شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت721 گذر از طوفان ✨ سوار ماشین شدیم همزمان با حرکت خانم خزایی پر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت722
گذر از طوفان✨
نفس کلافه ای کشیدم روی صندلی جابجا شدم و گفتم
_همه حرفات درسته و بجا فعلا بخاطر اینکه ناز بانو بیشتر از این روی اعصاب همه راه نره مجبورم بعضی وقتها در مقابل خواسته های نیلو کوتاه بیام
دیشب به بچه گفته عموت اومد با ترانه برید براتون خرید کنه توقع داره خانواده بابا هرچی ناز بانو میگه نه نگن و کل زندگیشون رو دو دستی بیارن بدن به ما
پریسا سرش رو متاسفم تکون داد
_بنظرم باید یه برخورد چکشی محکم بکنی که دست از این حرفها و کارهای مسخره ش بکشه ،ببخشید ها اینطوری نیلو خیلی بد تربیت میشه خدا به بابات صبر بده با این خل و چل و زنجیره ای که زنش شده
ناخواسته از حرف آخرش خنده م گرفت
خانم خزایی به شوخی گفت
_چی میگید و میخندید با صدای بلند حرف بزنید منم بشنوم
پریسا لبخندی زد
_ما بجز حرف درس و مشق و مدرسه و کار حرف دیگه ای نداریم بزنیم
خانم خزایی به شوخی به پریسا گفت
_خیلی محترمانه گفتی نمیخوایم شما بشنوی
باخنده گفت
_نه بابا این چه حرفیه دیگه با صدای بلند حرف میزنیم
سمتم چرخید
_پنجشنبه ساعت چند بریم؟
از حرفش جا خوردم یعنی فروغی به پریسا هم گفته بیاد با تعجب گفتم
_کجا قرار بریم؟
_مگه خودت نگفتی بریم سر مزار
دستم رو بلند کردم و آروم به پیشونیم زدم
_وای اصلا یادم نبود اگر پنجشنبه نتونستم میایی جمعه بریم ؟
_آره محمد هم هستش میبرمون،پس تو خبر بده کی بریم
_باشه حتما
خانم خزایی بین حرف زدنمون گفت
_پریسا داداشت بچه بزرگه؟
_نه خواهرم بزرگتره
_زنده باشن
_ممنونم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
_پیاده شو
سریع درماشین بازکردم با سرعت سمت خونه رفتم. اما قبل ازاینکه به دربرسم پیام باقدم های بلندش خودش روبهم رسوند. از پشت لباسم رو کشید و مچ دستم روگرفت بافشاری که باانگشتاش به مچ دستم واردکرده بود گریه م گرفت وگفتم
_پیام توروخدادستم روول کن
ازشدت دردصدای گریه م بلندشد
_ آی پیام... مچم داره میشکنه توروخدا اروم... دستم داره میشکنه
پیام بدونه اینکه به حرفم توجه کنه درخونه روبازکرد هولم دادبه داخل هال:
_فکر میکنی میتونی ازدستم فرارکنی! پریا ببین فقط چکارت میکنم دختره خیره سر
مامان همزمان باواردشدنمون به داخل هال اومد
سراسیمه گفت
_چه خبرتونه؟
نگاهی به من انداخت و با دست توی صورت خودش رد
_بچه رو چرا رو زدی!
https://eitaa.com/joinchat/2196242718Cd5445224c1
دختری که باکاراش همه خانواده شو رو توی دردسرمیندازه
https://eitaa.com/joinchat/2196242718Cd5445224c1
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
#السلام_علے_العشـق ❤️
صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است
ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است
#صبحتون_حسینی🌿
هدایت شده از دُرنـجف
حکمت های ۱۷۲_۱۷۱.mp3
17.34M
📌#صـــــــبحانه_با_معـــــــــــــرفت
📒با موضوع: #حکمت۱۷۱
#حکمت۱۷۲
📆 ۲۴ آذر ۱۴۰۲
🎤 با سخنرانی:
#حجت_الاسلام_مهدوی_ارفع
#نهج_البلاغه
#صبحانه_با_معرفت
#حکمت171
#حکمت172
❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم.🌺
👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇
📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت722 گذر از طوفان✨ نفس کلافه ای کشیدم روی صندلی جابجا شدم و گفتم
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت723
گذر از طوفان✨
لباس هام رو عوض کردم از اتاق بیرون رفتم
نگاهی به بابا که توی خواب عمیقی فرو رفته بود انداختم
وسایل داخل هال رو جمع کردم به سمت آشپزخونه رفتم در یخچال رو باز کردم
قابلمه های خالی شده رو چرا داخل یخچال گذاشته خدایا کمکم کن دیگه دارم از دست کارهای ناز بانو کم میارم
قابلمه هارو بیرون آوردم روی سینک ظرفشویی گذاشتم
وسایل سوپ رو از یخچال بیرون آوردم و مشغول آشپزی شدم مواد رو قاطی کردم و شعله گاز رو کم کردم و سمت ظرفشویی رفتم با صدای قربون صدقه رفتن نازبانو با شخصی که باهاش حرف میزد عصبانی شدم و اسکاج به دست از آشپزخونه بیرون رفتم
_یواش تر حرف بزن، چه خبرته خونه رو گذاشتی روی سرت نمیبینی بابا خوابه
اخمی کرد و انگشتش رو روی بینیش گذاشت باصدای پایینی گفت هنوز نیومدن آبرو ریزی راه ننداز
دستم رو براش تکون دادم
_چی میگی واسه خودت ،برو داخل اتاق با گوشی حرف بزن
نگاه چپ چپی بهم انداخت و سمت اتاق رفت
بعد از شستن قابلمه ها شروع به درست کردن شام کردم صدای زنگ آیفون داخل خونه پخش شد رنده رو داخل کاسه انداختم
بیرون رفتم با دیدن عمو و زن عمو لبخندی زدم گوشی آیفون رو برداشتم
_سلام بفرمایید داخل خوش اومدید
انگشتم رو روی کلید بازشدن گذاشتم برگشتم داخل آشپزخونه شعله سماور رو زیادش کردم و مشغول آشپزی شدم
زن عمو و عمه بعد از احوال پرسی اومدن داخل آشپزخونه
عمه آستین مانتوش بالا زد
_میخوای چی درست کنی کمکت کنم ؟
_ممنون عمه جان دیگه داره تموم میشه
ناز بانو خوشحال به جمع اضافه شد و باعمه و زن عمو احوال پرسی کرد و روبه عمه گفت
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
_😭😭😭😭
+چرا گریه میکنی؟
_دیروز مادر شوهرم اومد #خونمون، یخچالو باز کرد، دید که #میوه هارو با پلاستیک گذاشتم تو #یخچال، کلی #مسخرم کرد😭
+اخه کی دیگه از این کارا میکنه #دختر؟🤦♀
_خب من که بلد نیستم😢
+مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒
_نه، چی هست؟
+یه کاناله که ترفند #خونه داری یاد میده، این که چجور وسایل رو #تزئین کنی و خونت #شیک و #باکلاس باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره...
_وااقعا؟ وای نمیدونستممم😳
+بیا لینکشو بهت میدم ولی به کسی نگیا🤫خزش میکنن..👇
https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
خانمی که خونت کوچیک و بد مدله دیگه غصه نخور با این کانال خونتو تغییر بده😍
ایده های #دکوراسیون خونه هاتون رو اینجا انتخاب کنید و همیشه بدرخشید 🏡😍
اینجا دیگه #متراژ خونه دست خودته که چطور باشه 😍
مخصوصه خونه های مستاجری و کوچیک🏡💒
https://eitaa.com/joinchat/3772711076C9933cb4d43
جهت ایده😍😉
هدایت شده از دُرنـجف
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ]
چرا به این اندازه قلب مهم است ؟
چرا نگفته اند :
فکر مومن؟! عقل مومن؟ جان ِ مومن ؟
چرا قلب عرش خداست ،
حرم خداست ، خانه ی خداست ؟
مراقبقلبتباش♥️!