جرعهنوش | علی احسانزاده
🤝 اندر احوالات شیخ و شابّ (۱) 📢 این روزها به مدرسه رفتوآمدی دارم و با دانشآموزان و نوجوانان گفت
🤝 اندر احوالات شیخ و شاب (۲)
زمانی یک شوخی مرسوم بود که میپرسیدند "به روح اعتقاد داری؟" طرف هم با اعتماد به نفس میگفت بله. ولی در جواب، یک "تو روحت" میشنید و سرّ مطلب را میفهمید.😒
حالا این روزها ما با یک معضل بنیادین روبروییم؛ به روح اعتقاد داری؟
پیرو مطلب قبلی که سه لایه از مسائل نظری نوجوانها را نوشتم، این را اضافه میکنم که علاوه بر آن سه، یک معضل بسیار جدی هم وجود دارد؛ بسیاری از دانشآموزها اساساً ماوراءالطبیعه را باور ندارند.
و این ناباوری تا حد زیادی مرهون روند تحصیلی است که در #آموزش_و_پرورش گذراندهاند؛ از ابتدا #علوم_تجربی را "علوم" دانستهاند و طبیعت را تمامی جهان، و فیزیک و زیست و شیمی و زمینشناسی را بیانگر "همه"ی قوانین عالم، و فرضیهها را نظریات تخلفناپذیر. بهعلاوه هیچ تلاش اثربخشی در راستای باورمند ساختن او به ملکوت انجام نشده، بلکه در اکثر موارد، عملاً نیز انکار شده است.
حالا ما با نوجوانی مواجهیم که عالم فراماده تقریباً هیچ جایگاهی در اندیشه و کنش او ندارد. همهچیز را با ملاکهای مادی میسنجد و میفهمد و غیر آن را نادانسته انکار میکند و گاه خرافه میپندارد.
دانشآموز ما اگر خوب درس بخواند، پوزیتیویست خواهد شد.
#تجربهنگاری
#تبیین
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
⚽️مراقب دریبل باشید!
در این روزها که چشم و دل خیلی از مردم جهان، متوجه بازیهای #جام_جهانی است، پیشنهاد میکنم قسمت اول مستند #دریبل را ببینید.
«مجموعه مستند «دریبل»، به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فوتبال میپردازد و تلاش میکند با نگاه جدید و از دریچهای متفاوت، تحلیل دیگری از فوتبال و حواشی آن ارائه دهد.»
این #مستند را میتوانید در عماریار (https://ammaryar.ir/product/%d8%af%d8%b1%db%8c%d8%a8%d9%84/) پیدا کنید.
#معرفی_مستند
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
یک هفته از رفتنش گذشت...
درست سیزده سال بعد از مامانبزرگ، در همان روز، بابا علی هم رفت...
و انگار بخشی از من با او دفن شد.
شاید خیلیها نمیفهمیدند، ولی من و او خیلی شباهت داشتیم.
و من پای خاطرات او، خودم را تا اعماق دورانها پیش میبردم.
حالا آن من، دیگر محرمی چون او ندارد. او آن من را با خود برده است.
او و آنها، #هویت_تاریخی ما بودند. ما داریم خودمان را از دست میدهیم،
ذرهذره در دل روزگار
بدون آنکه چیزی جای آن را بگیرد.
مثل همین عکسی که برای شناسهی کاربریاش انتخاب کرده بود، ساده و بیآلایش بود.
اولین بار که برای تدریس به مدرسه آمد، باورکردنی نبود؛ متواضع، با لبخندی شیرین بر لب و کلاهی بافتنی بر سر (مثل آنها که بسیجیها بر سر میگذارند).
خیلی دوستداشتنی بود، با بیانی روان و تسلطی که ناشی از ممارست و تحقیق در گوشهگوشههای تاریخ بود.
یک بار که برای مصاحبه دربارهی آموزش تاریخ در حوزه از او وقت خواستم، بهراحتی پذیرفت و قرار گذاشت.
مصاحبهی خوبی شد.
از روزی که خبر کسالتش را شنیدم، میترسیدم که یا از دست برود و یا از مقام افاده بیفتد.
دیشب خبر را که شنیدم، حقیقتاً غم وجودم را گرفت.
حیف از او و لبخندهای دلنشین و صداقت معصومانهاش.
من تنها حدود یک ماه توفیق شاگردیش را داشتم و دیگر بهجز همان یک مصاحبه، از وجودش بیبهره بودم، ولی دلم خوش بود که کسانی چون او هستند.
خیلی دلم سوخت.
ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
الهی که با رسولالله و دختر طاهرهاش و دوازده پیشوایت محشور باشی استاد عزیز...
#سید_محمود_سامانی
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
هدایت شده از روزنه
روضه خوانی مرحوم استاد سامانی.mp3
5.77M
🎙بشنوید|| روضه خوانی مرحوم #استاد_سامانی در مصیبت حضرت خدیجه(سلامالله علیها)
▫️استاد سامانی:
من ارادت خیلی ویژهای به حضرت خدیجه (سلامعلیها) دارم چون به #مظلومیت ایشان واقفم...
#اختصاصی_روزنه
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
سازمان ملی "پرورش" استعدادهای درخشان، معاونت پرورشی ندارد.
از اینجا تا تهران :((((((
#سمپاد
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملتت کجاس سید علی؟!
یزد؛
دی ۱۴۰۱؛
دمای هوا صفر درجه سانتیگراد
#دارالعباده_یزد
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
گفتند که مهربان ترین بابا کیست؟!
آنکس که شبیهش به همه دنیا نیست
گفتم پدرِ معنوی ملت ما...
سید علی حسینی خامنه ای است
#سیدصادق_آتشی
#روز_پدر_مبارک 💚
@Sadeghatashi7
جرعهنوش | علی احسانزاده
ملتت کجاس سید علی؟! یزد؛ دی ۱۴۰۱؛ دمای هوا صفر درجه سانتیگراد #دارالعباده_یزد روان تشنهی ما را
دربارهی هدایتالله بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۱)
یکی از دوستان پیام دادند که آقای بهبودی را معرفی کنم و پیرامون او و آثارش که اعتراضاتی را در پی داشته، توضیح دهم.
#هدایتالله_بهبودی کلهری متولد ۱۳۳۹ در تبریز و بزرگشدهی تهران است. او در دوران #دفاع_مقدس خبرنگار بود و پیش از آن، در واحد امور خارجهی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی اشتغال داشت. بهبودی در سال ۱۳۶۲ خبرنگار روزنامه «تهران تایمز» شد و سه سال بعد (۱۳۶۵) به دفتر روزنامهی جمهوری اسلامی رفت و مسئولیت صفحهی «جبهه و جنگ» را بر عهده گرفت. در پاییز سال ۱۳۶۷، با همراهی #مرتضی_سرهنگی، به حوزهی هنری #سازمان_تبلیغات رفته و دفتر «ادبیات و هنر مقاومت» را تأسیس کردند. او مدتی نیز سردبیر سرویس فرهنگی روزنامه ایران (سال اول تأسیس) بود. با جدایی بهبودی از دفتر «ادبیات و هنر مقاومت» پس از پنج سال، او دفتر «ادبیات انقلاب اسلامی» را در سال ۱۳۷۲ در حوزهی هنری تأسیس کرد.
بهبودی همچنین مدیرمسئول و صاحب امتیاز دوهفتهنامه «کمان» بوده و آثار زیادی از جمله «سفر به قلهها»، «خرمشهر کو جهانآرا»، «پا به پای باران»، «سفر بر مدار مهتاب»، «سفر به حلبچه»، «خرمشهر خانهی رو به آفتاب» و «مدال و مرخصی» را در عرصهی ادبیات جنگ نوشته است. در طول این سالها، به جوایز متعددی نیز دست یافته است؛ برندهی دوم جشنواره هشتم مطبوعات در رشته یادداشت، برندهی اول جشنواره نهم مطبوعات در رشتهی سرمقاله، و برندهی جایزه شهید آوینی (دوره اول).
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
دربارهی هدایتالله بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۱) یکی از دوستان پیام دادند که آقای بهبودی
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۲)
تا اینجای کار، ظاهراً همهچیز خوب است و بهبودی را یکی از شایستگان دریافت عنوان «چهرهی ماندگار هنر انقلاب اسلامی» مینماید. بهخصوص که در اوج فعالیتهای بهبودی در حوزهی هنری، امام خامنهای دربارهی او و مرتضی سرهنگی، جملات تمجیدآمیزی نیز بیان داشتند؛ ایشان در تقریظ بر کتاب «پابهپای باران» نوشتند:
«این دو نوشته، گویا، پرسوز، دردمندانه و هنرمندانه است. دست این عزیزان درد نکند که درد دل غریبانهی یک شهر، بلکه یک ملت را چنین پرمهر و دلسوز، روایت میکنند. تاریخ ما بعدها نهفقط خرمشهر و جوانها و پدر و مادرهای مقاوم آن را، که این دلها و وجدانهای بیدار و حقجو و حقگو را نیز ستایش خواهد کرد که نگذاشتند قصهی جهادی به آن عظمت در لابلای یاوهگوییها و هرزهدراییهای زمانه گم شود. درود بر بهبودیها و سرهنگیها. سوم رمضان ۱۴۱۲، ۱۸ اسفند ۷۰»
و چند ماه بعد، در یک سخنرانی، آن تمجید و وجه آن را بیان کردند:
«همین آقای سرهنگی و آقای بهبودی کتابی [پابهپای باران] نوشتهاند که من دو سه خطی پشت جلد آن نوشتهام. من معمولاً بر هر کتابی تقریظی مینویسم؛ اینها از روی احساس من است، یعنی آن وقتی که اینها را نوشتم، با احساس صادقی نوشتم. پایین صفحه نوشتم: «درود بر سرهنگیها و بهبودیها!» اعتقاد من این است. چرا من چنین چیزی را بنویسم؟ این چه علتی دارم؟ مگر من با آقای سرهنگی و بهبودی خویشاوندی نزدیکی دارم؟ مگر با هم رفاقت قدیمی داریم؟ نه، من فقط دو سه مرتبه آقایان را دیدهام. این کتاب، کتاب خوبی است. نوشتهی موثر و کار بسیار مفیدی است.» (بیانات در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان مسلمان، ۱۴/ ۰۶/ ۱۳۷۱)
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۲) تا اینجای کار، ظاهراً همهچیز خوب است
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۳)
رهبر معظم انقلاب، سالها بعد بار دیگر در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و خاطرهگویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، از آقایان بهبودی و سرهنگی و قدمی نام بردند و آنان را چنین مدح کردند:
«اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقای سرهنگی، در مدح آقای بهبودی، در مدح آقای قدمی، در مدح همین خاطرهسازان و خاطرهانگیزان قصیده میساختم؛ حقیقتاً جا دارد؛ چون کارِ بسیار بزرگ و بااهمیتی است. ... اخیراً از آقای بهبودی و آقای سرهنگی مصاحبهیی میخواندم، که واقعاً هم همینطور است. این آقایان معتقدند که قضایای دورهی دفاع مقدس را بایستی مستند کرد، تبیین کرد، مستدل کرد تا بر اساس اینها آثار هنری به جود بیاید، که کاملاً درست است. اعتقاد من این است که ما هرچه برای دورهی دفاع مقدس سرمایهگذاری و کار کنیم، زیاد نیست؛ چون ظرفیت هنری و ادبی کشور برای تبیین این دوره، خیلی گسترده، وسیع و عمیق است و از این ظرفیت تاکنون استفادهی خوب و درخوری نشده. البته کتابهای خوبی نوشته شده، لیکن این رشته باید استمرار پیدا کند.» (۳۱/ ۰۶/ ۱۳۸۴)
اما ماجرا روی دیگری نیز دارد و به همین جا ختم نمیشود.
#هدایتالله_بهبودی در سال ۱۳۷۱ در مقطع کارشناسی در رشتهی #تاریخ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و در زمستان ۱۳۸۲ سردبیری فصلنامهی «مطالعات تاریخی» را بر عهده گرفت. او سالیانی بعد، مدیریت «مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی» را نیز عهدهدار شد.
بهبودی در این سالها تمرکز خود را از ادبیات دفاع مقدس، به تاریخ معاصر ایران معطوف داشت و با نگارش مقالات و کتبی در این زمینه، دورانی جدید را در زندگی حرفهای خود گشود.
در این عرصه، آثاری چون «ادبیات در جنگهای ایران و روس»، «ادبیات نوین ایران پیش از نهضت مشروطه»، «شهید صدوقی»، «تبریز در انقلاب»، «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» (در ۲۵ جلد) از او به چاپ رسید. همچنین در دورهی حضور بهبودی در مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد دوم و سوم «روزشمار تاریخ معاصر ایران» زیر نظر و اِشراف او منتشر شد. (جلد نخست این روزشمار را حسن فراهانی تدوین و سرپرستی کرده بود.)
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۳) رهبر معظم انقلاب، سالها بعد بار دیگر
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۴)
اعتراضات از کجا نشأت میگیرد؟
۱. در سال ۱۳۸۱ انتشارات سورهی مهر (وابسته به حوزهی هنری #سازمان_تبلیغات اسلامی) به انتشار اولین جلد از اثری با عنوان «فرهنگ ناموران معاصر ایران» اقدام کرد. در این اثر که زیر نظر بهبودی منتشر شد، مطالب عجیبی به چشم میخورد؛ از به کار بردن تعبیر «اعلی الله مقامه» برای محمدعلی فروغی تا جیرهخوار انگلیس دانستن آخوند خراسانی. (برای اطلاع از نقدهای موجود به این اثر، به کتاب
«کنکاشی در تاريخ نگاري معاصر» مقالهی «تاملی در فرهنگ ناموران ایران» مراجعه کنید.)
در پی عیان شدن این عجایب، انتشار #فرهنگ_ناموران متوقف شد.
۲. در نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۱، کتابی با عنوان «شرح اسم؛ زندگینامهی آیتالله سید علی حسینی خامنهای (۱۳۱۸-۱۳۵۷)» توسط مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی و به قلم هدایتالله بهبودی منتشر شد. با حضور آیتالله خامنهای در این نمایشگاه، این کتاب جمعآوری شد. دفتر حفظ و نشر آثار آیتاللهالعظمی خامنهای، در اطلاعیه علت این امر را «وجود اغلاط مختلف تاریخی و غیر تاریخی» «بر اساس بررسیهای کارشناسانهی متعدد» در کتاب مذکور دانست و ناشر را ملزم به رفع اشکالات جهت دریافت مجوز از این مؤسسه نمود.
چندی بعد و در پیرو اطلاعیهی پیشین، «صرفاً اغلاط و نکات تاریخی» را ۲۴۰ نکته برشمرد که به اطلاع ناشر رسیده است و «از ابلاغ نسبت به اصلاح #اغلاط_و_نقایص_محتوایی از قبیل #تحلیلها، #برداشتها و #روش_استنباط از اسناد، خودداری» شده و «نقد و تحلیل و بررسی این نوع اشکالات، به #جامعهی_علمی_و_تحقیقی کشور واگذار» شده است. و اینچنین، و مشروط به رفع آن ۲۴۰ مورد، مجوز انتشار کتاب از سوی مؤسسهی حفظ و نشر آثار صادر گردید.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۴) اعتراضات از کجا نشأت میگیرد؟ ۱. در س
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۵)
۳. در سال ۱۳۹۷، کتابی دیگر از بهبودی و اینبار دربارهی امام خمینی با عنوان «الف لام خمینی؛ زندگینامهی امام روحالله موسوی خمینی» منتشر شد. این کتاب که بسیار مورد توجه قرار گرفت و حتی در همان سال، برگزیدهی جایزهی ادبی جلال آلاحمد نیز شد، از سوی برخی تاریخنگاران شدیداً مورد انتقاد واقع شد.
حجةالاسلام #سید_حمید_روحانی (مدیر بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامهی انقلاب اسلامی) که از شاگردان و یاران امام خمینی بوده و جلد اول کتاب «نهضت امام خمینی» را پیش از پیروزی انقلاب و با عنایت امام تألیف نموده و دربارهی ادامهی این رسالت نیز از سوی امام، توصیهنامهای دریافت داشته است، با نگارش سلسلهیادداشتهایی با عنوان «الف لام خدمت یا خیانت» دست زد و این کتاب را نمونهی بارز تحریف شخصیت و مکتب امام خمینی دانست. روحانی در این یادداشتها، به ذکر مصادیق متعدد اغلاط تاریخی این کتاب پرداخته است. (https://iranemoaser.ir/%D8%A7%D9%84%D9%81-%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%8C-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%DB%8C%D8%A7-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%84/)
۴. بهبودی در سال ۱۳۹۹، اثر تاریخی دیگری با عنوان «رضانام تا رضا خان؛ زندگینامهی رضا شاه پهلوی از ۱۲۵۶ تا ۱۲۹۹» به چاپ رساند. این اثر نیز همچون دو اثر پیشین مورد توجه زیادی قرار گرفت، و از سوی انتقاداتی تاریخی را هم متوجه خود ساخت.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۵) ۳. در سال ۱۳۹۷، کتابی دیگر از بهبودی و
دربارهی #هدایتالله_بهبودی و چهرهی ماندگار هنر انقلاب (۶)
از آنچه گفته شد، میتوان به چند نکته اشاره کرد:
اولاً تلاش جناب بهبودی، در عرصهی ادبیات مقاومت و پیشرانی جریان نگارش آثار فاخر در موضوعات دفاع مقدس را نمیتوان و نباید نادیده انگاشت و از تقدیر از آن زحمات، دریغ ورزید. بیتردید آن اقدامات در آن زمانه که رهبر معظم انقلاب بیشترین دغدغهی خود را صَرف هوشیار نمودن نیروهای انقلاب نسبت به #تهاجم_فرهنگی میکردند و میکوشیدند تا جریانی خودی را در مقابله با این تهاجمِ خاموش به وجود آورده و حمایت کنند، خدماتی فراموشناشدنی است. و تمجیدهای صادقانهی امام خامنهای نسبت به این نیروها از جمله آقایان #سرهنگی و #بهبودی و #مخدومی و ... نیز باید در همین چهارچوب دیده و تحلیل شوند و نباید از آنها، سوء استفاده گردد.
ثانیاً ورود جناب بهبودی در عرصهی نگارش تاریخ معاصر، جنبهای دیگر از شخصیت و کوشش او را شکل داده است و نباید در تحلیل و بزرگداشت یا انتقاد از #هدایتالله_بهبودی این دو جنبه را مخلوط نمود و یکی را نادیده گرفت. در مرور کارنامهی جناب بهبودی، آنچه بیشتر شایسته #ماندگاری چهرهی اوست، وجه اول است نه وجه دوم و اخیر. ولی متأسفانه دستاندرکاران، یا توجهی به این تفکیک ندارند، یا این مهم را به مخاطب گوشزد نمیکنند و با اعطای عنوانی مطلق، او را- و به تبع، آثار او را- مطلقاً تأیید و تقدیس میکنند. و این خطا و خطری جدی در عرصهی تاریخنگاری است.
ثالثاً بنده با تتبع ناقصی که داشتهام، هنوز به این نتیجه نرسیدهام که جناب بهبودی یک عنصر نفوذی یا تحریفگری مغرض با رفتاری آگاهانه است. بنا بر این، آنچه فعلاً محل توجه من است، اثر مخربی است که این رفتارهای غلط بر تصویر تاریخی ما و نسل آینده بر جای میگذارد.
رابعاً پیشنهاد بنده برای جبران این خطای بزرگ، برگزاری نشستهایی تفصیلی در نقد و بررسی کتب یادشده توسط نهادهای اعطاکنندهی جایزه و با حضور منتقدین مختلف است. این همه البته باید دارای چنان بازتاب رسانهای باشد که این تقدیر داشته است تا اثر مخرب آن را خنثی کند.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
«از یک طرف، وظیفهی #تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان، و از طرف دیگر، مراقبت از نیفتادن سوژهای به دست دشمنان، کار آسانی نیست.»
(امام خمینی، منشور روحانیت)
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
"جنگ آمده بود تا از خرمشهر، دروازهای به کربلا باز شود."
سید شهیدان اهل قلم؛ مرتضی آوینی
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
هفت خوان برای پروردن نوجوان
تابستان آغاز شده و از چند هفته قبل تبلیغات دورههای آموزشی و تربیتی مختلف تابستانی، نظر مخاطبان گوناگون را به خود جلب کرده است.
عجالتاً چند نکتهای را دربارهی دورههایی که مخاطبان خود را نوجوانان و جوانان- خصوصاً دوستان طلبه و دانشجو- قرار دادهاند و جنس اندیشهای دارند، عرض میکنم. (البته آنچه در پی میآید، فراتر از برنامههای اوقات فراغت است و میتوانند قواعدی کلی در تعلیم و تربیت محسوب شوند):
یک. باید تلاش بر این باشد که نتیجهی این دورهها، #رشد_عقلانیت باشد، نه تقلید. یعنی در این دورهها محتوا #تبیین شود، نه آنکه صرفاً مخاطب با چند گزاره آشنا شود و بدون فهم درست آنها، به تکرار آنان بپردازد. هدف را فهم عمیق (فقه در اصطلاح قرآنی) قرار دهید، نه حفظ. به پرورش #قوهی_تفکر در مخاطب اهتمام ورزید. یکی از خصوصیات علامه مصباح که مورد تأکید امام خامنهای قرار گرفت، پرورش تفکر توسط ایشان بود.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
هفت خوان برای پروردن نوجوان تابستان آغاز شده و از چند هفته قبل تبلیغات دورههای آموزشی و تربیتی مخ
دو. دومین نکته که ارتباطی تنگاتنگ با نکتهی قبل دارد، پرهیز از #شخصیتزدگی و فردمحوری در دورههای مقدماتی است.
آنچه اصالتاً مورد توجه است، عرضهی صحیح و بیشائبهی تفکر و معارف اصیل اسلامی به مخاطب است. متفکر و دانشمندی که آراء او مورد استفاده در این راستا قرار میگیرد، فرع ماجراست.
سوء تفاهم نشود؛ مهم است که محتوا از چه کسی اخذ شده و عرضه میشود. قطعاً هر کسی که ادعای اندیشه و نشر معارف داشت، قابل اعتماد نیست و نمیتوان چنین ادعایی را بهراحتی پذیرفت. و البته که توجه به مرجع فکری مهم است. نکته در این است که اصل برای ما، عرضهی نظام اندیشهی اسلامی است یا تقریر اندیشههای فلان دانشمند فرزانه؟
به عنوان مثال: توجه ما به افکار و آثار شهید مطهری- معلم انقلاب- به سبب قوّت و صحت اندیشهی اوست یا ناشی از مطهریبودن او؟ واضح است که اتقان و بیپیرایگی افکار او ما را به سوی تألیفات او کشانده است. پس ما، مقلد محض آن استاد فرزانه نیستیم. ما مرید خصوصیتی هستیم که در او بوده است. حال اگر ما، بیش از حد، شخصیت او را محور عرضهی آراءش قرار دهیم، دچار تقلید و تعصب کورکورانه بر نظرات اندیشمندی خواهیم شد که خود نماد #آزاداندیشی_منضبط بود.
خلاصه، عنوانی که به مخاطب عرضه میشود، باید کلی و ناظر به #حقیقت باشد نه منظومهی فکری فلان استاد برجسته.
اینچنین، آنچه در ذهن آن متربی محوریت مییابد حقیقت است نه آن متفکر. و این ناشی از مبنای معرفتشناسانهی ماست که تلقی ناخودآگاه کثرتگرایی و تعدد قرائات را از مخاطب دور خواهد داشت. به علاوه، او را از آثار و فواید دیگر متفکرین و علماء محروم نخواهد کرد. و همچنین رمزی از اخلاق اسلامی و تفاوت مرام در مدرسهی تمدنی اسلام با بازار اندیشهورزی دنیای مدرن را بر مخاطب آشکار خواهد نمود. همچنان که اجازهی نقد و جرأت آزاداندیشی را نیز به مخاطب میدهد.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
دو. دومین نکته که ارتباطی تنگاتنگ با نکتهی قبل دارد، پرهیز از #شخصیتزدگی و فردمحوری در دورههای مق
یکی دیگر از آثار فردمداری، نفی ناخواستهی میراث گرانِ علم و اندیشه در طول تاریخ پربار اسلامی است.
بیتردید، اگر امروز بزرگی از معاصرین، اندیشهای ژرف را به میدان افکار عرضه میکند یا حقیقتی زیبا را از میان معارف دینی اکتشاف مینماید، پای بر شانهی پیشینیان گذاشته تا توانسته به این گوهر دست یابد.
نادیدهگرفتن و یا کمارجنمایاندن آن مجاهدتها، مسیر پیشرفت دانش و فکر را میفراموشانَد و ما را از ریشهها منقطع میکند و با تصلب بر افراد، باب تولید و رشد را بر ما میبندد.
ما نباید به خیال خود با خیرخواهی، تاریخ اسلامی را به بنبست برسانیم و اندیشه را به ضد آن تبدیل کنیم.
راه رشد علم و #تولید_فکر، نقد علمیِ یافتهها و اندیشیدن در نقاط تازه یا از زوایایی جدید است.
اگر آنچه هست را مطلق بدانیم، و اعجاب به بزرگی دستآوردها، ما را از کاستی آنها غافل کند، عقب خواهیم رفت.
اندیشه آنگاه زنده است که به وادی نقد کشیده شود و عیار خود را نشان دهد. ابنسینا اگر فیلسوف بزرگی است، چون داشتهها را با قدرت اندیشه، تازه کرد و بر آنها افزود. حال اگر عظمت شیخالرئیس، مانع از نقد آراء فلسفی او شود، پس از چندی، دیگر فلسفهای نخواهیم داشت تا عظمتی برای ابنسینا در آن بماند. او از یک متفکر به یک افسانه بدون ارزش فلسفی تبدیل خواهد شد.
👈 با توجه به این نکته، راهکار چیست؟ چگونه میتوان در عین استفاده از آثار برترین اندیشمندان، ذهن نوآموز را به آنان وابسته نکرد؟
یکی از راهحلها، استفادهی همزمان از آثار چندی از آن فرزانگان است.
دیگری، ارائهی تصویری نسبتاً جامع از حقایق که موجب عظمتیافتن آن در نظر میشود و افقِ بایسته را از یک یا چند فرد، فراتر میبرد.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش | علی احسانزاده
یکی دیگر از آثار فردمداری، نفی ناخواستهی میراث گرانِ علم و اندیشه در طول تاریخ پربار اسلامی است. ب
سه. باز هم در ادامهی دو نکتهی قبل: از همان ابتدا، مخاطب را جامع بار آورید و او را رشد تکبعدی بر حذر دارید. بله، هاضمهی نوآموز، برای فهم همهچیز ناتوان است، ولی میتوان بذر #جامعیت را از ابتدا درست کاشت. چگونه؟
اولاً مربی و معلم باید خود، جامعیت را درک کرده باشد و از پایگاه جامع به جزئیات فرود آید.
ثانیاً درختوارهی علم و اندیشه را به همان تناسب که بایستهی آن است در فکر و دل مخاطب بنشانید؛ ریشه را در جایگاه ریشه قرار دهید و با برگ و بار در حد خودشان و در مکانت بایستهشان مواجهه داشته باشید. تا تصویری معوّج از شجرهی طیبهی اندیشه و معارف اسلام ارائه ندهید و گمراهی نیافرینید.
و دقیقاً در اینجاست که توجه به #منظومهی_فکری_و_عملی ضرورت مییابد.
چهار. در تکمیل نکتهی دوم: در مراحل اولیه، در عین حال که تلاش میکنیم تا تفکر را بپیروریم و از تعصب دور بداریم، ولی ذهن مخاطب را نباید بیش از اندازه درگیر اختلافات نکنیم، بلکه باید قرائتی یکدست و همگن به دست داد و #آرامش_فکری را از بین نبُرد.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
پنجم: اگر میخواهید متربی شما در این دنیای پریشان و بیثبات و پرشبهه، جان به سلامت برَد، فکر و دل او را به لنگری قابل تکیه مجهز کنید.
یعنی در ارائهی یک #نظام_فکری، از بنیادینترین نقطه آغاز کنید و جای پای فکر او را در نقطهای محکم و بیتزلزل قرار دهید؛ کاری که علامه مصباح یزدی در #طرح_ولایت با #معرفتشناسی شروع کردند.
و همچنین، دل او را به #ایمانی_مستدل و ریشهدار در جان مستحکم کنید.
ششم: تا حد امکان، نسبت میان اندیشههای عرضهشده را با مسائلی که مخاطب با آنان درگیر است، روشن سازید و ضرورت و تأثیر عمیق اندیشههای بنیادین را در مسائل روبنایی نشان دهید.
تلاش کنید تا مخاطب ارزش علم و اندیشه را هرچه بیشتر بفهمد و از روزمرگیها به اصالتها سوق داده شود.
هفتم: در #عصر_انقلاب_اسلامی تنفس کنید. انقلاب اسلامی، بدون تعصب، پرچم #بزرگترین_تحول_بنیادین زمانهی ما را بر دوش گرفته و عالمی جدید را در شرُف تحقق دارد. عالمی که نشانههای خود را از همان آغاز انقلاب، در میادین مختلف به رخ روشنبینان کشید و #عصر_امام_خمینی را نمودار کرد.
این تحول بنیادین، در تمامی عرصههای علم و اندیشه عمیقاً اثرگذار بوده و خواهد بود. فرد یا جریانی که با وجود این انقلابِ همهجانبهی تمدنی، بیتوجه به آفاق گستردهی آن، به تکرار کورِ مکررات بپردازد، بهدرستی #مرتجع و #متحجر است.
ما موظفیم مخاطبان خود را نهتنها به مرز انقلاب اسلامی برسانیم، بلکه او را تا رهبری انقلاب رشد دهیم تا #افقهای_جدید توسط او گشوده شود.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
غدیر؛ عید ولایت (1)
در معارف اسلامی، #ولایت بر دو قسم است؛ ولایت در نسبت بنده با خداوند متعال، و ولایت در نظام اجتماعی.
آنچه در روز غدیر از سوی حضرت خاتمالانبیاء (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و به فرمان خداوند، به مردم ابلاغ شد، اتصال حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام با خداوند یا همان «ولیالله»بودن ایشان نبود، آنچه ابلاغ شد، ولایت علی علیهالسلام بر مردم و امارت او بر مؤمنین بود.
توضیح آنکه: امیرالمؤمنین دارای دو نوع ولایت بودند: یکی ولایت با خدا، و دیگری ولایت بر مردم. اولی ولایت تکوینی است و دومی ولایت اعتباری. انبیاء و ائمه علیهمالسلام بهواسطهی دارا بودن مقام ولایت که میان ایشان و خداوند برقرار است، تکویناً به بالاترین جایگاه معنوی در میان تمامی انسانها رسیدهاند و از همین رو بر ایشان ولایت معنوی یافتهاند.
همچنان که روشن است، این ولایت حاصل رشد معنویِ ولیّ خداست و قابل جعل و اعتبار و انتصاب از سوی دیگری نیست، همچنان که قابلیت غصب و عزل از سوی مردمان نیز ندارد.
در کنار این ولایت، ولایت و زعامت اجتماعی جوامع انسانی وجود دارد، امری که همهی عقلاء به ضرورت آن و وجود یک «ولی» و حاکم برای جوامع انسانی اعتراف دارند و به انحاء گوناگون، ولایت شخص یا اشخاصی را بر خود میپذیرند و ردای حکومت را بر قامت او میپوشانند.
پس ولایت به این معنا، از اعتبارات عقلایی است، یعنی مانند دیگر اعتبارات عقلایی همچون مِلکیت، تأثیری در تکوین شیء یا فرد متصف به آن ندارد. در مقابلِ امور اعتباری، امور تکوینی قرار دارند که به اصطلاح علمی، ظرف اتصاف آنان خارج و عالم تکوین است نه ذهن. و در مقابل اعتبارات عقلایی، اعتبارات شرعی قرار دارند که توسط شارع جعل میشوند، مانند نماز و روزه و حج.
این ولایت اعتباری، همان است که امیرالمؤمنین علیهالسلام در پاسخ به سخن خوارج که میگفتند «حُکمی جز برای خدا نیست»، فرمود: «سخن حقی است که از آن باطلی قصد شده؛ آری، حکمی جز برای خدا نیست، ولی اینان میگویند: زمامداری و حکومت جز برای خدا نیست، در حالی که مردم ناچارند حاکمی داشته باشند؛ خواه نیکوکار و خواه بدکار.» (نهج البلاغة خطبهی 40، ترجمهی شیروانی) و آنگاه که به یادآوری آغاز حکومت خود میپردازد، حکومت را از آب بینی بزغاله، در چشم خود بیارزشتر قلمداد میکند مگر آنکه برای ادای پیمان الهی بر قیام علیه پرخوری ستمکاران و گرسنگی ستمدیدگان بر عهده گرفته شود. (نهج البلاغة، خطبهی 3)
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush