eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
11هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
farahmandAUD-20210812-WA0021.mp3
زمان: حجم: 1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت613 گذر از طوفان✨ در ماشین رو بستم ، دنده رو عوض کرد و حرکت کرد
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _اجازه بده حرفم رو بزنم نفسم رو با حرص بیرون فرستادم _بفرمایید؟ نه داداش خبر داشت حاجی داره میره حج نه من، محرم نزدیک یه سفر براش پیش اومده رفته وقتی طیب بهش پیام میده میگه عازم سفر هستم آدرس یه محضر رو میفرستم هماهنگ میکنم برید اونجا خطبه خونده بشه خودم برگردم کارهای ثبت محضری و شناسنامه رو انجام میدم بطری آب جلوی دستش رو باز کرد کمی آب خورد و ادامه داد پیش خودم فکر کردم اینطوری دیگه مشکلی هم پیش نمیاد شناسنامه سفیده تا وقتی حال حاجی خوب بشه ابروهام رو توی هم کشیدم و طلبکار گفت _بعد بابا خوب بشه حتما انتظار دارید اجازه بده شناسنامه ها ثبت بشن بعد هم من توی دردسر بی افتم دستش رو کنار گردنش کشید _نه اون وقت میشه صیغه طلاق خونده بشه دیگه شناسنامه هم اسمی داخلش نیست صورتم رو برگردونم به خیابون خیره شدم اگر اسمش توی شناسنامه م ثبت نشه مشکلی پیش نمیاد هرچند من که دیگه قصد ازدواج ندارم میخوام درسم رو بخونم باید یا دندون پزشکی قبول بشم یا دارو سازی اون وقت دیگه استرسی برای آینده ندارم اگرم یه روزی کسی بخواد بیاد توی زندگیم یکی که واقعا بشه بهش تکیه و اعتماد کرد نهایتش اینه میگم یه بار عقد کردم بعد بهم خورده ولی بعید میدونم یه روزی بخوام به ازدواج فکر کنم باید برای فروغی شرط بزارم که شناسنامه م نباید ثبت بشه اگر قبول کرد بخاطر شرایط بابا مجبورم قبول کنم سرم رو چرخوندم بدون اینکه نگاهش کنم گفتم _اگر اسمتون توی شناسنامه م ثبت نمیشه قبول میکنم البته تا خوب شدن بابا بعدش باید سریع کارای طلاق رو انجام بدید "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ.. الانعام/۶۴ بگو: خداست که از آن گرفتاری و بلکه از هر اندوه شدیدی نجاتتان میدهد. یه عمر باید بگذره تا بفهمی بیشتر غصه هایی که خوردی، نه خوردنی بود نه پوشیدنی فقط دور ریختنی بود... 🍃
فقط یک‌ نابغه میتونه در عرض ۱۵ دقیقه گوزن رو پیدا کنه😎 بزن رو لینک تا بهت بگم کجاش بود😅👇 https://eitaa.com/joinchat/2673672343Cc8cec83c1d
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ.. الانعام/۶۴ بگو: خداست که از آن گرفتاری و بلکه از هر اندوه شدیدی نجاتتان میدهد. یه عمر باید بگذره تا بفهمی بیشتر غصه هایی که خوردی، نه خوردنی بود نه پوشیدنی فقط دور ریختنی بود... 🍃
فقط یک‌ نابغه میتونه در عرض ۱۵ دقیقه گوزن رو پیدا کنه😎 بزن رو لینک تا بهت بگم کجاش بود😅👇 https://eitaa.com/joinchat/2673672343Cc8cec83c1d
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . .
هدایت شده از دُرنـجف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت حاج مهدی رسولی از کسی که حاج قاسم را دفن کرده و ایشان را در خواب می‌بیند و از ایشان سوالاتی میکنند که مهم ترین سوال ایشان از حاج قاسم این بود که لحظه انفجار چه حالی داشتی حاجی؟ حاجی جواب داد...😭
هدایت شده از دُرنـجف
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بیا که از قدمت سبزی بهار بیاید بیا که روشنی روز و روزگار بیاید ✨ بیا که حضرت عیسی نماز پشت تو خواند بیا بیا که به همراه تو بهار بیاید 🌱 🔘 به مناسبت یادروز ولادت حضرت عیسی علیه‌السلام.
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت614 گذر از طوفان✨ _اجازه بده حرفم رو بزنم نفسم رو با حرص بیر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نفس کلافه ای کشید و سرش رو تکون داد _باشه گوشیش رو برداشت شماره ای رو گرفت و کنار گوشش گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی گفت _داداش از منشی محضری که حاجی هماهنگ کرده بپرس فردا حاج آقا هستش بریم،خبرشو بهم بده خداحافظی کرد و گوشی رو قطع کرد به محض تموم شدن حرفش طاقت نیاوردم و پرسیدم _مگه آقا طیب هم فردا میان؟ نگاه گذری بهم انداخت _آره باید بیاد _چرا؟کاش نیان کامل سمتم چرخید به چشم هام زل زد _طیب که از همه چی با خبره چرا انقد میترسی ،لازمه که باشه عقد مثل محریمت نیست شاهد لازمه آب دهنم رو قورت دادم _نمیترسم ازشون خجالت میکشم _از همه چی خبر داره خودت رو اذیت نکن ماشین رو روشن کرد _بر میگردی بیمارستان؟ سرم رو روبه بالا تکون دادم _نه میرم خونه حرکت کرد سمت خونه بعد از چند دقیقه سکوت گفت _برای خونه خرید نداری؟ _نه ممنون با این شرایطی که پیش اومده اگر فروغی گیر بده که باید برم سر کار نمیتونم قبول نکنم دلمم نمیخواد تسلیم تصمیمش بشم بخاطر اینکه فکر نکنه کم آوردم چند روزی هم که شده سر کار نمیرم که متوجه بشه نمیتونه هرطوری که دلش میخواد با همه رفتار کنه با توقف ماشین از فکر بیرون اومدم نگاهم چرخید سمتش قبل از اینکه حرفی بزنم گفت _برم چند تا پوشه هست تحویل بگیرم میام _باشه نگاهی به دفتری که روبروش ماشین پارک کرده بود انداختم اومده پیش وکیل چکار کنه ؟یعنی دوباره کارهای شرکت به مشکل بر خورده ‌ دید😱😢👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫