eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.5هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقــط چنـد روز دیگــر؛ تـا سالگرد شهـادت ســردار ... 💔 چقدر خوشگل ارباب تحویلش گرفت اربــاً اربـــا شــــد ... 💔😭
روضه برایِ من از همین اولین جمله‌یِ این نامه‌یِ حسین‌بن‌علی به حبیب‌بن‌مظاهر آغاز می‌شود “من‌الغریب الی‌الحبیب…
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
❓حاجت میخوای...؟! 🤲 بعد از نماز مغرب دستها را بلند و هفت بار بگو و بعد حاجتت را از خدا بخواه که برآورده می شود. 📙مصباح الهدی ، ص۲۳۷ ✍حاج اسماعیل دولابی ‌‌‌‌
بسم رب الشهدا و الصدیقین نام و نام خانوادگى: هاشم  بندار تاریخ و محلّ تولّد: 22/1/1344 ـ حسین‏آباد تاریخ شهادت: 1/7/1366 آخرین سمت: فرمانده‏ى گردان لیلة القدر لشكر 5 نصر... تنها بیسیم‏چى‏اى بود كه تمام رمزهاى بیسیم‏هاى فعّال در محور را حفظ بود.. هدیه به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقــط چنـد روز دیگــر؛ تـا سالگرد شهـادت ســردار ... 💔 چقدر خوشگل ارباب تحویلش گرفت اربــاً اربـــا شــــد ... 💔😭
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت95 گذر از طوفان✨ سلام کردم وخسته نباشید گفتم جوابم رو داد با چ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ باصدای باز شدن در اتاق مدیریت من وپریسا نگاهی به در اتاق انداختیم هر سه برادر پشت سر هم از اتاق بیرون اومدن وسمت میز خانم شفقت اومدن برادر بزرگ فروغی جلوتر اومد سریع از روی مبل بلند شدیم روبه پریسا سلام کرد وخسته نباشیدی گفت پریسا جوابش رو داد فروغی پرسید _کسری بالاست ؟ پریسا سوالی گفت _ کسری ؟نمیشناسم برادر کوچیک فروغی همون طوری که انگشتش رو روی صفحه گوشیش تکون میداد گفت _منظورش آقای امیریه پریسا نگاهی به فروغی انداخت _آها بله ایشون بالا هستن اسم کوچیکشون بلد نبود فروغی سمت برادراش چرخید _فعلا این پوشه ومدارک بدید خانم شفقت درستش کنه فردا کل شرکت زیر و رو میکنیم شاید پرونده وکپی هارو پیدا کردیم الان بریم بالا ببینیم کسری وایمان تونستن کار رو پیش ببرن یانه پریسا بادستش آروم با بازوم زد بهش خیره شدم آروم لب زدم _عه چرا میزنی ؟ _بپرس دیگه ،زودتربریم _خب دارن حرف میزنن _الان که ساکت شدن بگو دیگه وسط حرف زدنمون فروغی کوچیک گفت _خانم نیکجو فردا ساعت یک ونیم میتونید اینجا باشید؟ نگاه زیر چشمی به پریسا انداختم بدون صدا لب زد _جواب بده خوب چرا زمین نگاه میکنی بزور آب دهنم رو قورت دادم و جواب دادم _بله میتونم _خوبه فردا اومدید سریع مشغول مرتب کردن قفسه وکمدها بشید خیلی وقت نداریم _باشه حتما _ممنون میتونید برید سریع کیفم رو از روی مبل برداشتم خداحافظی کردیم از شرکت بیرون رفتیم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
روضه برایِ من از همین اولین جمله‌یِ این نامه‌یِ حسین‌بن‌علی به حبیب‌بن‌مظاهر آغاز می‌شود “من‌الغریب الی‌الحبیب…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا