشان شناسائی کردم)[1] هنگامیکه سیاه از سفید ، زیبا از زشت بازشناخته شد پرده ها کنار می رود و انسان ان حقیقت ناب که چه عامل و یا عواملی باعث صعود یا سقوط قومی شد را می یابد و با ان راه خود را روشن می کند [1] . نهج البلاغه نامه 31، https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
یافتن مقام محمود به بر کت سالار شهیدان متن:« وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏» در این بخش زائرازخداوند درخواست می کند ؛حیات وی تا بدانجا ارزشمند گردد ،که همانطور که اهل بیت ضمن نجات خویش ،در پی نجات دیگران هستند،وی نیز بتواند علاوه بر رهایی خود از عالم ماده ؛دیگرانرا نیز به سر منزل مقصود سوق دهد. توضیح آنکه ؛مراد از مقام محمود ؛بنابه نقل مفسرین مقام شفاعت است؛مرحوم علامه در تفسیرگرانسنگ «المیزان » می نویسد :فریقین اتفاق دارند مبنی براینکه روایات فراوانی از نبی اکرم واهل بیت (علیه السلام)واردشده ؛مراد شفاعت است.المیزان، ج ۱۳ ، ص ۱۷ وکسی می تواند دستگیر دیگران باشد که خود؛ ازورطه هلاکت عالم ماده رهایی یافته باشد.پس زائری که چنین درخواستی ازخداوند متعال دارد ،می بایست درتربیت وتهذیب خویش تا بدانجا بکوشد که ،نه تنها خود را نجات دهد،بلکه دیگران را نیز ازگرفتارشدن نجات دهد.چنین امری زمانی ممکن است که انسان ،دستورات خداوند و رسول را بدرستی انجام دهد ؛تا درست تربیت شود؛ یعنی مؤدب به آداب الهی شود تا بتواند علاوه برخود؛دیگران را ازورطه هلاکت نجات دهد .پس کسی خود اسیرشهوات هوی وهوس است وعقل عملی وی اسیر شهوات است؛ شاید علم به گناه داشته باشد ،اما چون اسیراست مرتکب گناه می شود، چنین کسی خود اسیراست ؛ چگونه می تواند دیگران را از شهوات نجات دهد ؛ پس کسی می تواند چنین ادعایی داشته باشد که خود را از بند شهوات و هوی وهوس آزاد کرده باشد . 📚انوارکبری،ص۱۷۲ @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسلام چند نکته نهفته است 1- زبانی که به سلام بازمی شود نباید آلوده به لغو و کلام بیهوده باشد یا حد اقل سعی کند ازگفتاربیهوده بدورباشد .                                                                                  3- باید ازگناه اجتناب نماید و گناهان زبانی مانند غیبت ، دروغ ، تهمت ، افتراء توهین مرتکب نگرددواساسااز هرگناهی بدورباشد زیرا گناهان ولو کوچک انسان را برگناهان بزرگ جری میکند و موجب شکستن حرمت احکام الهی می شود .                                                 این دونکته را می توان ازین آیه شریفه استنباط نمود که دربهشت نه لغو می شنوند ونه گناه  فقط سلام است « لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً » ([1]) پس همانطورکه دربهشت جای سلام است جای بیهوده گفتن و گناه نیست پس انسانی که میخواهد برای بهشت عمل نماید باید تمرین کند که بهشتی زندگی کند .                                                                    3- دلی که عاری ازکینه است میتواند سلام حقیقی را ابراز نماید چراکه همانطورکه گذشت سلام امر بهشتی است و دلهای بهشتیان ازکینه خالی است « وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِين‏»([2])                                                                                    ازینرو بایدسعی کرد  دل ازکینه عاری باشد و ازخداوند همین را درخواست نماید « وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»([3])                                                                              وقتی به سالار شهیدان  و یا اهل بیت عصمت و طهارت سلام داده می شود باید توجه داشت که ؛   1- آنها زنده هستند زیرا شهید زنده است « و لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏» ([4]) هم ازآن جهت که شهید هستند زنده هستند هم ازآن جهت که ولی خداوند هستند زیرا اگر خود زنده نباشند نمی توانند به دیگران زندگی بدهند و سرّ زنده بودن شهید از آن جهت است که به دعوت آنان پاسخ مثبت داده است « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم‏» ([5])                                                                                   2- به زائر نزدیک هستند لذا صدای زائرخویش را می شنوند . در دعا یی که به عنوان اذن دخول مشاهد مشرفه آمده است زائر این دو حقیقت را به خود گوشزد میکند و می گوید ؛ من به حرمت صاحب این مشهد شریف درغیبتش اعتقاد دارم همانطورکه درحیاتش چنین بوده و می دانم رسول تو و جانشینان تو زنده بوده و نزد تو متنعمند و مقام وجایگاه مرامی بینند و کلام مرا می شنوند و جواب سلام مرا می دهند ومرا ازشنیدن کلام آنها محجوب ساختی درحالیکه فهم مرا با لذت بردن از مناجات آنها گشودی « اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُها فِي حَضْرَتِهِ، وَأَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَخُلَفاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْياءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَقامِي، وَيَسْمَعُونَ كَلامِي، وَيَرُدُّونَ سَلامِي، وَأَ نَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ، وَفَتَحْتَ بابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُناجاتِهِمْ، ([6])                                          3- سلام به منزله تسلیم نمودن خود به اهل بیت عصمت وطهارت است پس کسی که خود را تسلیم آنان می سازد تا آنجا که می تواند می بایست از آنچه موجب نافرمانی آنها محسوب می شود اجتناب کند و تمام تلاش خویش را برای انجام فرامین و دستورات آنها فراهم کند .          ) واقعه : 26[1] )حجر : 47[2]  )حشر : 10[3] )آ ل عمران : 169[4] ) انفال : 24[5]  مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 534( [6] https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر یاد قیامت قال عیسی علیه السلام. بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ کَمَا أَنَّ الدَّابَّةَ إِذَا لَمْ تُرْکَبْ وَ تُمْتَهَنْ تَصَعَّبَتْ وَ تَغَیَّرَ خُلُقُهَا کَذَلِکَ الْقُلُوبُ إِذَا لَمْ تُرَقَّقْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ بِنَصَبِ الْعِبَادَةِ تَقْسُو وَ تَغْلُظُ حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «و بحق مى‌گويم همچنان كه اگر مدتى بر حيوان سوار نشوند و او را رها كنند،پس از آن سوارشدنش مشكل مى‌شود و خُلق او تغییر میکندهم چنين قلوب انسانها اگر با ياد مرگ و عبادات،رقيق و نرم نشوند،دچار قساوت مى‌گردند و سخت مى‌شوند» بحارالانوار ج ۱۴ص۳۲۵ https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
از مرحوم فلسفي نقل مي كنند كه قبل از انقلاب در يكي از شهرستانهايي كه شيعه و سني در كنار هم زندگي مي كنند سخنراني داشتم، ديدم بر اثر نبود مجالس موعظه و امربه معروف و نهي از منكر در آن شهرستان فحشاء و منكرات زياد شد، روزي علماي اهل سنت به ديدن من آمدند آنها را مورد عتاب و سرزنش قرار دادم كه چرا مجلس موعظه نداريد و امر به معروف و نهي از منكر نمي كنيد؟ پس از سخنانم يكي برخاست و گفت: خداوند( تعالي) سايه امام حسين (علیه السلام) را از سر شما علماء شيعه كم نكند، ما چون حسین (علیه السلام) نداريم و مجلس روضه نداريم مردم اطراف ما جمع نمي شوند. امام حسين (علیه السلام) يك محبوبيتي به شما علماي شيعه داده است كه تا نام او را مي بريد و صحبت روضه او مي شود همه اقشار گرد شما جمع مي شوند و شما در زير سايه ي خيمه عزاداري او هم اخلاق مي گوييد و هم معارف و احكام و شيعيان به بركت عزاداري امام حسين (علیه السلام) تربيت مي شوند. اين رمز موفقيت شما روحانيت شيعه است، من گفتم: راز موفقيت و محبوبيت روحانيت شيعه را خوب فهميدي. ( راهیان نور – محرم 421- ص49) بنابراين يكي از فلسفه ها و بركاتي كه عزاداري امام حسين (علیه السلام) و ديگر ائمه (علیهم السلام) به همراه دارد فرصتي است كه براي تجديد معنويت و شناخت معارف و احكام ايجاد مي كند و جو معنوي و احساس ديني به وجود مي آورد. علاوه بر فضاي معنوي حاصل ازعزاداري و ايام سوگواري و بستر سازي براي انجام امر به معروف و نهي از منكر و بيان معارف ديني نكته ي ديگري كه حائز اهميت است درس گرفتن از نهضت امام حسين (علیه السلام) و عبرت آموزي از تاريخ آن است. https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان تمام تلاش خویش را می کند تا با عزت و آبرو زندگی کند و نزدمردم دارای ارزش و اعتبار باشد اما گاهی راه به بیراهه می رود زیرا عزت و آبرو و مقام ارجمند آن است که خداوند به انسان عطا کند و انسان نزد خداوند که مالک و صاحب اختیار اوست ارزش پیدا کند از منظر دینی تنها و تنها در پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت ممکن است انسان بدین مقام دست یابد  لذا در زیارت عاشورا می فرماید ۱-اگر آبرو می خواهید به سراغ اهل بیت بروید: « اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِ‌السَّلام» خدایا بحق امام حسین علیه السلام مرا نزد خودت آبرو مند گردان ۲-اگر کرامت و شرافت می‌خواهید در پرتو شناخت اهل بیت است. «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَكْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیائِكُمْ » از خداوند می خواهم با شناختی که از شما اهل بیت علیهم السلام و اولیا خدا پیدا می کنم مرا والامقام و ارجمند گرداند ۳- و اگر قرب به خداوند می خواهید در پرتو اهل بیت است .« وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالَاتِکُمْ به خدا و به شما با محبت و پیروی ازشما نزدیک می شوم بنابراین آنان که به سراغ خداوند نروند و یا نخواهند از مسیر اهل بیت به خدا برسند در جای دیگر بدنبال آبرو و کرامت هستند پیدا نخواهند کرد قُلْ مَن کَانَ فِی الضَّلَالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا ۚ حَتَّی إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا (مریم:۷۵) بگو: «آنها که در گمراهی بوده اند، باید خداوند به آنها مهلت دهد تا زمانی که وعده الهی را با چشم خود ببینند: یا مجازات (این دنیا)، یا (عذاب) قیامت را! (و به زودی) خواهند دانست چه کسی جایگاهش بدتر، و لشکرش ناتوانتر است! @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم شهید دستغیب در کتاب برزخ از کتاب اربعینات سعیدقمی از شیخ بهایی نقل میکند: روزی رفته بودند تخته فولاد اصفهان؛ یک پیر مردی آنجا بود. سفره اش را پهن کرده بود و مشغول غذا خوردن بود. مرحوم شیخ بهایی گفت : «این آقا فرد معمولی نیست؛ برویم ببینیم چیزی دارد به ما بگوید! مرحوم شیخ بهائی پرسیدشماتا الان چیزی دیدی؟ گفت:بله _من اینجا داشتم غذا میخوردم، یکبار دیدم که میتی را آوردند دفن کردند؛ یک مقدار که زمان گذشت دیدم که یک جوان بسیار زیبا و بسیار خوش رو، معطر، که به این زیبایی و خوش بویی تا الان ندیده بودم . . همین که رفت بالای قبر پنهان شد. من که متحیر بودم، این کیست؟ چطور شد که رفت؟ همینجور که داشتم به اینها نگاه میکردم، یک دفعه بوی تعفن شدید آمد. نگاه کردم یک سگ بسیار سیاه و زشت آمد بالای این قبر پنهان شد. ایستادم... همینطور گذشت. متحیر نگاه می‌کردم. ناگهان دیدم آن جوان زیبا با موی ژولیده، لباس پاره، بدنی خونی در حال رفتن بود. دویدم و رفتم به او گفتم :آقا صبر کنید. شما کی هستید؟ آن سگ سیاه چه بود؟ چرا اینقدر زیبا رفتید و زشت برگشتید؟ بدنی خونین، لباسی پاره؟ گفت من عمل نیک این فرد بودم. می‌خواستم با او باشم؛ اما آن سگ عمل زشتش بود. چون عمل زشتش بیشتر بوده است، غالب شده و آن سگ تا قیامت با او است تا ببینیم خدا چه می‌خواهد. مرحوم شیخ بهایی( رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: ما در دین تجسم عمل راداریم پس عمل تجسم پیدا می‌کند. چیزی را که انسان آنقدر انجام داد که ملکه شد برایش، انسان با آن عمل ساخته شده است. آن در آخرت، تجسم پیدا می‌کند. پس فرق دارد عملی که در دنیا انجام می‌دهید، پاداشی، عقابی، جزائی، که کیفری که در مقابلش هست، قرار دادی است. اما در آخرت تمثل همان فعل هست، حقیقی است. (برزخ شهید دستغیب ص۱۳۰) https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راقم این سطورمتمنی عفو و بخشش از رب غفور، علی بن محمد رضا( غفرا لله لهما ) مشهور به علی گلایری گوید: بدانکه چون به حریم آل ا لله راه یافتی، با سلام اذن دخول می طلبی و ادب مقتضی آن است که حضرت را به کنیه بخوانی نه به نام، پس بهمراه سلامی که به آن جناب میدهی ویژگی سالار شهیدان را به خود گوشزد مینمایی که فرزند رسول خدا وبرگزیده الهی است و درمکتب امیرالمؤمنین و زهرای اطهر ( علیهما السلام ) درس آموخته است. و بخاطر ظلمی که بر آن بزرگوار رفت وغارت اموالش و اسارت رفتن خاندان مطهرش خداوند خود عهده دار انتقام اوست ، از آنجا که مصیبتی که برآل الله رفت بر زمین و آسمان گران وسخت آمده است، ظالمین آنانرا، مورد لعن قرار می دهی و دلیل آنرا نیز به خود متذکرمی شوی که چون حقی که خداوندبه اهل بیت عطا کرد را غصب کردند و اهل بیت را مورد ظلم و آزار قرار دادند، پس وفاداری خود را به حضرت اظهارمیکنی. چون بدین مرحله رسیدی دشمنان حضرت را بنام متذکرمی شوی و آنها را لعن می کنی و از خداوند درخواست میکنی که با  آل ا لله باشی تا بدین وسیله بخاطر آبروی اهل بیت آبرو یابی و اینجاست که قدم به نقطه ای می نهی که اوج دعاست و خود را یار وفادار حضرت می دانی، و تولی و تبری را به حد اعلی بیان می کنی و خود را تسلیم حضرت می دانی و درمقابل دشمنان حضرت به جنگ بر خواسته می بینی ودر این صورت آنقدر به آنان نزدیک می شوی که حیات وممات خویش را آن چنان بالا می بینی که خود را درکنار اهل بیت نظاره می کنی و از خداوند حیات و ممات انسان کامل را درخواست میکنی ، پس بدان آنچه می خواهی چیست و ازچه کسی میخواهی و قدم به چه جایی نهادی ، و در اینجا تأثر عمیق خود را نسبت به کسانی اعلام می کنی که نه تنها اهل بیت را به شهادت رساندند بلکه ازین عمل شادمان بودند، ازینرو ملعون درلسان خدا و رسول هستند. پس از آنان اظهاربرائت میکنی و چون بدین مقام رسیدی، بخوبی از عهده تولی و تبری برآمدی پس لازم است یکبار دیگر آنرا به خود متذکر شوی و بعد از لعن دشمنان آل الله سلام برآن عترت پاک را زمزمه میکنی و کسانیکه پایه گذاراین ظلمها بر آل الله هستند را لعن میکنی  چون بدین بارگاه راه یافتی و دوست و دشمن را شناختی و حیات و ممات طیبه را به خود یاد آور شدی و از عهده تولی وتبری به نیکی برآمدی سزاوار است که سر بر خاک بسایی و ندای « اللهم لک الحمد ، حمد الشاکرین لک علی مصابهم» را  سر دهی و بگویی خدایا تراآنچنان حمد وستایش می کنم که شاکرین به هنگام مصیبت ،حامد تو هستند و چون بدون توجه وعنایت سالار شهیدان نمیتوان بدین مقام راه یافت و بدون توسل بدان کشتی نجات امکان رهایی از ظلمتکده جهان مادی و تاریکی عقبا و عذاب الهی  نیست ازخداوند شفاعت وی را طلب میکنی. پس نه این زیارت ، زیارت ساده ایست و نه این گفتار کلام راحت، خوب بیاندیش چه می گویی و به چه کسی میگویی و چه میخواهی . https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم شیخ عباس قمی ( رحمة الله علیه ) در کتاب شریف مفاتیح الجنان داستان زن اشرف حداد را آورده است و فرموده است : «ثقة صالح متقی حاج ملا حسن یزدی که از نیکان مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت است نقل کرد از ثقة امین حاج محمد علی یزدی که مرد فاضل صالحی بود در یزد که دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره ای در خارج یزد که درآن جماعتی از صلحا مدفونند و معروف است به مزار بسر می برد و اورا همسایه ای بود که درکودکی باهم بزرگ شده  و درنزد یک  معلم می رفتند تا آنکه بزرگ شد و شغل عَشّاری ([1])پیش گرفت تا آنکه مرد و درهمان مقبره نزدیک محلی که آن مرد صالح بیتوته میکرد اورا دفن کردند ؛ پس اورا خواب دید پس از گذشتن کمتراز ماهی که در هیبت نیکویی است پس به نزد او رفت و گفت: من می دانم مبدأ و منتهای کار تو و ظاهر وباطن تورا ، و نبودی تو از آنها که احتمال رود نیکی در باطن ایشان و شغل تو مقتضی نبود جز عذاب را پس به کدام عمل به  این مقام رسیدی ؟                         گفت چنان است که  گفتی و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا دیروزکه زوجه اشرف حداد  فوت شدو در این مکان اورا دفن کردند ؛ و اشاره کرد به موضعی که قریب صد زراع از او دور بود و در شب وفات او حضرت ابی عبد الله الحسین ( علیه السلام ) سه مرتبه اورا زیارت کرد و در مرتبه سوم امرفرمود به رفع عذاب ازین مقبره ؛ پس حالت ما نیکو شد و در سعه افتادیم . پس از خواب متحیرانه بیدار شد و حداد را نمی شناخت ومحله اورا نمی دانست پس دربازارحدادان ([2]) ازاو تفحص کردو اورا پیدا نمود و ازاو پرسید : برای تو زوجه ای بود؟ گفت آری دیروز وفات کرد واورا درفلان مکان؛ و همان موضع را اسم برد دفن کردم گفت او به زیارت ابی عبدا لله رفته بود ؟ گفت: نه گفت : ذکرمصایب او میکرد ؟ گفت : نه گفت : مجلس تعزیه داری داشت ؟ گفت : نه آنگاه گفت چه می جویی ؟ خواب را نقل کرد , گفت : آن زن مداومت داشت به زیارت عاشورا . »([3])   ) عَشّار به کسی گفته می شود که یک دهم مال را ازمردم اخذ میکند ( مالیات بگیر )المصباح المنیر ص 213 ( ماده : ع ش ر )[1] ) حدید به معنای آهن است حداد به آهنگر گفته می شود [2] )مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 773- 774[3] https://eitaa.com/jorenab
يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ‏ وَ أَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَرِي‏ءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ‏ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ‏ وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَ مَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ‏ https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کَفی بِالْمَوْتِ واعِظاً (بحارالانوار ج۶ص۱۳۲) برای پند و اندرز مرگ کافی است https://eitaa.com/jorenab
در برخورد امام حسین علیه السلام با جناب حر سه نکته برام جالب است 1⃣- در تاریخ اسم دو نفر از لشکریان حرضبط شد یکی جناب حر دیگری شخصی به نام علی بن طعان محاربی چون وقتی حضرت به لشکریان حر اب داد او نتواست اب بخورد حضرت مشک جمع کرد در دهنش گذاشت فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الطَّعَّانِ الْمُحَارِبِیُّ کُنْتُ مَعَ الْحُرِّ یَوْمَئِذٍ فَجِئْتُ فِی آخِرِ مَنْ جَاءَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا رَأَی الْحُسَیْنُ علیه السلام مَا بِی وَ بِفَرَسِی مِنَ الْعَطَشِ قَالَ أَنِخِ الرَّاوِیَةَ وَ الرَّاوِیَةُ عِنْدِی السِّقَاءُ ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ الْأَخِ أَنِخِ الْجَمَلَ فَأَنَخْتُهُ فَقَالَ اشْرَبْ فَجَعَلْتُ کُلَّمَا شَرِبْتُ سَالَ الْمَاءُ مِنَ السِّقَاءِ فَقَالَ الْحُسَیْنُ اخْنِثِ السِّقَاءَ أَیْ اعْطِفْهُ فَلَمْ أَدْرِ کَیْفَ أَفْعَلُ فَقَامَ فَخَنَثَهُ فَشَرِبْتُ وَ سَقَیْتُ فَرَسِی. بحارالانوار ج۴۴ص۳۷۶ خلاصه اش انکه چون ابن طعان شامی بود عربهای شام راویه به مشک می گفتند در حالی که حضرت عرب مدینه بود و در مدنیه راویه به شتر که اب داره می گویند حضرت فرمودراویه را بخوابان وقتی حضرت دید ابن طعان متوجه نشد خودش دهنه مشک جمع کرد ودر دهانش داشت 2⃣-احترامی که حر برای حضرت زهرا سلام الله علیها قایل بود فقال علیه السلام لِلْحُرِّ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ مَا تُرِیدُ فَقَالَ لَهُ الْحُرُّ أَمَّا لَوْ غَیْرُکَ مِنَ الْعَرَبِ یَقُولُهَا لِی وَ هُوَ عَلَی مِثْلِ الْحَالِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا مَا تَرَکْتُ ذِکْرَ أُمِّهِ بِالثُّکْلِ کَائِناً مَنْ کَانَ وَ لَکِنْ وَ اللَّهِ مَا لِی مِنْ ذِکْرِ أُمِّکَ مِنْ سَبِیلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا نَقْدِرُ عَلَیْهِ. وقتی حضرت فرمود مادرت به عزایت بنشیند چه می خواهی حر گفت اگر غیر تو هرکس این حرف را می زد جوابش می دادم اما چه کنم مادرت حضرت زهراست و من بهترین حرفی که می توانم بگویم باید درباره اش بگویم بحار الانوار ج۴۴ص۳۷۷ تو بلندی چرخ دون پستت گرفت خاک پای مادرم دستت گرفت 3⃣-فَضَرَبَ الْحُرُّ بْنُ یَزِیدَ فَرَسَهُ وَ جَازَ عَسْکَرَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ إِلَی عَسْکَرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَاضِعاً یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أُنِیبُ فَتُبْ عَلَیَّ فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلَادَ نَبِیِّکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ قَالَ نَعَمْ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ وقتی جناب حر پیش حضرت رفت و گفت آیا جایی برای توبه من است حضرت فرمود بله خداوند توبه ات را قبول کند یعنی اصلا به رویش نیاورد کارش چه فاجعه ای ایجاد کرد (بحار الانوار ج۴۴ص۳۱۹) وقتی حر گفت من می تونم توبه کنم هیچ چیزی نفرمود سرزنشش نکرد فرمود خداوند توبه ات قبول کنه https://eitaa.com/jorenab