#اخلاق_شهدایی 🌷
💟✨اگر ڪسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با #فرمانده ی لشکر مقدس امام حسین (ع) روبروست
💟✨نماز جماعت ظهر تمام شد. جعبه شیرینی را برداشت چون وقت تنگ بود؛ سریع #خودش به هر نفر یکی می داد و می رفت سراغ بعدی.
💟✨رسید به #حاج_حسین_خرازی؛ چون فرمانده بود کمرش را #بیشتر خم کرد و جعبه را پایین آورد. رنگ حاجی عوض شد با اخم زد زیر جعبه و گفت: #خودت مثل بقیه یکی بده
#سردارشهید_حسین_خرازی🌷🌹
🌺🍃
#شهید_حسینِ_خرازی قبل از ۳۰ سالگی فرمانده لشگر بود و تو ۸ تا عملیات شرکت کرده بود، تازه یه دست هم نداشت ....
کجاییم رفیق؟!
چیکار میکنیم؟!
#حاج_حسین_خرازی
.
عطر سیب می آید حس نمی کنی؟
امروز آسمان اصفهان ستاره باران میشود،
چرا که حسینی دیگر از قبیله حسینیان به دنیا
می آید صاحب آن آستین خالی رها در باد را
می گویم علمدار لشکر امام حسین علیه السلام...
حاج حسین خرازی علمدار جبهه ها ۶۴ ساله شد ...
به نیت فرج و سلامتی آقا
صلوات + و عجل فرجهم
#سالروز_ولادت
#حاج_حسین_خرازی
#عطر_سیب
#علمدار_جبهه
#شهید_خرازی
#شهادت
#مادر
#اصفهان
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷
#خاطرات_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_حسین_خرازی
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بـےﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ﺗﺮڪﺶ ﺗﻮے ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزے داشتم؛ #ﺣـﺎﺝ_ﺣﺴﯿﻦ مےﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ داخل
ماشین . هے ﺩﺳﺖ مےﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچہ ﻫﺎ ، ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، مےﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ...
ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ مےﮔﺮﻓﺖ مےڪﺸﯿﺪ ،ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمےﺷﺪ ...
با غصّہ ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ڪہ ﺯخمے ﺍﻓﺘﺎﻩ
ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭے ﺯﻣﯿﻦ ... ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ مےﺷﺪﻧﺪ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ ...
ﮔﻔﺖ : «ﺑﺎﺑﺎ .....! #ﻣﻦ_ﯾﻪ_ﺩﺳﺖ_ﺑﯿﺶ_ﺗﺮ_ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمےﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎبہﺟﺎ ڪﻨﻢ . ﺍﻻﻥ میمیرند ؛ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ . »
ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یڪے یڪے #ﺳﺮﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ مےڪﺮﺩ ، ﺩﺳﺖ مےڪﺸﯿﺪ ﺭﻭے ﺳﺮﻣﺎﻥ و مےگفت : ﻧﮕﺎﻩ ڪﻦ .... ﺻﺪﺍﻣﻮ مےﺷﻨﻮے .....؟ ﻣﻨﻢ ، #ﺣﺴﯿﻦ_ﺧﺮﺍﺯے .... مےگفت و #ﮔﺮیہ مےڪﺮﺩ .....
🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 این روایتگری زیبا رو از دست ندید .
رزمنده ای که شرمنده ی #حاج_حسین_خرازی شد ... 💔
🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#علمدار
چند سکانس زیبا و دیدنی از سردار شهید #حاج_حسین_خرازی فرمانده دلاور لشگر ۱۴ امام حسین (ع) در جبهه و خط مقدم نبرد با متجاوزین بعثی عراق از آغازین روزهای جنگ تحمیلی تا عملیات عاشورایی کربلای پنج
سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی : حاج حسین را ببین ؛ او را از آستین خالی دست راستش بشناس...
جوانی خوشرو ، مهربان و صمیمی ، با اندامی نسبتاً لاغر و سخت متواضع....
افسوس كه چشم ظاهربین راهی به سوی باطن اشیا ندارد ، اگرنه ، سجدهی ملائك را در برابر عظمت او می دیدی و آن آیهی مباركه را دیگرباره می شنیدی : ( انی اعلم ما لاتعلمون )...
روحش شاد و یادش گرامی
# کجایند مردان بی ادعا....
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#سرداران_شهید
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✳️حافظان امنیت ✳️
.
بسم رب الشهدا
.
با معرفت
آن دم آخری
لا اقل
«رویت را برمیگرداندی»
چه کاری بود آخر
این چشم در چشم شدنت
.
حالا
«با نگاه خیره ی جا مانده ات چه کنیم مرد؟»
که هی میخراشدمان
که هی مینوازدمان
که هی میسوزاندمان
.
زخمی شده ایم بخدا
دست نگاهت بد سنگین است خوش انصاف
میماند ردش به روی صورت
آن قَدَر نواخته ما را
که ورد زبان مان شده شرمندگی
.
دیگر
«دزد شده ایم»
«از بس دزدیده ایم چشمان مان را»
تا چشم در چشمت نشویم
وصیت هایت کم نبود؟
که زیر بارشان کمرهایمان گرفت و زانوهایمان کم آورد
نوبت رسیده به چشم هایمان که درد بگیرد؟
تا کی بچرخانیمشان
که نگاه در نگاهت نشویم؟
.
خدا خیرت بدهد اخوی
«زیادی نگاهت به آسمان بود»
سر به هوا بودنت کار دست مان داد
کاش آن دم آخر
حواست را کمی جمع میکردی
و هنگام رفتن
کوله ات را
سلاحت را
وصیت هایت را
و « نگاهت را هم »
می بردی با خودت
که اینگونه ما آشنایان به حرف و
غریبه ها به عمل را
«شرمنده نکنند»
و هی تنبلی هایمان را به رخ مان نکوبند
.
#محمود_مرادزادگان
.
پ ن :
طبق معمول
#دلنوشته ای که همین اواخر نوشتم ش
پ ن :
ممنون از دوست عزیزی که این عکس رو برای این متن پیشنهاد کرد
پ ن :
اونجایی دزد شدیم
دزدی دیدیم
دزدی کردیم
.
که نگاه مون رو از نگاه شهدا دزدیدیم
.
#شهید_ابراهیم_هادی#شهیدهمت
#شهید_صیاد_شیرازی#شهید_مصطفی_چمران#شهید_چمران#شهید_محمود_کاوه#حاج_احمد_متوسلیان#حاج_حسین_خرازی#شهید_حسین_خرازی#شهید_احمد_کاظمی#شهید_آوینی#تهران#شلمچه#فکه#کانال_کمیل#شهید_باکری#شهید_حسن_باقری