eitaa logo
کانون تفکر
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
427 ویدیو
142 فایل
کانال حاضر پیرامون مجموعه صوتهای تدریس دروس  فلسفه،عرفان،کلام،حدیث و... توسط حجت الاسلام والمسلمین استادمهدی منصوری زیده عزه می باشد. https://eitaa.com/joinchat/2673606670Ca1a62c4f26
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
129_00.6.22 ادامه فرع هشتم اصالت الوجود.mp3
15.77M
فرع دهم اصالت الوجود شیئیت مساوق با وجود است بررسی مقاله اولی فصل پنجم بوعلی سینا در مورد معنای شیئیت و تساوق جلسه صد و بیست و نهم
130_00.6.22-2 فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر.mp3
23.81M
فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر مقدمات نفس الامر مقدمه اول جلسه صد و سی
131_00.6.24 فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر.mp3
32.18M
فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر مقدمات نفس الامر مقدمه دوم: اقسام قضایا تقسیم اول جلسه صد و سی و یکم
036_00.6.23 اشارات نمط ۹ فصل ثامن.m4a
21.92M
مقامات العارفین الفصل الثامن جلسه سی و ششم
037_00.6.24 اشارات نمط نهم فصل ثامن .mp3
20.08M
مقامات العارفین الفصل الثامن جلسه سی و هفتم
♦️با سلام ✅درس نهایه الحکمه استاد منصوری مرحله 1ز از امروز( ۲۷ شهریور ۱۴۰۰)ساعت 14 برگزار می گردد هر گونه تغییری متعاقبا اعلام می گردد
132_00.6.27 فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر.mp3
25.59M
فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر مقدمات نفس الامر ادامه مقدمه ۲ (اقسام قضایا: تقسیم دوم جلسه صد و سی و دو
038_00.6.27 نمط نهم اشارات.m4a
19.92M
مقامات العارفین جلسه سی و هشتم
إنا لله و إنا الیه راجعون إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. درگذشت عالم وارسته وجانباز عالی مقام حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد مجید مهدوی ره را تسلیت عرض مینمائیم
133_00.6.28 اصالت الوجود نفس الامر.mp3
18.85M
فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر مقدمات نفس الامر مقدمه چهارم جلسه صد و سی و سوم
134_00.6.29 اصالت الوجود اقوال در نفس الامر.mp3
22M
فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر اقوال در نفس الامر جلسه صد و سی وچهارم
039_00.6.28 اشارات نمط۹فصل ثامن.mp3
24.07M
مقامات العارفین الفصل الثامن جلسه سی و نهم
040_00.6.29 اشارات نمط۹ فصل ثامن.mp3
23.05M
مقامات العارفین الفصل الثامن جلسه چهلم
001_00.6.28 اصول فقه معارف.m4a
13.02M
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصوری جلسه اول
002_0.6.29 اصول فقه معارف.mp3
18.26M
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصوری جلسه دوم
003_00.6.30 اصول فقه معارف.mp3
15.06M
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصوری جلسه سوم
135_00.6.30 اصالت الوجو، نفس الامر،اقوال.mp3
28.61M
فرع هفتم اصالت الوجود نفس الامر اقوال در نفس الامر اشکالات بر قول اول جلسه صد و سی وپنجم
041_00.6.30 اشارات نمط نهم فصل ثامن.mp3
20.14M
مقامات العارفین الفصل الثامن جلسه چهل و یکم
نکات بسیار مهمّی که باید در فصل هشتم ازنمط نهم اشارات و شرح آن ( فصل ریاضت ) دقّت کرد که بعضی از اینها قواعد فقهی سلوک اند و بعضی از اینها فلسفه سلوک اند و بعضی از اینها مسائل سلوکی می باشند : 1- تخیلات و توهمّات یا مناسب با امر قدسی اند و یا مناسب با امر زمینی اند . 2- اطاعت نفس امّاره از مطمئنه ، موجب این می شود که تمامی قوای نفس ، در تناسب با نفس مطمئنه قرار گیرد . احساس ، تخیل ، توهم و شهوت و غضب ، عقلی و مطمئن شود . 3- باید برای اقناع و خاضع کردن نفس و رام کردن نفس ملاحظه های مختلف داشت و جهات مختلف را ملاحظه نمود . 4- هر چیزی که می تواند در غلبۀ عقل بر نفسانیت ، کمک کار باشد باید به صحنه بیاید . 5- هر چیزی که در غلبۀ عقل بر نفسانیت ، کمک کار است ، در واقع همان دمیدن در عقلانیت است و دمیدن در عقلانیت ، تقویت آن است و تقویت آن ، قدرت آن است و قدرت آن ، غلبۀ آن را رقم می زند.
6- دستیابی به ریاضت و تحقق ریاضت منوط به تحقق ارکان ریاضت است که آن نیازمند به معین است . 7- بهترین و عالی ترین نوع ریاضت ، ریاضت عارفین است . 8- ریاضت عارفانه ، انواع و اقسام ریاضت را در بر می گیرد . 9- روح ریاضت ، منع نفس از التفات از ماسوی الله و اجبار بر توجه به حقّ است . 10- ریاضت ، اقبال به حقّ و انقطاع ازمادون را ملکه می کند . 11- هدف اصلی و نهایی از ریاضت ، لقاء الله است . 12- استعداد برای نیل به کمال حقیقی که همان لقاء الله است باید باشد . 13- ریاضت برای این است که موانع داخلی و خارجی را ازمیان بردارد تا امر وجودی که استعداد است ، حاصل آید . 14- مناسبت و سنخیت با لطیف ، جز با لطافت نمی باشد .
15- لطف سرّ و باطن انسانی ، به جهت سنخیت با حقایق لطیف موجب این می شود که حقایق برای انسان به معارف تبدیل شود و در جان انسان به سرعت متمثل شود و نقش بندد . به عبارتی آنچه باعث می شود که حقیقت برای انسان ، معرفت شود لطافت است . لطافت ، آن حلقۀ وصل تبدیل حقیقت به معرفت است . از اینرو انسان وقتی لطافتی پیدا می کند باعث می شود که به خاطر لطافت ،صیرورت وجودی پیدا کند و با وجود صیرورت وجودی ، صیرورت علمی و معرفتی هم پیدا کند . پس اگر سوال شود که چگونه حقیقت های فی نفسه ،حقیقت « لغیره » و « لنا » می شود؟ باید گفت لطافت است که حقیقت را برای ما می کند و حقیقت ،همان « ما » می شویم و وقتی حقیقت « ما » شدیم ازاینرو حقیقت معرفت می شود از اینرو جان ما می شود حقیقت که وقتی جان ، حقیقت شد در اینصورت می شود معرفت . حدّ فاصل میان حقیقت و معرفت ، لطافت است . به محضی که جان ما لطیف می شود ، جان می شود حقیقت و در آن صورت ، می شودمعرفت . 16- بر اثر لطافت جان انسان ، حقایق برای انسان منکشف می شود که در اینصورت می توان گفت لطافت بر سه قسم است : اولا : لطافت علمی و معرفتی : لطافت موجب این می شود که علم و معرفت برای انسان حاصل آید . ثانیا : لطافت احوالی : بر اثر انکشاف حقایق ، احوالاتی برای انسان رخ می دهد . ثالثا : لطافت اعمالی : براثر اتصال و اتحاد با ملکوت حقایق و احوالاتی که برای او به دست می آید ،انسان دارای اعمالی می شود که ناشی از آن معرفت و احوال می شود . می توان چنین فاعلی را « فاعل بالاتحاد » و یا فاعل « بالاتصال » نامید . 17- برای لطافت علمی ، معینی به نام فکر لطیف نیازاست و برای لطافت احوالی ، معینی به نام عشق عفیف نیازاست که ابن سینا این دو معین را برای تلطیف سرّ مطرح نموده است . به نظر می رسد او ریشه ای ترین عامل را برای لطافت مطرح نموده است . لطافت سرّ و باطنِ انسانی ، اتصال معرفتی پدید می آوردو همین اتصال معرفتی ،نتایج احوالی به بار می آورد و نتایج احوالی ، نتایج اعمالی رقم می زند . ( فاعل بالایمان ، عمل اش صالح است ) . حال ریشه ای ترین کمک ها را به ریاضت کشیده برای ایجاد لطافت سرّ و باطن ، فکر لطیف در ایجاد و اتصال معرفتی و عشق عفیف ، در ایجاد احوالات خوش سلوکی رقم زند . تفکر و عشق دو مولفه ای است که بسیار به ریاضت کشیده کمک می کند . اگر کسی ریاضت بکشد و از فکر خالی باشد و طعم عشق را نچشیده باشد ، ریاضت اش مفید واقع نمی شود . 18- ریاضت که موجب ازمیان رفتن حجب می باشد و در نتیجه مناسبت و سنخیّت پدید می آورد ، موجب لطافت انسان می شود و راه لطافت ازریاضت می گذرد .
19- زهد حقیقی که معین برای دور ساختن غیر حقّ از مسیر انتخاب حقّ می باشد ، در واقع به معنای زهدی است که در منظومۀ عرفان عارف مطرح است . عرفان عارف باعث می شود که زهدی آن در خدمت اقبال به حقّ آن باشد . 20- عبادت در منظومۀ عارف ، به گونه ای است که هم بدن را به خدمت می آورد و هم نفس را ؛ چون عبادت در منظومه عارف ، ابتداء در منظومۀ ریاضت است و به جهت این که می خواهد ریاضت حاصل آید و تطویع نفس اماره را پدید آورد ، به گونه ای است که همۀ داشتۀ خود را به خدمت اقبال به حقّ تعالی می آورد . یک نوع عرضۀ داشته ها به حقّ تعالی ، عبادت است و این باعث می شود که انسان باداشتۀ خود به خدمت حقّ تعالی رود . ( سجد لک سوادی و خیالی و فوادی ) 21- تأثیر لحن بر نفس و در مطیع ساختن نفس امّاره برای نفس مطمئنه بدین بیان است : در ابتداء نفس را به اعجاب می کشاند وپس از آن نفس در اینکه بخواهد استعمال قوای خود داشته باشد ، به غفلت می افتد ودر مرتبۀ سوم به عنوان نتیجه قوای انسانی تابع می شود . 22- لحن در صورتی موثر می افتد که فاعل ، فاعلِ بالریاضه و بالسلوک باشد . لحن ، می تواند معین وکمک کار باشدتا انسان به غرض خود که تطویع نفس اماره است ، دست یابد . از اینرو لحن و نوا و آهنگ را باید در این منظومه دید و در این منظومه معنا نمود تا در این منظومه معنا نکنیم نمی توانیم بفهمیم چه لحن و چه آهنگ و چه نوایی مدّ نظر است .
23- ریاضت معین می خواهد و بدون معین ، تسهیل ریاضت نمی شود. 24- معینِ ریاضت ، اولاً باید بااصل ریاضت سازگار باشد ؛ نباید به گونه ای باشد که با اصل ریاضت در تنافی باشد و باید به گونه ای باشد که موجب دمیدن در عقلانیت را رقم بزند . ثانیا ً : باید معتدل در کمیّت و کیفیت باشد و باید به گونه ای باشد که ریاضت را دچار مشکل نکند و ازمیان برندارد. 25- هر چه در نفسانیت و حیوانیت بدمد در اینصورت در تنافی با ریاضت است از اینرو عشق حیوانی ، نه تنها معینِ ریاضت نیست و بلکه منافی ریاضت است . 26- انسان باید به توحید در همّت برسد و راه دستیابی به توحید در همّت ، توحید در عشق و محبّت است . 27- عشق ، ازجمله مهم ترین میان بُرهاست و باعث می شود که به راحتی ازبسیاری از اموری اِعراض برای انسان می سازد، منقطع باشد و عشق ، نیاز به اِعراض را منتفی می کند و بلکه به طور طبیعی انقطاع حاصل شده است . 28- کسانی با عفّت عاشق اند ( عشق عفیف ) ،مستعدّ دستیابی به عشق حقیقی اند. ازاینرو رحم و خدمت به خلق را باید ترویج داد و منفعت گرایی را حذف نمود. 29- کسانی که از عشق عفیف برخوردارند به طور طبیعی ، از خیلی ازامور دنیوی دست برداشته اند و همین است که استعداد برای عشق حقیقی را فراهم نموده است .