eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
حداقل یه امروزو به امام‌زمان فکر کن به کارهای خودت به اینکه چه کارایی بکنی اقا خوشحال میشه چه کارایی اشک اقارو در میاره چیکار بکنی اقا بهت لبخند میزنه چه کارایی بکنی اقا روشو برمیگردونه ازت یه امروزو فکر کن...فکر مفید...باشه؟
. 😍 🌸امام سجاد(ع) خرج 40 سال زندگی فرزدق ، شاعر معروف را یک جا به او داد به پاس یک شعر که در مدح اهل بیت و امام سرود و آن را در حضور هشام خلیفه ی غاصب در مسجد الحرام خوانده بود. عجیب تر آنکه امام سجاد از او عذر خواهی کرد که کاش بیشتر داشتم و به تو صله میدادم! 🌸همچنمین امام باقر (ع) فرمودند: «سه عدد جواهر و در ارزشمند به کمیت ، شاعر معروف اهل بیت (ع) دادند، به پاس سه شعری که در باب فضایل آنان خواند. ✍امام صادق (ع) نیز «اشجع اسلمی»، شاعر معروف را به پاس چند بیت در مدح اهل بیت با 400 درهم و سکه ی نقره بدرقه فرمود. 🌸حضرت موسی بن جعفر(ع) تمام هدایای خلیفه در روز نوروز را به پاس 3 بیت شعر در رثای امام حسین (ع) که یک پیرمرد خوانده بود به او صله دادند. ✍امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) به هر کدام از جناب «دعبل» و «ابراهیم بن العباس» دو شاعر معروف اهل بیت (ع)، تک تک 20 هزار درهم و سکه ی نقره که نام آن حضرت روی آن ها به امر مامون حک شده بود به پاس یک شعر در مرثیه ی اهل بیت (ع) و امام حسین (ع) هبه کردند و صله دادند. 📩منبع: باشگاه خبرنگاران جوان 『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 36 به نام خدا سلام ب همگی..امیدوارم ک حالتون خوب باشه💕 موضوع اول👈خوردن مردار و خون
🔥 37 به نام خدا امیدوارم که حالتون حسابی خوب باشه☺️❤️ موضوع امشب👈زکات ندادن اونی ک همش ب فکر پول جم کردنه و فکر میکنه اگه زکات مالشو بده بدبخت میشه..از پولش کم میشه،وقتی میمیره ب خدا میگه👈خدایا منو برگردون تا زکات مالم رو بدم😭ولی بهش میگن دیگه برگشتی نیست😞 هیشکی نمیتونه مال و اموالشو با خودش ببره اون دنیا...پس حواست باشه قبل از اینکه دستت از دنیا کوتاه بشه و اموالت بپره اونو در راه خدا انفاق کن تا اون دنیا حسرتشو نخوری👌 این سخن امام صادق(ع)بخونید و بهش فکر کنید👇 کسی است ک مال خود را نگه می دارد و از انفاق کردن در راه خدا بخل می ورزد و سپس می میرد و برای کسانی میگذارد ک یا در راه خدا و اطاعت او مصرف می کنند یا در راه معصیت... اگر در راه اطاعت خدا مصرف شود آن را در میزان عمل دیگری میبیند و حسرت میبرد...چه اینکه مال او بود😔 و اگر در راه معصیت خدا مصرف شود معصیت کننده را ب وسیله آن مال تقویت کرده است...این هم مایه حسرت اوست😰 👈چقد بده...در هر صورت ضررکرده😒 کسی ک زکات نمیده برکت از مالش میره...کسی ک خسیسه مالشو تو راه خیر خرج نمیکنه یه جوری میشه...یه اتفاقی میوفته..یه بلایی سرش میاد ک چند برابرشو تو راه شر صرف میکنه😒😏 اونی ک اصلا اعتقاد نداره ک زکات واجبه کافر و نجسه😨 خب چرا زکات واجبه؟؟؟🤔برا چی باید زکات بدیم..شاید یکی بگه خودم زحمت کشیدم پول درآوردم چرا بدم ب یکی دیگه🙄 چندتا دلیلشو میگم تا روشن بشی✨ یکی بخاطر امتحان ثروتمندانه ک آیا خدا براشون عزیزتره یا مال دنیا؟؟👌 اینکه آیا در ادعای بندگی خدا راستگو هستن یا نه؟؟؟🙄 زکات برای پاک شدن نفس از رذیله اخلاقی بخل هست👌 زکات برای امتحان ثروتمندان و رفع نیاز نیازمندان واجب شده اگه مردم زکات مالشون میدادن دیگه مسلمان فقیر ومحتاج پیدا نمیشد👌 اینم چندتا دلیل واجب شدن زکات👆👆 بچه ها زکات و صدقه مال رو زیاد میکنه..این خیال شیطانیه..آدمای خسیس چرتکه میندازن و فکر میکنن اگه صدقه بدن...اگه زکات بدن مالشون کم میشه😶 خدا خودش گفته👈چیزی را ک شما در راه خدا انفاق میکنید،پس خدا آن را عوض میدهد(در دنیا ب زیادتی نعمت و در آخرت ب زیادتی اجر)❤️ امام علی(ع)👈روزی را ب صدقه دادن طلب کنید. کسی ک از راه حلال پول در بیاره و تو راه حلال انفاق کنه،خدا عوضش رو بهش میده...اگه عوضش بهش داده نشد یا مالش از راه حرام بدست اومده یا اینکه بی مورد مصرف شده😑 بعد از زکات مهمترین واجب الهی خمس هست ک خدا برای پیغمبر و ذریه اش در عوض زکات ک بر اونها حرام کرده قرار داده👌 امام صادق(ع)میفرماید👈چون خداوند بر ما اهلبیت زکات را حرام فرمود خمس را برای ما فرستاد،پس صدقه بر ما حرام و خمس برای ما واجب و هدیه برای ما حلال است. امام باقر(ع)👈برای کسی حلال نیست از مالی ک خمس آن را نداده چیزی بخرد تا خمسش را ب ما برساند. 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_هفتاد_و_یک برادران پاسدار احتمال می دادند که زینب قبل از شهادتش توسط من
. 🍓 نامه ها و دست نوشته های زینب شبیه به نامه های یک رزمنده در جبهه بود شعرها و جملات قشنگی داشت. در بین نوشته هایش چرک نویسِ چند نامه که به دوست صمیمی اش زهرا «اهل مسجد سلیمان»نوشته بود به چشم می‌خورد. او در مدرسه زینب درس می‌خواند و بعد از مدتی زندگی در شاهین‌شهر به مسجدسلیمان برگشت. اول نامه‌هایش را اینطور می نوشت به نام او که از اویم، به نام او که به سوی اویم، به نام او که به خاطر اویم، به نام او که زندگی‌ام در جهت اوست ، رفتنم به اوست، بودنم به اوست،جانم اوست احساسش می کنم، با ذره ذره وجود، اما بیانش نتوانم کرد. چند نفر روحانی که در بنیاد شهید اصفهان بودند وقتی نوشته های زینب را خواندند برایشان باور کردنی نبود که یک دختر نوجوانِ دانش آموز به لحاظ روحی تا این حد بالا رفته باشد. دفترهای زینب بوی بهشت و آسمان می داد. خیلی سخت است وقتی جگرگوشه آدم کنارش باشد و مادرش نفهمد که در دل و فکر بچه اش چه می گذرد. با خواندن هر کاغذ معصومیت و بی‌گناهی زینب برایم روشنتر می شد او خانه‌اش را ساخته و آماده کرده بود تا به جایی برود که به آنجا تعلق داشت. دخترهای هم سن و سال زینب هم دفتر خاطرات دارند اما زینب اصلا شبیه آنها نبود یک دفتر به اسم دفتر پند و نصیحت داشت. اول دفتر اسم ۱۸ نفر از دوستانش را نوشته بود و برای هر کدام از آنها یک صفحه گذاشته بود که اگر انتقادی از زینب داشتند در آن صفحه بنویسند. با این کار می خواست به عیب هایش پی ببرد و خودش را اصلاح کند. من قبل از شهادت زینب از وجود این دفتر خبر نداشتم. در خانه هر وقت چیزی به او می‌گفتم کافی بود یک بار بگویم به همه حرف‌ها توجه داشت و آن قدر افتاده بود که همیشه در همه چیز کوتاه می‌آمد. در همه نوشته هایش علاقه به شهادت و شهدا دیده می شد در یکی از نامه‌هایش درباره قطعه شهدا اینطور نوشته است: تکه شهدا پر شده است. من به دعای کمیل قطعه شهدا رفتم. سر قبر دوست برادرم حمید یوسفیان خیلی گریه کردم قبرهایی در اطراف کنده بودند تا دوباره شهید بیاورند. از خدا خواستم که من در آنجا خاک شوم اما هنوز لیاقتش را پیدا نکردم تکه شهدا بوی خون، بوی عطر، بوی عشق می‌دهد. در یادداشت هایش اشاره‌ای هم به دیدار با مجروحان در بیمارستان داشت نوشته: کتاب‌هایی را می‌خرید به مجروحانی هدیه می کرده که از همه نورانی تر بودند زینب با آنها صحبت می‌کرد تا توقعات و خواسته‌های آنها را به دخترهای دبیرستانی بگوید. او خودش را مدیون مجروحان میدید
🍓 زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که ۲۰ مورد داشت از نماز به موقع و یاد مرگ و همیشه وضو داشتن و خواندن نماز شب و نماز غفیله و نماز امام زمان تا ورزش صبحگاهی و قرآن خواندن بعد از نماز صبح و دعا کردن و کمتر گناه کردن و خوردن صبحانه و ناهار و شام. جلوی این موارد ستون هایی کشیده و تاریخ هر روز را یادداشت کرده بود و هر شب بعد از محاسبه کا هایش جدول را علامت می‌زد. وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در خوردن و پوشیدن افتادن به یاد آن اندام لاغر و نحیف که چند تکه استخوان بود به یاد آن روزهای مداوم و افطاریهای ساده نماز شب های طولانی و بی صدا فریاد گریه های او در سجده هایش و دعاهایی که در حق امام داشت در عمل تک‌تک آن جدول خودسازی و خیلی چیزهای دیگری که در آن جدول نیامده بود رعایت می‌کرد. هیچ وقت صدایش را برای من بلند نکرد اگر شهلا شهرام با من بلند حرف می زدند به آنها می‌گفت با مامان بلند حرف نزنید از خدا بترسید. برای هر مادری داغ از دست دادن اولاد سخت است اما داغ از دست دادن اولادی که بدی ندارد و افتخار پدر و مادر است خیلی سخت‌تر است. ای کاش زینب اذیتی کرده بود یا چیزی از من خواسته بود اما هرچه فکر می‌کنم او بی آزارترین بچم بود. ۱۴ سال در اصفهان از دادگاه انقلاب سپاه پاسداران از سپاه به بسیج از بسیج به اداره آگاهی رفتن. هر روز به امید پیدا کردن قاتل زینب و قصاص آن از خدا بی خبر ها به جاهای مختلف سر می زدم تا جایی که استخوان هایم به درد آمد. در همان سال‌ها یک گروه از منافقین را در شیراز دستگیر کردند آنها اعتراف کردند که ترور چند نفر از حزب اللهی ها به عهده گروه آنها گذاشته شده بود. در بین اسامی هدف آنها اسم‌زینب هم بود البته آن دو نفر ماموریت ترور حزب اللهی های شیراز را داشتند و دو نفر از افراد تیم‌شان در اصفهان ماموریت داشتند که سپاهیان آن دو نفر را پیدا نکردند. باور شهادت یک دختر ۱۴ ساله برای خیلی از مردم سخت بود بعضی ها حتی سخت شان بود که زینب را شهید بخوانند. من خیلی غصه می‌خوردم وقتی می‌دیدم که زینب مظلومانه شهید شد و مظلومانه مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار گرفت غصه می‌خوردم و کاری از دستم بر نمی آمد. دلم میخواست داستان زندگی زینب را برای همه بگویم و او را به همه بشناسانم اما ۲۶ سال گذشت و چهره زینب همچنان پشت ابر ماند. هر بار که می‌گفتم من مادر شهید هستم کسانی که می‌شنیدند یک دختر شهید شده است با تعجب می پرسیدند مگه شهید دخترم داریم؟ زینب به خانواده ما ثابت کرد که شهادت مرد و زن ندارد به پشت جبهه ندارد اگر خدا نخواهد وسط میدان هم که باشی زنده می مانی و اگر خدا بخواهد با فرسنگ‌ها فاصله از جبهه به شهادت می رسی. زینب با شهدای فتح المبین تشییع و به خاک سپرده شد در میان شهدا. همانطور که خواب دیده بود شاهین شهر جبهه زینب بود. بعد از سالها دوری از زینب،بعد از مرگ پدر و مادر بزرگش مجبور شدم از غم تنهایی از شاهین شهر به تهران بیایم. من که بعد از زینب به هر روز آماده رسیدن به او بودم هنوز نفس می کشم اما پدر و مادر بزرگش پیش او رفتن. من ماندم که بالاخره امروز بعد از ۲۶ سال داستان زندگی دخترم را که گوشه دلم مانده بود بگویم و به آخرین آرزوی معرفی و شناساندن زینب برسم تا دختر معصوم و بیگناهم زره ای از مظلومیت خارج شود تا مردم بدانند یک روز دختری ۱۴ ساله برای دفاع از عقیده اش با بی رحمی تمام به دست منافقین کوردل به شهادت رسید. بعضی شب ها خواب تکه شهدا را می‌بینم خواب درخت های کاج تکه شهدا درخت هایی که سایبان قبرهای شهدا و قبر زینب و حمید یوسفیان هستند. صدای نسیمی را که میان برگ‌های آن می‌پیچید. میشنوم یک تکه از جگر من از قلب من زیر آن درخت هاست گمشده من آنجا خوابیده است. 🍃🌸 پایان🌸🍃
📝 فهرست رمان من میترا نیستم تا کنون👇 ✅ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🦋التماس دعا 📌کپی از تمامی مطالب با ذکر صلوات ⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت1⃣ 🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه. يه پسر حدودا پانزده شانزده ساله که اسمش احسانه و تک فرزند يک خانواده پولدار. پدر و مادر احسان هر دو پزشک هستند، و هر دو پزشک جراح يکي جراح مغز و يکي جراح قلب. اين شرايط باعث شده بود احسان از بچگي توي ناز و نعمت بزرگ بشه خونه خيلي بزرگ توي بهترين جاي شهر بااستخر و همه امکانات که يه پسر نوجوون آرزوشو داره. شايد کسي نبود توي دبيرستان احسان که حسرتشو نخوره ⁉️اما.... اما يه چيزي توي زندگي احسان بود که خيلي رنجش ميداد. چيزي که تاحالا باکسي در ميونش نگذاشته بود. حتي خجالت ميکشيد گاهي دليلشو براي کسي بيان کنه. احسان قصه ما، خيلي خيلي تنها بود. پدر و مادر از صبح زود تا شب مشغول کار توي بيمارستان هاي مختلف بودند. و شبها تا نيمه شب خونه نميومدند. آخه تازه بعد از اينکه کارشون تموم ميشد، نوبت به مهموني ها و پارتي هاي شبانشون با همکارا مي رسيد. پنجشنبه ها و جمعه ها هم که اين مهمونيها ادامه داشت و احسان حتي اين زمان هم نميتونست مادر و پدرشو ببينه. شايد طول هفته که سپري ميشد، احسان بيشتر از يکي دوبار نميتونست مادر و پدرشو ببينه و اغلب اوقات مادرشو در حال آرايش کردن و آماده شدن براي شرکت توي مهمونيهاي مختلط مي ديد و پدرشم هم مشغول اصلاح و تماسهاي تلفني. تنها سوالاتي که پدر و مادر احسان ازش ميپرسيدند در مورد درسش بود و اينکه انتظار داشتند احسان با درس خوندنش آبروي اونارو حفظ کنه. ديگه مهم نبود احسان چي ميپوشه، چي ميخوره يا موهاشو چه مدلي ميزنه. هر موقع کوچکترين احتياجي داشت و می خواست با پدر و مادرش درميون بزاره، قبل از اينکه جملش تموم بشه يه دسته اسکناس بود که جلوش ميزاشتن و هيچ موقع وقت نميکردند حرفاي پسرشون رو کامل گوش بدن. چون يا عجله براي رفتن داشتند يا خسته از کار و مهموني به خونه برميگشتند. احسان قصه ما ديگه به اين شرايط عادت کرده بود. به خودش قبولونده بود که تنهايي جزئي از زندگيشه و بايد تمام تنهايي هاشو با کتاب و مدرسه پر کنه تا آبروي پدر ومادرش هم حفظ بشه. تحمل اين شرايط ديگه براي احسان عادت شده بود. اما ماجرا از اون زماني شروع شد که دخترخاله احسان توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به اونجا اومد... ماجرايي که تمام تنهايي هاي زندگي احسان باهاش رنگ ديگه اي گرفت... 👈👈ادامه دارد 📮برگرفته از کانال ازدواج موفق 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 37 به نام خدا امیدوارم که حالتون حسابی خوب باشه☺️❤️ موضوع امشب👈زکات ندادن اونی ک هم
🔥 38 به نام خدا سلام دوستان خوبم💞 موضوع امشب👈ترک یکی از واجبات اول بذارید بگم واجب ب چی میگن👇 هرچیزی ک خدا ب اون امر کرده طوری ک در بجا آوردنش ثواب و در ترکش وعده عذاب داده شده امام صادق(ع)میفرماید:ترک کردن چیزی ک خداوند ب آن امر فرموده از کفر است.😰 واجبات اینا هستن👇 نماز..روزه..حج..زکات..خمس..جهاد.. امر ب معروف..نهی از منکر..تولی و تبری. من فقط درمورد چندتا از این واجبات نگفتم ک الان میگم😊 🔺روزه ماه رمضان: امام صادق(ع)👈کسی ک یک روز از ماه مبارک رمضان را بدون عذر افطار کند،حقیقت ایمان از او بیرون میرود.😱 🔺امر ب معروف و نهی از منکر: امر ب معروف یعنی وا داشتن دیگری ب اطاعت...نهی از منکر یعنی باز داشتن دیگری از معصیت👌 پیامبر(ص)👈هرگاه امت من،امر ب معروف و نهی از منکر را ترک کنند پس رسیدن عذاب و قهر الهی را منتظر باشند.😰😨 🔺تولی و تبری: تولی یعنی دوست داشتن خدا و همه کسانی ک امر کرده..چهارده معصوم،شیعیان،سادات و...❤️ تبری یعنی دشمن دونستن همه دشمنان خدا و دشمنان دوستان خدا. خلاصه دشمن دونستن هرکس ک خدا و رسول(ص)از اون بیزارن. ❗️یکی از گناهان کبیره انکار حق اهلبیته..یعنی همون ولایت👌 🔺جهاد در راه خدا جهاد شکل های مختلفی داره👇 🔹جنگ کردن با کفار برای دعوت کردن اونا ب اسلام. 🔹جنگ کردن با کفاری ک ب مسلمین حمله کردن تا اسلام و آثارش رو از بین ببرن. 🔹جنگ کردن با جمعی از کفار ک برای کشتن و خسارت اموال مسلمین هجوم آوردن. 🔹جهاد در مقام دفاع از جان و مال و ناموس ک بر هرمسلمانی واجبه نسبت ب کسی ک میخواد خودشو یا مسلمان دیگه ای رو بکشه یا بخواد ب ناموس دیگری تجاوز کنه. بچه ها یه جهاد دیگه داریم ک بهش میگن جهاد عقیده...یکی جهاد اکبر👈مبازه با نفس خودمونه😑 جهاد اصغر👈مقاوت در مقابل دشمن خارجی ک دشمن حق..دشمن فضیلت و دین اسلام هستن💪 در آخر یه سخن از پیامبر(ص)بگم😇 ب واجب عمل کن تا باتقواترین مردم باشی❤️ 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
سرکار خانم شاملو - سوال سه.mp3
3.45M
🔸 جوانی17ساله هستم خیلی دوست دارم به مادر پدرم احترام بزارم ، اما بعضی موقع ها که عصبانی میشم کنترولمو از دست میدم و صدامو بلند میکنم. منو راهنمایی کنید تا بتونم عصبانیتمو کنترل کنم و صدامو بلند نکنم
نردبان بهشت
.#چله_خود_کنترلی روز بیست و یکم امام صادق علیه‌السلام: کسی که جلوی خشمش را بگیرد خداوند نقصها و
براى دِرو كردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشه‌كَن كُن ! | حكمت ۱۷۵ روز بیست‌ودوم @kanale_behesht
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لا یفتنون آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! سوره عنکبوت آیه ۲ @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
#داستان_زندگی_احسان 🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت1⃣ 🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه. يه پسر حدود
🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت2⃣ 🍃🍃قصه ما به اونجايي رسيد که دختر خاله احسان که اسمش سارا بود، توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به تهران اومد. سارا دختري بود که زيبايي نسبي داشت اما بيش از همه خوش سر و زبون بود. احسان يادش ميومد که توي بچگي چقدر با دختر خالش بازي ميکرد و چقدر توي حياط خونشون با هم قايم باشک بازي ميکردند. اما خيلي وقت بود که ديگه خانواده خالش رو نديده رود. اونها چند سالي ميشد که به خاطر کار پدر سارا به شهر ديگه اي منتقل شده بودند. احسان پيش خودش فکر ميکرد يعني سارا الان چه شکلي شده. خوب ميدونست که ديگه مثل قبل با سارا راحت نيست چون هم اون بزرگ شده و هم سارا. البته سارا دوسالي از احسان بزرگتر بود اما قد احسان هميشه يه سر و گردن بلندتر از سارا بود. احسان از اينکه اين افکار به ذهنش ميومد احساس شرم ميکرد و گاهي حتي خجالت ميکشيد. براي همين سعي ميکرد افکارش رو روي درسش متمرکز کنه تا کمتر به فکر اومدن سارا به تهران بيفته. از خجالتي که توي وجودش بود خندش ميگرفت و خوشحال بود که ميتونه حتي سارا رو نبينه. بلاخره سارا بايد ميرفت خوابگاه دانشگاه و اگه گهگاهي هم ميخواست به خالش سر بزنه، احسان ميتونست به بهونه درس و کلاس از خونه بزنه بيرون و با اون روبرو نشه. ⁉️اصلا احسان علت اين حالت شرم و خجالت درونش رو نميفهميد. اونم در شرايطي که اکثر هم کلاسيهاش با دو سه تا دختر رابطه داشتند و هر روز از ماجراهاشون توي کلاس تعريف ميکردند. اما احسان نه تنها تا بحال با هيچ دختري رابطه نداشته بلکه از فکر کردن به دخترها هم خجالت ميکشيد. براي همين هميشه سعي ميکرد از موقعيت هايي که اونو اذيت ميکنه فرار کنه. شايد علت اينکه هيچ موقع پدر و مادر احسان اونو با خودشون به مهمونيهاي مختلط نميبردند هم همين بود. احسان پسري بود که از بودن يه دختر کنارش واقعا احساس شرم ميکرد و حتي اذيت ميشد. براي همين هربار که پدر و مادرش ميخواستند اونو به مهموني ببرند يه بهونه اي مياورد و پدر و مادر هم بعد از چند بار اصرار، وقتي ديدند پسرشون علاقه اي به حضور توي پارتي هاي شبانه نداره، رهاش کرده بودند و فکر ميکردند علاقه زياد احسان به درس و مدرست که نميخواد با اونا همراه بشه. اما احسان خودش ميدونست که درس تنها بهونه ايه براي پر کردن تنهايي هاش. چند روزي از خبر قبولي سارا گذشته بود که يه خبر جديد تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد. اون شب مادر احسان خبري جديد در مورد سارا بهش داد که تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد و حتي براي يک لحظه هم نميتونست از فکر سارا بيرون بياد.... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 38 به نام خدا سلام دوستان خوبم💞 موضوع امشب👈ترک یکی از واجبات اول بذارید بگم واجب ب
🔥 39 به نام خدا بچه ها من میخوام درمورد غیبت براتون بگم،این گناه بین خانوما خیلی زیاده😔 غیبت کار خیر آدمو از بین میبره یا اینکه ثوابش تو نامه اعمال یکی دیگه ثبت میشه☹️ در آخرت کسی ک غیبت کرده کارهای خیرشو تو نامه اعمالش نمیبینه😳 میگه خدایا این ک نامه اعمال من نیست،چون کارای خوبی ک انجام دادم توش نیست😟بهش میگن خدای تو اشتباه نمیکنه و فراموش نمیکنه...کارهای خوبت ب واسطه غیبت کردنت از مردم از بین رفت.😰😨😱 یکی دیگه رو میارن نامه اعمالش ک بهش میدن میگه خدایا این ک نامه اعمال من نیست😧اینهمه کار خوب درش ثبت شده من ک این کارا رو نکردم🤔🙄 بهش میگن اینا کارای خوبه فلان شخصه ک از تو غیبت کرده،در عوض کارهای خوبش ب تو داده شده😶 چ کیفی میکنه برا خودش 😑☝️ هرکی یه مدل غیبت میکنه.. بعضیا برا کوچیک کردن و عیبب گذاشتن رو یکی عیبش رو ب یه نفر دیگه ک از اون خبر نداره میگن..و اون کسی ک عیبش گفته شده راضی نیست ک عیبشو ب کسی بگه😠 یه عده برا سرگرمی یا از رو دلسوزی عیب پنهانی یکی رو میگن😟خب این کار حرامه...اگه تو واقعا دلسوزش هستی ک نباید عیبشو بگی😒 توی غیبت فرقی نمیکنه ک عیب بدنی یکی رو بگی...مثلا بگی فلانی کچله..چشمش چپه..قدش کوتاهه😕 یا اینکه درمورد نسب یکی بد بگیم مثلا فلانی پدرش خسیسه..پدرش نانجیب بوده...فلان کارو کرده..😶 یا اینکه درمورد خلق یکی بد بگیم..فلانی چقد دروغ میگه،یه روده راست تو شکمش نیست😏فلانی نماز نمیخونه..شراب میخوره...ادب نداره😑 بعضیا هم از لباس بقیه ایراد میگیرن...این چیه پوشیده ..چقد کثیفه..لباسش کهنه هست..کوتاهه😒 همه اینا غیبته☝️ یه عده ای هستن تو غیبت کردن مهارت خاصی دارن...با یه اشاره...با یه نگاه..با کنایه قشنگ منظورشو میرسونه😐 یه گروه دیگه هستن ک نامردی نمیکنن اول خوبی طرفو میگن و کلی تعریفش میکنن...پسر فلانی چقد پسر خوبیه..ولی امان از رفیق بد..دوستاش گولش زدن و چنین و چنان کرد😶😑 گاهی وقتا هم اینجوری میگن👈آخی چقد دلم سوخت برا فلانی ک فلان کارو کرده...چقد بعضیا دلسوزن آخه😅 هرقت از یه نفر مردد بین چند نفر غیبت بشه،حرامه...مثلا: اگه ما بگیم یه نفر رو دیدم ک این کارو کرده..ولی نگیم ک کی بوده اینجوری اشکال نداره👌 ولی اگه بگیم یکی از بچه های شمسی خانم این کارو کرده حرامه..با اینکه نگفتیم کدومشون😯 یه نکته بگم🙃 اگه از یه نفر مردد ک بین افراد زیاد باشه غیبت بشه اشکال نداره..مثلا: اگه بگیم یه شیرازی یا یه اصفهانی یا...این کارو کرده این اشکال نداره. ولی اگه بگیم همه شیرازی ها یا...این عیب رو دارن حرامه..در این صورت غیبت تموم مردم اون شهر رو کرده😧 حتی اینجوری هم نگیم ک بیشتر مردم فلان شهر فلان عیب رو دارن.🤐 خب حالا یکی غیبت کرده پشیمونه...باید چیکار کنه؟؟؟🤔😢 اول اینکه باید واقعا پشیمون باشه ک با خدا مخالفت کرده😔بعد از پشیمونی قلبی باید با زبان هم استغفار کنه و تصمیم بگیره ک دیگه سمت همچین گناهی نره👌 حالا چون اونی ک غیبتش کردیم بر ما حق داره،باید در صورت امکان ازش حلالیت بخوایم😐حالا اگه مرده یا در دسترس نیست..یا اینکه اگه بهش بگیم دعوا میشه...در این صورت باید براش طلب مغفرت کنیم...براش دعا کنیم و از خدا بخوایم ک او از ما راضی بشه اگه کسی داره پیش ما غیبت یکی میکنه ما نباید بشینیم و ب حرفاش گوش بدیم😕 اگه عیب ظاهری یکی رو بگه بهش بگیم اینکه عیب نیست..غیبت کردن تو عیبه😏اگه بگه این گناهو انجام داده بهش بگیم مومن ک معصوم نیست،ممکنه از اون گناه سربزنه،ما ک نباید اونو سرزنش کنیم و رسواش کنیم🙁 امام صادق(ع)👈غیبت کردن مسلمان ب منزله کفر و شنیدن آن و راضی بودن ب آن ب منزله شرک است. ❗️توجه ❗️توجه اونایی ک جلو یکی خوبیشو میگن و همین ک رفت شروع میکنن غیبتش میکنن و عیبشو میگن،عذاب این آدما دو برابره✌حرمت غیبت در چنین حالی شدیدتره.👌 در قیامت این آدم میاد درحالی ک براش دو زبان از آتشه😱 غیبت کردن بچه نابالغ ک از شنیدن حرفایی ک درموردش زدن ناراحت بشه حرامه😰بعضیا میگن بچه هست اشکال نداره😒 نتیجه گیری من😎 اصلا ب من چ کی چیکار میکنه!!من خودم صدتا عیب و ایراد دارم🤐 من نمیخوام کار خوب کنم ثوابش بره برا یکی دیگه...پس غیبت ممنوع😉 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
🤲 خدایاشکرت بابت بودنت کنارم خدایاشکرت هوامو داری خدایاشکرت که دلیل آرامشم خودتی خدایاشکرت حالم عالیه خدایاشکرت بابت نعمت سلامتی که بهم دادی خدایاشکرت چشام میبینه خدایاشکرت دستام سالمن و میتونم تایپ کنم خدایاشکرت بابت نعمت اینترنت خدایاشکرت بابت فرش زیر پام خدایاشکرت خونمون “در” داره خدایاشکرت سقف بالا سرمون داریم خدایاشکرت بابت نعمت برق خدایاشکرت بابت نعمت گاز خدایاشکرت بابت نعمت تلفن خدایاشکرت که دستای سالمی دارم خدایاشکرت پاهای سالمی دارم خدایاشکرت بند های انگشتم سالم هستن خدایاشکرت ناخن سالم دارم خدایاشکرت پوست شفاف و عالی دارم خدایاشکرت میتونم بشینم خدایاشکرت میتونم دراز بکشم خدایاشکرت میتونم راه برم خدایاشکرت گوش های سالم و شنوا دارم خدایاشکرت شبا راحت میخوابم خدایاشکرت توی امتحانات قبول شدیم خدایاشکرت که غیرممکن هارو ممکن کردی برامون خدایاشکرت مجردامون ازدواج کردن و فوق العاده خوشبختن خدایاشکرت متاهلامون فوق العاده زندگی عاشقانه و عالی دارن❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 🔮کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا ! نگاهم که نمی‌کنی ؛ خوب نیستم ! دلم زود می‌گیرد و بغضم راحت تر از همیشه می‌شکند نگاهم که نمی‌کنی ؛ بی پناه ترین می‌شوم و هر اتفاق ساده ای مرا به هم می‌ریزد ، نگاهم کن ... دستانم را بگیر و این نگرانی‌های بی‌دلیل را کم کن ... 👤نرگس صرافیان طوفان‌ @kanale_behesht