AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
#السلام_علے_العشـق ❤️
صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است
ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است
#صبحتون_حسینی🌿
هدایت شده از دُرنـجف
حکمت های ۲۰۹_۲۰۸.mp3
13.14M
📌#صـــــــبحانه_با_معـــــــــــــرفت
📒با موضوع: #حکمت۲۰۸ و #حکمت۲۰۹
📆۹ دی ۱۴۰۲
🎤 با سخنرانی:
#حجت_الاسلام_مهدوی_ارفع
#نهج_البلاغه
#صبحانه_با_معرفت
#حکمت208
#حکمت209
❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم. 🌺
👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇
📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت744 گذر از طوفان✨ خب وقتی برادر پریسا برامون توضیح بده دیگه لاز
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت745
گذر از طوفان✨
مجوزهای تایید شده شهرداری رو دسته بندی کردم داخل پوشه ای که طیب گفته بود گذاشتم
صندلی رو عقب کشیدم پریسا همزمان با من بلند شد خندیدو گفت
-توام میخوای بیرون بری؟
پوشه رو برداشتم
_آره مدارک شهرداری تحویل بدم آخر هفته بخاطر این پوشه نگن سرکار بیایم
_منم برم این لیستهارو تحویل الهام بدم ،کاش این هفته رو هم مرخصی میگرفتیم
_وقتی برای امتحان های ترم گفتن سرکار نیایم بعید میدونم قبول کنن این هفته هم بخاطر میان ترم مرخصی بدن
_ما که اندازه چند کارمند کار میکنیم ،بی نظم هم نیستیم همه پرونده ها انباشته شده باشن ،احتمالا ریاضی و زیست میان ترمش رو کم بگیریم برای ترم هم تاثیر میزاره معدلمون کم میشه
_اره درسته ،ولی تا بگیم مرخصی شفقت و خوشنام شرکت رو سرشون میزارن فروغی چرا موافقت کرده
_بی جا کردن ،نه که خیلی هم کار انجام میدن دوتایی باهم اندازه نصف ماهم کار نمیکنن
آروم خندیدم
_باشه حرص نخور بیخیال،باهم بریم بیرون در اتاق قفل کنم
_باشه
در رو قفل کردم رو به پریسا گفتم
_کلید رو میبری؟
_نه پیش خودت باشه اگر داخل اتاق نبودی توی سالن منتظرتم
سرم رو تکون دادم جلوی در اتاق مدیریت وایسادم رفتن پریسا رو با چشم دنبال کردم چرخیدم و چند ضربه ای به در زدم
صدای طاهر بلند شد
_بفرمایید
پس فروغی نیستش طاهر کی اومده، امروز شرکت نیومده بود
دستگیره در رو پایین کشیدم و داخل رفتم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
شـــهــیــدانـــه🌱
عزیزان در نظر داریم برای شروع سال نو به چند خانوادهی بی سرپرست و بد سرپرست کمک کنیم تا لباس نو تهیه
عزیزان شب عیده بچه ها نداری پدر و مادر رو درک نمیکنن. اونها در حسرت یک لباس نو آه میکشن، دست به دست هم بدیم و دلشون رو شاد کنیم. از دیشب که من این بنر رو تو پنج کانال گذاشتم. خدا شاهده صد هزار تومان کمک شده. در حد توانتون کمک کنیدو دلی رو شاد کنید. ان شاالله به حق خانم حضرت زهرا سلام الله علیها خدا دلهاتون رو شاد کنه🤲
شـــهــیــدانـــه🌱
عزیزان در نظر داریم برای شروع سال نو به چند خانوادهی بی سرپرست و بد سرپرست کمک کنیم تا لباس نو تهیه
دوستان یا علی بگید برای این خانواده ها قدمی برداشته بشه
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت745 گذر از طوفان✨ مجوزهای تایید شده شهرداری رو دسته بندی کردم د
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت746
گذر از طوفان✨
_سلام
طاهر سرش رو بلند کرد
_سلام خانم نیکجو خوبید؟
چند قدمی جلو تر رفتم و خودم رو نزدیک میز رسوندم
_بله ممنون
پوشه رو روی میز گذاشتم بازش کرد
_تاییدهای شهرداریه؟
_بله، آقاطیب گفتن از روی تاریخ ها مرتب بشن و مهر و امضا بشن کپی هاشون رو بایگانی کردم اینم اصل مدارکه
_دستتون درد نکنه
_خواهش میکنم
به کاوری که چندتا برگه داخلش بود اشاره کرد
_امروز میتونید این فرم هارو ثبت کنید و چاپ شده شون تحویل طاها بدید؟
کاور رو برداشتم برگه های داخلش رو شمردم
_پنج تاس ،باید اول ثبتی های امروز تحویل بدم اگر برسم چشم
باصدای باز شدن در نگاهش سمت در رفت صدای فروغی توی اتاق پخش و در رو بست سلام کرد جوابش رو دادیم سمت میز اومد و گفت
_ رسیدن بخیر
طاهر لبخندی زد
_ممنون دیشب رفتی شمال؟
_آره حاجی زنگ زده بود نمیشد نرم
_کار خوبی کردی چه خبر کارها تا کجا پیش رفته بود؟
کتش رو روی چوب لباسی آویزون کرد و گفت
_حاج علی درست گفته بود مواد درجه پایین قاطی مواد اصلی کردن
_مطمئنی ؟
_آره قبل از اینکه برسم زنگ زدم محمد رضا همه چی رو براش تعریف کردم رفته بود از موادی که استفاده شده برداشت بود با دوستش رفته بود آزمایشگاه یکی از آشناهاشون تستش کردن
طاهر از روی صندلی بلند شد
_ای بابا ،این همه به حامد تاکید کردیم حواسش باشه
_حامد چند روزی رفته مسافرت اینام خواستن کار رو زودتر تحویل بدن برای اینکه منتظر رسیدن مواد و بار مصالح نشن دست به این کار زدن
_حالا بابا میخواد چکار کنه؟
_فعلا با حاج علی صحبت کرده هر روز بره سر بزنه تا خودمون هفتگی بریم
طاهر پیراهنش رو مرتب کرد میز رو دور زد
_کاش بابا صبر میکرد خودمون دست به کار میشدیم
_خودتم میدونی فعلا هیچ کدوم نمیتونیم ثابت اونجا باشیم
طاهر نگاهش سمت من اومد
_ببخشید اصلا حواسمون نبود بگیم بشینید
به فرم ها اشاره کرد
_ببریدشون بایگانی هر وقت شد انجامشون بدید
_خواهش میکنم اشکالی نداره چشم
به طاها گفت
_پوشه مدارک شهرداری انجام شده به داداش خبر بده بیاد ببرش
طاها سرش رو تکون داد
_چشم
طاهر در اتاق رو باز کرد و گفت
_برم پیش کسری ببینم بالا چه خبره
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
#السلام_علے_العشـق ❤️
صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است
ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است
#صبحتون_حسینی🌿