کانون ادبیات عرب
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* ─━━━━⊱💝⊰━━━━─ #پرسش شماره: ۰۴ ─━━━━⊱❤️⊰━━━━─ ❓❔👈 با لحاظِ پرسش و جواب شماره: ۰۲
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄*
─━━━━⊱💓⊰━━━━─
#جوابِ پرسشِ شماره: ۰۴
─━━━━⊱💜⊰━━━━─
🔍با توجّه به نکاتی که قبلاً در جوابِ پرسش سوال شماره: ۰۲ بیان شد، گفته می شود:
👏خیر، نمی توان به صفه مشبّهه بودنِ 《عَالِمُ》 در آیه شریفه، به جهت وجود دلالت عقلیّه حکم نمود زیرا همان که عرض شد:
👈 اوزان مختصّ به اسم فاعل، دلالت بر مفاد حدوثی می نمایند و همچنین:👇
👈 ازوان مختصّ به صفه مشبّهه، دلالت بر مفاد ثبوتی می نمایند.
🔵از طرفی دیگر، میان دلالت های #لفظیّه و دلالت های #عقلیّه، #فرق وجود دارد و به جهت عدم لحاظ این فرق، #برخی نیز خلط نمودند و حکم به صفّه مشبّهه بودنِ《عَالِمُ》نمودند به همین دلیل، به نظر می رسد، آیه مذکور درصدد اثبات تجلّی و ظهور علمِ غیب بودنِ خداوند متعال از آسمان ها و زمین می باشد لذا این تعبیر به دلالت لفظی، نگاهی به ثبوت علمِ غیب بودنِ خداوند متعال ندارد بلکه درصدد بیان مفاد حدوثی است اگرچه به دلالت عقلی می دانیم که وصف ثبوتِ علمِ غیب، در خداوند متعال به طور همیشگی است به تعبیری خداوند متعال در این آیه با به کار گیری وزن {فاعل} درصدد اثبات حدوث و تجّلی و ظهور علم غیب بودن خود می باشد نه #ثبوت علم غیب زیرا اگر درصدد اثباتِ ثبوت علم غیب می بود، آن گاه می بایست از وزن های مختصّ به صفه مشبّهه بهره ببرد بنابراین این که از وزن های مختصّ به صفه مشبّهه بهره نبرده اند، نشان دهنده آن است که درصدد بیان مفاد ثبوتی نیست؛
👆👈این کلام زمانی قوّت می یابد که در ادامه آیه می بینیم، خداوند متعال از آن جایی که درصدد اثباتِ ثبوتی بودن علمِ خود《بِذَاتِ الصُّدُورِ》است، از وزن مختصّ صفه مشبّهه استفاده کرده است یعنی:《عَلِيمٌ》 و از اوزان اسم فاعل همانند {فاعل} استفاده نکرده است زیرا اساساً درصدد بیان مفاد حدوثی نبوده است فتامّل.
🔍با 👆این👆 نگاه، به راحتی می توان به اسم فاعل بودنِ 《قَادِرٌ 》در آیه ۳۷ سوره مبارکه انعام یعنی:《قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ》حکم نمود و همچنین به صفه مشبّهه بودنِ 《قَدِيرٌ》در آیه شریفه ۲۰ سوره مبارکه بقره یعنی:《 إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ》 اذعان کرد و نیازی نیست که در هر دو آیه، به صفه مشبّهه بودن آن، حکم نماییم.
💯❌💯 #کپی با ذکر منبع، مجاز است.
✅لینک کانال #کانال_ادبیات_عرب:
🔺 http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28
هدایت شده از هیئت مدیریّه بحث جنجالی
۶)👤سوالی که در آن فرمودید: 《مراد از کلمه 《حلول》 در افعال حلولی مع الوقوع و محض چیست؟ چگونگی دال این افعال بر ازمان ثلاثه چگونه است؟
(لطفا در مورد فرق بین صدوری مع الوقوع و حلولی مع الوقوع و محض توضیح بیشتر و منبع معرفی می فرمایید)》
🔊پاسخ سوال فوق:
📝افعال و رفتار انسانى از حيث انتساب به فاعل، تقسيماتى دارد؛ توضیح آن که رفتار انسانى از حيث ميزان وابستگى فعل به فاعل، به دو دسته قيامى (حلولى) و بروز در خارج (صدورى) تقسيم مىشود؛ #فعل_قيامى، آن است كه موجوديتش به حُلول در فاعل متّكى است: مثل {حُزن} که یک امر حُلولی است یعنی در نهان شخص حزن و غمگینی حلول می کند و عارض می شود و مانند خواب، موت، حيات و...؛ #اما فعل صدورى، رفتارى است كه از فاعل صادر مىشود و حضور فاعل به گونه قيامى و حلولی و این که بر آن عارض شود، نيست مثل {ضَرب} که برای تحقُّق در خارج می بایست حدث زدن از شخصی صادر گردد نه این که عارض شود و مانند خوردن، آشاميدن و... که می بایست در عالم خارج صادر گردند.
❓مراد از کلمه 《حلول》 در افعال حلولی مع الوقوع و محض چیست؟
💢حلول در هر دو مورد یعنی {حلولی مع الوقوع و محض}، یکی است با این تفاوت که در حلولی مع الوقوع، حیثیّت وقوعی (مفعول به) لحاظ می شود و در دیگری فقط حیثیّت فاعلی لحاظ می شود مثل {عرف زید بکراً: شناخت زید بکر را} و {حزن زید: غمگین شد زید}
❓ چگونگی دال این افعال بر ازمان ثلاثه چگونه است؟
💢دلالت این افعال بر ازمان سه گانه، به همان صورتی است که در کتب بیان گردید یعنی به همان اختلاف نظراتی که در کتب مطرح شده است. {رجوع شود کتاب الحدائق الندیه مرحوم سیّد علی خان مدنی}.
❓لطفا در مورد فرق بین صدوری مع الوقوع و حلولی مع الوقوع و محض توضیح بیشتر و منبع معرفی می فرمایید
💢فرق این دو، طبقِ تعریفی که در اصلِ تحقیق بیان شده و البته اکنون نیز بیان گردید، روشن است زیرا صدوری با صادر شدن و بروز حدث سروکار دارد مثل فعلِ {ضَرَبَ} ولی حلولی با حلول و عارض شدنِ حدث سروکار دارد مثل فعل {عرف} و #فرق میان {مع الوقوع} و {محض} نیز روشن است زیرا یکی حیثیّت وقوعی می پذیرد و دیگری نمی پذیرد؛
🗣 #امّا نسبت به آن جا که فرمودید منبع معرفی بفرمایید، گفته می شود: برخی از شارحین کتابِ شریفِ صمدیّه، {چنین مطلبی را ارائه کرده اند که در حال حاضر کتابی از ایشان در دسترس نمی باشد} لکن اگر اندکی میان افعالی که اهل محاوره استعمال نموده اند، فکر کرد، چنین تقسیم بندی ای کشف می گردد لذا اهل محاوره و استعمالات ایشان، بهترین منبع هستند یعنی قرار نیست برای هر امری به دنبال منبعِ کتابی بگردیم زیرا مثلاً اگر یک نظریّه جدیدی ایجاد شود، آن گاه سخنِ از منبعِ کتابی هم به میان آید، در این صورت هیج تولیدِ علمی صورت نمی گیرد.