#ارسالی_مخاطبین
#تبلیغ_هنرمندانه
🏴🏴🏴
🏴اگر عباس ماه هاشمین است
🏴هنرجوی امیر المومنین است
🏴اگر اسطوره ی فخر و ادب شد
🏴چو مامش حضرت ام البنین است..
▪️وفات اسطوره ادب مادر حضرت ابالفضل علیه السلام تسلیت باد◾️
......................
خط از : بانوی طلبه هنرمند، سرکار خانم "محدثه قربانی"
❇️اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
#ارسالی_مخاطبین
#تبلیغ_هنرمندانه
💫دروازه های آسمان گشوده می شود
و فرشتگانی بی شمار، هلهله کنان فرود می آیند.
چشمان خدیجه علیهاالسلام ، خیس لبخند می شود و
محمد صلی الله علیه و آله ، شادمان و بی قرار، کودک را در آغوش می کشد.
فاطمه علیهاالسلام متولد می شود؛ دختری که مادرِ پدر است و خیر کثیر.
خورشیدی که یازده ستاره دنباله دار را در آسمان امامت، مادری کرد.
مشرکان، پیامبر را ابتر خواندند و خداوند، فاطمه را کوثر نامید؛
اِنّا اعطیناک الکوثر فَصَلِّ لِرَبِّکَ واْنْحَرْ * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر.
✍ارسالی از بانوی طلبه هنرمند، سرکار خانم محدثه قربانی
❇️ اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
#فرزند_آوری
#نوبت_جهاد_ماست
#بادست_کوچکت_مرا_بالا_ببر_تا_آسمان
#ارسالی_مخاطبین
💠بادست کوچکت ،مرا بالا ببر ،تا آسمان ! (قسمت اول )
از آسمان پا به زمین گذاشتهای
آسمانی ترین قطعه این اطرافی!
ناگهان به درون وجودم تابیدی جزئی از من شدی؛ به اندرون محقرم صفای قدسی آوردی
به یمن ورود تمام پاکی فطرت آسمانیت، خانه ی گِلی درونم را نورباران کردی
فطرت ،گوهر فطرت ات که هنوز بوی نای روزمرهگی بشر رابه خود نگرفته است و غبار غفلت زمین نشینان بر آن پرده نیفکنده است.
حالا آمدی ؛
با همه تازگیت، کودکم شدی و تمام #لذت_مادری را یک جا به کالبد خاکی ام سرازیر کردی .
به جهان خاک نشینان پاگذاشتی و در اولین قدم گریستی!
کاش تو را زبان گفتن بود
کاش می گفتی راز هایی که از آسمان آورده ای کاش میگفتی آنچه قرار بود تا ابد به یاد داشته باشیم، اما لابلای کوچه های زمان، وقتی چشم به بازار غفلت دنیا دوخته بودیم، جا گذاشتیم !
بگو کودکم تو الست بربکم بخوان وقالو بلی فریاد کن !
در گوشم زمزمه کن آنچه برایش آفریده شدیم و یادمان رفته است
بگو تا هنوز پرده نیفتاده و گوش شنیدن هست!
مرا با دست های کوچکت ، بالا ببر؛ تا آسمان، تا خدا!
ادامه دارد......
می نویسم ، برای خودم و شما ،که قرار بود بهشت از زیر پای مان جاری شود....
📝ارسالی یکی از طلاب جامعه الزهرا سلام الله علیها
🔰دسترسی سریع به مطالب کانال🔻🔻🔻
(الف)
#ارسالی_مخاطبين
#اطلاع_نگاشت
(ب)
#بصیرت_افزایی
#بصیرت_انقلابی
(پ)
#پخش_زنده
#پرسش_و_پاسخ
(ت)
#تبلیغ_هنرمندانه
#تغذیه_سالم
(ج)
#جشنواره_نسیم_غدیر
#جمع_خوانی
(چ)
#چالش_کتابخوانی
(ح)
#حال_خوش_خواندن
#حدیث_روز
#حسینیه_مجازی
(خ)
#خاطره_نویسی
(د)
#درس_خارج_رهبری
#دلنوشته
(ر)
#رهبر_معظم_انقلاب
#امام_خمینی
#راهکار_مطالعه
#روضه_خانگی
#رزمایش_مؤمنانه
(ز)
#زنان_اسوه
(س)
#سبک_زندگی_بزرگان #سردار_دلها
#سخن_نگاشت
#سلامت_جسمانی
(ش)
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شعر
(ص)
#صلای_مودت
(غ)
#غدیر_را_جهانی_کنیم
(ف)
#فراخوان_فرهنگی
#فرزندآوری
#فرشتگان_رحمت
#فرصتی_برای_مطالعه
#فرهنگسازی_با_هنر
#فایل_صوتی
(ق)
#قرار_عاشقی
#قصه_ی_مادری_من
#قطره_ای_از_دریا
(ک)
#کتاب_خوب_بخوانیم
(م)
#مجاهدت_بزرگ
#محتوای_تبلیغی
#محتوای_فرهنگی
#محتوای_نمایشگاهی
#مداحی
#مسابقه
#مشق_مهر
#مطالبه_گر_باشیم
#معرفی_کتاب
#مناجات_شبانه
#مناسبت_روز
#من_غدیری_ام
#موشن_گرافی
#موکب_خانوادگی_اربعین
#موکب_مجازی
#مهدویت
(ن)
#نماهنگ
#نوبت_جهاد_ماست
#نسل_حسینی
(و)
#ورزش_در_خانه
#ورزش_نشاط_سلامتی
(ه)
#هر_خانه_یک_حسینیه
#هر_روز_یک_سوال
(ی)
#یادداشت
❇️ اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
#ارسالی_مخاطبین
#شعر
دستان تو آرامش آشوب خیال است
ای باغ بهاری که صفایت شده جاری
امروز هوا با قدمت عین بهشت است
خوش بخت زمینی است که تو عشق بکاری...
#رهبرم🌷
✍️شعر زیبای ارسالی از سرکار خانم زهره قاسمی
❇️ اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
#ارسالی_مخاطبین
#چالش_کتابخوانی
#حال_خوش_خواندن 🎋
4️⃣7️⃣
📙"قاف" و "آنک آن یتیم نظر کرده"
معجزهی آخرین پیامبر الهی، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کتاب شد.
آن هم کتابی که فرمود:
«وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ
ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﻮ ﺑﺮ ﺑﻠﻨﺪﺍی ﺳﺠﺎﻳﺎی اﺧﻠﺎقی ﻋﻈﻴﻤﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭی»
ناشر:سوره مهر و شهرستان ادب
تعداد صفحات: ۶۳۲ صفحه و ۱۱۶۴ صفحه
📘کتاب قاف:
اثر یاسین حجازی به بازخوانی زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، بر اساس سه متن کهن فارسی، میپردازد.
📗 کتاب آنک آن یتیم نظر کرده:
به قلم محمد رضا سرشار، در قالب رمانی خواندنی زندگینامه رسولالله (صلی الله علیه و آله) را روایت میکند.
📝تقریظ ارسالی از سرکار خانم رقیه متقیان
❇️ اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
#عید_مبعث
#ارسالی_مخاطبین
#تبلیغ_هنرمندانه
🌸🌺🌸
✨ماه فروماند از جمال محمد✨
✨سرو نباشد به اعتدال محمد✨
✨قدر فلک را کمال و منزلتی نیست✨
✨در نظر قدر با کمال محمد✨
✨سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی✨
✨عشق محمد بس است و آل محمد✨
✨عید مبعث روز نزول برکت مبارک باد.✨
خط: محدثه قربانی
#ارسالی_مخاطبین
#تبلیغ_هنرمندانه
🌙اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ
خدايا براى ما در ماه رجب و شعبان بركت قرار ده، و ما را به ماه رمضان برسان
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
حافظ
خط: محدثه قربانی
❇️اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
🔰به مناسبت 10 اردیبهشت، روز ملی خلیج فارس
#یادداشت
#ارسالی_مخاطبین
💠خلیج همیشه فارس
آمده بودند بمانند. پرتغالیها را میگویم. این از قلعههایشان پیدا بود، از استحکام و زیبایی چیزی کم نگذاشته بودند، برای خود زمین بازی، کلیسا و... ساخته بودند.
نه یکی، نه دوتا، بلکه در بهترین و استراتژیکترین مناطق خلیج فارس، فرقی نمیکرد خاکش سرخ باشد مانند جزیره هرمز یا مستحکم باشد مثل جزیزه قشم. توپهای جنگیشان را با کبر و غرور، در اطراف قلعهها مستقر کرده بودند و در خیال خام سلطه بر این دریای باشکوه غرقه بودند.
اما امامقلی رویای سروری بر خلیج فارس را برایشان به کابوسی هولناک تبدیل کرد... و دست آخر هم آنان را برای همیشه از خلیج همیشهفارس بیرون کرد...
شاخابپارس باشی یا خلیج فارس یا بحر ایران، فرقی ندارد، زیرا همیشه هویتت را با نامت حفظ کردهای.
همیشه، تاریخ اسنادی به یادگار میگذارد که به مزاج تحریفکنندگان خوشایند نیست، مثل قدیمیترین نقشههای جهان که نام زیبای تو را فریاد میکنند. مثل قدیمیترین کتب که در تاریخ مکتوب، استواری تو را نمایش میدهند. ایران پر است از مردانی چونان رئیسعلی که حتی تاب دیدن پرچم بیگانه را بر روی باروهای تو نداشتند. فرق نمیکرد که بیگانه از جنس دولت غیرفخیمه باشد یا دیگر همدستانش. خون ریختهشده یاران رئیسعلی بر کرانه خلیج همیشهفارس، نشانه مظلومیت، اما اقتدار نام ایران دارد.
کم نیستند همانند نادر مهدویها که خواب از چشم متجاوز بگیرند.
«کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل «نادر مهدوی» یا «بیژن گرد» بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان در خلیج فارس حمله برد؟ میپرسد این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیای دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق».(سید مرتضی آوینی)
خلیج فارس یعنی تمام زیبایی جزیره هفترنگ هرمز، یعنی بزرگی و صلابت قشم، یعنی همه صفای مردم لارک، یعنی نجابت زنانی با پوشش جنوب، یعنی همه خندههای کودکانه بچهها در کوچهپسکوچههای بندرعباس. یعنی دستان پینهبسته مردان غیور این سرزمین بعد از چیدن خرمای نخلستان، یعنی زبان فارسی با لهجه جنوبی، یعنی بوم سبز، بوموسی، یعنی بزرگی و کوچکی تنبهایت، یعنی زردکوه و آریانا، یعنی دفاع و صیانت از جایی به نام پارس.
چقدر در اوج مظلومیت، زیبایی! دریای اردیبهشتی!
#خلیج_فارس
#شاخاب_پارس
#ایران
#شهید
🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊
✍️ یادداشت زیبای ارسالی از "فاطمه میری طایفهفرد" فارغ التحصیل سطح ۳ جامعةالزهراء
❇️اداره کل امور فرهنگی
@jz_mft
https://sapp.ir/jz_m.f.t
معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
⏳به وقت #گپ_و_گفت مجازی : 💢چرا باید برای #فلسطین فعالیت کنیم ⁉️ لطفا پاسخ خود را به شناسه مدیر کا
#ارسالی_مخاطبین
#گپ_و_گفت مجازی
⏳به وقت #گپ_و_گفت مجازی :
💢چرا باید برای #فلسطین فعالیت کنیم ⁉️
پاسخ خانم "ریحانه مطیری" 🔰🔰🔰
"چرا؟؟؟
یکی اومده کشورشون اشغال کرده بهشون زور میگه هر وقت حالشون بده میان بمبارانشون میکنند خونه هاشون خراب میکنند
فلسطینا با سنگ میجنگن اونا اسلحه روشون میگیرن
میگن از کشوری که مال خودشونه برن !!!
این ظلم نیست ؟؟
بچهایی ک دستاشون اینقدر کوچیک که نمیتونن یک سنگ داخل دستشون بگیرند با اسلحه میکشند
صداشون هیچکس نمیشنوه هیچکس
داخل سازمان بین الملل اسرائیل محکوم نمیشه
هیچکس کمکشون نمیکنه
مثل اینه ک داخل ی بیابون ک آب وجود نداره بزارنت 😞😞"
......................
لطفا پاسخ و نظرات خود را به شناسه مدیر کانال ⬇️⬇️⬇️
@jz_farhangi
ارسال کنید.
💭نظرات شما در همین کانال منتشر می شود.
#فلسطین
#القدس_تنتفض
#الأقصی
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#خوزستان
🔰گزارش ارسالی یکی از بانوان طلبه فعال اهواز در مورد اتفاقات اخیر #خوزستان:
⬇️⬇️⬇️
"امروز با یکی از دوستان ساکن اهواز تلفنی صحبت کردم و راجع به اتفاقات اخیر پرسیدم ، برای اونایی که نمیدونن چه خبره ، باید عرض کنم که علی الظاهر تعدادی روستا دچار مشکل بی آبی شدن ، یعنی از طرفی این روستایی ها دامدار هستند و این بی آبی باعث شده دامهایی که دارن تلف بشن که خب این تمام سرمایهی زندگیشون هست و از طرفی هم حتی آب برای آشامیدن نیست ، از طرف دیگه رودها هم خشک شدن و خب این یعنی دیگه ماهیای هم نیست ، و خب اون روستاییها از ماهی استفاده میکردن برای گذران زندگی که خب دیگه نه ماهی هست نه آب، دام ها هم در حال تلف شدن هستند ، علی الظاهر آقای رئیسی یک تیم فرستاده برای شناسایی مشکل و سپاه هم دست به کار شده اما به قول دوستمون مردم تا چیزی رو نبینن باور نمیکنن و تا الان هم چیزی ندیدن، فقط حرفش هست!
از طرف دیگه روزانه هم چندین بار برق میره ، خب باعث میشه خون مردم به جوش بیاد ، آب نیست ، برق هم میره ، مردم معتقد هستند اینا تقصیر استاندار قبلی خوزستان هست ، از طرفی چند روز قبل آیت الله جزایری با استاندار قبلی خوزستان دیدار کردن و ازشون تقدیر و تشکر کردن و ... ، این حرکت ایشون شده بنزین روی آتش، این دوست ما میگفت مردم بعد از این کار آقای جزایری عملا از روحانیت متنفر شدن ، میگفت مردم میگن نکنه اینا دستشون توی یه کاسه هست و ...
خلاصه سر همین بساط ها
بندگان خدا اومدن توی خیابون اعتراض کنن که قطعا اعتراض به حقی هم هست ، آب آشامیدنی ندارن! ولی این وسط ضد انقلاب طبق معمول از این تظاهرات سو استفاده کردن و میان بین مردم و شعار میدن و...
به طور مثال این دوست ما میگفت چند روز پیش رفته بودن به یکی از این مناطق برای کمک ، شب میشه و میمونن همون جا ، میگفت شب که شد مردم جمع شدن شعار میدادن هیهات من الذله ، یهو چند نفر اومدن بینشون و شروع کردن شعار دادن مرگ بر دیکتاتور و بعدش صدای تیراندازی ...
اون منطقه اکثرا مسلح هستند و چون نزدیک مرز هست راحت تر سلاح وارد میشه ، پلیس فقط شلیک هوایی میکنه تا مردم پراکنده بشن اما ضد انقلاب برای بیشتر کردن آشوبها به سمت مردم و نیروی انتظامی شلیک میکنن! چندین نفر هم کشته شدن به همین طریق که خود خانوادهی این افراد کشته شده میگن ما معتقدیم ضد انقلاب بچههای ما رو کشته ، اصل مطلب همین ها بود ، البته میگفت مثل اینکه نانوایی ها هم بعضا دیگه نان نمیپزن ، سرقیمت آرد و نان و ... و این یعنی اگر جلوی این قضیه گرفته نشه به زودی قحطی نان هم خواهد شد در خوزستان. مثل اینکه مردم دهن به دهن دارن میگن میخوایم روز ۱۲ مرداد یعنی روز تحلیف آیت الله رئیسی بریزیم توی خیابون ها تا بلکه ریس جمهور جدید یه فکری به حال ما بکنه
به قول رفیقمون
تمام درد مردم خوزستان اینه که
طرف میبینه تو روستایی که هست لولهکشی آب نیست ، اما لولهکشی نفت هست!
#خوزستان
🔻🔻🔻
@jz_mft
السلام علیک یا علی اصغر.aac
1.56M
#مسابقه
#زکودکی_خادم_این_تبار_محترمم ... 🚩🏴
#دکلمه خوانی
#ارسالی_مخاطبین
🎧🎧🎧
🎙دکلمه خوانی زیبا توسط نونهال حسینی، آقا سید علی داودالموسوی ۸ساله از قم
.....................................
🔰 پس از پخش فایل صوتی نمونه برای فرزندان دلبند خود، از آنان بخواهید متن شعر را صورت دکلمه بخوانند و ویدئوی نهایی را به شناسه
@farhangi_2426
به همراه ⬅️ نام نام خانوادگی خود و فرزندتان، تاریخ تولد فرزند و نیز استان محل اقامت ارسال نمایید.
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین 1
بهناماو 🌱
🚩 در راه زیارت جناب حرّ بودیم. به چند گاری برخوردیم که ظاهرا داشتند از زائران پذیرایی می کردند.
بوی بامیه تازه من را مست کرده بود. دست دوستم را کشیدم وبه سمت گاری رفتیم چند بامیه خوردیم.شکرا گفتیم و به راه ادامه دادیم....
در برگشت وصف آن بامیه گوارا با آن شهد عطر آگین را برای همسرم گفتم تا برگشت او هم ازآن (حلوی) گلویی شیرین کند.
خشکم زد باورم نمیشد.آن مرد داشت بامیهها را میفروخت. آنهایی که خورده بودم نذری نبود. بدون اینکه به ما بگوید گذاشته بود از کالایش بدون پول استفاده کنیم.
همسرم رفت تا هم حلالیت بطلبد و هم چندتایی برای همراهان بخرد.
در حال کنکاش صحبت کردن عربی فارسی بود که مرد عرب گفت:
_نوش جونتون
فهمیدم چی شده ... فارسی بلدم .
بعد یک بشقاب پر بامیه مارا میهمان کرد...
ادامه دارد...
✍️ فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین 2
بهناماو 🌱
🚩 سال های اول مسافرت اربعین بود. من چای کمرنگ و لیوانی میخوردم. اما در مشّایه فقط چای عراقی بود. رفتم لیوانم را دادم و گفتم:مای حارّ(آب جوش).
گفت: ایرانی
به رسم خودشان (ای) گفتم.
آب جوش را داد و کمی هم چای ریخت. شد چای کمرنگ لیوانی.
گفت: یکبار هم چای مارا امتحان کنید.مشتری میشوید...
سالهای بعد در موکب عراقیها پر بود از لیوان یکبار مصرف و چای ایرانی.
وایرانی ها به چای سیاه عراقی وابسته شده بودند....
این حب و دوستی دو ملت بود که یکی در قالب میهمان و دیگری در قالب میزبان،همدلی فرهنگ خود را نشان میدادند.
✍️ فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۳
بهناماو🌱
💠دوستی تمدن ها
🚩 عمود ۳۳۰ بود. کنار پمب بنزین منتظر دوستان شدیم تا با هم بقیه راه را از (طریق العلما) برویم.برای مبیت (محل اسکان برای شب)بین دوعراقی بر سرما دعوا شد. من متحیر نگاه میکردم این چه صیغهایست. مگر می شود سر آمدن زائر ایرانی این جور باهم دعوا کنند؟!
پیروز ماجرا دکتر عدنان بود و ما را با خود به منزلش برد. حدود ۱۴ نفری بودیم. کل خانمها با سواری رفتند و آقایون با وانت. ناموس ایرانی با دل آرام در ماشین برادر ایمانی و عراقیاش بود. پس از مسافتی حدود ۳۰ دقیقه ای به محل اسکان رسیدیم. همسر و دختر دکتر عدنان به استقبال ما آمدند. گویی مهمان عزیزی بودیم که سال ها منتظر دیدارمان بودند در حالی که چند دقیقه ای از آشنایی ما نمیگذشت.سفرهی زیبا و پر برکتی انداختند.و حسابی از مهمان نوازی آنان شرمنده شدیم. شرمندگی بیشتر از این بود که نگذاشتند برای شستن ظرفها کمک کنیم. خانم دکتر عدنان با اصرار چادر هایمان را گرفت ودر ماشین لباس شویی ریخت. مهمانی در حد اعلا. آب گرم وسشوار...
از همهی امکانات بهتر وای فای بود که دختر کوچک دکتر، زهرا خانم رمزش را گفت و همه به ایران زنگ زدیم چقدر دعایش کردیم. چند روزی بود امکان تماس نداشتیم.
دکتر عدنان دکترای روانشناسی داشت. به قول خودش سایکولوژی. چند بار به ایران سفر کرده بود. عاشق ایران بود و برای همایشهای مختلف به ایران دعوت شده بود. او استاد جامعه الکوفه بود.زهرا دخترش در مدرسهای درس میخواند که علاوه بر انگلیسی، فارسی هم آموزش میدادند. بیشترین ارتباط را،او با ما میگرفت. صبح متوجه شدم درمنطقه باستانی بابل هستیم. همان محلِ اجرای قانونحمورابی. عکس وفیلم دانلود کردم تا اطلاعاتم بیشتر شود. آثار تاریخی عراق هم دستخوش نامردی اروپاییها بود. دروازهایشتار را آلمانیها یک جا برده بودند برلین.
دکتر از بابل گفت از آلمانی که رفته بود و چه تاسفآور بود آنچه با بابِل کرده بودند.
به دنبال کشف یافتههایم، حمورابی را در شوش یافتم. مانند کتیبهی کوروش که در تیسفون بود. این دو کشور چقدر به هم نزدیک بودند!؟
دکتر ما را به زیارت حزقیال نبی برد و داستانهایی شنیدنی گفت؛ از تحقیقاتش که به صورت کتاب در آمده بود. از قدیمی ترین منارهی باقی مانده اسلام که نام علی ولیالله به خط کوفی رو آن نقش بسته بود.....
یک سال و اندی از آن سفر رویایی گذشت از پس این ایام با دختر دکتر عدنان در ارتباط بودم. دختری که از پسرم یک سال بزرگتر بود ولی دوست خوبی برایم شد.
بعد از مدتی پیامی برایم فرستاد با این مضمون:پیدا کردم! قدیمیترین مناره باقی مانده اسلام را هنرمند هم وطن تو ساختهاست. همان کسی که گنبد و مناره سلطانیه زنجان را ساخته بود.
در ورای زیبایی این کشف، شیرینی رفاقتی این چنین طمع دلم را شیرین میکرد.شیرینی پایستگی تمدنی کهن، از قرون اولیه، تا داد و ستد قانون حمورابی و کتیبه کوروش؛تا گنبد سلطانیه؛و حالا پایستگی تمدن نوین اسلام در سایه عنایت اهل بیت علیهم السلام.
رفاقتی که با جنگ تحمیلی ۸ ساله رو به زوال نرفت.زیرا این جنگ علاوه بر ایران بر مردم عراق نیز تحمیل شده بود.
رفاقتی که ان شاءالله دور حسد و دشمنی معاندان قرار گیرد.
✍فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۴
بهناماو🌱
💠صفر مرزی
🚩 لب مرز که میرسیدیم؛ این یک کیلومتر عجیب میگذشت. حال وهوای خوبی بود. این سو پرچم ایران آن سو پرچم عراق.
اما در میانه حرکت مستانه پرچمها، چشممان به سیاهی پرچم اباعبدالله میافتاد. مدهوش راه را میپیمودیم. فراموش میکردیم رسیدن به حسین(ع) گذشتن از مرز ایران است.
در نجف اما حس پدرانه مولا خانه آبادت میکرد. نجف شدهبود همان خانه پدری که باید از او به سختی بگذری تا به حسین علیهالسلام برسی.
لحظه وداع سنگی بزرگ روی دل مینشست. تا به مرز برسیم؛ صفر مرزی.
از دور که پرچم ایران را میدیدیم. بال در میآوردیم. آنجا بود که می فهمیدیم در ایران نبودیم. بوی وطن تو را سبکبارتر از موقع رفتن به سمت خود میکشاند.
انگار کولهات پراز سوغات معنوی اربعین است که برای فامیل و دوستان و شهر به ارمغان میآوری.
انگار میخواهی شکوه مستانه هوشیاریت را به کام همه بریزی.
تمدن اسلامی یعنی من به کشوری بروم و بیهیچ حس غربت، به موطنم برگردم.
و دلتنگ موطن معنویام شوم.
#تمدناسلامی
✍️فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۵
بهناماو 🌱
🚩هرکس یک جور عاشق ارباب میشود. هرکسی یک مدل سوختهدلیاش را نشان میدهد. هرقومی یک مدل عزادار حسین(ع) میشود.
در اربعین همه با زبان خود به عزا نشستهاند.
زنان موکب شهید صدر که خود را به عراق رساندهبودند یکجور و بچههای هیأت ما هم یکجور.
زنان عرب شال عربی را در میآوردند و در قسمت زنانه عزاداری میکردند. به یاد زنان بنیهاشم، روی خراش میدادند و از روی فشار قلب برای ماتم عظمی، موی پریشان میکردند.
این گوشه موکب بچههای ما یک روسری بر سر خود میانداختند و با نوای عربی آنان همسو، ناله میکردند و به سینه میزدند. صدا را در گلو فرو میدادند و آنوقت بود که آب چشم روان میشد.
اینجا حسین(ع) با هر زبانی مویه میشد.
اینجا حسین(ع) همه را میخرید.
حسین(ع) نوای همه بود با هر زبان و هر گویش.
اینجا معطر به عطر چادر مادری بود که کنیزانش را خریده بود. با هر سبک عزاداری و با هر حاجتی در دل.
✍️فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۶
بهناماو 🌱
🚩 کشوانیه شلوغ بود. همه منتظر بودند تا زودتر به حرم برسند. در حال دادن کفشها بودیم که متوجه شدیم باید گوشی را هم تحویل دهیم.
کمی آنطرفتر مکانی آماده شده بودبرای گرفتن گوشیها.
رفتم گوشی را تحویل بدهم. خادمی آنجا ایستاده بود گفت:
_شسمک؟
به لهجه عراقی اسمم را پرسید؟
_فاطمه
_فاطمه؟ جداً؟صحیح؟!
_نعم
از تعجش متعجب بودم که سخنی با این مضمون گفت:
از وقتی ایستادهام هر خانمی از ایران آمده اسمش فاطمه بوده...
حالا متوجه تعجش شدهبودم گفتم:
_کل ایران محب اهلالبیت. کلهم خدامالزهرا.
برچسبی روی گوشیام چسباند و با خط ثلث نوشت، فاطمه.
این برچسب شد همه یادگاری من از حرم امام حسین علیهالسلام. از اربعین.
✍فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۷
بهناماو 🌱
🚩 روز عاشورا بود و من منتظر که صف تفتيش زودتر به پایان برسد. خانمی تنومند با روبنده و چادری گلی، محل خروجی در ایستادهبود. شلوغی مانع دید من میشد. تا کمی نزدیک شدم. دیدم این خانم ظرفی بزرگ گِل درست کرده و گِل را بدون پرسش بر روی سر زنان عرب میکشد. برای برخی که خودشان میگویند سرشانه ها را هم گلی میکند. اما با هیچ یک از خانمهای ایرانی این کار را نمیکند.
متوجه دقت او در تفاوت فرهنگها شدهبودم. شاید کسی دوست نداشته باشد.
وقتی تفتيش من تمام شد. از او خواستم کمی هم سر مرا گلی کند و برای اینکه منظورم را بفهمانم به نوک انگشتانم اشاره کردم و گفتم:
_ قلیل
خیلی خوشحال شد و گفت:
_عینی
دستش را پر کرد از گِل و حسابی مهماننوازی کرد.
مات و مبهوت بودم که احتمالا حرفم را درست نفهمیده. حالا من با بیآبی چهطور چادرم رابشویم؟!
در همین فکرها بودم که به همسرم برخورد کردم. کلی خندید که چرا اینقدر خود را گلی کردی. آنروز با این حال زیارت وداع را خواندم به امید اینکه امام در لحظات قبر و قیامت تنهایم نگذارد.
دو سال بعد در روز عاشورا، سفری به بروجرد استان لرستان داشتم. متوجه شدم این گلمالی در این استان سنت دیرینهای بوده و گلمالی در روز عاشورا مختص عربها نبوده است.
✍️فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۸
بهناماو 🌱
🚩 با دلی غمبار داشتیم از خانهپدری خداحافظی میکردیم. حس دور شدن از نجف برایمان سخت بود و سختتر اینکه نمیدانستیم کی دوباره از پس خیابان شارعالرسول چشممان به گنبد نورانی اميرالمومنین روشن میشود.
منتظر بودیم تا سوار ماشینی شویم و ما را به فرودگاه برساند.
یک جوان با ماشین پژو زرد جلوی ما ایستاد.
ماشین ایرانی بود و حس آشنایی داشت برایمان.
همسرم جلو نشست و من و پسرم در عقب.
روکش صندلیها شبیه قلاب دوزیهای مادربزرگها بود، کرم و قهوهای. اگر این مدل روکش صندلی را در چند جای دیگر ندیدهبودم؛ مطمئن میشدم کار زنان خانه است. اما ظاهرا این مدل روکش صندلی در عراق پرطرفدار بودهاست.
احوال پرسی همسرم به زبان عربی، با راننده _که جوانی بیستوپنج ساله میخورد_ سر صحبت را باز کرد.
راننده هم شروع به احوالپرسی کرد.
چند تا کلمه فارسی هم قاطی کلماتش استفاده میکرد و سعی میکرد بدون لهجه عراقی حرف بزند تا ما بفهمیم:
_من با دوستانم دوبار به ایران آمدهام.
اصفهان، مشهد، قم را دیدهام. ایران زیباست.
سیوسهپل، پل خواجو...
اما زیبایی ایران در دیدنیهایش خلاصه نمیشود...
_همسرم پرسید: خب مگر چه چیزی بوده که شما را جذب کرده؟
_ بیشتر از هرچیز، مردم و فرهنگ مردم برایم جذاب بود. احساس غربت نمیکردم در ایران.
من گوشم را تیز کرده بودم تا متوجه تمام کلماتش شوم.
_ ایران سرور کشورهای منطقه است. روی پای خود ایستاده. با وجود اینهمه قلدری، آمریکا را هیچ به حساب نمیآورد.
ما کشورهای عربی باید یاد بگیریم به بیگانه اتکا نکنیم. وقتی کالای ایرانی میخرم با افتخار پول به آن کالا میدهم. ایران فخر شیعه است.
راننده در قامت جوانان امروزی خودمان بود. او با تمام وجود خباثت آمریکا را درباره کشورش درک کردهبود و آرزو داشت که اتحاد بین تمام کشورهای اسلامی شکل بگیرد.
به فرودگاه رسیدیم. اجازه ماشينش را به سختی گرفت تا ما را به نزدیکترین درب سالن خروجی فرودگاه ببرد.
برای ما آرزوی سفری سلامت کرد و رفت.
با شنیدن حرفهایش حال عجیبی داشتم. در اوج خوشحالی به فکر وظیفهای بودم که حالا بیشتر روی دوشم احساس میکردم.
✍️فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#همپای_قافله_با_پای_دل 💔
#اربعین 1443
#ارسالی_مخاطبین
#شعر 🌱
▪️▫️▪️
🚩 جا مانده ام از قافله من کوه دردم
می خواستم با زینبت دورت بگردم
عکس حرم مرهم شده بر داغ قلبم
شش گوشه ات را در بغل ، من گریه کردم
«حال و هوای کربلا دارم ولیکن»
رؤیای من ویران شده هر روز و هردم
گفتند اذن کربلا دست رضا است
رنگ تمنا شد همه رخسار زردم
هر شب ستون های مسیر عاشقی را
با پای دل تا کربلایت می نوردم
اهل شکایت نیستم قسمت ولی نیست
عالم شده خاکستر از یک آهِ سردم...
✍️زهره قاسمی
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۹
بهناماو 🌱
🚩 پسرش ۱۷ ساله و عروسش ۱۴ ساله بود. اتاق را به زیباترین حال زینت داده بود، برای عروس جوانش.
اما همان طبقه و اتاق را برای میهمانان اباعبدالله تدارک دیده بود.
بهترین جایی که داشت.
روستایی بودند اما سفرهشان بسیار زیبا چیده شده بود. پر از نعمت، پر از نور.
آنان مصداق این حدیث بودند: الاکرام بالاتمام.
هنوز اذان صبح را نگفته بودند که صدای آهسته و پاورچین پاورچین عروس ۱۴ ساله با مادرشوهرش مرا به خود آورد.
عروس ۱۴ ساله با وضو داشت برای صبحانه ما آرد خمیر میکرد. برای مهمانانی که از ایران آمده بودند، نان تازه میپختند.
پیش خود گفتم امام حسین علیهالسلام چه دوستانی برای ما کنار گذاشتهاست.
کاش بتوانیم این دوستیها را حفظ کنیم.
کاش این راه همیشه باز بماند.
✍️فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#همپای_قافله_با_پای_دل 💔
#اربعین 1443
#ارسالی_مخاطبین
#شعر 🌱
▪️▫️▪️
برای اذن زیارت ، شدم گدای نجف
گره به کار من افتاده ناخدای نجف
قسم به نام بلندت، ببین که در به درم
فقط دوای نیازم شده هوای نجف
چقدر خواب حرم را ببینم و نرسم
عمود آخر راهم ، به یک عطای نجف
نماز حاجت خود را دوباره میخوانم
همیشه لحظه ی آخر به اقتدای نجف
به دست های کریمانه ی تو دل بستم
به نام نامی مولا ، به کیمیای نجف
تمام خواهش جانم ، وصال کرب و بلاست
امید اول و آخر شده دعای نجف
جواز نوکری ام را ندیده امضا کن
وزیده بوی اجابت ، از ابتدای نجف
برای عاشق دل خون ، اشاره کافی است
دوباره عطر حسین آمد از سرای نجف...
#زهره_قاسمی
🔻🔻🔻
@jz_mft
#ارسالی_مخاطبین
#یادداشت
#اربعین ۱۰
بهناماو 🌱
🚩 حرم اباعبدالله شلوغ بود. پر بود از زائران ایرانی و عراقی.
در حرم همه فارسی حرف میزدند:
_خانم اون مفاتیح رو بده.
_خانم اینجا چه نمازی داره؟
_ خواهر برو کنار منم بتونم نماز بخونم...
آن طرفتر خادمهحرم خانمی پا به سن گذاشته. برایش یک صندلی گذاشته بودند تا خسته نشود.
او خوب میتوانست فارسی حرف بزند. نمیدانم ازکجا یاد گرفته بود. در کنار او ایستاده بودم و از دور با امام حسین علیهالسلام درد و دل میکردم، که بانوی خادم شروع به صحبت کرد:
_ببینم دخترم توی ایران شما کسی هم مانده؟
_چهطور خاله جان؟!
_ هرطرف حرم را میبینم همه ایرانیاند.
_خاله جان ایران پراست از دلدادههایی که امکان آمدن برایشان نبوده ...
_ شما چند میلیون هستید؟
_خاله جان ایران هشتاد میلیون عاشق دارد، عاشق امام حسین علیهالسلام،عاشق اهلبیت.
_خدا حفظتون کنه.
_خاله خدا این محبت و برادری دوتا کشور رو حفظ کنه.
_الان توی ایران مادر و پدرم دلتنگ کربلایند. الان خواهر و برادرم چشم امید به دعای من دارند. خاله جان بهترین جای دنیا نشستهای برای همه آرزومندان زیارت دعا کن.
_ دخترم انشالله همه شیرینی زیارت را میچشند. شما هم دعا کن. پیشانیاش را بوسیدم و خداحافظی کردم.
✍️فاطمه میری
🔻🔻🔻
@jz_mft
#همپای_قافله_با_پای_دل 💔
#اربعین 1443
#ارسالی_مخاطبین
#شعر 🌱
▪️▫️▪️
«خوشا به حال خیالی که در حرم مانده»
و چشم پر غم و آهی که محتشم خوانده
هوا هوای حسین و زمین چه کرب و بلا
خبر دهید بیاید اسیر درمانده
دوباره دست گدا را گرفته دستی که
گناه عبد ذلیلش ، ندیده پوشانده
شبی ز مجلس روضه به چشم دل دیدم
حسین فاطمه در دشت کربلا مانده
رسیده داغ عطش، طاقتم ز کف رفت و
لبان خشک سلیمان مرا چه سوزانده
به طوف مضجع او دسته ی مَلک نالان
تمام هستی و عالم چنین، که گریانده؟
به گوش جان برسد نوحه های یک مادر
نوای غربت او را به ما چه تابانده
دخیل اشک خودم را به روضه ات بستم
دل حزین مرا هم بخر که جا مانده
به یک اجازه ی زهرا به دور شش گوشه
شوم کبوتر عاشق که او فراخوانده...
✍ زهره قاسمی
🔻🔻🔻
@jz_mft