خاطره ای از حمیدآقا 🍁
"آقا حمید همیشه میگفت من آخرش شهید میشم :)
یه روز به من گفتن بیا با هم عکس برای شهادت رو انتخاب کنیم انتخاب کردیم ....
بعد از اعلام خبر شهادت من رو منزل مشترک بردن و من کامپیوتر ایشون رو روشن کردم و بدون معطلی فایل عکس های شهادت رو برداشتم
هیچ کس باور نمیکرد که ما تا این اندازه آماده برای شهادت بودیم 🥀🍂"
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت149 گذر از طوفان✨ ناز بانو به حالت قهر لیوان رو روی میز عسلی ک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت150
گذر از طوفان✨
پریسا پرونده های جلوی دستم رو برداشت داخل کمد گذاشت
_چند پروند دیگه رو باید ثبت کنی ؟
—شش تا ولی دو تا شون تکمیل نشده
_امروز تموم میشن؟
سرم رو رو به بالا تکون دادم
_نه بعید میدونم طراحی نقشه یکیشون فعلا تحویل ندادن
_پس بیا بریم بالا من موجودی هارو چک کنم گزارش کار رو به امیری بگم بعد میایم پرونده هارو درست میکنی
_صبرکن این رسید هارو ببرم فروغی مهر وامضا بزنه اگر اجازه داد میام
نگاه چپ چپی بهم انداخت
_چرا اجازه نده
_شاید بگه بشین کارای خودتو انجام بده
-بهش بگو مدارک ناقص نمیشه تا کامل نشن نمیشه کاری انجام بدم
برگه وپوشه های روی میز رو جمع کردم
_پریسا نمیشه که دستوری بافروغی حرف بزنم جفتمون میندازه بیرون بیکار میشیم
_ترسو خانم کسی مثل ما براشون کار نمیکنه،برای گوشی به بابات گفتی؟
_آره ،مخالفت نکرد
_بهت گفتم نه نمیگه
_منتظر موندم خانواده خواهر ناز بانو برن بعد باهاش حرف بزنم اول گفت گوشی خودمو ببر بعدش قبول کرد بخرم ناز بانو میخواست شلوغش کنه بابا رو منصرف کنه ولی موفق نشد
_چقدبدم ازش میاد هر روز تنفرم ازش بیشتر میشه اینا خسته نمیشن هر شب مهمونی میان
_عه باز شروع نکن، اگز خسته میشدن نمی اومدن
_مگه دروغ میگم آدم به نچسبی این ندیدم نمیدونم چطور تحملش میکنی
_بخاطر بابا مجبورم ،سیم کارت فعال شد؟
_آره گوشی رو امشب ببر خونه ،دیگه لازم نیست با تلفن خونه باهم دیگه حرف بزنیم
_چطور مگه؟
_ بهم دیگه پیامک میدیم
خنده صدا داری کردم
_پریسا جمعه باید بریم آشپزخونه ؟
_آره برا یه جشن تولد صد وپنجاه نفره سفارش گرفتن
_اوه چه خبره برای تولد این همه آدم دعوت کرده
_ خانم کریمی که اینطور گفت اگر اشتباه نکنم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
🌷مهدی هیچ وقت حاضر نشد انصاف را زیر پا بگذارد و حق را ناحق کند.
یکی از برادرانش در پمپ بنزین دعوایش شده بود. زنگ زد که خودت را برسان. مهدی سریع خودش را رسانده بود. وقتی رسید دید که این دو نفر سر اینکه کدام یک، اول بنزین بزنند دعوایشان شده است. اول پرسیده بود: «حق با کیست؟»
🌷وقتی متوجه شد حق با مرد غریبه است، خودش برای او بنزین زد و از دلش در آورد.
#ختمدهصلواتیکحمدوتوحید
هدیه به
"شهید مهدی قاضی خانی"
آلوده ایم، حضرٺ باران ظهور ڪن
آقا تورا قسم بہ شهیدان ظهور ڪن
گاهے دلم براے شما تنگ مےشود
پیداترین ستارهے پنهان ظهور_ڪن
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج ❣
#خورشیدقلبممهربیاندازهداری
🌸🌿
🌿🌸
تلنگر:⚘
به دکتر گفتم :
همه داروهامو میخورم.
ولی تاثیرنداره!
گفت : سروقت میخوری!
تازه فهمیدم چرا نمازهام تاثیرنداره .
🌱نام ِ #چمران که میآید ؛
واژه ها تعظیـــم میکنند ..
🌱درست مثل ِ عمار ... مثل ِ حمزه..
مثل ِ #ســلمان
کاش میشد "چمــران" شد ...
#شهید_مصطفی_چمران🌷
چه زیباست ..
خاطرات مردانی که پروای نام ندارند
و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند ....
...
به یاد شهدای گمنام ...
آنان که در زمین گمنامند و
در آسمانها مشهورند
🌸🌿
🌿🌸
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت150 گذر از طوفان✨ پریسا پرونده های جلوی دستم رو برداشت داخل کمد
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت151
گذر از طوفان✨
آخرین قابلمه رو هم شستم روی نم گیری که روی میز پهن شده بود گذاشتم کش وقوسی به بدنم دادم
_وای خدایا باورم نمیشه همه کارها تموم شدن
پریسا بسته سفارش هارو روی میز گذاشت به شوخی گفت
_تولد یه نفر دیگه س کارهاش گردن ماست
آروم خندیدم
_دارن پول شو میدن ما که بخاطر حقوق وظیفه مونه کار کنیم
_بله بله صحیح میفرماید خانم نیکجو
دستگیره روی میز رو برداشتم سمتش پرت کردم
_حالا دیگه منو مسخره میکنی
صدای خنده ش بلند شد
_نزدیک بود بخوره توی چشمم اون وقت با این حال خسته و کوفته چشم پزشکی رفتن هم به کارمون اضافه میشد
_وای خدانکنه
_ترانه قسط این ماه رو پرداخت کردی؟
سرم رو روبه بالا تکون دادم
_نه فعلا هفته بعد سرماه میشه
_یک ماه از مدرسه رفتنمون گذشت
_آره هرچی به سرماه نزدیک تر میشیم استرسم بیشتر میشه
_نگران نباش تسویه میشن امروز آقای صارمی فکر کنم دومیلیون پیش پرداخت بهمون میده
_چرا انقد زیاد ؟
_اخه ماه بعد هم دوتا سفارش تعداد بالا گرفتن
هرکدوم نفری یک میلیون سهممون میشه ولی مال منم برای تو قسط اول بده دیر نشه
_اصلا بحثشم نکن همون سهم خودم کافیه بقیه شم شرکت حقوقمون بده میزارم روش میبرم قسط اول تسویه میکنم
_شاید آقای زند حقوق هارو دیر واریز کنه
_یه کاریش میکنم
_اصلا خودم پولو میبرم بهشون میدم
_عه پریسا این کار رو نمیکنی
دستش رو روی کمرش گذاشت نگاه چپ چپی بهم انداخت
_هرکاری میدونم به صلاح و درسته انجام میدم اجازه هم لازم نیست
_اینطوری من شرمنده خانواده ت میشم پا به پای من داری کار میکنی ولی حقوقت شده رفع کننده قرض وبدهی های ناز بانو ،خودم سی ام قسط میدم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
چه زیباست ..
خاطرات مردانی که پروای نام ندارند
و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند ....
...
به یاد شهدای گمنام ...
آنان که در زمین گمنامند و
در آسمانها مشهورند
🌸🌿
🌿🌸
مداحی آنلاین - صدای من به کسی نمیرسه - اسدللهی.mp3
3.96M
تو صدامو بشنوی برام بسه... 💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚