eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.5هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ نشستم کنارش گفت : پاشو برو گفتم : چرا..؟! گفت : برو دنبالِ حرف های زمین مانده رهبر شهید فقط گریه کن نمی‌خواهد ، رَهرو می‌خواهد ..🇮🇷 من به عشقِ لبخند حضرت‌آقا رفتم جلو ! | . |
16.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه بازیکنان تیم ملی سرود رو نخوندن چیکار کنیم؟ حتما گوش بدید، چقدر خوب توضیح داد هم عقلی، هم نقلی از نقل‌های مقام معظم رهبری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴مادر طارمی: دوست دارم مهدی گل‌هایش را به شهدای شاهچراغ تقدیم کند 🔹امیدوارم پسرم به آمریکا و انگلیس گل بزند. قبل از بعضی بازی‌ها باهم صحبت می‌کنیم و مهدی از من می‌خواهد برایش دعا کنم. 🔹فوتبال مهدی را به خاطر استرسی که به من دست می‌دهد نگاه نمی‌کنم، هم به خاطر صدماتی که ممکن است به او وارد شود و هم برای گل زدن یا نزدن.
شـــهــیــدانـــه🌱
🔴مادر طارمی: دوست دارم مهدی گل‌هایش را به شهدای شاهچراغ تقدیم کند 🔹امیدوارم پسرم به آمریکا و انگلیس
این باختن یعنی دهن بسته ها باختند و این دو گل یعنی شهدا مظهر قدرت هستند شیر مادرت حلالت طارمی حالا دیدین با شهدا باشین چطور پیروز میدان می شوید 🤲🌸🤲🌸🌸🤲🌸🌸🤲🌸🤲
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت34 گذر از طوفان✨ نگاهی به کل آشپزخونه انداختم ،کار دیگه ای نمون
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر ازطوفان✨ آمبولانس داخل حیاط توقف کرد دو آقایی که داخل ماشین بودن برانکاری که بابا روش دراز کشیده بود رو برداشتن وسمت در ورودی اورژانس رفتن پا به پاشون وارد سالن شدیم بابا رو روی یکی از تخت های داخل سالن جابجا کردن چند نفر با روپوش سفید وسورمه ای دور تخت بابا جمع شدن آقای جونی که روپوشش بابقیه فرق میکرد نگاهش بین من ونازبانو جابجا شد _چه اتفاقی براشون افتاده؟ باپشت دست اشک هام رو پاک کردم _سر درد شدید حالشو بد کرده _از کی اینطور شدن ؟ _نمیدونم من خواب بودم ناز بانو بادستمال کاغذی چند قطره اشک روی صورتش پاک کرد وگفت _صبح سر درد داشت داروهاشو خورد وخوابید وقتی بیدار شد حالش بهتر بود نزدیکای ساعت یازده و نیم دوباره سر دردش شروع شد و بدتر شد _داروهای که مصرف میکنن رو دکتر براشون نوشتن یا خود درمانی میکنن _نه تحت نظر دکتره _برای چه مشکلی دارو براشون تجویز شده؟ _اعصاب و روان دکتر چراغ قوه ای که دست یکی از پرستارا بود رو گرفت چشم های بی حال بابا رو باز کرد بانورش چک کرد ،رو به پرستارهای کنارش،گفت _ سرم تموم شد منتقلش کنید بخش مغز واعصاب، دکتر شیفت روهم پیج کنید بیاد کارای بستری رو انجام دادم صدای عمو باعث جوشش اشک چشم هام شد چرخیدم با دیدنش جلوتر رفتم وخودم رو توی بغلش انداختم دوباره به گریه افتادم روی سرم رو بوسید _عمو جان آروم باش _عمواصلا حال بابا خوب نیست بی حال افتاده روی تخت بیمارستان سمت صندلی ها هدایتم کرد _بشین عزیزم دکتر داداش رو ویزیت کرده؟ سرم رو تکون دادم _خب چی گفت؟ _دوتا دکتر دیدنش نظرشون اینه دورز داروهاش خیلی زیاد بوده براش سنگین بوده اگر دیرتر میرسید بیمارستان تشنج میکرد _چند بار به ناز بانو گفتم هر وقت میرید دکتر خبر بدید بیام میخوام با دکترش حرف بزنم نمیدونم چرا یادش میره بگه عمو چه دل خوشی داره فکر میکنه یادش میره بهش بگه نمیدونه عمدن نمیگه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
عراق پاتک سنگینی کرده بود. اقا مهدی طبق معمول سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف میرفت وبه بچه ها سر میزد. یک مرتبه دیدم پیداش نیست. ازبچه ها پرسیدم گفتند"رفته عقب". یک ساعت نشد که برگشت ودوباره با موتور از این طرف به ان طرف . بعد از عملیات بچه ها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند. مجروح شده بود رفته بود عقب زخمش رو بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود، انگارنه انگار ودوباره برگشته بود خط.                                          🕊🌹
13.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
او کسی است که عذرخواهی و توبه بندگانش را میپذیرد شوری/۲۵
اولا فقط به خاطر مظلومیت سیده زینب به سوریه میروم دوماً اگر به سوریه بروید قطعاً زمینه ظهور عجل الله را می بینید. هدیه به 🕊🌹
وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ یوسف/۸۷ از رحمت خدا ناامید نباشید. یوسف میدانست درها بسته اند اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و  درها برایش باز شد. اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند، به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست. 🍃
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت35 گذر ازطوفان✨ آمبولانس داخل حیاط توقف کرد دو آقایی که داخل ما
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ صدای آروم ترانه گفتن عمو از خواب بیدارم کردم روی تخت جابجا شدم چشم هام رو باز کردم خوابالود گفتم _بله عمو؟ دستش رو سمتم دراز کرد _بلند شو داداش اومده دنبالتون برید خونه خودم اینجا هستم _چرا عمو رو بدخواب کردی، با آژانس ناز بانو میفرستادیم بره خونه ،من نمیرم میخوام پیش بابا باشم _داری از خستگی می افتی برو خونه استراحت کن اگر صبح مرخص نشد زنگ میزنم بیای _همین جا میخوام فعلا که مریضی برای این تخت نیاوردن _عزیزدلم برو خونه بخواب خستگی از سر وصورتت میباره اینجا بمونی خدای نکرده توام مریض میشی اون وقت باید یه نفرم برای پرستاری از تو بیاد دستش رو گرفتم از تخت پایین رفتم _باشه میرم ولی بی خبرم نزارید _باشه دخترگل، برید پایین سلمان داخل ماشین منتظرتونه چند دقیقه ای کنار تخت بابا وایسادم به صورتش خیره شدم بعد از رفتن مامان چقد شکسته شده صورتش چقد پیر شده ای کاش هیچ وقت اون روزای قشنگ زندگیمون تموم نمیشد خم شدم صورت و دست بابا روبوسیدم و از عمو خداحافظی کردیم از اتاق بیرون رفتیم نگاهی به ناز بانو که یه دست از کمرش گرفته بود با یه دست دیگه دست نیلو رو گرفته بود راه میرفت انداختم دلم براش سوخت وجلو رفتم نیلو رو بغل گرفتم پله ها رو پایین رفتیم عمو سلمان با چشم های پف کرده سمتمون اومد نیلو رو ازم گرفت سلام کرد جوابش رو دادیم _داداش چطوره؟ _فعلا بخاطر مسکن وآمپول های که بهش زدن خوابه سوار ماشین شدیم روشنش کرد و راه افتاد بعد از چند دقیقه سکوت با لحنی که گلگی وناراحتی توش موج میزد گفت _زن داداش باید همون لحظه ای که داداش حالش بد شده بود بهمون خبر میدادی _آقا سلمان علم غیب که ندارم نمیدونستم انقد حالش بد میشه چند بار گفتم بریم دکتر قبول نکرد داروهاش روخورد گفت الان خوب میشم _فردا باید برم مطب دکترش بپرسم چرا این دارو هارو تجویز کرده اگر خدای نکرده سکته میکرد بیچاره میشدیم ناز بانو هول کرد وگفت _دکترش گناهی نداره خودش گفت سر درد شدید دارم دارو قوی بنویس _قرار نیست مریض هرچی بگه دکتر بنویسه اینطور باشه دیگه چرا دکتر بریم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫