eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
7.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
232 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://harfeto.timefriend.net/17334897569797 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌱 بچہ‌هیئتۍانقلابـۍباید پاۍجوانۍڪہ داردازدست‌مۍرود غصہ‌بخوردوبصیرت‌افزایۍڪند یڪ‌جوان‌انقلابـۍنباید دچارسڪون‌باشد... -حاج‌حسین‌یڪتا🌱 🍃🍃🍃 @kafoshohada
🥀🥀 یکبار بعد از شهادتش خواب دیدم در هیئت هستیم و صحبت می‌کنیم، از اکبر پرسیدم: چی اون طرف به درد میخوره؟ گفت: قرآن خیلی این طرف به درد می‌خوره! اکبر خودش قاری قرآن بود و هر چه به شهادتش نزدیکتر می‌شد، انسش با قرآن بیشتر می‌شد، شبهای آخر هروقت بیکار بودیم، اکبر به سراغ قرآن جیبی‌اش می‌رفت، پرسیدم: آن لحظه آخر که شهید شدی، چی شد؟ گفت: آن لحظه آخر، شیطان‌می‌خواست من را نسبت به بهشت ناامید کند. 🌷شهید اکبر شهریاری🌷 ▫️به روایت همسر شهید 🍃🍃🍃 @kafoshohada
جشن روز جوونه_۲۰۲۲_۰۳_۱۳_۱۹_۴۷_۱۸_۳۱۶.mp3
11.23M
از آسمون باز،بارون میباره، هِی دونه دونه نوبتی هم باشه وقت جشنِ، روز جوونه💚 🌱
امام خمینی(ره): « از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود وفکر در او بکند ؛انسان رابه جایی می رساند.» 🌱 📙صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۵۹
شہید‌عبدالحسین‌برونسی💔
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
﷽ #سه_دقیقه_درقیامت (قسمت پنجاه و سوم_مدافعان وطن) مـدتی از ماجرای بیمارستان گذشت. پس از شهادت دوس
(قسمت پنجاه و چهارم_مدافعان وطن) یــکی از آن‌هــا عــلی خــادم بــود. عــلی پـسر سـاده و دوسـت‌داشتنی سـپاه بود. آرام بود و با اخلاص. در فرودگاه جـایی نشست که هیچ کسی در مقابلش نباشد. تا یک وقت آلوده به نگاه حرام نشود. در جـریان شهادت رفقای ما، علی هم مجروح شد، اما همراه بـا مـا به ایران برگشت. من با خودم فکر می‌کردم که علی به‌ زودی شـــهید خـــواهد شـــد، امـــا چــگونه و کــجا؟! یـکی دیـگر از رفـقای مـا کـه او را در جمع شهدا دیده بودم، اسماعیل کرمی بود. او در ایران بود و حتی در جمع مدافعان حـرم حـضور نداشت. اما من او را در جمع شهدایی که بدون حـساب و کـتاب راهـی بـهشت مـی‌شدند مـشاهده کـردم! مـن و اسـماعیل، خیلی با هم دوست بودیم. یکی از روزهای سـال ۱۳۹۷ بـه دیـدنم آمـد. ساعتی با هم صحبت کردیم. او خـداحافظی کرد و گفت: قرار است برای مأموریت به مناطق مرزی اعزام شود. رفـقای مـا عازم سیستان و بلوچستان شدند. مسائل امنیتی در آن مـنطقه بـه گـونه‌ای اسـت کـه دوسـتان پاسدار، برای مـأموریت بـه آنـجا اعزام می‌شدند. فردای آن روز سراغ علی خـادم را گـرفتم. گفتند سیستان است. یکباره با خودم گفتم: نـــکند بـــاب شـــهادت از آنــجا بــرای او بــاز شــود!؟ سـریع بـا فـرماندهی مکاتبه کردم و با اصرار، تقاضای حضور در مـرزهای شـرقی را داشـتم. امـا مجوز حضورم صادر نشد. مـدتی گـذشت. با رفقا در ارتباط بودم، اما نتوانستم آن‌ها را هـمراهی کنم. در یکی از روزهای بهمن ۹۷ خبری پخش شد. خـبر خیلی کوتاه بود. اما شوک بزرگی به من و تمام رفقا وارد کرد. یـک انـتحاری وهـابی، خـودش را بـه اتوبوس سپاه می‌زند و ده‌هـا رزمـنده را کـه مـأموریتشان بـه پایان رسیده بود به شـهادت مـی‌رساند. سراغ رفقا را گرفتم. روز بعد لیست شهدا ارسال شد. علی خادم و اسماعیل کرمی هر دو در میان شهدا بودند. التماس دعای فرج 🌹🍃 👈 .... 🍃🍃🍃 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا