✍ گونی های نان خشڪ را چیده بودیم ڪنار انبار. حاجی وقتی فهمید، خیلی عصبانی شد.
پرید بہ ما ڪہ ‹‹... دیگہ چی ؟ نون خشک معنی نداره.››
از همان موقع دستور داد تا این گونی ها خالی نشده ، ڪسی حق ندارد نان بپزد و بدهد بہ بچہ ها.
تا مدت ها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی می ڪردیم وسط سفره و نان های سالم تر را جدا می ڪردیم و می خوردیم.
📚 یادگاران ،ج ۲ ، ص ۶۸
#شهید_محمد_ابراهیـم_همت🌷
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم. سیمهای خاردار مانعند. من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم دارد متنفرم ...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت:
#مرد_غیرت_اقتدار
سوار بر موتورهایمان به راه افتادیم. حاج همت و میرافضلی جلو میرفتند و من پشت سرشان. دوسه متری باهم فاصله داشتیم. جایی که حاجی میخواست برود پایین جاده بود.
برای رفتن به آنجا باید از پایین پد میرفتیم روی جاده. این کار باعث میشد شتاب موتور کم شود. عراقیها هم روی آن نقطه دید کامل داشتند و درست به موازات نقطه مرکزی پد، تانکی را مستقر کرده بودند و هروقت ماشینی یا موتوری از آنجا رد میشد، تیر مستقیم شلیک میکردند. موتور حاج همت کشید بالا تا برود روی پد، من که پشت سر آنها بودم، گفتم :"حاجی، اینجا رو گاز بده". حاجی گاز را بست به موتور که در یک آن گلولهای شلیک و منفجر شد. دود غلیظی بین من و موتور حاج همت ایجاد شده بود. گیج و منگ به گوشهای پرتاب شدم.
موتوری را دیدم که در سمت چپ جاده افتاده و دو جنازه هم روی زمین بود. به سمت جنازه ها رفتم، اولی را که با صورت روی زمین افتاده بود، برگرداندم، تمام بدنش سالم بود، فقط صورت نداشت و دست چپ؛ موج انفجار صورتش را برده بود.
اصلاً قابل شناسایی نبود. به سراغ دومی رفتم، نمیتوانستم باور کنم میرافضلی بود. عرق سردی روی پیشانی ام نشست..
📖از کتاب: «برای خدا مخلص بودن»
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_حمید_میر_افضلی
« سختی ها را تحمل میکنید
اما می دانم که می دانید
زیبایی تحمل این سختی ها،
در این است که باعث می شود
انسان به عمق سختیهای حرکتی که
امام حسین(ع) در مثل چنین روزهایی
انجام داد، بیشتر از پیش پی ببرد
انقلاب اسلامی ما هم،
از روز اول موجودیت اش ،
حرکت خودجوش را بر اساسِ
همان حرکت مقدس حسینی آغاز کرد
و همچنان، بر همین مناسبت که دارد
پیش می رود ....
ان شاءالله این انقلاب
با نهایت اقتدار و توان
به انقلاب جهانی آقا امام زمان(عج)
اتصال پیدا می کند.
تحقق این آرزو، چندان دور نیست
و بدون شک در لوح محفوظ الهی
زمان وقوع آن تعیین شده است
منتها برای ما که از حکمت های الهی
و حقایق عالم غیب آگاهی نداریم
موعد دقیق آن روشن نیست
معالوصف انتظاری که خداوند از ما دارد
این است که به جهاد خودمان ادامه بدهیم
و در این راه دشوار
استقامت و شکیبایی داشته باشیم
همین و والسلام »
۲۶ مهر ۱۳۶۲ - قلّاجه
اردوگاه تاکتیکی شهید بروجردی
به روایت همت، ص ۸۰۹
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
آخرین عکس یادگاری ....
حدود ۱۰۰روز پس از خلق این عکس یادگاری
#شهید_محمد_ابراهیم_همت (سمت چپ) فرماندهلشکر۲۷حضرترسولﷺ
در عملیات خیبر بال در بال ملائک گشود ، و
دکتر سیدعبدالحمید قاضی میرسعید(سمت راست) دوسال
بعد در عملیات والفجر۸ آسمانی شد.
#پاییز_۱۳۶۲
#اردوگاه_تاکتیکی_قلاجه
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@kakamartyr3
📃 بخشی از #وصیت_نامه #شهید_همت :
مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه #امام حاضر بودم بميرم؟
♦️کلام او الهامبخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست.
🌹اگر افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
@
🔰 شهید حاج قاسم سلیمانی: شهید همت که این روزها پسر و دختر و روحانی و کاسب و ... همه نام او را عشق میکنند، یک الگو برجسته اخلاقی، دینی، مذهبی و معنوی تمام عیار بود.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_قاسم_سلیمانی
✳️ کمک شهید همت به روزه گرفتن سربازها در زمان طاغوت
✍ خيلی عصبانی بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه. ماه رمضان آمده بود و او بیسروصدا گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحریاش با من. ولی يك هفته نشده، خبر به گوش سرلشكر ناجی رسيد. او هم سرضرب خودش رو رسانده بود. دستور داده بود همهٔ سربازها به خط شوند و بعد، يكی يک ليوان آب به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به روزه گرفتن!»
حالا ابراهيم بعد از بيستوچهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. با چند نفر ديگه، كف آشپزخونه رو تميز شستند و با روغن، موزاييكها را حسابی برق انداختند و بعد منتظر شدند و خدا خدا كردند سرلشكر ناجی یه سر بیاد آشپزخونه. اتفاقا ناجی اومد و جلوی درگاه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشت داخل، تا ته آشپزخونه چنان رو زمین كشيده شده بود كه مستقیم كارش به بيمارستان كشيد! پای سرلشكر شكسته بود و میبايست چند صباحی توی بيمارستان بماند. بچهها هم با خيال راحت تا آخر ماه رمضان روزه گرفتند.
📚 برگرفته از کتاب «يادگاران ۲»
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۲۱ خرداد ۱۳۶۱
🎥 کلیپ | بازخوانی واقعه اعزام
قوای محمد رسول الله ﷺ به لبنان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#سالروز_شهادت #شهید_محسن_نورانی #فرمانده #تیپ_ذوالفقار از لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)
مختصری از زندگی نامه:
او در آذر ۱۳۴۲ متولد شد. در زمان اوج گیری انقلاب ، مشغول تحصیل در رشته برق بود و همراه با مردم در تظاهرات شرکت می کرد.
پس از پیروزی انقلاب ، بعد از ترک تحصیل و گذرانیدن آموزش عمومی در پادگان امام حسین (ع) راهی مریوان شده، با فعال کردن واحد خمپاره و ادوات سپاه، ضرباتی به گروهکها وارد کرد .
در زمستان ۱۳۶۰ به همراه #احمد_متوسلیان از مریوان به جنوب کشور منتقل شد و در تشکیل تیپ ۲۷محمد رسول الله (ص) نقش موثری ایفا کرد.
او و علیرضا ناهیدی با تجهیزات و غنایم به دست آمده درعملیات فتح المبین، یگان ادوات ذوالفقار را در تیپ ۲۷ تشکیل داده و درعملیات بیت المقدس به بهترین نحو نیروهای پیاده عمل کننده درعملیات را پشتیبانی کردند.
محسن در خرداد ماه سال ۱۳۶۲با خواهر همرزم دیرینه اش علیرضا ناهیدی ازدواج کرد.
پس از شهادت ناهیدی درعملیات والفجر مقدماتی، فرماندهی تیپ ذوافقار را برعهده گرفت؛ تا اینکه در روز ۲۱ مرداد ۱۳۶۲ در حوالی اسلام آباد غرب درکمین گروهک «کومله» گرفتار گشت و به فیض شهادت رسید
شهیدمحسن نورانی (سمت چپ) به همراه #شهید_محمد_ابراهیم_همت (سمت راست)
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_الله
#باز_نشر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور #شهید_همت در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص)
ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت
🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇
💠 سال ۶۲ ما از پادگان #دوکوهه به اردوگاه #قلاجه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان #دوکوهه داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج #همت یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!!
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 در عملیات رمضان همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میزِ مدرسه آمده جبهه، بعد شبِ حمله، با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند..! صبح که میروی توی این بیابان شرقِ بصره همینطور جنازه کماندوهایِ گردن کلفتِ بعثی است که روی زمین ریخته... این ها را چه کسی زده؟
همین بسیجی کوچک..!
تصویر: #شهید_محمد_ابراهیم_همت ( سمت چپ)
پاییز ۱۳۶۲ ، قلاجه عملیات والفجر چهار
وقتی که خبر شهادتش را به #شهید_محمد_ابراهیم_همّت(سمت راست) دادند
گفت: "با شهادت کارور کمرم شکست"
چهارم اسفند سالروز شهادت
گمشدهی مجنون سردار جاویدالاثر
فرمانده گردان مالک لشکر۲۷ حضرترسولﷺ «شهید محمدرضا کارور(سمت چپ)
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣خيـلی عصبـانی بود؛ سرباز بود و مسئول آشپزخانه. ماه رمضان آمده بود و او بی سروصدا گفته بود: «هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری اش بامن.» ولی يك هفته نشده، خبر به گوش سرلشكر ناجی رسيد.او هم سرضرب خودش رو رسانده بود. دستور داده بود همه سربازها به خط شوند و بعد يكی يک ليوان آب به خوردشان داده بود كه: «سربازها را چه به روزه گرفتن!»
🔸 حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت؛ برگشته بود آشپزخانه.
ابراهيم هم با چند نفر ديگه، كف آشپزخونه رو تميز شستند و با روغن، موزاييكها را حسابی برق انداختند و بعد منتظر شدند و خدا خدا كردند سرلشكر ناجی یه سر بیاد آشپزخونه. اتفاقا ناجی اومد و جلوی درگاه ايستاد؛ نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشت داخل؛ تا ته آشپزخونه چنان رو زمین كشيده شد كه مستقیم كارش به بيمارستان كشيد. پای سرلشكر شكسته بود و می بايست چند صباحی توی بيمارستان بماند. بچهها هم با خيال راحت تا آخـر مـاه رمضان روزه گرفتند.
📚 برگرفته از کتاب: همت خورشید خیبر
نویسنده:ناصرکاوه
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#وصیت_شهید 🍃
من زندگی را دوستدارم، ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علیوار زیستن و علیوار شهید شدن، حسینوار زیستن و حسینوار شهید شدن را دوست میدارم شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد میزند و خواهد زد
فرازیازوصیت #شهید_محمد_ابراهیم_همت
⚪️ ناخنِ انگشتِ کوچکِ تو....‼️
🔹در عملیات فتح المبین، با گوشهای خودم جمله به یاد ماندنی شهید بزرگوار ابراهیم #همت را نسبت به "حاج احمد متوسلیان" (فرمانده تیپ حضرت رسول-ص) شنیدم؛ که با قلبی مالامال از عشق می گفت:
💠 من ناخن انگشت کوچیکه حاج احمد متوسلیان هم نمیشوم!!
(راوی: رزمنده، علی چرخکار)
ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱
شهید همت با آن عظمتش به متوسلیان ارادت می ورزید❤️
متوسلیان هم که تحت امر شهید بروجردی بود و مرید او محسوب می شد
بروجردی هم که خود عاشق امام و رهبر بود
به مناسبت #سالروز_شهادت
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 #روایتگری
🔸 روایت آخرین دیدار شهید همت با خانواده و دلکندن از آخرین داشتهها...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست! بهترین موقع بعد از پایان نماز است وقتی سر به سجده میگذارد، مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیندازد آیا کار او برای رضای خدا بوده یا خیر؟
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور #شهید_همت در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص)
ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت
🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇
💠 سال ۶۲ ما از پادگان #دوکوهه به اردوگاه #قلاجه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان #دوکوهه داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج #همت یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!!
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ