ویآیپی میتونند، رمان رو با نگارش در لحظه نویسنده مطالعه کنند
دوستان رمان تموم نشده روزانه دو پارت داریم
بزنید رو شماره ذخیره میشه
👇👇👇👇
6280231321098179محمدی چهل هزارتومن قابل هم نداره شات فیش واریزی فراموش نشه🌹 بعد از واریز فقط نام رمان رو هم بگید گذر از طوفان✨ فیش رو برای ادمین ارسال کنید و لینک رو بگیرید @Karbala15 فیش رو همون روز ارسال کنید. دو روز بعد سه روز بعد بفرستید شرمندتون میشم❌
خدایا
دستتو از رو شونهی من برندار، پشت منو خالی نکن...
روزای سختمو، سخت نگیر...
من که جز تو خدای دیگه ایی ندارم، کل امیدم فقط به خودته...
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت562 گذر از طوفان✨ عمو جلیل و سلمان وارد سالن شدن بلند شدیم و سم
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت563
گذر از طوفان✨
چند لحظه ای سکوت کرد و دوباره ادامه داد
_ناز بانو انتخاب من نبود و توی بدترین شرایط وارد زندگیمون شد اصلا نمیدونستم چه کاری درسته چه کاری غلط به انتخاب خانواده اعتماد کردم فکر کردم اینطوری برای توام بهتره دیگه استرس اینکه هر روز یه بحثی بخاطر ما تو خونه آقا جونت راه بی افته رو نداریم ولی انگار قرار بود کلا چند وقتی رنگ و بوی آرامش نداشته باشیم
نگاه گذری بهم انداخت و نفس عمیقی کشید
_خیلی شرمنده تم توی روزهای که لازم بود مراقبت باشم ولی نبودم روزهای خیلی سختی رو گذروندی خدا کنه فرصت جبران کردن رو داشته باشم
وسط حرفش پریدم
_عه بابا این چه حرفیه که میزنید
_واقعیته بابا جان نه فراموش میشه نه میشه که پنهانش کنیم
نوچی کردم
ای کاش سوال نمیپرسیدم که بابا رو اینطور ناراحت نمیکردم
باصدای عمو سرم رو سرچرخندم
_ترانه؟
_جانم عمو
جلو تر اومد
_جانت سلامت عزیزم برو دست هاتو بشور چند سیخ جگر گرفتم با بابات بخوری فکر کنم چند ساعتی دیگه اینجا هستیم فعلا جراح مغز نیومده
از روی صندلی بلند شدم با نگاهی به دست عمو انداخت
_چرا زحمت کشیدی صبر میکردی سر راه برگشت میخریدیم میرفتیم خونه میخوردیم
_زحمت کجابود داداش کاری نکردم شماهم که اجازه نمیدید هزارتومن خرج کنیم سریع هزینه ش رو یاد داشت میکنی و پسش میدی
بابا لبخندی زد
_بگو به سلمان هم بیاد باهم میخوریم
_الان میاد برم قسمت ایستگاه پرستاری بگم دکتر اومد خبر بده بهمون
سمت سرویس آخر راهرو رفتم دست هام رو شستم و برگشتم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جانم❤️
اللهم ارزقنا...
شب زیارتی امام حسین علیه السلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
آرامش قلبم
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسلامبرمحبوبما #حسین
ڪہخودغریببوداما
ماراصاحبوطنےبہنام #ڪربلا ڪرد♥️
#صباحڪم_حسینے
#شـهیـدانه
@karbala_ya_hosein
هدایت شده از حضرت مادر
ختم ۱۴,۰۰۰ هزار صلوات
هدیه به #حضرتزهرا(س)
به نیت تعجیل در فرج صاحب الزمان
و پیروزی مردم مظلوم غزه🕊🇵🇸
✨تعداد
https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کردهای که میرسد تمام باورم به تو...
چه کردهای که از خودم پناه میبرم به تو...
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
در سلام بر تو دست را بر سینه می گذاریم
تا قلب ❤️از جایش کنده نشود.
سلام بر آقای مهربانم حسین
تصویـــر قشنگے ستــــ
که در صحنہ ی محشــــر
ما دور حسینیــــــم و
بهشتــ است که ماتـــ استــ....
#شـهـیـدانـه
@karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت563 گذر از طوفان✨ چند لحظه ای سکوت کرد و دوباره ادامه داد _نا
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت564
گذر از طوفان✨
بابا همزمان با برگشتم از روی صندلی بلند شد
_بابا کجا میری ؟
-برم دستمو بشورم
_نمیخواد بشورید خودم لقمه براتون میگیرم
لبخندی زد
_دست گلت درد نکنه ولی دستم تمیز باشه بهتره
_پس باهاتون میام
_نگران نباش قدم هامو تند بر نمیدارم
_همراهتون بیام خیالم راحت تر میشه
دست بابا رو گرفتم و سمت سرویس بردمش جلوی در منتظر وایسادم به صندلی که وسایل رو روش گذاشته بودم خیره شدم باصدای بابا چشم از وسایل برداشتم
_بابا بریم؟
_آره دخترم
برگشتم و روی صندلی ها نشستیم پلاستیکی که ظرف یکبار مصرف داخلش بود رو باز کردم با احتیاط روی پام گذاشتم و مشغول لقمه گرفتن برای بابا شدم
دستم رو جلوی دهنش گرفتم
_بفرمایید بابا جان
لبخندی زد لقمه رو از دستم گرفتم به شوخی گفت
_دست گلت دردنکنه هنوز انقد پیر نشدم فکر کنی نمیتونم این لقمه کوچولو رو دستم بگیرم
نگاه معترضی بهش انداختم
_مگه من گفتم پیر شدید؟لقمه بزرگتر بگیرم؟
خنده صدا داری کرد
_نه بابا جون همینطور خوبه
لقمه ش رو خورد دستمال دستش رو گوشه لبش کشید و گفت
_ترانه جان امروز که دکتر داخلی نمیاد دکترای منم معلوم نیست کی همشون دور هم جمع بشن اگر میخوای بری سرکار یا خونه ،عموت اینا اومدن میگم آژانس برات بگیرن برگردی اینجا اذیت میشی
قبل از اینکه فروغی زنگ بزنه خودم از بیمارستان بزنم بیرون بهتره اینطوری پیش بابا هم خجالت نمیکشم
_میرم سرکار فقط دکترتون اومد باهاش صحبت کردید بهم زنگ بزنید
_باشه عزیزم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی اگه شهید بشید سر تیکه کفنتون دعواست...
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت564 گذر از طوفان✨ بابا همزمان با برگشتم از روی صندلی بلند شد
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت565
گذر از طوفان✨
ظرفهای یکبار مصرف رو جمع کردم عمو از روی صندلی بلند شد
_عمو پلاستیک رو بده من میبرم میندازمش دور
_دستتون درد نکنه
دستمال کاغذی از داخل جیب مانتوم بیرون آوردم دستم رو تمیز کردم گوشیم رو از روی صندلی کناری برداشتم و صفحه ش رو باز کردم انگشتم رو روی پیام های روی صفحه گذاشتم از روی صندلی بلند شدم چند قدمی سمت پنجره سالن رفتم پیام فروغی رو خوندم
_پایین تر از بیمارستان منتظرتم کارت تموم شد زنگ بزن
روی پاشنه پا چرخیدم نگاهی به بابا وعمو انداختم
تا عموم این داخل بیمارستان هستن برم بیرون که استرس هم نگیرم و زودتر هم برسم شرکت
برگشتم به طرف بابا و عمو کیفم رو از روی صندلی برداشتم رو به بابا گفتم
-بابا من برم ؟
-با آژانس برو بابا جان رسیدی بهم زنگ بزن
_میان دنبالم
بابا که متوجه حرفم شد انگار تازه یاد فروغی افتاد
خجالت زده سرم رو پایین انداختم
_باشه بابا جان رسیدی بهم خبر بده
_چشم
عمو نگاهی بهم انداخت
_ترانه جان هر وقت کلاس داری بگو به خودم یاسلمان ببریمت خانواده دوستت زحمت نیفتن
بابا وسط حرفش گفت
_همه مشغله کارشون زیاده چند باری به سلمان سپردم یادش رفت
عمو لبخند تلخی زد سرش رو تکون داد و حرف بابا رو تایید کرد
خداحافظی کردم با قدم های تند و بلند از بیمارستان بیرون رفتم چند باری پشت سرم رو نگاه کردم
نزدیک ماشین فروغی صفحه گوشی رو بازکردم در ماشین رو باز کرد و سوار شدم
_سلام
نگاهش سمتم چرخید
_سلام چرا زنگ نزدی؟
_یادم رفت
زیر نگاه فروغی شماره پریسا رو گرفتم گوشی کنار گوشم گذاشتم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
در سلام بر تو دست را بر سینه می گذاریم
تا قلب ❤️از جایش کنده نشود.
سلام بر آقای مهربانم حسین
تصویـــر قشنگے ستــــ
که در صحنہ ی محشــــر
ما دور حسینیــــــم و
بهشتــ است که ماتـــ استــ....
#شـهـیـدانـه
@karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت565 گذر از طوفان✨ ظرفهای یکبار مصرف رو جمع کردم عمو از روی صندل
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت566
گذر از طوفان✨
بعد از خوردن چند بوق صدای پریسا پخش شد
_الو سلام
_سلام دارم میام شرکت
_کارهاتون تموم شد؟اگر بخاطر من میخوای بیایی نیا پیش حاجی بمون
فروغی به نیم رخ صورتم خیره شد سعی کردم به نگاه معترضش توجه نکنم
_برسم حرف میزنیم کاری نداری؟
_باشه منتظرتم خداحافظ
_خدانگهدار
بدون اینکه بهش نگاه کنم گفتم
_میشه حرکت کنید
نفس کلافه ای کشید ماشین رو راه انداخت و طلبکار گفت
_مگه نگفتم میخوام باهات حرف بزنم زنگ زدی به خانم خجسته دارم میام که چی بشه مثلا با اینکار فکر کردی دیگه حرفهامو نمیزنم
چند ثانیه سکوت کرد و سرعت ماشین رو بیشتر کرد و ادامه داد
_اول میخواستم بریم یه جایی بشینیم حرف بزنیم بعد بریم پاساژ کتاب ها رو تحویل بگیرم ولی اول میریم پاساژ توی راه رفت و برگشت حرف میزنیم
سرم رو باشتاب سمتش چرخوندم
_چرا انقد خود خواه هستید
ابروهاش رو بالا انداخت با تعجب گفت
_من خود خواه هستم!
_بله شما ،کاش اندازه یه سر سوزن درک داشتید وقتی بهتون میگم نمیخوام حرف بزنیم پیله نشید و گیر بدید برای حرف زدن هر حرفی که خواستید داخل بیمارستان زدید منم جوابم رو گفتم پس دیگه حرفی نمیمونه که بخواید بزنید
سرعت ماشین رو کم کرد نگاهی از گوشه چشم بهم انداخت
_بخاطر یه حرف زدن انقد حرص وجوش میخوری سکته میکنی بعدشم من بدت رو نمیخوام اگر برای حرفهای که میخوام بزنم انقد پا فشاری میکنم چون لازمه و خیر و صلاحتو میخوام
_اگر من نخوام چی ؟باید به حرف من احترام نزارید چون فقط خودتون مهم هستید؟
چند ثانیه ای سکوت کرد با انگشتش چند ضربه ای روی فرمان زد
_اجازه بده حرف بزنم اگر حرف بی منطقی شنیدی هرچی تو بگی
هرچی من میگم نمیخوام هیچ حرفی رو بشنوم بازم حرف خودش رو میزنه
میخوای رایگان عضو وی آی پی بشی؟
عضواین کانال شو شرایط رو بخون به قید قرعه لینک برای سه نفر ارسال میشه😊
https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴حرم امیر المومنین(ع) سیاهپوش شد
🖤حرم مطهر امام علی(ع) به مناسبت ایام فاطمیه اول سیاهپوش و کتیبههای عزا در ایوان نجف نصب شد.
نمیدونم شما دلتون برای
‹ #فاطمیه ›
تنگ شده بود یا نه؟!
اگر دلتون تنگ شده بود
بهتون مژده بدم
فاطمهزهرا هم دلش برای شما هم تنگشده.
•حاجآقا پناهیان
هدایت شده از حضرت مادر
حلالم کن.mp3
6.31M
....
حـــــلالــمکـــــن💞
این شبا حال و هوای
خونه مون خیلی عجیبه
با دل گوش بده روز شهادته
بی مادریم حوصله
شرح غصه نیست🖤
#مادر
هدایت شده از حضرت مادر
#فاطمیه
#ختمصلوات
هدیه به
#خانمجانمونحضرتزهرا(س)
به نیت
#سلامتیوتعجیلدرفرجامامزمانعج
#سلامتیحضرتآقا
#آرامشامنیتکشور
#کربلاییشدنهمهاعضا
#شفامریضا
#عاقبتبخیریوخوشبختیجونا
#حاجترواییهمگی
دوستانی که میخوان دراین ختم شرکت کنن عضو این کانال بشن تعداد برای ادمین بفرستن
https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
#چالشفاطیمه
#هرخانهیکپرچم
سلام امام زمان جانم
آغاز میکنیم روضه ی مادرتان را و در سایه ی معطر شال عزایتان و به برکت اشک های مقدستان و به احترام قلب داغدارتان و ... تنها به نیت ظهور روشنتان ، قدم در خیمه عزای بانوی دو عالم می گذاریم ...
رخصت دهید که در خیل عزاداران ، وارد شویم ...
دوستانی که میخوان در این چالش شرکت کنن عضو کانال زیر بشن شرایط رو بخونن
از جوایز متبرکش جا نمونید
https://eitaa.com/joinchat/3772711076C9933cb4d43