نور عینی حسین:
#شهید_حبیب_الله_دوستدار
در سال 1343در روستای سوربن در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود😍
دوران تحصیل او به این صورت بود که او دوران ابتدایی را در زادگاه خود و دوران راهنمایی را در اسلام آباد،دنگسرک و ساری گذراند📚
سپس برای ادامه تحصیل وارد هنرستان شهید خیری مقدم #ساری شد😊
وی که به مسائل اسلام و انقلاب آشنا شده بود از همان ابتدای ورود به هنرستان دست به فعالیت های مذهبی،سیاسی زد😌 و به عضویت انجمن اسلامی و مقاومت هنرستان در آمد☺️
مبارزه با گروهک ها👊 در مدارس،پخش اعلامیه📃و فروش مجله پیام انقلاب و امید انقلاب از فعالیت های روزانه ی او بود.✌️
شهید دوستدار که خوب انقلاب را درک کرده بود😊 نه تنها روزها مشغول فعالیت بود بلکه با توجه به وضع تحصیل و فعالیت های روزانه اش شبها را بیدار می ماند و با عضویت در کانون انجمن های اسلامی شب ها در کانون مشغول پاسداری بود✌️از آنجاییکه خودسازی را فراگیری مسائل اسلامی می دانست و او را در صدر کار خویش قرار داده بود در کلاس های ایدئولوژی اسلامی شرکت می جست😊
خصوصیات اخلاقی او در خانواده خوب و سرمشق دیگر برادران بود😊همیشه لبخند بر لب داشت و هیچ گاه از حرف پدر و مادر سرپیچی نمی کرد و سعی می کرد اداب و احکام اسلامی را در همه شئون زندگی اش جای دهد😇
جوانی بود دور از همه خواسته ها و غرورهای نفسانی و در برخورد با مردم و دوستان متین و ساده بود😊
سرانجام با توجه به اینکه خود را مدیون انقلاب و مملکت را درگیر جنگ با مزدوران بعثی عراق دید😢 تصمیم بر این گرفت که در اواسط سال تحصیلی اش به نبرد با صدامیان👹 به جبهه برود👊و با تلاش و اصرار فراوان به خواست عقیدتی خود عمل نمود💪 و در دی ماه سال 60 راهی دوره آموزشی در شهر چالوس و به جبهه اهواز اعزام شد و چند روز در اهواز متوقف و سپس به بستان از آنجا به جبهه رقابیه منتقل گشته و در #عملیات_فتح_المبین در نبرد سنگین به درجه رفیع شهادت نائل آمد🕊
#عکس
#شهید_حبیب_الله_دوستدار
#خاطره_مادر #شهید_حبیبالله_دوستدار تنها یک روز به اعزامش باقی مانده بود، پدرش دیگر از التماس کردن به او خسته شده بود😔 و رهایش کرد اما من همچنان مصر بودم😀
گفتم: «کجا میخواهی بروی؟ تو پسر بزرگ من هستی، آرزو دارم دامادت کنم، نرو عزیزم! اگر وقت سربازی رفتنات بود یک چیزی، اما حالا چرا روی دنده لج افتادهای؟»😕
بدون آنکه حرفهایم تأثیری داشته باشد، گفت: «مادر من! من با هزینه دولت، آموزش دیدهام، در این مدت نیز 30 گلوله شلیک کردم به ارزش 30 هزار تومان؛🙁 تمام این مبلغ هم متعلق به کل ملت ایران است، اگر به جبهه نروم، به مردم کشورم خیانت کردهام،😞 پس خواهش میکنم مرا از هدفم منع نکنید».☺️
ساکت ماندم،دیگر حرفی برای گفتن نداشتم،سری تکان دادم😞 و گفتم: «برو پسرم! برو خدا پشت و پناهت.» او هم رفت و چشمانم برای بازگشت او هنوز به در مانده است.😔
#شهید_جاویدالاثر_حبیب_الله_دوستدار از استان #مازندران شهرستان _ #میاندورود روستای سوربن است که در سال ١٣٦٠ در تنگه #چزابه به شهادت رسید.🕊
روحش شاد و یادش گرامی باد🌷
در آخر...
🌹هدیه به روح تمام شهدا و شهید جاویدالاثر حبیب الله دوستدار صلوات و حمد و توحید ختم می کنیم🌹
❤️اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️